به راستی باید پرسید در این جلسات عزاداری با توجه به فلسفه قیام امام حسین(ع) که مبتنی بر اصلاح امت است، بیشتر نوحه و عزاداری مهم است یا اینکه انسان به معرفت و آگاهی عمیقتر از معارف اهلبیت دست یابد!
اهمیت موعظه و سخنرانی از این جهت است که انسان را بیشتر به سوی خالق خود رهنمون میسازد، هر چند که ذکر مصیبت و عزاداری برای سالار شهیدان لازم است، اما باید توجه داشت موعظه و سخنرانی از جایگاه بالاتری در این امر برخوردار است، آشنایی با فلسفه قیام امام حسین(ع) و پیامدهای عاشورا برای بشریت و چرایی گریه بر مصیبت حسین(ع) فضایی را برای انسان ترسیم میکند که چراغ راه او در زندگی خواهد بود، چرا که نور حسین چراغ هدایت بشر است.
چه زیباست که وعاظ نیز با درک اهمیت این موضوع مطابق با ذائقه و سلیقه مردم به ایراد سخنرانی بپردازند تا زمینه گرایش نوجوانان و جوانان برای شرکت در این محافل فراهم سازند، به همین منظور در ادامه به «آداب وعظ و منبر» از کتاب «فرهنگ عاشورا» نوشته جواد محدثی اشاره میشود:
اهل منبر و وعظ که در محافل دینى و مجالس حسینى براى مردم القاى سخن و ایراد موعظه و ذکر مصیبت مىکنند، چون با دل و دین مردم سر و کار دارند و شنوندگان، کلامشان را حجّت مىشمارند، باید خود به حرفهایشان معتقد و عامل باشند تا هم سخن تأثیر کند و هم از وجهه دین و علماى دینى کاسته نشود.
*خطرهای بزرگی که در کمین روضهخوانان و اهل منبر است
بنابراین بر فراز منبر رفتن و به موعظه خلایق یا نشر خلایق پرداختن، کار هر کس نیست و صلاحیّتها و شرایطى مىطلبد، علماى بزرگ که دلسوز دین بودهاند، همواره چه کتبى و چه شفاهى به اندرز و رهنمود در این زمینهها پرداختهاند، از جمله مرحوم میرزاحسین نورى در کتاب ارزنده خود «لؤلؤ و مرجان» به بیان آداب اهل منبر پرداخته و «اخلاص»را پلّه اول منبر و «صدق» را پلّه دوم آن دانسته و نکاتى را هم به عنوان «مهالک عظیمه روضهخوانان و اهل منبر» دانسته که بعضى از آنها از این قرار است:
١-ریاکارى و به خاطر دنیا کار کردن
٢- روضهخوانى را وسیله کسب خویش ساختن
٣-آخرت خود را به دنیا و به دنیاى دیگران فروختن
4-عمل نکردن روضهخوان به گفتههایى که خود نقل مىکند
5-دروغ بافتن در منبر و رعایت نکردن صدق احادیث و حکایات.
*آداب وعظ از منظر مرحوم محدّث قمی
شاگرد میرزاحسین نورى مرحوم محدّث قمى در «منتهى الآمال»، پس از بیانى مبسوط در زشتى دروغ در مجالس عزادارى و منبر و مرثیه و استفاده از غنا در نوحهخوانى و رعایت نکردن دقت در نقلهاى تاریخى، سخنانى تحت عنوان «نصح و تحذیر» دارد و اهل منبر را از مبتلا شدن به دروغ گفتن و افترا بستن بر خدا و ائمه و علماء، غنا خواندن، اطفال را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگى واداشتن، بىاذن، بلکه با نهى صریح به خانه مردم در آمدن و بر منبر رفتن و آزردن حاضرین بر گریه نکردن به کلمات بلیغه، ترویج باطل در وقت دعا، مدح کسانى که مستحقّ مدح نیستند، مغرور کردن مجرمین و متجرّى کردن فاسقین، خلط کردن حدیثى به حدیث دیگر به طور تدلیس، تفسیر آیات شریفه به آرا کاسده، نقل اخبار به معانى باطله، فتوا دادن با نداشتن اهلیّت آن، متوسّل شدن براى زینت دادن کلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفر و حکایت مضحک و اشعار فجر و فسق در مطالب منکر و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثى را به عنوان زبان حال، ذکر آنچه منافى عصمت و طهارت اهلبیت نبوّت است، طول دادن سخن به جهت اغراض کثیر فاسد و محروم کردن حاضرین از اوقات فضیلت نماز و امثال این مفاسد که لا تعدّ و لا تحصى است... بر حذر مىدارد.
*شعری از حافظ درباره آداب منبر
و پس از بحثى پیرامون اهل عمل نبودن به گفتهها و توقّعات بىمورد داشتن، این شعر حافظ را نقل مىکند که:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند/چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس/توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
گوییا باور نمیدارند روز داوری/کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند