گروه بین الملل مشرق - بنا بر گزارشهای منتشرشده در رسانهها، دو عدد سکوی پرتاب موشک پاتریوت و یک گروه 170 نفره در راستای عملیاتی محدود و نمادین از سوی ناتو به زودی راهی مرز سوریه خواهند شد. در میان این سربازان که به نمایندگی از پیمان ناتو وارد عمل میشوند، نظامیان آلمانی نیز حضوری پر رنگ تر از همیشه خواهند داشت.
سکوی پرتاب موشک های پاتریوت
این هفته، ترکیه رسماً از ناتو درخواست کرد که
دربرابر حملات – احتمالی –
ارتش سوریه از این کشور حمایت کنند. براساس تعهدی که آمریکا نسبت به اعضای ناتو دارد موظف است همواره نیروهایش را در نزدیکی مناطق درگیر در جنگ - سوریه - آماده باش نگه دارد؛ مسئله ای که بدلیل تنش میان کاخ سفید و کنگره بر سر مسائلی چون حمله به سفارت آمریکا در بنغازی و حمله اسرائیل به غزه و مواضع کاخ سفید در هر دو مورد، بر دوش دیگر اعضای ناتو - از جمله آلمان که تمایل چندانی به این کار ندارد
اما روز به روز قدرتمندتر میشود - افتاده است.
آیا این عملیات، درست پس از ماجرای بحثبرانگیز فروش سلاح به حکومتهای سرکوبگر عربی منطقه، از حضور نظامی فعالتر آلمان در این منطقه خبر میدهد؟
آلمان سومین تامین کننده تسلیحات جهان
نشریه فارین پالیسی آمریکا در مطلبی در این زمینه می نویسد: آلمان نقش پیچیدهای در خاورمیانه دارد - اغلب با کلی سروصدا یک گام به عقب برمیدارد و سپس آرام و بیسروصدا یک گام به جلو. دولت لیبرال این کشور از ورود به جنگ عراق سرباز زد و دولت محافظهکارش از همکاری در عملیات سرنگونی قذافی در لیبی خودداری کرد. با این حال این کشور همواره حمایتهای گستردهای در دیگر عملیات چندجانبه کرده است: ارسال کشتی برای مبارزه با دزدان دریایی در خلیج عدن، ارسال نیرو به عنوان بخشی از منطقه حائل سازمان ملل در جنوب لبنان. با این که مرکل هنوز به طور مستقیم در سوریه مداخله نکرده است، تازهترین حرکت این کشور برای کمک به ترکیه گام برجستهای به جلو است تا آلمان بار دیگر جایگاه خود را نه فقط به عنوان یکی از اعضای ناتو، بلکه همچنین به عنوان قدرتی مستقل تثبیت کند.
در طول دهههای گذشته، آلمان در پی رهایی از محدودیتهای دوران پس از جنگ جهانی در رابطه با استفاده از نیروی نظامی بوده است. این کشور همواره نیروهای خود را برای حمایت از عملیات ایجاد صلح به سرتاسر دنیا اعزام کرده است و پس از تصمیم جدیدش مبنی بر تغییر سیستم سربازی اجباری به سربازی داوطلبانه، ارتش آلمان ظرفیت به مراتب بیشتری برای ارسال نیرو به خارج خواهد داشت. این کشور به تازگی در جایگاه سومین تأمینکننده سلاح جهان بر اساس حجم معاملات نیز قرار گرفته است- آنگلا مرکل با پشت سر گذاشتن انگلیس و فرانسه در پی فروش اسلحه هم به اسرائیل و هم به کشورهای عربی در سالهای گذشته بوده است.
اما این تغییرات منجر به اعتراضهایی نیز در آلمان شده است. در سال 1980، صدراعظم وقت هلموت اشمیت اعلام کرد که عربستان سعودی "بانفوذترین شریک" این کشور برای جلب حمایت جهت فروش گسترده تانکهای لئوپارد و هواپیماهای جنگی بوده است. وی توانست از شدت محدودیتهای دیرینه آلمان در زمینه فروش سلاح به مناطق پرتنش بکاهد، اما در نهایت نتوانست با وجود مخالفتهای قابل توجه در بوندستاگ – پارلمان آلمان – این قرارداد را به سرانجام برساند.
سال گذشته نیز افشای پیشنهاد دولت آنگلا مرکل در زمینه فروش 200 تانک جنگی لئوپارد به قطر به مبلغ 2.5 میلیارد دلار، 600 تانک به عربستان سعودی به مبلغ 12.6 میلیارد دلار، و نزدیک به نیم میلیارد در معاملات جدید با الجزایر با مخالفتهایی جدی روبرو شد. حزب سبز آلمان حتی سال گذشته شکایتی علیه دولت مرکل به دلیل علنی شدن این قراردادها به دادگاه قانون اساسی مطرح کرد.
تانک آلمانی لئوپارد 2 که جمعا 800 دستگاه از آن به قطر و عربستان فروخته شده است
معامله غرب و اسرائیل بر سر دلارهای نفتی اعراب
مخالفت با این معاملات در داخل سروصدای بیشتری به پا کرده تا از سوی متحدان در منطقه همچون اسرائیل. دیرزمانی است که میان اسرائیل و تأمینکنندگان اصلی سلاح در خاورمیانه همچون آمریکا توافقی صورت گرفته است: آنها نسبت به فروش سلاح به کشورهای عربی اعتراضی نمیکنند، تا زمانی که در عوض فنآوری پیشرفته در اختیارشان قرار گیرد.
آلمان نیز در این بازی مهارت زیادی داشته است. تلآویو و برلین توازن خوبی میان فروش مستمر زیردریاییهای دلفین به اسرائیل و تانک لئوپارد به عربستان سعودی برقرار کردهاند. اما این روش همیشه کارگر نیست، چرا که فروش زیردریایی آلمان به مصر نگرانیهایی جدی برای اسرائیل به وجود آورده است.
زیردریایی دلفین با پرچم اسرائیل با قابلیت تجهیز به کلاهک هستهای
زیردریایی دلفین دارای ظرفیت حمل بیش از ۱۶ موشک سطح به سطح یا اژدر است. موشک های سطح به سطح شناورهای دلفین از نوع "هارپون" با قابلیت پرتاب از زیر آب هستند که هرکدام سر جنگی به وزن ۲۲۷ کیلوگرم و بردی معادل ۱۳۰ کیلومتر در سرعت زیر صوت دارند.
آلمان و مسئولیت تاریخی در قبال اسرائیل
رابطه پراهمیت آلمان با اسرائیل خالی از پیامد
نیز نبوده است. این شراکت دیرینه دارای ریشههای عمیقی است و هم به واسطه میراث
فرهنگی و هم خاطرات این دو از هولوکاست تشدید میشود. همانگونه که مرکل در
سخنرانی خود در کنست اسرائل در سال 2008 گفت،
"تمامی دولتهای آلمان و تمامی صدراعظمهای پیش از من مسئولیت تاریخی
ویژه آلمان را در قبال تأمین امنیت اسرائیل به گردن گرفتهاند."
نویسنده و برنده جایزه نوبل ادبی گانتر گراس اوایل امسال شعری جنجالی در انتقاد از معاملات زیردریاییهای با قابلیت حمل کلاهک هستهای آلمان و سکوت این کشور در برابر زرادخانههای هستهای اسرائیل سروده است: "ما- آلمانهایی که کم سختی نکشیدهایم- شریک جرم اسرائیل هستیم."
گانتر گراس شاعر و نویسنده آلمانی برنده جایزه نوبل:
همه ما آلمانی های شریک جرم اسرائیل هستیم
این احتمال وجود دارد که این تنشها همزمان با چالش دولت ترکیه، درست پیش از جنگ عراق، برای محافظت از مرزهایش در برابر اقدامات تلافیجوایانه عراق از ناتو خواستار کمک شد. از آنجا که آن زمان سال انتخابات آلمان بود گرهارد شرودر صدراعظم وقت از کمک به ترکیه سر باز زد. دولت صدراعظم کنونی آلمان مرکل کمتر نگران مخالفتهای داخلی است و اکنون قصد ارائه کمک به منطقه پرتنشی دارد که به مراتب در وضعیت بیثباتتری است. اما باید دید که آیا وی قادر خواهد بود حمایت بوندستاگ جهت تأیید این مأموریت را کسب کند یا خیر.
ترکیه همچنان در سودای پیوستن اتحادیه اروپا
این اقدام آلمان برای حمایت از ترکیه با دو سکوی پرتاب موشک پاتریوت را میتوان بخشی از استراتژی بزرگتری برای تشویق ترکیه به نزدیکتر شدن به اتحادیه اروپا قلمداد کرد. جمعیت مردم ترکیه در آلمان یکی از بزرگترین جمعیتها در اروپاست و تجارت میان این دو کشور در سالهای گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است. اما همچنان موانعی بر سر راه وجود دارد، زیرا ترکیه هنوز عضو ثابت اتحادیه اروپا نشده و جایگاهش مدتهاست که موضوع جدل در پایتختهای اروپاست. دستاورد بزرگی میبود اگر آلمان میتوانست از نقش تعیینکنندهاش در اروپا در جهت اعطای عضویت به یک کشور مسلمان استفاده کند.
بدیهی است که آلمان مصمم است نقش برجستهتری در صحنه جهانی بازی کند. چند سال پیش وزیر دفاع پیشین آمریکا از همپیمانان اروپایی خود خواست تا بودجه بیشتری صرف دفاع نظامی جمعی کنند. اما بعید است چنین اتفاقی بیفتد زیرا منطقه یورو با سرعت کمی در حال پشت سر گذاشتن بحران مالی است. اما این گونه به نظر میرسد که دستکم آلمان بار دیگر در حال سبک سنگین کردن شرایط امنیت بینالمللی است- منتها این بار با شروط خودش.
آیا برلین قرار است ردای رهبری در زمینه امنیت بینالمللی را به دوش بیندازد؟ بعید است. آیا کم کم شروع به فاصله گرفتن از پیمان آتلانتیک کرده است؟ شاید. اما در شرایط کاهش شدید بودجه نظامی آمریکا و افزایش بیثباتی در خاورمیانه، متحدی مطمئن و قاطع دقیقاً همان چیزی است که مورد نیاز است. هم برای آمریکا و هم برای کشورهایی که آرزوی امپراطوری مجدد در منطقه را دارند.