به گزارش مشرق، رسول جعفريان، کارشناس تاريخي مختارنامه در پاسخ به مطلبي با عنوان «ولايت سربازاني چون ميثم تمار مي خواهد نه مختار» که در مشرق منتشر شد، نوشت: اخيرا يک سايت و يک خبرگزاري به بهانه دفاع از ميثم تمار به عنوان سرباز ولايي به تخطئه مختار پرداخته اند. اولي مقاله اي تحت عنوان «ولايت سربازاني چون ميثم تمار مي خواهد نه مختار» و دومي گزارشي با عنوان «ولايت سربازاني مانند ميثمتمّار در هنگامه مبارزه ميطلبد» عملا به تخطئه مختار پرداخته و او را به مصلحت انديشي متهم کرده اند.
حقيقت آن است که اين نگرش که تحت تاثير ماجراهاي سال گذشته است، نه با واقعيات تاريخي سازگار است ونه در مجموعه تاريخ نگاري شيعي جايي دارد. مع الاسف اين که ما تحت تاثير مسائل روز به تحريف واقعيات تاريخي بپردازيم و شخصيت هاي برجسته خودمان را نه از معاصرين که از گذشتگان هم قرباني کنيم، امري است که اين روزها جرياني ساري و جاري است. آدمي نبايد تمام ميراث خود را در آتش بيندازد براي اين که عجالتا گرم شود!
ماجراي مختار چنان که در مختار نامه نيز تجلي يافته، قدري متفاوت از جريان توابين است. در باره ميثم نمي توان مطالب مربوط به توابين را گفت، حتي اگر در فيلم مختار نامه هم آمده باشد. آنچه در باره روحيات وي در داشتن افکار عرفاني و اين قبيل مطرح شده، به نظر مي رسد بيشتر نشأت گرفته از ذهن فيلمنامه نويس و براي ارائه يک الگو از طرف ايشان است که البته در کار فيلم سازي چندان دور از انتظار نيست. طبعا ميثم چند روزي پيش از حادثه کربلا به شهادت رسيد و اين هم به دليل آن بود که از شيعيان معروف کوفه و يک هدف مهم بود. خاندان وي هم در تاريخ تشيع، دست کم تا قرن سوم، خانداني عالم و فهميده و محدت و متکلم و از شاگردان زبده ائمه اطهار عليهم السلام هستند.
اما در مقايسه ميان مختار و توابين، مختار شخصيتي فکور و دقيق دارد و به هيچ روي آنچنان که در اين دو يادداشت آمده، فردي مصلحت انديش به معناي قدرت طلب نيست. اگر واقعا اين چنين باشد، بايد تاسف خورد که کوفه چگونه شيعياني داشته است. يک مشت افراد امام فروش که امامشان را به ابن زياد فروختند و يا مصلحت انديش چون مختار که قدرت طلب و مصلحت انديش بودند. آيا ظلمي بالاتر از اين در تاريخ شيعه ممکن است؟
آنچه در ذهن نويسنده فيلمنامه مختار بوده مقايسه رفتارهاي سياسي معقول و دقيق که در شرايط مناسب به جهاد هم مي رسد، با رفتار کساني است که سر موقع درست تصميم نمي گيرند و بعد هم که تصميم مي گيرند خود را به کشتن داده و دار و ندار و ميراثشان را بر باد مي دهند. توابين به دنبال خودکشي بودند و اين که هر روز سخنراني هاي آتشين کنند و هاي و هوي به راه بيندازند معنايش اين نيست که ترجيح بر کسي دارند که تمام رفتارش عاقلانه و از روي نکته سنجي و شرايط است.
امام حسين براي آمدن به کوفه همه چيز را با دقت سنجيد. تا وقتي که نامه هاي فراوان نيامد اقدام نکرد. تا وقتي نماينده نفرستاد و خبر تاييد نيامد اقدام نکرد. بعد هم به سرعت حرکت کرد تا شرايط عوض نشود. زماني هم که فهميد اوضاع کوفه عوض شده مسيرش را عوض کرد. در کربلا ، هم با حر سخن گفت و هم با عمر بن سعد مذاکره شبانه کرد. تا صبح عاشورا هم به روشنگري پرداخت و بر اساس شواهد تاريخي روشن، تمام تلاشش اين بود تا اين اتفاق نيفتد. چنين کرد تا بتواند به نقطه اي دور برود و دور از دسترس ستمگري مانند ابن زياد باشد. اما همه اين تلاش ها به نتيجه نرسيد . و صد البته که امام بر اساس شرايط، تمامي احتياطات را کرد.
اين عقل و درايت همان است که مختار هم به عنوان شاگرد اهل بيت دارد. او مي داند که نبايد بي دليل خود را اسير ابن زياد کند. نبايد دنبال حرکت تندي برود که بي نتيجه است. وقتي امام در اوج محبوبيت مجاهدين خلق در سال 50 مبارزه مسلحانه را نپذيرفت، آن هم در برابر سربازاني که هر روز براي امام نامه مي نوشتند و امام را تحريک به حمايت از مجاهدين مي کردند، دقيقا همين رفتار را شاهد هستيم.
به هر حال، اين بحث ها به جاي خود، دور از انتظار است که سايت هايي که در حمايت از دين و اسلام و تشيع قلم مي زنند اين چنين نسبت به مختار شخصيت محبوب شيعيان و منفور از نظر مورخان اموي صفت که هر خصلت زشتي را به او نسبت داده و او را تا مدعي پيامبري بالا مي برند، برخوردي نادرست داشته باشند. تيتر زدن به اين عنوان که «مهمترين تفاوت مختار و تمّار در خط ترديد است» حتي اگر همراه توجيهاتي باشد، چه نتيجه اي مي تواند داشته باشد؟ اين عبارت پاياني گزارش فارس است که مي گويد: «در سال گذشته تمّارها را مشاهده کرديد و در سالهاي آينده نيز مختارهايي را خواهي ديد که به جبران بيبصيرتي خويش دست به يکسري اقداماتي بزنند، لذا ولايت سربازاني مثل تمّار را ميخواهد که به وقت مبارزه زبان گوياي ولي باشند نه با مصلحتسنجي سياسي خود را از دفع فتنهها کنار کشند و براي آبروي خود جان ولي را به خطر بياندازند».
اين تطبيق ها راه به جايي نبرده و جز ضايع کردن ميراث تشيع نتيجه اي نخواهد داشت.
جالب اين جاست که بايد پرسيد آيا واقعا سيماي جمهوري اسلامي ميلياردها هزينه کرده است تا اين نتيجه آن باشد؟