به گزارش مشرق به نقل از فارس، آنچه از نظرتان ميگذرد يادداشتهاي وصيتگونهاي است که از شهيد «جليل شرفي» به جا مانده؛ وصايايي که با خون نگاشته و باري است که بر دوشمان نهاده است:
عزيزان مخلصي که از اوايل جنگ تاکنون ميشناختهام و برخي شهيد شده و برخي ديگر هنوز مشغول به جانبازي، فرزنداني که مفاهيم دنيوي از وصف آنها عاجز است و از قدرت قلم و ذهن وصف آنها خارج است، بشريت بايد در مقابل آنها تعظيم کند.
اين فرزندان عزيز اسلامي از صحابي بدر و احد ارجحاند؛ چه، اگر صحابي پيامبر به اين مفتخرند که در رکاب پيامبر جنگيدهاند و جزء سپاه اسلام و تحت زعامت شخص پيامبر جنگيدهاند ولي همين لشکريان در جاي ديگر سر تقسيم غنايم بر پيامبر ميشورند و در برخي موارد خلاف رأي رسولالله «ص» عمل ميکنند و متابعت هواي خود ميکنند، ولي ذريه پاک پيامبر به اين مفتخر است که چنان مريداني دارد که بدون کوچکترين چشمداشتي و خالصانه و مشتاق و حريصانه به جبهه ميآيند و چنان از حريم مقدس اسلامي دفاع ميکنند که وصف ناکردني است.
يکپارچه نور، يکپارچه ايمان و اخلاص، فتبارکالله احسن الخالقين به چنين افرادي. اي کاش فرصتي بود تا سري به زيارتگاه آنان ميزديم و خاکشان را سرمه چشم ميکرديم؛ بندگان پاکباختهاي که راستي خداوند به وجودشان و به ايثار و ايمانشان افتخار ميکند و افتخار تاريخ اسلامند و بشريت؛ و اين همه پيروزي و موفقيت در جبههها را مديون همينها هستيم؛ همانهايي که امام عزيزمان به بوسيدن بازويشان افتخار ميکند که به عهد خود وفا کردند و خدا هم به عهدش نسبت به آنها وفادار ماند که خود گفته «اوفوا بعهدي اوف بعهدکم».
*ما با خيل شهيدان زندهايم
من بايد از شما عذرخواهي کنم از اينکه نميتوانم ايثارگري و مقام خلوص چنين نفوس مطمئنهاي و بندگان پاکباختهاي را به رشته تحرير آورم که خداوند به داشتن چنين بندگاني افتخار ميکند و خطاب به آنها ميفرمايد «ارجعي الي ربک» و فلسفه آفرينش، تربيت چنين افرادي است.
مقام والاي آنها را قلوب پاک و بيآلايش ميخواهد تا درک کند. آنها را، حسين علمالهدي، محمد فاضل، حسين بهرامي، محسن چريک، محمد طرحچي، شهشهاني و ناصر ترکان و ... را نميتوان با نوشتار توصيف کرد؛ ما با خيل شهيدان زنده و يا به عبارت ديگر با اولياء الهي ملازم هستيم که هر لحظه انتظار بهشت را ميکشند و برخي از آنان تا مدتي ديگر به آنجا ميشتابند...
خب؛ حال اگر کسي از ما بپرسد که از اين اوقات شريفه چه نصيب و توشهاي گرفتهايد؟ چه جواب ميدهيم؟ و راستي چه جواب ميدهيم اگر خداي ناکرده غفلتها و هواهاي نفساني به خود مشغولمان کند و موقعيت حساس فعلي را درک نکنيم.
*امرز بار رسالت رسول اکرم (ص) بر دوش ماست
به ياد داشته باشيم که امروز تمامي اسلام در مقابل تمامي کفر قرار گرفته و رسالت جامعه، ادامه رسالت پيامبر اکرم «ص» است همچنانکه آيه شريفه ميفرمايد «...لتکونوا شهداء علي الناس و يکون الرسول عليکم شهيدا» يعني همانطور که رسول بر شما اسوه است، اي مسلمين شما هم بايد اسوه بر جوامع ديگر باشيد.
جامعه ما بايد بداند امروز همان وظيفهاي را که رسولاکرم «ص» چون اسوه، بر عهده داشت همان بار به دوشش نهاده شده که بايد کارهايي انجام بدهد که رسول اکرم صلي الله و عليه و آله ميکرد. پيامبر خون دل ميخورد و جامعه ما بايد خون دل بخورد؛ امروز تمام توان خود را بسيج کند که دنيا را نجات بدهد همانطور که رسول اکرم«ص» تمام توانش را جمع کرد که دنيا را نجات بدهد.
از درگاه الهي خالصانه بخواهيم که پيوسته ايام ما را در خط اسلام و ولايت فقيه و پيرو اهلبيت عصمت و طهارت قرار دهد و حتي يک لحظه و يک آن، به خودمان وانگذارد که اگر براي يک لحظه هم از ياد خدا غافل شديم مستحق عذاب خداونديم.
چه بسا سالها عبادت که با يک عمل حساب نشده و يک کار خلاف امر خداوند و يک امر نفساني و يک لحظه اطاعت شيطان از بين ميرود. عمر اين دنيا که آدم ميبيند، بايد هر لحظه آماده باشد و جوابي را براي قيامت خود آماده کرده باشد. به هر حال هر چه باشد و هر چقدر هم سخت باشد اين دنيا ميگذرد.
به ياد زندگي حضرت علي «عليهالسلام» بيفتيم که چقدر نسبت به ايشان سخت ميگرفتند ولي هرگز صبر خود را از دست نداد و هميشه به درگاه خداوند شکر ميکرد. وقتي که هدف جلب رضاي خدا باشد بايد به آنچه که خداوند براي ما مقرر فرمود راضي باشيم. نکند خداي ناکرده شکايتي کنيم که اين خيلي ضايع ميکند اعمال ما را.
*با همتي واسع بايد در مقابل فتنهگري شياطين بايستيم
بايد از خداوند بخواهيم آنچه مصلحت و خير ماست به ما عطا فرمايد و بر مقدرات خود صابر و شکرگزار باشيم تا زمينه الطاف و نعمات ابدي را با توسلات خود فراهم آوريم. انشاءالله. اگر هدفمان خدا باشد و کارمان در جهت جلب رضايت او باشد، هيچ مانعي نميتواند ما را از پاي درآورد. همين جبهههاي خودمان را که نگاه کنيم ميبينيم با آنکه شرق و غرب با ما طرف هستند ولي چون نهضت ما و جنگ در راه خداست هرگز نتوانستهاند صدمه چنداني به ما بزنند و اين نيست مگر به لطف و عنايتي که خداوند به بندگان مخلص خود دارد.
در زماني که همه شياطين کمر به قلع و قمع مسلمين بستهاند و در تمامي ممالک اسلامي مشغول فتنه و آدمکشي شدهاند، همتي واسع بايد تا در مقابل آن به پاخيزد و شر اين شياطين را از صحنه روزگار براندازد و چه ملتي بهتر از امت اسلامي ايران و چه رهبري شايستهتر از اين ذريه پاک پيامبر خميني عزيز که بتواند با اتکال به نيروي لايزال الهي و تحت فرماندهي مستقيم امام زمان (عج) اين واجب را به انجام برساند.
هر چند در اين راه مقدس، سرمايههاي عزيزي را از دست بدهيم ارزش اين را دارد که موقعيت بس خطير است و حساس و بايد همت کرد و هر چه سريعتر اين راه را گشود به هر قيمتي که شده، که اين بستگي به همت و ايثار و گذشت همگي ما دارد و موضوع موجوديت اسلام مطرح است.
*اگر خاتمهاي هم براي جنگ است بايد تنها به نفع اسلام باشد
نبايد از يادمان برود که بايد از خدا بخواهيم که در جنگ فقط و فقط مصالح اسلام و مسلمين در نظر گرفته شود ولا غير و اگر هم خاتمهاي براي جنگ باشد بايد تنها به نفع اسلام باشد. همچنانکه تاکنون فقط به خاطر اسلام مقاومت کرده و جلو اينها را گرفتهايم و بحمدالله هر روز که صدمات بزرگتري وارد ميکنيم، تنها اسلام در مدنظر است و گرنه خاک، وطن و... امثال اينها معني نميدهد. پس نبايد يک وقت در خاطر ما اين بگذرد که صلحي انجام بگيرد و يا جنگ تمام شود بدون اينکه منافع اسلام و مسلمين اعم از عراق و يا ايران تامين شود.
بعد از گذشت حدود سه سال از آغاز جنگ نابرابر قواي شيطاني صدام با لشکريان اسلام هنوز بيش از پيش و موفقتر از قبل، به ياري خداوند در جبههها حماسهآفريني ميشود و شکستهاي پيدرپي بر پيکر شيطان بزرگ و اياديش وارد ميشود و اين مايه افتخار و سربلندي ملت ماست و اين نيست مگر به خاطر وجود مقدس امام عزيزمان و دعاهاي شب و نيمهشب اين فرزند رسولالله و دعاي خير ملت اسلامي پشت جبهه و دلاوري و شجاعت برخاسته از ايمان و اعتقاد عميق رزمندگان به اهداف انقلاب اسلامي و پيروي بيچون و چرا از اوامر امام بزرگوارمان.
*بچهها با دست خالي و حتي يک مشت خاک! تانک هم تصرف کردهاند
اي کاش همه مردم ميتوانستند به اينجا يا به ساير جبههها بيايند و قدرت لايزال خداوندي و نيروي ايمان فرزندان خود را ببينند و گرچه از طريق راديو و تلويزيون و از اين قبيل، از اوضاع با خبر ميشوند ولي اگر ميتوانستند بيايند اين اطمينان و ايمان به قلبشان ميرسد که هيچ نيرو و قدرتي نميتواند با نيروي ايمان مقابله کند. اينها قصه و داستان و دلخوش کنک نيست که لقلقه زبان ما باشد بلکه اين امر در همگي جبههها تحقق مييابد.
شايد بگوييم چگونه دست خالي ميتواند با تانک و زرهپوش هماورد باشد ولي خدمت شما بايد عرض کنم که اينها به خدا قسم راست است حتي برخي پيش آمده که بچهها با دست خالي حتي تانک هم تصرف کردهاند حتي با دست خالي، فقط با يک مشت خاک! که عراقيها خيال کردهاند که اين در دستش نارنجک است و تسليم او شدهاند.
*باورمان شده که جبههها را امام زمان (ع) فرمانده و رهبر است
اينها قصه نيست واقعيت است، ياري خداوند است که اگر نبود حمايت خداوندي ما همان روزهاي اول سقوط کرده بوديم، همان روزهايي که عراق تا نزديکي اهواز پيش آمده بود. و الان همين نيروي ايمان و حمايت الله بوده که چند صد کيلومتر اينها را تا مرز عقب زدهاند والا نيروهاي تانک و توپ که اينها چندان کاري ازشان برنميآيد، من قادر نيستم اعجاز خداوند و قدرت نيروي ايمان را در اين چند سطر و با اين ذهن قاصر براي شما بازگو کنم؛ همينقدر ميتوانم بگويم که اگر کسي چنين حرفي زد که نيروي ايمان چيست؟ چگونه ميتواند جلو تانک و زرهپوش بايستد جوابش را محکم بدهند و توي دهنش بزنيد. در برخوردهاي روزمره بايد هميشه مسئله جنگ زنده باشد و در بحثها ميبايست حتما از دلاوري رزمندگان اسلام در جبههها و هدف آنها يادآوري شود.
*رزمندگان سربازان امام زمان هستند که در خواب و بيداري از او فرمان ميگيرند
من کمتر از آنم که بتوانم مقام والاي الهي اين عزيزان را به رشته تحرير آورم. بنا به فرمايش امام نبايد توقع داشت که بتوان اين همه خلوص و ايثار را تعريف کرد فقط همينقدر ميتوان گفت "سرباز امام زمان «عليهالسلام» " و اين تنها تعريف جامعالاطرافي است که همه چيز در آن نهفته است؛ سربازاني که فرمانده خود را به کرات با چشم خود ميبينند و چه در عالم خواب و چه در عالم شهادت از ايشان فرمان ميگيرند و اين ديگر باور و يقين همه شده است که عمليات و جبههها را امام زمان فرمانده و رهبر است.
من خيلي متاسفم از اينکه نتوانستم از اين اوقات مناسبي که ايجاد ميشده در مسير اليالله قدمي بردارم و نتوانستهام همسفر عزيزاني باشدم که اماممان در حقشان آن همه قدرداني کرده و نه کوچکترين رسولي بر پيامشان و نه ضعيفترين رونده راهشان و نه کمترين پاسداري بر خونشان. چه بسا عزيزاني که همسنگران ما بودند و به ديدار خدا رفتند و کمترين اثري در ما نکرد، کوچکترين درسي از آنها نگرفتيم و کمترين استفادهاي نکرديم. اگر خدا ما را به خاطر همين عدم قدرشناسي هم که شده گرفتار عذاب خود کند، دور از عدالت او نخواهد بود.
عزيزاني که دشتها و کوهساران را، درون سنگرها و پشت خاکريزها را به فرمايش امام با راز و نيازهاي خود عطرآگين نمودند. خاکريزهايي که خودت ميداني هر متر به متر آن و هر وجب به وجبش يادآور شهيدان عزيزي است که بر اين خاک سجده کردند و به معراج پرکشيدند و سنگرهاي آن کعبه عاشقاني است که دسته دسته به سوي معشوق ميشتافتند، همچون مگاسيس، هويزه و سويداني و دغاغله و حمله 31 شهريور و... ذهن وسيع و روح بلندي ميخواهد تا بتواند تنها لحظهاي از زندگي و حالات گذشته شهيدان را بازگو کند، من خيلي دلم ميخواست از روحيات و حالات عزيزاني بنويسم که حقيقتا مقام خليفهاللهي خود را انجام دادهاند، «فتبارک الله احسن الخالقين»
از خداوند بخواهيم همواره ما را همچون گذشته مورد عنايت خاص خويش قرار دهد، تا بقاياي اين جرثومه فساد را از اين مملکت بقيهالله الاعظم بيرون برانيم و داغ صلح را بر دل سازشکاران نابکار بنشانيم و به آنان بفهمانيم که امتي که شهادت را سعادت ميداند، همواره پيروز است. انشاءالله تعالي.
*چه خيال باطلي کردهاند آنها که دل به هيئتهاي صلح و از اين مزخرفات بستهاند
چه خيال باطلي کردهاند آنها که دل به هيئتهاي صلح و از اين مزخرفات بستهاند و يا صحبت از صلح و پايان جنگ را ميکنند. اينها همه خلاف فرمايش امام است، امروز مسئله اصلي ما جنگ است و همه کارهاي ما بايد در رابطه با جنگ و سقوط صدام باشد و همه همت ما بايد در تقويت جبههها باشد. اگر خداي ناکرده از فکرها بيرون که جنگي داريم عواقب بدي دارد که کوچکترين و کمترين آثار آن همين نق و نوق بيجاي بعضيهاست که ميشنويم و غافل از اين هستند که اينها در اثر بروز جنگ است که اين مسائل پيش آمده، و يا اينکه کمتر به جبههها ميروند و يا کمک نقدي و جنسي کمتر ميکنند و يا حداقل بايد مردم را به اين کمکها تشويق کرد. چون تشويق کردن هم خيلي اجر دارد.
اميداريم که خداوند ما را در زمره سربازان امام زمان قرار دهد و سايه نايب بر حقش و ذريه پيامبر عظيمالشانش را از سرما کم نگرداند و رزمندگان در تمام جبهههايش را نصرت و ياري عنايت فرمايد و هر چه زودتر اين جنگ به نفع اسلام و مسلمين خاتمه پيدا کند.
«جليل شرفي»