اما صدافسوس كه تا به حال موفق نبوده و همچنان براي برگشتن به قدرت ناكام مانده اند.
نيم نگاهي به همين اعداد ، نشان مي دهد كه انتخابات 92 به چه ميزان براي تئوري پردازان و پدرسالاران اين طيف سياسي مهم وحياتي بوده و موفقيت دراين آوردگاه يعني پاياني بر هفت سال مشقت دوري از قدرت.
برهمين اساس مي توان اظهار كرد برخلاف آنچه كه شخصيت هاي محوري اين دسته سياسي وانمود مي كنند(كه هنوز براي پيروزي در انتخابات92 برنامه مشخص و فراگيري ندارند و روي كانديداها اتفاق نظرصورت نگرفته است) يك نوع همگرايي و وحدت رويه در بين رسانه ها و تمام فعالان سياسي اين جريان براي نيل به اهداف مشترك وبلند مدت بوجود آمده كه مي تواند حاصل ساعت ها جلسات هم انديشي و هم فكري براي رسيدن به اهداف انتخاباتي باشد.كه در اين نوشتار به بخشي از آن اشاره مي شود.
سوال اساسي و مهمي دراين جهت مطرح است وآن اينكه ، چرا اعضاي مجمع روحانيون مبارز بعنوان اتاق فكرجريان مدعي اصلاحات درطول ماه هاي پس از فتنه 88 بشدت از مصاحبه دادن به وسايل ارتباط جمعي رويگردان بودند وبا دعوت پرشمار رسانه ها مختلف هيچگاه حاضر به گفتگو نشدند ،امروز در7ماه مانده به انتخابات بصورت گسترده به بررسي ابعاد مختلف انتخابات 88 وعملكرد ارزنده ي خود در آن و بايسته هاي انتخابات 92 مشغولند؟
براستي چرا كساني كه 3سال تمام خود را بايكوت رسانه اي كردند امروز بصورت شفاف و منحصر به فردي به تحليل واتفاقات سياسي اقتصادي واجتماعي كشور مي پردازند ودغدغه و هراس بيشمار خود را از سقوط كشور در عرصه هاي مختلف ابراز مي كنند؟
به چه دليل كساني كه آراي24ميليوني مردم را ناديده گرفتند و9ماه كشور را دربحراني عميق فرو بردند امروز دلتنگ و پريشان ومضطرب دستاوردهاي انقلاب ونظام هستند وحضور خود را براي خروج كشور از شرايط فعلي ضروري مي دانند؟
چرا امروز اعضاي برجسته ي اين تشكل سياسي سعي دارند با ادبياتي معتدل ونرم عملكرد پرابهام خود ودوستانشان را در قالب گفتمان نظام تعريف كرده و به هر نحوممكن ازتبعيت عملي از ولايت فقيه وقانون اساسي سخن به ميان بياورند واز ادبيات تند وساختارشكنانه گذشته ي خود فاصله بگيرند؟
مگر قانون اساسي همان قانون اساسي سه سال پيش نيست،مگر سازوكارنظارتي واجرايي انتخابات با دوره هاي گذشته تفاوت فاحشي داشته ،مگر به مطالبات ساختارشكنانه ي آنها درسال 88پاسخ داده شده كه امروز بازهم هواي شركت در عرصه ي انتخابات را كرده اند، به راستي چرا مجمع روحانيون براي شركت در انتخابات 92 اينهمه تلاش مي كند واساسا طريقه ي آنها براي نيل به اين هدف نهاني چيست؟
* نقش روزنامه هاي زنجيره اي دراين سناريو
يكي از تاكتيك هاي مشتركي كه همه ي رسانه هاي منسوب به جريان دوم خرداد طبق برنامه هاي مدون شده ، ملزم به پيروي از آن هستند ،مصاحبه هاي انبوه وپرتعداد با چهره هاي مطرح و تاثيرگذار همين طيف است كه پس از خاموش شدن آتش غائله88 در پرده بوده اند و امروز كم كم در حال رونمايي هستند.
مي توان اظهر كرد، گفتگوهاي تفصيلي زنجيره وار ومتراكم باعكس برجسته درصفحه يك آنهم به فاصله چندماه به انتخابات يازدهم رياست جمهوري اتفاقي نيست آنهم با چهره هاي كه غالبا از گردانندگان فتنه 88 هستند.
گپ وگفت طولاني روزنامه هاي آرمان ،اعتماد و شرق با شخصيت هاي نظير منتجب نيا ،هاشمي رفسنجاني ،عارف ،موسوي خوئيني ها ،موسوي لاري ،موسوي تبريزي ودرهمين اواخر هم با مجيد انصاري و محمدعلي ابطحي بايد در قالب يك تاكتيك ويژه ارزيابي شود تاكتيكي كه در ادامه به ابعاد آن خواهيم پرداخت.
* پارادوكس هاي سخنان انصاري
مجيد انصاري يكي از اعضاي فعال مجمع روحانيون مبارز درگفتگوي دوصفحه ي با «اعتماد» صحبت هاي جالب وبي سابقه اي را مطرح كرده كه گوياي چرايي، حضورپررنگ رسانه اي اين مجمع فعال در فتنه 88 است. قبل از پرداختن به چرايي اين مسئله، برخي از اظهارات وي را بايد نقد كنيم كه حاوي نكات بسياري بوده و پاسخ هاي مناسبي را مي طلبد.
وي در بخشي از مصاحبه اظهار مي كند: « قطعا اصلاح طلبان پيروز خواهند شد. ما صرفنظر از ايرادات و اشكالاتي كه در انتخابات 88 داشتيم و الان نمي خواهم وارد آن مساله بشوم...». كه نشان مي دهد آقاي انصاري و دوستان اصلاح طلبش هنوز برهمان سياق گذشته خود به سالم بودن انتخابات دهم رياست جمهوري اعتقاد ندارند و هنوز نظام را دست انداز در آراي مردم مي دانند.
اعضاي مجمع سياسي روحانيون اصلاح طلب نه تنها حاضر نيستند از مردم بخاطر بيانيه هاي تند وساختارشكنانه اظهار ندامت وتوبه كنند بلكه هنوز نظام را امانت دار خوبي براي برگزاري انتخابات نمي دانند وبر مواضع گستاخانه ي خود تاكيد بي پروايي دارند وبا همين رويكرد تصميم دارند در آوردگاه 92 هم شركت كنند.
سوالي كه دراين بخش مطرح مي شود اين است كه اعضاي مجمعي كه به اصل برگزاري انتخابات توسط نظام شك وشبهه دارند ونظام را صادق نمي دانند، چطور مي خواهند ريسك به اين بزرگي را مرتكب شوند تا بارديگر خودرا درمعرض انتخاب مردم قرار دهند؟
"دانستن حق مردم است" اولين ادعايي است كه از اين جريان رنگ مي بازد و مي توان برهيمن اساس به صادق نبودن آنها با مردم پي برد.
انصاري در ادامه بيان مي كند :« من ترديد ندارم كه اگر شرايط عادلانه و مساوي در عرصه انتخابات رياست جمهوري آتي برقرار شود اصلاح طلبان يقينا پيروز ميدان انتخابات بعدي خواهند بود...».
اين در حالي است كه جريان دوم خرداد در5 دوره انتخابات ،رياست جمهوري نهم و دهم ودر انتخابات مجالس هفتم ،هشتم ونهم با كمك رسانه هاي پرشمار داخلي وخارجي و هزينه هاي هنگفت تبليغاتي و بكار گيري انواع واقسام جنگ هاي رواني و جامعه شناختي و در فضايي كاملا برابر(ازحيث نگاه حاكميت به دوجريان فعال در عرصه انتخابات) نتوانستند آراي مردم را جلب كرده و پس از7سال همچنان در حسرت پيروزي در يكي از انتخابات هستند.
عضو برجسته مجمع روحانيون همچنين مي افزايد :«جريان سياسي تندروي حاكم تلاش بسياري دارد تا ارتباط بين گروه هاي سياسي با رهبري برقرار نشود و اين ارتباط اگر وجود دارد ، تضعيف شود...».
معلوم نيست تصور اعضاي فعال ترين مجمع سياسي اصلاح طلبان از درايت و بينش رهبري در رصد كردن فعاليت هاي براندازانه ي برخي احزاب كشور چيست؟
آيا اين افراد تصور مي كنند كه رهبر انقلاب خط وخطوط فكري واعتقادي اعضاي احزابي نظير حزب مشاركت ومجاهدين ومجمع روحانيون را مطلع نيست و يا منتظر نظر افراد يا شخصيت هاي خاصي است تا بر همان اساس در مورد اين گروهها تصميم بگيرد؟
بايد گفت فعاليت هاي براندازانه و گفتارهاي ساختار شكنانه ي منسوبين به جريان دوم خرداد در طول سالهاي اخير روشنتر از آفتاب بوده و كسي را نمي توان دركشور يافت كرد كه از ريشه ي فكري و اهداف تشكيلاتي اين طيف بي اطلاع باشد وچطور ممكن است مسئله اي به اين سادگي ،از نظر دقيق و كارشناسانه ي رهبري بدور بماند؟
درضمن اتخاذ مواضع تنش زا و در جهت اهداف دشمنان بيروني نظام وهمچنين تحركات بحث برانگيز احزاب اصلاحات منجر به آن شد كه بين اهداف آنها با آرمانهاي حضرت امام(ره) ورهبري فاصله اي به اندازه ي زمين وآسمان بيفتد.
معلوم نيست دراين بين جرياناتي كه آقاي انصاري آنها را تندرو مي نامد بجز روشنگري و واكاوي تحركات اصلاحات چه كرده اند كه وي اينگونه از آنها مي نالد.اصلاح طلبان هر چه مي كشند از خود است ونبايد دست به فرافكني بزنند وتقصيرهاي خود را به گردن اين وآن بيندازند.
وي در بخش ديگري مي آورد:« ما مي بينيم كه سران اين جريان تندرو تلاش مضاعفي دارند تا بين آيت الله هاشمي رفسنجاني و رهبري حداقل در اذهان عمومي ايجاد اختلاف و شكاف بكنند و اگر گامي براي تلطيف روابط برداشته مي شود اينها كاري مي كنند كه اين كار را برهم بزنند».
بايد به آقاي انصاري گفت ، هاشمي هم به مانند دوم خردادي ها هرچه مي كشد از خود است نه از ديگران .
مواضع تنش زا و مخالف با مطالبات مردمي آقاي هاشمي در مقاطع مختلف باعث جدايي اش از رهبري شد ؛ مواضعي نظير، نوشتن نامه ي بي سلام والسلام به رهبري ومقدمه چيني براي غائله پس ازآن، خطبه هاي التهاب زا و بحران آفرين در زماني كه شعله هاي فتنه به سردي مي گراييد درحمايت از زندانيان امنيتي وسياسي وهمچنين شبهه آلود دانستن نتيجه انتخابات به سبك سران فتنه ويا حضور نيافتن در كنار رهبري در مراسم تنفيذ رياست جمهوري همان سال.
اتخاذ مواردي اينچنيني از سوي آقاي هاشمي باعث ايجاد حايل بين وي ورهبري شد و درطرف مقابل جامعه وبسياري از دلسوزان تا ماهها سعي داشتند هاشمي را در صف خودي نگه دارند اما موفق نشدند چرا كه وي خود تمايل داشت به جريان مخالف گفتمان انقلاب اسلامي هل داده شود.
انصاري در بخش مهمي از صحبت هايش ذكر مي كند:«ما در مجمع روحانيون مبارز، نظام جمهوري اسلامي را قبول داريم. ما قانون اساسي موجود را قبول داريم. ما حركت هاي براندازانه را رد مي كنيم. ما معتقد به اصلاحات در درون نظام با همين ساختار موجود هستيم...».
خوب است از آقاي انصاري سوال شود اگر قانون اساسي را قبول داريد چرا به موارد انتخاباتي آن پايبند نبوديد و علي رغم آنكه قوانين جاري و ساري كشور مرجع رسيدگي به اعتراضات انتخاباتي را شوراي نگهبان دانسته در جلسات شركت نكرديد وبه تخريب وتخطئه ناظران نهادهاي قانوني برآمديد.
مگر نه اين است كه قانون فصل الخطاب را سخنان رهبري مي داند چرا به درخواست هاي مكرر رهبري در پايان دادن به اغتشاشات پاسخ مناسب نداديد؟
جناب آقاي انصاري كاش مي گفت كه چرا علي رغم آنكه رهبري دراولين نماز جمعه پس از22انتخابات خرداد درخواست داشت كه " معترضين به نتيجه انتخابات ، خواسته هاي خود را از طريق قانوني پيگيري كنند واز اردوكشي خياباني دست بردارند " اعتنايي نكرديد وحتي مجمع مطبوع وي فراخوان داد كه مردم براي مبارزه ومقابله با نظام اسلامي شنبه ي همان هفته به كف خيابان ها بيايند؟
اين چه اعتقاد و التزام به نظام ورهبري وقانون است كه ثمره ي آن 9 ماه بحران آفريني در كشور بواسطه ي فراخوان هاي مجمع روحانيون مي شود؟
نكات نغز در اظهارات آقاي انصاري بي شماربوده و فرصت براي باز پرداخت آن باقي است و اينها تنها مشتي از خروار بود كه ذكر شد.
* اهداف انتخاباتي مجمع روحانيون
هدف گفتگوهاي اينچنيني در روزنامه هاي زنجيره اي را نبايد تنها فرافكني و دادن آدرس غلط براي منحرف كردن اذهان عمومي جامعه ازگذشته ي پرترديد جريان مطبوع آقاي انصاري دانست بلكه بايد هدفهاي ديگري را هم بر آن مترتب دانست.
ادبيات آقاي انصاري به مانند بسياري از دوستانش در هفته هاي اخير ادبياتي طلب كارانه از نظام وجامعه است نظير اين جمله : « ما به هيچ عنوان در انتظار چراغ سبز حاكميت نبوده و نيستيم. چراغ را ما بايد سبز كنيم. ». آنها دريافته اند كه ادبيات معتدل و نرم خود را بايد بر اساس شرايط موجود به ادبياتي كاسب كارانه تبديل كنند تا حاكميت را تحت فشار براي پذيرفتن آنها در عرصه انتخابات كنند.
به زعم تئوري پردازان اين فرقه ، درمقطع سال88 اتخاذ ادبيات ساختار شكنانه و راديكالي مي توانست منتج به نتيجه شود و پس از جمع شدن بساط فتنه88 و درطي دوسال اخير ،ادبيات نرم ومعتدل با هدف بازگرداندن اصلاحات به حاكميت بكار مي رفت وامروز هم ادبيات پرخاشگرايانه و طلب كارانه اصلاح طلبان را مقصود نهايي مي رساند.
تكرار بسيار اين عبارت كه «اصلاح طلبان پيروز قطعي انتخبات هستند »يا« اصلاحات آراي50 ميليوني دارند» اتفاقي و يا براي بلوف سياسي نيست بلكه با اين هدف است كه رقباي اين دسته ، بصورت ناخودآگاه جريان دوم خرداد را بعنوان يك رقيب جدي بپذيرد و نظام هم از شرط وشروط خود كوتاه بيايد تا اين طيف با آسايش خاطر در صحنه حضور پيدا كند.
اعضاي تنها مجمع سياسي اصلاح طلب سعي دارند با تاكيد بر روي اين واژه هاي دهن پركن ،ضمن القاء ترس و دلهره به بدنه ي نظام و اصولگراها (باهدف تشديد اختلافات دروني بين نيروهاي معتقد به نظام ) دربه بدنه ي اجتماعي خود روحيه اميد وخودباوري را زنده كند و رميدگي و خمودگي موجود بين آنها را از بين ببرد.
اصلاحات مي خواهد با كمك تيم هاي رسانه اي خود و بوسيله ي مصاحبه هاي پرتعداد و زنجيره وار مندرج در آن ، تشكيلات سياسي خودرا از حالت تدافعي كه دوسالي است به آن گرفتار شده به حالت هجومي دربياورد تا بلكه از كنج عزلت سياسي خارج شود.
تسلط برفضاي رسانه اي كشور از7ماه مانده به انتخابات و جريان سازي وبه تحرك وا داشتن شخصيت هاي فعال خود با هدف ايجاد مقبوليت و زدودن ذهن تاريخي جامعه يكي از اهداف انتخاباتي ديگر مجمع روحانيون است. آنهم در شرايطي كه استراتژي هاي پيچيده ي اين جريان در غفلت اصولگراها و وفاداران به نظام به شكل خزنده اي به پيش مي رود وچه بسا اثرات خود را بر روي جامعه هم بگذارد.
* دوم خردادي ها صلاحيت حضور ندارند
بررسي اظهارات فعالان در اين جريان بخوبي نشان مي دهد كه رهبران فكري اين گروه سياسي نه تنها از گذشته خود پشيمان نيستند ودچار دگرگوني خاصي نسبت به سال88 نشده اند بلكه خواب هاي آشفته اي هم براي انتخابات يازدهم رياست جمهوري ديده اند و در صورت غفلت دلسوزان نظام واصولگراها كه امروز سرگرم درگيريهاي داخلي هستند خواهند توانست كشور را با بحران هاي نظير آنچه در انتخابات گذشته روي داد - و چه بسا بدتر از آن- مواجه كنند.
هر چند كه معتقدين به گفتمان اصلاحات تا به امروز دلايلي براي تقلب در انتخابات دور گذشته را به جامعه ارائه نداده و نگفته اند چرا سعي داشتند با همكاري دشمنان بيروني نظام را براندازي كنند اما مردم بخوبي به دسيسه هاي اين فرقه سياسي اشراف وآگاهي دارند و با شعارهاي دست نويس خود در 9 دي اعلام كردند كه اين جريان صلاحيت و شايستگي حضور در انتخابات 92 را ندارند.
اما براستي گردانندگان اصلي فتنه 88 در مورد مردم چه فكري كرده اند ؟ چطور به خود باورانده اند كه جامعه ماهها آشوب و التهاب و درگيري هاي براندازانه را به فراموشي سپرده و خيانت هاي اين طيف را ناديده مي گيرند؟
مجمع روحانيون چه برداشتي از سطح آگاهي مردم در عرصه هاي سياسي دارد كه اينگونه گذشته را انكار مي كند و با لحني تند و كاسب كارانه نيامده ، براي نظام و مردم خط ونشان مي كشد؟
واقعا اعضاي اين تشكل سياسي گمان مي كنند با اينگونه توهين ها به شعور و فهم سياسي مردم مي توانند در رقابت هاي انتخاباتي حضور پيدا كنند؟
اصلاح طلبان و به ويژه اعضاي مجمع روحانيون بعنوان پدران ورهبران فكري وتئوريك اين جناح بايد بدانند كه با رويكرد كنوني افكار عمومي به هيچ عنوان صلاحيت وشايستگي حضور در هيچ عرصه ي انتخاباتي را براي آنها صادر نخواهد كرد ؛چرا كه اين افراد از گذشته ي سياه و تاريك خود اعلان برائت نكرده و در فكر توطئه هاي تازه اي براي نظام و مردم هستند.