کد خبر 169968
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۰

استفان آپیا می‌گوید به خاطر علاقه خود به هواداران به ایران آمده تا بتواند بازی در ورزشگاه صد هزار نفری آزادی را تجربه کند. او همچنین گفت با وجود اینکه تنها سه روز است به ایران آمده آنقدر فضای خوب و هیجان‌انگیزی را به چشم دیده که انگار 5 سال است که در تهران زندگی می‌کند.

به گزارش مشرق، بازیکن سابق تیم‌های یوونتوس و فنرباغچه که برای عقد قرارداد با پرسپولیس به ایران آمده است، در گفت‌وگو با ایسنا درباره‌ی مسائل مختلفی از جمله اطلاعات خود از فوتبال ایران، آرزوی خود از بازی در ورزشگاه آزادی، صحبتش با ژوزه و هم‌چنین تبریک بازیکنان معتبر به او برای حضور در ایران صحبت کرد.

- پیش از آن‌که به ایران بیایی از فوتبال ایران شناختی داشتی؟

راستش را بگویم خیلی فوتبال ایران را نمی‌شناختم اما در مورد تیم ملی ایران اطلاعاتی داشتم و بعضی از بازیکنان را می‌شناختم. وقتی قرار شد به این‌جا بیایم درباره‌ی باشگاه خیلی تحقیق کردم. می‌دانم که پرسپولیس یک تیم خیلی بزرگ و ریشه‌دار است و هواداران فوق‌العاده‌ای دارد. پرسپولیس همواره در تاریخش تیم موفقی بوده است.

- حتما می‌دانی ورزشگاه آزادی گنجایش 100 هزار نفری دارد و در سال‌های گذشته بعضی از بازی‌های پرسپولیس حتی بیشتر از 100 هزار نفر را به خود دیده است.

فکر می‌کنم همه‌ی بازیکنان آرزو دارند که مقابل چنین هوادارانی بازی کنند. وقتی رقم 100 هزار نفر را می‌شنوم برایم خیلی لذت‌بخش است که به میدان بروم و هواداران تشویقم کنند و اسمم را صدا بزنند. این واقعا هیجان‌انگیز است.

نخستین حضور آپیا در تمرین پرسپولیس

- پیش از این با هواداران کدام تیم‌ها ارتباط بیشتری برقرار کرده بودی؟

صادقانه بگویم با این‌که این اواخر با فنرباغچه به مشکل خوردم اما آنها هواداران فوق‌العاده‌ای داشتم. من فکر می‌کنم پرسپولیس بیشتر از فنرباغچه هوادار دارد و حالا دارم فکر می‌کنم بازی کردن مقابل این هواداران چه حسی دارد. وقتی خاطرات خود را در بازی مقابل هواداران فنرباغچه مرور می‌کنم احساس خوبی دارم. حالا تصور می‌کنم که با هواداران پرسپولیس چه حس بهتری می‌توانم داشته باشم.

- در این مدتی که بدون تیم بودی چگونه خود را آماده نگه داشتی؟

من با مربی شخصی‌ام تمرین می‌کردم و در کمپ تیم ملی غنا خود را آماده نگه می‌داشتم. این‌طور نبود که من پیش از آمدن به ایران پیشنهادی نداشته باشم. همین الان هم خیلی راحت می‌توانم به وودینای صربستان برگردم چرا که آنها به شدت به دنبال من هستند. همزمان از امارات هم پیشنهادهایی داشتم اما با شخصیتی که من دارم از الان به لیگ امارات رفتن برایم زود است. الان بحث پول برایم مهم نیست بلکه می‌خواهم از فوتبالم لذت ببرم و احتیاج به ارتباط با هواداران دارم. اگر می‌خواستم به امارات بروم ورزشگاه‌ها خالی بود.

- در این چند روزی که به ایران آمدی حتما متوجه شده‌ای که مردم چقدر فوتبال‌دوست هستند.

کاملا برایم مشخص است. وقتی که به تمرین می‌روم و می‌بینم که چقدر آدم پشت در ایستاده‌اند که همه هوادار تیم هستند واقعا هیجان‌زده می‌شوم. پیش از آن‌که به ایران بیایم فکر نمی‌کردم چنین جوی ببینم. به هرجا می‌روم چند نفر جلوی من را می‌گیرند و به من می‌گویند که طرفدار پرسپولیس هستند و دوست دارند که من را در میدان ببینند. کاملا می‌توانم احساس کنم که به چه تیم بزرگی آمده‌ام.

- صحبتی با مانوئل ژوزه داشته‌ای؟

بله در تمرین روز گذشته 20 دقیقه با هم صحبت کردیم. درباره‌ی آفریقا و گذشته‌ها حرف زدیم و هم‌چنین در مورد بازیکنان آفریقایی. ما شناخت خوبی از هم داریم. البته هنوز درباره‌ی حضورم در پرسپولیس و قرارداد با این باشگاه با ژوزه صحبتی نکرده‌ام.

- مثل این‌که بازیکنانی مثل اسین و ابراهیموویچ آمدن تو را به ایران تبریک گفته‌اند.

اسین مثل برادر من است. همیشه با هم بوده‌ایم. او همه چیز من را می‌داند و من هم همه چیز او را می‌دانم. از این ناراحت بود که در اینترنت خوانده که من به پرسپولیس آمده‌ام. من هم برای این‌که کمی او را اذیت کنم به او زنگ زدم. اسین از من پرسید کجایی؟ و وقتی به او گفتم در ایران هستم تعجب کرد و گفت ایران؟! آن‌جا چه‌کار می‌کنی؟ من هم گفتم در حال مذاکره با یک تیم باشگاهی هستم. از من پرسید کشور و شهرش چطور است؟ من هم برای او فضای ایران را توضیح دادم و گفتم وقتی به ایران نیامده‌ای تصور دیگری از آن داری اما زمانی که به ایران قدم می‌گذاری متوجه می‌شوی که چه فضای خوب و چه مردم مهربانی دارد. به او گفتم که پرسپولیس تیم بزرگی است. او نگران بود که من از ایران خوشم نیاید. خوشحال بود که شرایط خوبی دارم. اسین، ژوزه را می‌شناخت و خوشحال بود که با این مربی کار می‌کنم. هم‌چنین آدبایور از طریق یکی از دوستانم حال من را پرسیده بود و فهمیده بود که من به ایران آمده‌ام. همین‌طور "سالی مونتاری" وقتی فهمید ایران هستم به من تبریک گفت. زلاتان هم با یک پیام، حضورم در تیم جدید را تبریک گفته بود.

- در ایران داربی پرسپولیس و استقلال دیداری است که هواداران دو تیم حاضرند قهرمانی را از دست بدهند اما در آن دیدار پیروز شوند.

من مرد داربی‌ها هستم. در هر کشوری در داربی‌ها بازی کرده‌ام گل زده‌ام. در بازی فنرباغچه با گالاتاسرای، برشا با آتالانتا، تورینو با یوونتوس، وودینا با ستاره سرخ بلگراد و هم‌چنین یوونتوس با میلان که البته داربی نیست اما یک بازی بزرگ محسوب می‌شود. داربی خیلی لذت‌بخش است و یک روح و حس دیگری دارد. اصلا نمی‌توانم برای داربی صبر کنم. امیدوارم برای پرسپولیس به میدان بروم و مثل همیشه گل بزنم.

- با آمدن بازیکنانی مثل شما راه برای حضور دیگر بازیکنان بزرگ خارجی در لیگ ایران باز می‌شود.

این دقیقا همان اتفاقی است که در چین افتاد. وقتی دروگبا به لیگ این کشور رفت، آنلکا و سیدو کیتا هم به چین رفتند. طبیعی است که وقتی من هم به ایران می‌آیم بازیکنان دیگر هم این انگیزه را پیدا می‌کنند که به این‌جا بیایند. خوشحالم که بودن آپیا می‌تواند درها را برای بازیکنان دیگر باز کند. اگر بازیکنی بخواهد از من مشورت بگیرد صادقانه به او می‌گویم که چقدر ایران جای خوب و فوق‌العاده‌ای است و چه تجربه‌ی هیجان‌انگیزی را می‌توانند تجربه کنند.

- از وضعیت فعلی پرسپولیس در جدول خبر داری؟

بله، من قبل از این‌که بیایم همه چیز را در اینترنت چک می‌کردم. درست است که پرسپولیس شروع خوبی نداشته اما خیلی وقت‌ها پیش می‌آید که تیم‌های بزرگ شروع خوبی ندارند. همین الان میلان را ببینید که چه وضعیتی در ایتالیا دارد. هنوز بازی‌های زیادی تا پایان فصل مانده و برای قهرمانی فرصت هست. من می‌دانم که این تیم قهرمان می‌شود و اگر هم اول نشویم در رده‌های بالا خواهیم بود چرا که بهترین بازیکنان را داریم مثل کریمی و مهدوی‌کیا و هفت، هشت بازیکن دیگر در تیم ملی که من هنوز آنها را ندیده‌ام. مهرزاد (معدنچی) و جواد (کاظمیان) هم بازیکنان خوب و باتجربه‌ای هستند. واقعا در این‌جا آدم‌های دوست‌داشتنی زیاد دیدم. سه روز بیشتر نیست به ایران آمده‌ام اما احساس می‌کنم که پنج سال است این‌جا هستم. با جواد رابطه‌ی دوستانه‌ای دارم و آندو را هم در فرودگاه دیدم.

- مهدوی‌کیا در ورودتان به پرسپولیس با شما صحبت کرد.

او از من پرسید وضعیتم چطور است و به من خوش‌آمد گفت. روز گذشته کمی دیر به تمرین آمد و با بدنساز تمرین کرد. من هم با او شوخی کردم و گفتم کاپیتان چرا دیر آمدی؟ باید جریمه شوی.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • دریچه ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۲
    0 0
    ایول به اون خالکوبیت! مارو گریفت!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس