ايشان (ایت الله میلانی) مشروطيت را قبول نداشت... معتقد بود كه در مقابل قانون خدا، دكان قانون باز كردن است ... هر كاري مي كرديم كه نشان بدهيم در چارچوب قوانين الهي قانون رانندگي هم مردم مي خواهند كه در قرآن نيست [و] بايد يك جايي وضع بشود... به خرج ايشان نمي رفت... با مرحوم آخوند خراساني كه طرفدار مشروطه بود ... بد بود. يك چنين عقايد و افكاري داشت . روشنفكر ها و قشر تحصيل كرده... جذب ايشان نمي شدند، اما ... عامه مردم به ايشان علاقه مند بودند... خود ايشان هم چون حاد و داغ بود، كانون مبارزه در خانه ايشان و در حول و حوش وجود ايشان گرمتر بود.

گروه فرهنگی مشرق - شرح اسم" عنوان کتاب زندگینامه رهبر معظم انقلاب از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۷ است که توسط هدایت الله بهبودی به رشته تحریر در آمده و توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به چاپ رسیده است. البته این کتاب اولین بار همزمان با برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی شد؛ اما به دلیل وجود برخی اغلاط تاریخی، توزیع آن متوقف شد تا اینکه مدتی قبل پس از برطرف شدن اغلاط، چاپ و در اختیار علاقه مندان گرفت.

آنچه در ادامه از نظرتان می گذرد بخش شصت و یکم این کتاب است.


***فضاي سياسي مشهد در سال 1343

پيش فرض او درباره مشهد، خيلي زود عوض شد. او گمان نمي كرد زماني برسد كه بخواهد در مشهد اقامت كند. آمال او، آمال سياسي و درسي او در شهر قم بود. بعد از آن، تهران را براي اقامت ترجيح مي داد. بر سر راه زاهدان چند روزي كه در كرمان مانده بود، آن شهر را نيز نسبت به مشهد ارجح دانسته بود. در تصور او، مشهد، پس از 15 خرداد 1342 شهري سرد و بي روح بود. "وقتي سال 43 وارد مشهد شدم [و] مقداري معاشرت كردم، افراد را ديدم، نظرهاي مربوط به مبارزه را از آنها شنيدم، در مجامع شان شركت كردم ... ناگهان چهره مشهد در نظر من عوض شد ... خدا محبت مشهد را انداخت در دل من و من ديدم كه از همه جاي ايران، بهتر، براي من مشهد است."

بازگشت آقاي سيدحسن قمي به مشهد، به پررنگ شدن فضاي سياسي اين شهر كمك كرده بود. وي 17 فروردين 1343 آزاد شده، از تهران به مشهد بازگشته بود. استقبال باشكوهي از او شده بود. خيلي زود مجالس مذهبي خانه اش محلي براي گردهم آيي مبارزان شد. بيشتر طلاب مشهد، اگر در زمان مناسب و سازماندهي نسبي قرار مي گرفتند، از ورود به كوران مبارزه، دريغ نداشتند. گروهي از كسبه و تجار نيز دوستدار مشاركت در حركت هاي ضدحكومتي بودند. در سال 43 تصويري كه از حضور فعال روشنفكران و دانشگاهي ها در تقابل با دولت حكايت كند ، ديده نمي شد، اما آنچه كه مبارزه را در ميان روحانيان مشهد تبديل به فرهنگي رايج مي كرد، وجود آقايان ميلاني و قمي بود. كارشناسان ساواك در بهار 1343 اعتقاد داشتند كه اگر قرار باشد اتفاقي سياسي در مشهد روي دهد از ناحيه اين دو روحاني خواهد بود. البته وجهه و شخصيت آقاي ميلاني نزد مردم مشهد از تمام علماء آنجا برتري دارد و آقاي قمي در رديف بعد از آقاي ميلاني است. استاندار خراسان، سيدمحمدصادق اميرعزيزي ، نيز معتقد بود كه آقايان ميلاني و قمي بايد از مشهد رانده شوند و هرگز پا به اين شهر نگذارند تا امنيت سياسي برقرار شود.



***مواضع آيت الله ميلاني

آقاي خامنه اي اما، كه الفباي مبارزه را نزد امام خميني مشق كرده بود، و يك سر شور و تحرك بود، مزاج سياسي آيت الله ميلاني را نمي پسنديد. بارها در اين باره با ايشان گفت وگو و حتي بعدها برخورد كرده بود، كه از آنها به برخوردهاي تند و تلخ ياد مي كند، اما شخصيت او را مي ستود. "براي ايشان خيلي احترام قائلم. شخصيت احترام انگيزي بود. مردي بود ملا و كاملاً درس خوانده؛ آدمي بود جامع، خوش ذوق، اهل تاريخ، اهل شعر، اهل رجال، اهل ... مسائل عرفاني و معنوي ... اهل فلسفه؛ هم فقيه خوبي بود و هم مدرسي قوي... مردي بود بسيار ملايم و خيلي محترم . برخوردش غالباً احترام آميز و توأم با پختگي، توأم با مهرباني و نرمي ... ايشان علاوه بر اينها يك جنبه روشنفكري هم داشت ... سياستمدارهاي متمايل به آزادانديشي و آزادمنشي به ايشان تمايل داشتند ... تمايلات جبهه ملي به ايشان نسبت داده مي شد؛ اگر چه ايشان به من ... اول 42 كه من از قم آمدم مشهد [و] پيغام آقاي خميني را براي ايشان آوردم ... گفتند كه من راضي نيستم كه مرا به جبهه ملي نسبت بدهيد... در كار سياست و مبارزه... آدم تند و حاد و قاطعي نبود."

***مواضع آيت الله قمي

آقاي سيدحسن قمي از خانواده اي مبارز و مشهور بود. پدر وي ، آيت الله سيدحسين قمي، در مشهد همواره با سياست هاي رضاخان و بعدها رضاشاه درگير بود كه اوج آن در حادثه خونين مسجد گوهرشاد رخ نمود. آقاي قمي هر چند در مبارزه با دستگاه متعصب بود، با تندي برخورد مي كرد، نترس و متهور بود، ملايمت در مشي سياسي او راه نداشت، اما بينش سياسي اش براي كساني كه خود اهل مطالعه و سواد و مبارزه بودند، اعم از دانشگاهي و غيردانشگاهي قابل قبول نبود. "مثلاً ايشان مشروطيت را قبول نداشت... معتقد بود كه در مقابل قانون خدا، دكان قانون باز كردن است ... هر كاري مي كرديم كه نشان بدهيم در چارچوب قوانين الهي قانون رانندگي هم مردم مي خواهند كه در قرآن نيست [و] بايد يك جايي وضع بشود... به خرج ايشان نمي رفت... با مرحوم آخوند خراساني كه طرفدار مشروطه بود ... بد بود. يك چنين عقايد و افكاري داشت . روشنفكر ها و قشر تحصيل كرده... جذب ايشان نمي شدند، اما ... عامه مردم به ايشان علاقه مند بودند... خود ايشان هم چون حاد و داغ بود، كانون مبارزه در خانه ايشان و در حول و حوش وجود ايشان گرمتر بود."


آقاي خامنه اي با بيت هر دو عالم مطرح مشهد مرتبط بود. در بين دوستان و هم رديفانش در مشهد تنها كسي بود كه به هر دو بيت رفت و آمد مي كرد. آقايان ميلاني و قمي اين رفتار او را با چشم تحسين مي نگريستند. از آنجا كه مقبول هر دو دستگاه روحاني بود، گاه كارهايي از او تقاضا مي شد كه ديگران از انجام آن ناتوان بودند. وجود اين دو پايگاه موجب شده بود كه روحانيان مشهد تلقي منفي اي از امر مبارزه نداشته باشند، چرا كه همه آنان به نحوي با اين پايگاه ها مرتبط بودند. البته كارگردانان و مصادر فعاليت هاي سياسي افرادي محدود، بلكه انگش ت شمار بودند، اما حداقل در 1343 كسي از جامعه روحانيت مشهد عليه آنچه كه اينك نهضت امام خميني ناميده می شود، بد نمي گفت، با اين حال نهضت، مخالفان خود را داشت كه از آنان انتظار نمي رفت كه به صف مبارزان بپيوندند.

***ميرزااحمد كفايي

مشهورترين مخالفان مبارزه آيت الله زاده خراساني، حاج ميرزااحمد كفايي بود. وي در شمار علماي درجه يك مشهد بود. آقايان ميلاني و قمي به ايشان احترام مي گذاشتند. غير از اين، بقيه علماء نيز به واسطه اصالت خانوادگي، سابقه اقامت در مشهد و متانت بسيار زياد، جايگاه او را محترم مي شمردند.

آقاي كفايي در شمار آن دسته از روحانياني بود كه نشاني از مخالفت با حكومت از او بروز نمي كرد. از اين رو جايگاه مردمي نداشت. "شايد اول تا آخر بازار كه راه مي رفت يك نفر هم به او سلام نمي كرد، ولي احترام داشت . هيچ كس جرأت نمي كرد به او... بي احترامي كند."

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس