بيشتر علماي مطرح مشهد [در سطحي پايين تر از آقايان ميلاني و قمي ] نه اهل مبارزه بودند و نه عليه آن موضع مي گرفتند. اين كه چرا بايد پنجه در پنجه حكومت انداخت، و رو در روي آن ايستاد مسئله اي حل نشده براي آنان بود. انگيزه اي براي ورود به اين عرصه نداشتند. البته در مجالسي كه از مبارزان تفقد مي شد شركت مي كردند، مبارز زندان كشيده اي كه بازمي گشت، به ديدنش مي رفتند، قرار بر تعطيل نماز جماعت مي شد، مخالفت نمي كردند؛ زماني هم مي رسيد كه زبان ملامت را روي مبارزان مي گشودند.

گروه فرهنگی مشرق - شرح اسم" عنوان کتاب زندگینامه رهبر معظم انقلاب از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۷ است که توسط هدایت الله بهبودی به رشته تحریر در آمده و توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به چاپ رسیده است. البته این کتاب اولین بار همزمان با برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی شد؛ اما به دلیل وجود برخی اغلاط تاریخی، توزیع آن متوقف شد تا اینکه مدتی قبل پس از برطرف شدن اغلاط، چاپ و در اختیار علاقه مندان گرفت.

آنچه در ادامه از نظرتان می گذرد بخش شصت و دوم  این کتاب است.



***ميرزاحسين سبزواري

از ديگر مخالفان مبارزه آقاي حاج ميرزاحسين فقيه سبزواري بود. او نيز از علماي رتبه يك مشهد و از پيشنمازان معروف مسجد گوهرشاد بود. مردي بود پارسا، قانع و با زندگي متوسط. "يك آخوند متصرف قوي بود در مشهد كه ما كمتر ديده ايم."

مأمومين او بيشتر از زوار بودند تا مردم مشهد ؛ كساني كه او را نمي شناختند. پس از بازگشت آقاي قمي به مشهد و آغاز دوباره امامت جماعت در مسجد گوهرشاد، به واسطه استقبال مردم، مكان جماعت او به حدي گسترده شد كه جا براي اقامه جماعت آقاي سبزواري تنگ آمد.



***اكثريت بي طرف

بيشتر علماي مطرح مشهد [در سطحي پايين تر از آقايان ميلاني و قمي ] نه اهل مبارزه بودند و نه عليه آن موضع مي گرفتند. اين كه چرا بايد پنجه در پنجه حكومت انداخت، و رو در روي آن ايستاد مسئله اي حل نشده براي آنان بود. انگيزه اي براي ورود به اين عرصه نداشتند. البته در مجالسي كه از مبارزان تفقد مي شد شركت مي كردند، مبارز زندان كشيده اي كه بازمي گشت، به ديدنش مي رفتند، قرار بر تعطيل نماز جماعت مي شد، مخالفت نمي كردند؛ زماني هم مي رسيد كه زبان ملامت را روي مبارزان مي گشودند.

***اقليت دولتي

گروه كوچكي از روحانيان مشهد هم بودند كه به لحاظ جايگاه علمي، پيشينه و رتبه، با آقايان ميرزااحمد كفايي و فقيه سبزواري فاصله قابل توجهي داشتند، اما خود را شايسته رفاقت با رئيس شهرباني يا رئيس ساواك مي ديدند. هنرشان در پيدا كردن چنين مناسباتي بود. "عده مبارزين در سطوح علماي شاخص، اقليتي بودند، عده بي طرف ها و ساكت ها، اكثريتي بودند، عده وابسته ها هم باز اقليتي بودند . البته اين حد وسطي ها بيشتر متمايل به مبارزين بودند . چون اگر چه خودشان مبارز نبودند اما ارتباط با دستگاه را همچنان كه دأب اهل علم بوده، هميشه موجب فسق و كسر شأن... مي دانستند."

***طلاب حوزه علميه مشهد

بيشتر طلبه هاي علوم ديني مشهد اما، علاقه مند به امو ر سياسي بودند . هر چند شمار طلاب پا به ركاب، آماده اقدام و اهل مبارزه كم بود، اما عمدتاً به اين موضوعات علاقه نشان مي دادند. اينان به روحانيان مبارز، زندان كشيده و سياسي توجه داشتند. "البته كارگردان ها در ميان طلاب عده معدودي بودند . سال 43 وضعيت اين طور بود ... وقتي ما تلاش هاي سال 43 را از يادمان ... مي گذرانيم مي بينيم كساني كه اين تلاش ها را اداره مي كردند چند نفر معدود بودند ... مرحوم [سيدعبدالكريم] هاشمي نژاد بود، آقاي [عباس واعظ] طبسي بود، بنده بودم ، آقاي [محمدرضا] محامي بود . يكي دو نفر ديگر هم بودند ... و من ديگر كمتر كسي يادم مي آيد كه توي اين مسائل، كارگرداني داشته باشد."

طلبه هاي حوزه هاي مشهد در ماه هاي محرم و صفر با رفتن به روستاها و شهرهاي كوچك، فقط به تبليغ سنتي امور مذهبي بسنده نمي كردند؛ آتش مبارزه را روشن نگاه مي داشتند. حق اين است كه گفته شود جريان عمومي طلاب مشهد در پاي بندي به نهضت امام خميني هرگز قطع نگرديد؛ با پخش اعلاميه، با سخنراني در نقاط دوردست، ياري رساندن به روحانيان سياسي و ... همواره ادامه داشت. "آن روحانيتي كه ما مي گوييم در طول اين ساليان دائماً مشغول مبارزه بود و لحظه اي مبارزه اش قطع نشد ... همين جريان عمومي طلاب بود."

***منبري ها

آقاي خامنه اي به ياد نمي آورد كه در اين سال، شخصي از منبري ها، كساني كه در عرف طبقه بندي روحانيان در كنار علما و طلاب قرار نمي گيرند، اما جزو روحانيان به شمار مي روند، اهل تحرك و اقدام سياسي بوده باشند. از همان عده انگشت شمار، آقاي واعظ طبسي در سال 43 اجازه سخنراني نداشت؛ ممنوع المنبر بود؛ آقاي هاشمي نژ اد پس از حادثه مسجد فيل با همين ممنوعيت روبه رو بود؛ نمي توانست در مشهد سخن براند. "بنده اصلاً در مشهد منبر نمي رفتم. آقاي محامي هم اصلاً اهل منبر نبود."

منابر غيرسياسي مشهد دست سه گروه بود. اكثريتي كه اعتنايي به نهضت نداشتند، در خلال گفته هاي خود به تنها چيزي كه اشاره نمي كردند، تلاش هاي ضدحكومتي بود. گويي چنين حوادثي در كشور رخ نمي دهد. دوم، اقلي تي كه طرفدار حكومت بودند و هر زمان دست مي داد عليه مبارزان داد سخن مي دادند. سوم، اقليتي ديگر كه نسبتي با دستگاه هاي رسمي نداشتند، اما بر خود فرض مي دانستند فعاليت هاي سياسي را محكوم كنند. اين مقدسين، جنگ خود را با مبارزان روشن نگه داشتند و كوتاه نيامدند. "اگر تهمت ارتباط با ساواك و دستگاه به اينها زده مي شد شايد از غصه بعضي هاشان دق مي كردند، اما در مقابل مبارزه اين جور اينها قرص ايستاده بودند ... البته به طور غيرمستقيم، طبيعي است، كه از طرف دستگاه تقويت مي شدند."

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس