مشرق- تعیین تکلیف انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، فرصت تازهای فراهم آورده است تا دولت اوباما بخت خود را درباره موضوع ایران که به گفته وزیر امور خارجه آمریکا، «مهمترین و پیچیدهترین» موضوع سیاست خارجی این کشور است، بیازماید.
ظاهرا دولت اوباما اقبال خود را با موضوع تکراری «مذاکره مستقیم» بهبوته آزمایش گذاشته است. موضوعی که از زمان قطع روابط آمریکا که امام خمینی(ره) آن را به فال نیک گرفته و فرمودند: «اگر ملت رزمنده ایران، این طلیعه پیروزی نهایی... را جشن بگیرد حق دارد»، تاکنون بارها از سوی آمریکاییها مطرح و بر آن اصرار شده است.
در طول این سالها اگرچه بعضی جریانهای داخلی نیز به مذاکره مستقیم اقبال نشان دادهاند، اما نهایتا با اعلام مواضع اصولی نظام، پرونده آن بسته شده است.
طرح «مذاکره مستقیم» از سوی دولتمردان آمریکا این پرسش را به ذهن میرساند که هدف واقعی دولتمردان آمریکا از پیشنهاد این موضوع مجدد در این مقطع زمانی چیست؟ آیا یک سناریوی جدید است یا از تغییری واقعی حکایت میکند؟
با توجه به جمیع شرایط، به احتمال بسیار قوی، پیشنهاد تکراری مذاکره مستقیم در این برهه، سناریویی است با چند هدف از جمله:
1ـ تاثیرگذاری بر انتخابات ریاستجمهوری 92 ایران.
2ـ شکستن جایگاه ایران در روند بیداری اسلامی.
3ـ بستن پرونده مبارزات ضد آمریکایی و بازگرداندن هیمنه فروریخته آمریکا.
شاید عدهای این احتمال را ناشی از منفینگری ارزیابی کنند، اما واقعیت این است که آمریکا دشمن ماست و به فرمایش آن حکیم راحل، «شیطان بزرگ».
ما هنوز اظهارات وزیر دفاع پیشین آمریکا را فراموش نکردهایم که ابلهانه گفت: «باید ریشه ملت ایران را خشکاند» یا اظهارات رابرت گیتس رئیس سابق سیا را که گفت: «ایران معتدل، ایرانی مرده است»؛ این اظهارات غیر از اقدامات متعدد آمریکا علیه ملت ایران طی 60 سال گذشته است.
از کودتای بیست و هشتم مرداد و حمایت از رژیم مستبد پهلوی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گرفته تا اقداماتی چون حمایت از صدام در جنگ تحمیلی، حمله به هواپیمای مسافربری و حمایت از اقدامات گروههای تروریستی همچون منافقین.
دشمنی آمریکا با ملت ایران فقط مربوط به زمانهای گذشته نیست و کماکان نیز ادامه دارد و عقل حکم میکند به چنین دشمنی بدبین باشیم.
دشمنی که مستکبر است، براحتی دروغ میگوید، عهدشکن است، مخالف استقلال ماست و سر ستیز با اسلام، انقلاب اسلامی و ملت ایران را داشته و دارد.
دلیل دیگری که باید به ادعای مقامات آمریکا برای مذاکره مستقیم با ایران به دید تردید نگریست و اتفاقا این مساله هم تکراری است، مذاکره در سایه فشار است.
رفتاری که پیش از این هم مورد اعتراض مقام معظم رهبری قرار گرفته است. ایشان در سخنانی فرمودند: «مذاکره در سایه تهدید و فشار، مذاکره نیست» یا این که «آمریکا بهعنوان ابرقدرت وارد مذاکره میشود».
این بار نیز آمریکاییها در حالی که تحریمهای بیسابقهای را علیه ملت ایران به اجرا گذاشتهاند و هر از چندگاه برشدت آن میافزایند، موضوع مذاکره مستقیم را مطرح کردهاند که حسننیت آنها را سخت زیر سوال میبرد.
براساس آنچه گفته شد و همچون گذشته، باید بحث مذاکره مستقیم را سناریوی تکراری دولت اوباما دانست و قطع رابطه و حتی عدم مذاکره جمهوری اسلامی ایران با آمریکا را نتیجه رفتار و منش استکباری دولتمردان این کشور.
در شرایط کنونی انجام چنین مذاکرهای نهتنها فایدهای برای ملت ایران در بر ندارد بلکه همراه با خسارت و ضررهای سنگین است.
ضررهایی چون القای عقبنشینی ایران به عنوان تنها و مهمترین جبهه مقاومت در برابر زیادهخواهی آمریکا، کمک به تحقق امپراتوری جهانی آمریکا، ناامید کردن مبارزان جهان اسلام و حتی غیرمسلمانان و...
بهرغم همه این سخنان، هر چند تقابل ایران و آمریکا یک موضع اصولی و مبنایی است و نه حتی راهبردی، اما این بحث در حوزه سیاست خارجی دو طرف به نحو دیگری ترجمه میشود و از آنجا که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر ارتباط با همه کشورها (غیر از رژیم صهیونیستی) بنا شده است مگر به دلایلی، انجام مذاکره و حتی امکان برقراری رابطه محال نیست.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در سال 86 فرمودند: «یکی از سیاستهای اساسیمان قطع رابطه با آمریکاست. هرگز نگفتیم ما تا ابد قطع رابطه خواهیم بود، نه، هیچ دلیلی ندارد که تا ابد قطع رابطه با هر کشوری، با هر دولتی داشته باشیم.»
ایشان در ادامه همین سخنان فرمودند: «آن روزی که رابطه با آمریکا مفید باشد، اول کسی که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.»
لذا اگر آمریکاییها به واقع به دنبال مذاکره سازنده هستند باید اولا رفتار خود را تغییر دهند و ثانیا از حرف عبور کرده با اقدامات روشن و در خور، نه با آبنبات، ملت و مسوولان جمهوری اسلامی ایران را متقاعد کنند که مذاکره با آنها برای ایران مفید است؛ اقداماتی که ضررهای اشاره شده را نداشته باشد و ارزش تجدیدنظر در سی و سه سال مقاومت و دستاوردهای گرانبها و بسیار ذیقیمت آن را داشته باشد.
در پایان نیز دو نکته مهم خطاب به تصمیمگیران کشور و جریانهای سیاسی داخلی، ابتدا این که در این برهه و براساس مصالح کشور و پیشبینی سناریوی طرف آمریکایی، ما نیز باید سناریویی طراحی کنیم. سناریویی که ترفند دشمن مبنی بر القای حسننیت خود و لجبازی ایران در حل مسائل را خنثی سازد.
نکته دوم این که جریانهای سیاسی و خصوصا نامزدهای ریاستجمهوری آینده مراقب باشند در چارچوب سناریوی دشمن بازی نکنند!
باید بحث مذاکره مستقیم را سناریوی تکراری دولت اوباما و قطع رابطه و حتی عدم مذاکره جمهوری اسلامی ایران با آمریکا را نتیجه رفتار و منش استکباری دولتمردان این کشور دانست .