به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، مصطفی روزبه بخشایش در آخرین پست وبلاگ منتظران نوشت: در اهمیت بحث نفاق همین بس که سورهای ویژه آن در قرآن آمده است.
هشدارهای مکرر مولای متقیان علی(علیه السلام) که خود قربانی توطئههای شوم آنان بود و با تمام وجود، مکر و حیلههای آنها را لمس میکرد، مۆید دیگری بر اهمیت مطلب است که باید پرده از باطن منافقان برداشت و توجه مردم را به واقعیت زشت و پلید آنها جلب کرد.
اوصاف منافقین
امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) در «نهج البلاغه» ویژگی ها و صفات بسیار دقیقی را برای اهل نفاق ذکر فرموده است که برای شناخت منافقان، به ویژه در عصر حاضر، بسیار لازم و ضروری است:
1. گمراهی: اولین صفتی که مولای متقیان علی(علیه السلام) برای اهل نفاق میشمارد گمراهی است. اینان هم خود گمراه هستند و هم دیگران را به وادی گمراهی میکشانند: «فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ؛2 اینان گمراه و گمراه کنندهاند.»
2. لغزش و خطاکاری: ویژگی دوم خطاکاری و به خطا اندازی است. اینان در مسیر حق هم خودشان دچار لغزش و خطا شدهاند و هم دیگران را به لغزشگاه سوق میدهند: «وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ؛3 منافقان لغزشکار و لغزانندهاند.»
تفاوت بین «ضالّون» و «زالّون» این است که اولی به کسانی اشاره دارد که آگاهانه در گمراهی گام مینهند و دومی اشاره به کسانی است که اشتباه و خطای فراوان دارند. آری! چون منافقان از نور علم و ایمان بیبهرهاند، اشتباهات آنها نیز فراوان است.4
3. رنگ به رنگ شدن: منافق در زندگی و اعتقادات خویش دائم دچار تردید است و هیچ استواری و ثباتی ندارد و پایبند به هیچ مکتب و عقیدهای نیست و به اصطلاح «نان را به نرخ روز میخورد». به همین خاطر در معاشرت خود با دیگران، به اقتضای زمان، هر روز به رنگی در میآید تا منافع نامشروع خود را از این طریق تأمین کند.
و امیرالمۆمنین(علیه السلام) آنها را این گونه توصیف مینماید: «یَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ یَفْتَنُّونَ افْتِنَانا؛ً5 به رنگهای گوناگون در میآیند و فتنههای گوناگون به پا میکنند.»
منافق برای فرار و مخفی کردن عیوب خویش، با پرده دری و رسوا ساختن طرف مقابل، آبرویش را میریزد و عیوب او را در جمع فاش میکند همچنان که حضرت امیر(علیه السلام) میفرماید: «وَ إِنْ عَذَلُوا کشَفُوا؛ و اگر به انتقاد پردازند، پرده دری میکنند»
4. آمادگی و کمین برای فریفتن: آنها تکیهگاه ثابتی ندارند و هر روز و در هر شرایطی وسیله و راه و روش خاصی که برای خودشان امکانپذیر و برای مخاطبین قابل قبول باشد، بر میگزینند: «وَ یَعْمِدُونَکمْ بِکلِّ عِمَادٍ وَ یَرْصُدُونَکمْ بِکلِّ مِرْصَادٍ؛6 منافقین از هر وسیله پیدا و پنهان برای ضربه زدن به شما استفاده میکنند و در هر کمینگاهی به کمین شما مینشینند.»
5. بیماردلی و ظاهرآرایی: طبق فرمایش امیرمۆمنان(علیه السلام) منافقین همواره ظاهری پاک و آراسته و در عین حال باطنی ناپاک و فاسد دارند: «قُلُوبُهُمْ دَوِیَّه وَ صِفَاحُهُمْ نَقِیَّه؛7 آنان در دل بیمار و در ظاهر آراستهاند».
6. حرکتهای پنهانی: یکی دیگر از صفات منافق حرکت در خفا و دور از چشم دیگران است. امیرمۆمنان(علیه السلام) میفرماید: «یَمْشُونَ الْخَفَاءَ وَ یَدِبُّونَ الضَّراءَ؛8 در پنهانی گام بر میدارد و همانند بیماری، در بدن نفوذ مینمایند.»
7. گفتارشان درمان، کردارشان درد بیدرمان: امام علی(علیه السلام) میفرماید: «وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَیَاءُ؛9 توصیفشان درمان و سخنانشان شفابخش است؛ ولی عملشان درد درمان ناپذیر.»
8. تنگ نظری و ایجاد یأس: یکی دیگر از ویژگیهای منافقان این است که از شادی مۆمنان ناراحت و از ناراحتی آنان شاد میشوند، بر رفاه و آسایش آنها حسد میورزند و تلاش میکنند تا با ایجاد یأس و بدبینی ارادههای آنان را تضعیف کنند تا قدرت جهاد و مقاومت آنها را درهم شکنند. مولای متقیان علی(علیه السلام) منافقین را این گونه توصیف فرمودهاند: «حَسَدَه الرَّخَاءِ وَ مُۆَکدُو الْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ؛10 نسبت به رفاه مردم حسادت میورزند و روی سختی (به زحمت افتادن مردم) پافشاری نموده، امید مردم را نا امید میکنند.»
منافق
9. شریک دزد و رفیق قافله: منافقان به هیچ مکتب و عقیدهای معتقد و پایبند نیستند؛ از این رو به اقتضای شرایط و محیط، روش آنان تغییر میکند. به فرموده امام(علیه السلام) اینان برای راه یافتن به هر دل، شیوه و واسطهای و برای هر غم، گریهای مهیا کرده اند: «لَهُمْ بِکلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ؛11 آنها در هر راهی کشتهای را به خاک افکندهاند، و به هر دلی راهی دارند و بر هر مصیبتی اشکی دروغین میریزند.»
10. قرض دادن مدح و ستایش: یکی دیگر از شاخصههای منافقین این است که به یکدیگر مدح و ثنا قرض میدهند؛ یعنی این گروه منافق از آن گروه تمجید و ستایش میکنند و در مقابل آن، از گروه دیگر تمجید و پاداش پس میگیرند، این گروه به دیگری رأی میدهد و مواضع آن گروه را تأیید میکند تا آن هم، مقابله به مثل نماید. چنانکه امیرمۆمنان(علیه السلام) میفرماید: «یَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ یَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ؛12 از همدیگر تمجید و تعریف کرده انتظار پاداش و مقابله به مثل دارند.»
11. اصرار و لجاجت: امیرمۆمنان(علیه السلام) میفرماید: «إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا؛13 هر گاه چیزی را طلب کنند، روی آن اصرار میورزند.»
12. رسواگری در عیبجویی: منافق برای فرار و مخفی کردن عیوب خویش، با پرده دری و رسوا ساختن طرف مقابل، آبرویش را میریزد و عیوب او را در جمع فاش میکند همچنان که حضرت امیر(علیه السلام) میفرماید: «وَ إِنْ عَذَلُوا کشَفُوا؛14 و اگر به انتقاد پردازند، پرده دری میکنند.»
13. اسراف و خیانت در قضاوت: یکی دیگر از خطاهای فکری منافقان «مطلقگرایی» است. از نگاه آنان همه چیز سیاه یا سفید مطلق است، به این معنا که با مشاهده کمترین خطا و لغزش از مۆمنان آنان را به صورت سیاه مطلق میبینند و حکم به فسادشان میدهند و در مقابل، تمام لغزشها و خطاهای همکیشان خود را نادیده میگیرند، بنابر این هرگز صلاحیت قضاوت را ندارند. به فرموده مولای پرهیزگاران علی(علیه السلام): «وَ إِنْ حَکمُوا أَسْرَفُوا؛15 و اگر در مسألهای قضاوت کنند، در ستم اسراف روا میدارند و راه خیانت را میپیمایند.»
منافقان به هیچ مکتب و عقیدهای معتقد و پایبند نیستند؛ از این رو به اقتضای شرایط و محیط، روش آنان تغییر میکند. به فرموده امام(علیه السلام) اینان برای راه یافتن به هر دل، شیوه و واسطهای و برای هر غم، گریهای مهیا کرده اند: «لَهُمْ بِکلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ؛ آنها در هر راهی کشتهای را به خاک افکندهاند، و به هر دلی راهی دارند و بر هر مصیبتی اشکی دروغین میریزند»
14. برنامهریزی برای اهداف باطل: از آنجا که منافق عقیده و ایدئولوژی ثابت و استواری ندارد، مجبور است برای پیشبرد اهداف خود در مقابل خطرات و مشکلات پیشرو چارهای اندیشیده و برای نابود کردن مخالفان برنامهریزی دقیقی کند. امام(علیه السلام) با اشاره به این برنامهریزی میفرماید: «قَدْ أَعَدُّوا لِکلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِکلِّ قَائِمٍ مَائِلًا وَ لِکلِّ حَیٍّ قَاتِلًا وَ لِکلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً وَ لِکلِّ لَیْلٍ مِصْبَاحاً؛16 آنان در برابر هر حقی، باطلی و در مقابل هر مستقیمی، انحرافی و در برابر هر زندهای، قاتلی را تدارک دیدهاند و برای هر دری کلیدی و برای هر شب تاریکی چراغی (راه در رو) آماده کردهاند.»
15. اظهار بیمیلی به مطامع دنیوی: یکی دیگر از اوصاف منافقین این است که با حیله و نیرنگ برای نفوذ در دلها، نسبت به دنیا و مافیها اظهار بیمیلی میکنند و از این طریق بازار کالای فکری خویش را گرم کرده، به مطامع نامشروع خود میرسند. به فرموده امام(علیه السلام) بیمیلی به مطامع مادی را وسیله طمع خویش قرار میدهند: «یَتَوَصَّلُونَ إِلَی الطَّمَعِ بِالْیَأْسِ لِیُقِیمُوا بِهِ أَسْوَاقَهُمْ وَ یُنْفِقُوا بِهِ أَعْلَاقَهُمْ؛17 با اظهار بیمیلی به طمع راه مییابند، تا بازارهای خویش را گرم کنند، و کالاهای خود را مصرف نمایند.»
16. آمیختن حق و باطل: آخرین ویژگی منافقان این است که پیوسته کفر، باطل و گمراهی را با حق در هم آمیخته و در لباس حق جلوه میدهند. سادهاندیشان را در جاده باریک و پر پیچ و خم گمراهی میکشانند، به طوری که هیچ راه بازگشتی ندارند. امیرالمۆمنین(علیه السلام) میفرماید: «یَقُولُونَ فَیُشَبِّهُونَ وَ یَصِفُونَ فَیُمَوِّهُونَ قَدْ هَوَّنُوا الطَّرِیقَ وَ أَضْلَعُوا الْمَضِیقَ؛18 گفتارشان شبههانگیز است، در سخن، حق را با باطل میآمیزند، راه ورود به خواستههای خود را آسان و طریق خروج از آن را تنگ و پر پیچ و خم میسازند (تا مردم را در دام خود گرفتار سازند).»
در ادامه مولای متقیان علی(علیه السلام) آنها را دار و دسته شیطان میخواند و میفرماید: «فَهُمْ لُمَه الشَّیْطَانِ وَ حُمَه النِّیرَانِ؛ پس آنان گروه شیطان و شعلههای آتش دوزخ هستند.» همچنان که خداوند متعال میفرماید:
«أُولئِک حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَالشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُون»؛19 «اینان گروه پیروان شیطانند و آگاه باشید که گروه شیطان تحقیقاً در زیانی غیر قابل جبران هستند.»
پی نوشت ها :
1) بقره، آلعمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنكبوت، احزاب، فتح، حدید، حشر و تحریم.
2) نهج البلاغه، خطبه 194.
3) همان.
4) پیام امام امیرالمومنین(علیه السلام)، ج7، ص606.
5) نهج البلاغه، خطبه 194.
6) نهج البلاغه، خطبه 194.
7) نهج البلاغه، خطبه 194.
8) نهج البلاغه، خطبه 194.
9) نهج البلاغه، خطبه 194.
10) نهج البلاغه، خطبه 194.
11) نهج البلاغه، خطبه 194.
12) نهج البلاغه، خطبه 194.
13) همان.
14) نهج البلاغه، خطبه 194.
15) نهج البلاغه، خطبه 194.
16) نهج البلاغه، خطبه 194.
17) نهج البلاغه، خطبه 194.
18) همان.
19) مجادله / 19.
در طول تاریخ همواره بشریت با بیماری اخلاقی «نفاق» درگیر بوده، آسیبهای زیادی از این طریق متحمل شده و اثرات زیانبار این مرض مهلک در جوامع بشری، مشهود بوده است و هرچه پیش میرویم قربانیان بیشتری میگیرد.