به گزارش مشرق، قسمت بیست و چهارم برنامه راز با اجرای نادر طالب زاده برگزار شد. سلیمی نمین و صفارهرندی میهمان این برنامه بودند که با موضوع چشم انداز میهن، غفلت ها و تدبیرها به بحث و گفتگو پرداختند.

طالب زاده: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام، به برنامه راز خوش آمدید. امشب در خدمت جناب آقای سلیمی نمین و دکتر محمدحسین صفارهرندی هستیم.

طالب زاده: جناب هرندی زمان فعلی را چطور تعبیر می کنید؟

هرندی: بنده هم خدمت شما و بینندگان خوب برنامه راز سلام عرض می کنم و پیشاپیش عید ولایت و امامت، غدیر را به مردم ولایت مدار و شما و جناب آقای سلیمی تبریک می گویم.

در شرایطی که به سر می بریم باید برآورد درستی از صحنه داشته باشیم و به دیگران هم منتقل کنیم. بنده مدت هاست به این باور رسیده ام که اصلی ترین نبرد در مرحله برآوردهاست.

طالب زاده: برآورد به چه معنا؟

هرندی: این که واقعیت این صحنه چیست؟ برآورد ما از خود، رقبا، دوستان، دشمنان، دارایی ها، امکانات، تنگناها و مضایق، آنچه می توانیم و آنچه نمی توانیم جبران کنیم و ... و از این ها باید طبقه بندی و ارزیابی صحیحی داشته باشیم و همه این ها با هم برآورد ما از صحنه ای است که در آن مشغول مبارزه هستیم و دست و پنجه نرم می کنیم. بخش قابل توجهی از تفاوت هایی که ما با دیگران داریم ناشی از تفاوت در برآوردهاست.

برآوردی که بنده از این صحنه دارم این است که دو طرف این نبرد بزرگ به بلوغ رسیده اند. ایالات متحده به عنوان سردمدار جریان کفر جهانی و ستم نسبت به دیگران نسبت به گذشته به نقطه اوج خود رسیده است، اگر چه همیشه این نقطه های اوج پیامی را با خود به همراه دارد و آن این که بعد از آن فرودی خواهد بود.

در مقابل ظرفیتی که از جهان استضعاف و محرومین و محرومیت به صحنه آمده که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در مدار اصلی این ماجرا قرار گرفته ایم و سردمدار شده ایم و در نقطه اوج این ظرفیت واقع شده ایم. در این مقابله و مواجهه کسی برنده است که در میانه راه نسبت به حقانیت مسیری که انتخاب کرده تردید نکند. بخشی از مشکلاتی که دیگران در راه پیموده شده با آن مواجه شدند کم آوردن در طول این مسیر بود و بعضی ها به اولین مانع که می رسند می گویند اینجا که بن بست است و نمی توان راه را ادامه داد.

باید مانند آب باشیم که هیچ بن بستی برای خود نمی بیند و نفوذ می کند و حتی دل سنگ را هم می شکافد و به آن سوی این بن بست ظاهری راه پیدا می کند. اگر برآورد اولیه درست و کامل باشد با پایداری و ایستادگی می توانیم موانعی که موقتا در هر دوره و مقطعی کم یا زیاد بر سر راه ایجاد شده را با عنصر راهنمای اصلی عمل پشت سر بگذاریم و متوقف نشویم. تعبیری که رهبر معظم انقلاب بارها به کار برده اند که در مقطع ویژه و تاریخی ای قرار گرفته ایم و این زمان یک پیچ تاریخی است که در آن سرنوشت ها مشخص می شود.

شاید الان دوره پایان تمدن آمریکایی فرارسیده باشد، تمدن که می گویم با مسامحه عرض می کنم شاید باید گفت حاکمیت، تسلط و هژمونی ای که در طول یکصد سال گذشته به آمریکا تعلق پیدا کرده و بقیه هم زیر بلیط او قرار گرفته بودند رو به پایان است - که قبل از آن هم متعلق به انگلیس ها بود و قبل از آن نیز کشورهایی از اروپا سردمدار آن بودند- بعضی معتقدند که در دوره های صد ساله این جابه جایی قدرت اتفاق می افتد و الان به لحاظ ظاهری این صد سال فرا رسیده است. شاید کدها و مشخصاتی هم که از وضعیت موجود در آمریکا می بینیم ما را به این سمت راهنمایی می کند که موعد و زمان این تغییر فرا رسیده است.

لذا این که عنوان می شود باید برای جهان پس از آمریکا برنامه داشته باشیم به این خاطر است و واقعا هرچه جلوتر می رویم به این لحظه بیشتر نزدیک می شویم و استقلال از چنین وضعی در آسایش نیست در تلاطم و التهاب و زدوخورد است و اگر بدانیم این اتفاق چقدر بزرگ است خودمان را برای دست و پنجه نرم کردن با آن آماده می کنیم.

اگر در کشور جایگاه قانون روز به روز تقویت شود به نقطه بلوغ خواهیم رسید.

طالب زاده: دیروز هم در صحبت های آقا اشاره شد به این که ایران و آمریکا در چه موقعیتی هستند و در این 60 سال چه اتفاقی افتاده.

مطلبی را چند وقت پیش می خواندم که هر امپراتوری ای با مقروض بودن از لحاظ اقتصادی شکست می خورد.

جناب سلیمی نمین با توجه به این که شما در رسانه هستید، ما چطور باید از رسانه بهتر استفاده کنیم و در این 30 سال کجاها غفلت کرده ایم؟

سلیمی نمین: بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام دارم خدمت بینندگان عزیز شبکه چهار به ویژه بینندگان این برنامه و همچنین اعیاد پیش رو و پشت سر یعنی عید قربان و عید غدیر را تبریک عرض می کنم و همچنین سالگرد 13 آبان را هم گرامی می دارم و خدمت دانشجویان و دانش آموزان عزیز تبریک عرض می کنم.

من فکر می کنم ما هنوز به نقطه بلوغ نرسیدیم و علت این که در مورد ایران این نگرانی شکل گرفته این است که ابزارهایی را در اختیار دارد که می تواند به نقطه بلوغ برسد. بسیاری از قدرت های مادی امروزه به حسب ظاهر هم توانمندی ها و قابلیت های بالایی از خود در عرصه اقتصاد نشان داده اند اما هرگز موجب نگرانی جدی نشده اند. یعنی جابه جایی قدرتی قرار است صورت بگیرد و تمام صاحب نظران آن هم را پیش بینی می کنند.

به طور قطع غرب در حال افول است و نقطه اوج خود را پشت سر گذاشته و سیر نزولی را طی می کند. چه قدرتی می تواند هم این سیر نزول را تشدید و هم خود را اثبات کند؟ در مورد کشورهایی که امروز در جهان مطرح هستند کمتر کشورهایی را می توانیم بیابیم که هم به لحاظ نیروی انسانی و هم به لحاظ فرهنگی همه ویژگی های تمدن سازی را داشته باشد. خیلی از کشورها چند پارامتر را در اختیار دارند ولی فاقد همه پارامترهاهستند. بنابراین با توجه به داشتن این ویژگی ها این احتمال در مورد ما بیشتر وجود دارد که بتوانیم تمدن غرب را به چالش بکشیم و در این جا به جایی ها نقش اساسی ایفا کنیم. اما این که رسانه تا چه حد می تواند نقش آفرینی کند و تا چه اندازه در این زمینه قادر است وظیفه خطیری را که ملت از آن ها انتظار دارد را به انجام برسانند قابل مطالعه است.

در این روند آن چه که برای ما حائز اهمیت است قانون مداری است اگر در کشور جایگاه قانون روز به روز تقویت شود به نقطه بلوغ خواهیم رسید و تهدیدی جدی برای قدرت های مسلط بر جهان خواهیم بود، به خصوص این که دارای پارامترهای ایجاد تمدن نیز هستیم. در مورد قانون مداری باید گفت که همه کسانی که فعال هستند و نقش سازنده ای را در کشور دارند و می توانند تأثیرگذار باشند باید به این رشد برسند که قانون مداری می تواند حرکت را در جامعه تسهیل کند و بهترین شکل تعاملات را در کشور به وجود آورد و به نفع آحاد جامعه است. تنظیم و کنترل اجرای قانون تا حد زیادی دست مطبوعات و رسانه هاست به این ترتیب که تخطی از قانون توسط آن ها بمباران شود و کسی جرأت نکند از خوف کارکرد رسانه از قانون تخطی داشته باشد و حتی اگر خودش به این درجه از بلوغ نرسیده بود که منافع قانون به نفع او و دیگران خواهد بود و منافع کوتاه مدت و درازمدت او را به بهترین شکل ممکن تأمین می کند از رسانه ها اینقدر بترسد و نگران باشد که دست به چنین کاری نزند.

رسانه ها می توانند جلوی شعارهای زیبا برای دور زدن و تضعیف قانون را بگیرند.

طالب زاده: هر دو بزرگوار سردبیر بودید و می دانید که اشکال یابی یا تأکید روی آن چه که باید اصلاح شود آن طور که باید مورد توجه قرار نمی گیرد و رسانه در حدی که باید ناظر باشد و قدرت داشته باشد مطرح نیست و البته به رسانه هم پاسخگو نیستند.

سلیمی نمین: در دوره های مختلفی که پشت سر گذاشتیم با شعارهای زیبایی قانون را دور می زنند و آن را نادیده می گیرند. رسانه باید تبیلیغ کند که اگر دنبال عدالت هستیم عدالت به بهترین شکل ممکن در چارچوب قانون محقق خواهد شد. این که فردی برای ایجاد عدالت قانون را نادیده می گیرد یا برای توسعه سیاسی قانون نادیده گرفته می شود را رسانه می تواند برای جامعه روشن کند یا با فرد خاطی برخورد کند که توسعه سیاسی و اقتصادی و عدالت به بهترین شکل ممکن در چارچوب قانون محقق شود. بنابراین رسانه ها می توانند جلوی شعارهای زیبا برای دور زدن و تضعیف قانون را بگیرند که متأسفانه در این زمینه کارکرد قابل دفاعی را برای رسانه ها نمی توانیم قائل باشیم.

طالب زاده: رسانه باید ناظر بسیار جدی ای باشد که از آن بترسند.

سلیمی نمین: زمانی است که مسئولین سیاسی به این رشد رسیده اند که قانون گرایی منافع آن ها را تأمین می کند ولی زمانی هم هست که به این رشد نرسیده اند و تصور می کنند منافع شان در دور زدن و نادیده گرفتن قانون است و اگر قانون را نادیده بگیرند می توانند جهشی حرکت کنند که در این جا رسانه باید ایفای نقش کند.

چرا عرض کردم هنوز به آن نقطه بلوغ نرسیده ایم به این دلیل که زمانی به نقطه بلوغ می رسیم که نیروهای فعال سیاسی این فهم را پیدا کنند که دور زدن قانون اصلا به نفع ما نیست و ممکن است در مقطع کوتاهی منافعی را برای ما به همراه داشته باشد ولی در درازمدت به ضرر ماست ولی هنوز این فهم سیاسی در بسیاری از مسئولین سیاسی ما ایجاد نشده بنابراین کارکرد رسانه مهم است.

طالب زاده: این نکته همان مسئله ای است که معتقدیم باید از سال ها پیش با دقت بیشتر و نظارت و پیگیری به آن توجه می کردیم. نقش یک رسانه خوب مانند دولت و حتی جلوتر از دولت و سیاستمداران برای روشن کردن و پیگیری کردن و کم کاری ها را افشا کردن و شفاف سازی است.

قسمت هایی از صحبت های دیروز مقام معظم رهبری را می شنویم:

«... این همان انقلابی است که آمریکایی ها می خواستند نباشد و نابود شود و ضعیف شود و به خودشان وعده می دادند که تا چند ماه دیگر از بین خواهد رفت، به این نوکرهای مستبد منطقه ای شان دلخوشی می دادند که چند وقت دیگر صبر کنید انقلاب از بین می رود و نابود می شود روز به روز به حمد الله رشد کرده ...»

هرندی: آمریکای امروز قابل مقایسه با آمریکای 50 سال پیش نیست
هرندی: میزان نفرت از آمریکا بالای 80 درصد است
هرندی: در کنار مشکلاتی که بر اثر تحریم ها به وجود آمده فرصت هایی نیز ایجاد شده است

طالب زاده: تأکید مقام معظم رهبری در مورد جایگاه انقلاب بود و ناخدای کشتی دائما تکرار می کند که ما کجا هستیم و چرا روی ما اینقدر تأکید دارند و انقلاب را هدف گرفته اند. در مورد صحبت های آقا نظر شما چیست؟

هرندی: من به بحث قبلی به عنوان مقدمه این بحث اشاره می کنم. وقتی گفتیم باید وضع امروز این دو طرف نبرد را با گذشته های خودشان مقایسه کنیم واقعا از جهاتی آمریکای امروز قابل مقایسه با آمریکای 50 سال پیش نیست. آمریکای 50 سال پیش قدرت سایبری عظیم و جهنمی امروز را نداشت و بسیاری از تکنولوژی های نوینی که در اختیار میلیتاریزم و سیاست پیشگی و توسعه فرهنگی موجود است در آن زمان فراهم نبود و این ها برای آمریکا قدرت به همراه داشته.

اما از آن طرف هم می بینیم بعضی از آن چیزهایی که به عنوان شاخص های اقتدار ایالت متحده در 50 یا 60 سال پیش بوده امروز نیست. آمریکایی که در همین ایران بعد از مشروطیت به عنوان یک منجی جلوه می کردند که باید از آن ها بر علیه انگلیس ها کمک گرفت و حتی آقا دیروز اشاره فرمودند که دولت مصدق هم نسبت به آمریکا خوش بینی داشت و به دلیل همین خوش بینی ساقط شد. آمریکای پس از جنگ جهانی دوم تبدیل به قدرت بسیار عظیمی شده بود. بیشتر اروپا در آتش این جنگ سوخت و آمریکایی ها از خسارات جنگ جهانی کمتر لطمه خورد بود و اینقدر دست شان پر بود که به کشورهای اروپایی و خیلی از کشورهای از جنگ افسرده کمک کنند و طرح مارشال برای این کار بود.

آن ها در بسیاری از ملت ها به عنوان آزادی بخش جلوه کرده بودند و تا مدت ها بعد که با استعمار نو و استعمار فرانو خودشان را پشت یکسری کدهایی که صورت ظاهر آن حمایت و دفاع از حقوق ملت ها بود پنهان کرده بودند این وضعیت وجود داشت. در این فاصله ببینید نگاه ملت ها نسبت به آمریکایی ها چقدر تغییر کرده. در نظرسنجی هایی که اوایل دهه 80 میلادی در منطقه خاورمیانه شده بود به خصوص در بعضی از کشورهای عربی مانند عربستان میزان دلبستگی و امید به آمریکایی ها عددی بالای 60 درصد بود و آمریکایی ها به این میزان در این منطقه محبوبیت داشتند. امروز همین مؤسسات نظرسنجی طبق آمار می گوینددر همان کشورها میزان نفرت از آمریکا بالای 80 درصد است.

این جابه جایی حکایت از تغییراتی است که از آن به عنوان جهان در حال تغییر یاد می کنند و بخش عمده این تغییر اتفاقی است که در دل ها افتاده و از آمریکای محبوب ملت هایی مانند عربستان و مصر و غیره آمریکای منفوری ساخته که امروز رهبر معظم انقلاب استوار و محکم و با اطمینان می فرمایند یک روز را به نام روز نفرت از آمریکا قرار دهند ببینند بزرگترین راهپیمایی تاریخ شکل نمی گیرد؟! البته اگر دولت ها اجازه دهند که این اتفاق رخ دهد. یک مفتی سعودی در واکنش به صحبت های رهبری گفته است علیه آمریکا شعار دادن یک عمل غیر شرعی است و از آن طرف کینه ها و دشمنی ها را به سمت حزب الله و لبنان برده است چون اگر چنین اتفاقی بیفتد قطعا نتیجه اش همان چیزی است که آقا فرموده اند.

گمانم این است که باید گفت وضعیت جهان امروز وضعیتی است که دائما در حال تغییر است و این تغییرات به سمت و سویی است که ما می توانیم نسبت به آینده آن خوش بین باشیم.

 مؤسساتی که در قبال چنین قضایایی مسئولیت دارند می گویند با این اوصاف که بدهی های آمریکا از 16 هزار میلیارد بیشتر شده و با توجه به رقم تولید ناخالص که اخیرا پایین تر از بدهی هاست آمریکا ورشکسته است. در مقابل این افول بعضی جاها با شتاب در حال پیشرفت هستند. البته بعضی ها به ما می گویند که به شما چه ربطی دارد که چین با یک رقم رشد 10 یا 9 و گاهی 12 درصدی شتاب گرفته و می تازد؛ به ما کاری ندارد ولی مطمئنا در عصری که رقابت بین بنی امیه و بنی عباس بود فرصتی برای مسلمانان معتقد به ولایت ایجاد شده بود و این برهه همان فرصت است.

الان بین قدرت های بزرگ جهان رقابتی است و ما در خلأ قدرت آن ها فرصت بازسازی داریم و به همین دلیل این پیچ تاریخی را باید جدی گرفت. اگر بخواهیم اشاره ای به وضع موجود داشته باشیم، در کنار مشکلاتی که بر اثر تحریم ها به وجود آمده فرصت هایی نیز ایجاد شده است مثلا در بعضی از شهرستان ها با این که چندتا کارخانه افت تولید داشته اند و یک شیفت کاری خود را به این دلیل که مواد اولیه آن طور که شایسته و بایسته است نرسیده تعطیل شده ولی بعضی کارخانه های دیگر شیف های کاری خود را اضافه کرده اند و در این شرایط به کارخانه هایی که متکی به مواد وارداتی نبوده اند سفارش کار داده شده.

امروز با توجه به قدرتی که به لحاظ درون گرا شدن و متکی شدن به داشته های خود داریم بهترین وضعیت را نسبت به همه دوره های پیشین پیدا کرده ایم. تا اراده کنیم کالایی در تولید داخل شود تنها به زمان نیاز داریم و آن کالا تولید خواهد شد و غیرقابل دسترس نیست. وقتی موشکی که می تواند ماهواره را در مدار زمین قرار دهد تولید می کنیم یا در بیوتکنولوژی بین 10 کشور صاحب نظر جهان هستیم و سرعت رشد علم در کشور اینقدر بوده که به آن چیزی که پیش بینی شده بود در سال 1404 به آن برسیم در 5 سال اول چشم انداز رسیدیم کالاها و قطعات غیرممکن نیست.

بنابر این یک چشم به آن طرف (دشمن) باید بدوزیم که آن ها نسبت به گذشته از حوزه های اقتدارشان خلع می شوند و رسما هم اذعان کرد اند که تا پیش از این فکر می کردیم فروپاشی اقتصادی ایالات متحده در 2025 خواهد بود ولی طبق آخرین گزارشات این اتفاق در 2016 به وقوع خواهد پیوست. در این شرایط سرعت رشد علم ما نسبت به میانگین جهانی 11 تا 13 برابر شده یعنی برای ما فرصت بزرگی پیش آمده و برای آن ها شرایط جهان تبدیل به سراشیبی سقوط شده است.

هیچ گاه این طور مقایسه نمی کنیم که الان ما قدرتمندتر هستیم یا آن ها و اصلا قابل قیاس نیست و مشخص است که آن ها از لحاظ اسباب ظاهری قدرتمندتر هستند اما مهم جهتی که دو طرف پیدا کرده اند. جهتی که ما پیدا کردیم به گونه ای است که می توانیم پیش بینی کنیم در 10 سال آینده اتفاق بزرگی برای ما رخ خواهد داد کما این که همین قضیه در مورد چین رخ داد. شاخص های چین در سال 1980 را بخوانید، آن چه که به عنوان مازاد تراز تجاری داشت چیزی حدود 30 میلیارد دلار بود و حتی چند سال قبل از آن تراز منفی داشت ولی امروز بالای هزار و چندصد میلیارد دلار تراز مثبت دارد که چهارصد پانصد میلیارد دلار آن به خود ایالات متحده است و این اتفاق ظرف سی سال رخ داده.

این اتفاق برای ما هم ممکن است رخ دهد. در دوره وزارت با یکی از وزار که حوزه فعالیتش اقتصاد بود برخلاف من که اطلاعاتم خوشه چینی از این طرف و آن طرف است سفر استانی می رفتیم زمانی که از هواپیما پایین را نگاه می کرد رو کرد به من و گفت فلانی زمانی که اتفاقاتی که با سرعت در کشور رخ می دهد را مرور می کنم احساس می کنم ما داریم ابرقدرت می شویم. این حرف را بگذارید کنار حرف هایی که دیگرانی که به ایران آمده اند گفته اند مثلا آقای پوتین که به ایران آمده بود می گفت ما شما را دیگر به عنوان قدرت منطقه ای نمی شناسیم شما قدرت بین المللی هستید البته از دید او دلیل این بود ایران وقتی می تواند به زبان مردمی چند هزار کیلومتر آن طرف تر از مرزهای خودش حرف هایش را برساند یعنی ابرقدرت. یعنی امروز فرهنگ، اعتقادات و حب و بغض های ما در جهان تکثیر می شود و طرفدار پیدا می کند.

به قول اهلش جبر تاریخی یا بهتر بگوییم تقدیر الهی ست که ما در نوک پیکان این رویارویی و مصاف بزرگ که احتمالا کمتر جنبه نظامی خواهد داشت قرار داشته باشیم و باید درون خود را متناسب با آن بسازیم. این که فرمودند سبک زندگی ما باید تراز اسلامی و تراز زندگی یک ایرانی مسلمان را داشته باشد به این خاطر است که قرار است مأموریت بزرگی را به انجام برسانیم و نمی توان درون خود این قبیل مشکلاتی را که آقای سلیمی نمین به یکی از آن ها اشاره کردند یعنی قانون نشناسی و عدم التزام به قانون را داشته باشیم.

علت نگرانی غرب از ما این است که مجموعه پارامترهای تمدن سازی را داریم

طالب زاده: الان ایران به جایی رسیده است که بحث اول رقبای ریاست جمهوری آمریکا ایران است و این مسئله ما را مسئول می کند و باید خیلی از مسائل را در کشور اصلاح کنیم تا به حدی که حق ماست برسیم. تمام صحبت هایی که حضرت آقا در ابتدای نوروز هر سال می فرمایند الان جدی تر گرفته می شود. آن زمان شاید خیلی به شکل تعارف و شعار بیان کردند ولی الان جدی جدی است. به نظرم یکی از برکات این تنگنا، فرصتی است که ایجاد شده تا به حدی که شایسته آن هستیم و از ما توقع می رود، برسیم. به نظر من رسانه ها شاخص بسیار مهمی هستند و باید فعال باشند و اشکال یابی کنند و ارجحیت و نظارت داشته باشند و نهادها و وزارتخانه ها و... پاسخگوی آن ها باشند. کجاها و در چه حدی کم کاری کرده ایم که اگر غفلت نمی کردیم اینقدر غافلگیر نمی شدیم؟



سلیمی نمین: علت نگرانی غرب از ما این نیست که ما توان اقتصادی یا تسلیحاتی خیلی بالایی داریم این است که مجموعه پارامترهای تمدن سازی را داریم. اگر 6 پارامتر را برای توان تمدن سازی قائل باشیم تماما در ما وجود دارد اما در چین نیست لذا وقتی شما سیاست را مطالعه می کنید چین و شوروی ذیل ایران تهدید محسوب می شوند شما نگاه کنید در دربار ایرانی تمام این اقوام وجود دارند و به این دلیل است که ایران تهدید محسوب می شود.

هرندی: در نظریه هانتینگتون این مطرح شده بود که تمدن اسلامی، اسلاو و بودایی و کنفسوسی بر علیه تمدن آمریکایی و غربی با هم پیوند می خورند.

سلیمی نمین: منتها یکی جنبه برتری نسبت به دیگران دارد که می تواند دیگران را در ذیل خود بگیرد. ما باید به این مطلب قائل باشیم و این فهم را داشته باشیم که دارای این قابلیت هستیم و بالقوه این توانمندی ها را داریم و تبدیل این توانمندی ها از قوه به فعل رسالت عظیمی است که به عهده همه آحاد جامعه است و این قابلیتی ست که ایران امروز دارد البته ایران دیروز هم قطعا این قابلیت را داشت چراکه وقتی غربی ها بر ایران مسلط شدند تلاش کردند تمام این پارامترها را از بین ببرند، چون بر این باور بودند کشوری که زمانی تمدن ساز بوده علی القاده می تواند مجددا تمدن ساز شود.

به صحبت های آقای هرندی برمی گردم که اصلا می توانیم ببینیم چه برگ های برنده ای در اختیار داریم. متأسفانه بسیاری از سیاستمداران ما فاقد این فهم هستند که در کجا قرار داریم. دیپلمات ما وارد عرصه گفت و گو می شود ولی اصلا خودش را نمی شناسد و کسی که خودش را نشناسد نمی تواند در عرصه مقابله و مواجهه فکری و سیاسی نماینده ملت خود باشد.

طالب زاده: یکی از ویژگی های صحبت های دیروز رهبری و صحبت هایی که در خراسان فرمودند تبیین جایگاه ایران بود.

بعضی ها علاوه بر این که نمی دانند در کجا هستیم تصورات بسیار کوته نظرانه ای هم نسبت به ایران دارند که این تصورات می تواند برای کشور مشکل زا باشد. وقتی سیاستمداری در ایران نه تنها قابلیت های ایران را نمی شناسد بلکه تصور می کند که می تواند مانورهای سیاسی ای دهد و ملتی با چنین قابلیتی را وارد وادی ها مختلف می کند خب این درد مضاعف ماست و بعضی از سیاستمداران علاوه بر این که فاقد این فهم از ملت و جامعه خود هستند بلکه تصور می کنند می توانند ملت را با یک بازی سیاسی به هر سویی که خواستند ببرند و این تصور است که به ما لطمه جدی می زند. بسیاری از مشکلات ما ناشی از کارکرد این نوع سیاستمداران است که فاقد این فهم هستند.
من این صحبت ها را با این صراحت نشنیدم و واقعا درست است و سیاستمداران ما نمی دانند در چه موقعیتی هستیم.

بخشی از صحبت های مقام معظم رهبری را خواهیم دید که باز موقعیت ایران را تبیین می کنند.

«... ایرانی که امروز شما می بینید ایران دوران قبل از انقلاب نیست، ایران دوران قبل از انقلاب یک کشور عقب مانده بود یک کشور فراموش شده بود یک ملت بی ابتکار بود با این همه استعداد، با این همه مواریث تاریخی، با این همه استعداد غنی این ملت هیچ بروز و ظهوری نه در صحنه علم دنیا داشت نه در صحنه سیاست دنیا داشت نه در صحنه فناوری دنیا داشت نه حرف نویی برای دنیا داشت نه ابتکاری در زمینه مسائل منطقه و دنیا داشت.

تابع محض بود. در داخل کشور به جز یک مناطق معدودی که مورد توجه مسئولان رژیم و سردمداران رژیم بود بقیه مناطق کشور دچار ویرانی، دچار ناآبادانی [بود] امروز از یک گوشه کشور خبر نابسمانی می رسد همه حساس می شوند آن روز اغلب نقاط کشور آن طوری بود. نا بسمان بود مردم آب نداشتند، برق نداشتند، جاده نداشتند، از وسایل زندگی برخوردار نبودند. آن هایی که می دانستند با حسرت، بسیاری هم نمی دانستند چه خبر است در نکبت زندگی می کردند. ایران امروز این پیشرفت ها، این کارها، این ابتکارات، این بروز جوانان در میدان علم و سازندگی و حضور قوی در همه بخش ها... این حرف ها آن زمان وجود نداشت. کشور پیش رفته. این پیروزی است...»

طالب زاده: آقای بهزاد پشت خط هستند. سلام علیکم بفرمایید.

بهزاد: سلام علیکم آقای طالب زاده خدمت شما و میهمانان محترم برنامه عرض سلام دارم و فرارسیدن عید سعید غدیرخم را پیشاپیش تبریک عرض می کنم. در مورد فرمایشات دیروز حضرت آقا نکته ای در خاطرات بنده مرور شد، آن هم این بود که امام در ماجرای شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس جمله ای داشتند که «ملت ما شاخ این غول وحشی را شکست و اعتبار خیالی آن را در دنیا از بین برد» و امام تعبیر غول وحشی شاخ شکسته را به کار بردند و اعتباری هم که موهوم بود و راستین و ریشه دار نبود را در اذهان ملت های دنیا از بین برد.

آقا در بحثی که دیروز فرمودند اشاره داشتند به این که ما به خود باوری متکی باشیم. آقای دکتر هرندی در صحبت های شان اشاره ای به کشور چین داشتند و این که در طی سه دهه از چه وضعی به چه وضعی رسید من عطف به صحبت ایشان این را یادآور می شوم که بعد از این که مناسبات کشور چین با شوروی به هم خورد 10 سال در بایکوت مطلق قرار داشت و حتی جایگاه عضویت این کشور را در شورای امنیت سازمان ملل متحد را آمریکایی ها و انگلیسی ها به جزیره تایوان دادند و چین انواع فشارها را در جهان دو ابرقدرتی تحمل کرد اما زیرساخت های خود را ساخت و خودش را بالا کشید. حالا راه رفته چینی ها را بنده نه تأیید می کنم و نه تکذیب اما بحث این جاست که در کنار این که زیرساخت ها را تقویت کردند در صنایع مبنایی، تجارت، صنعت و... اما هم زمان با فساد اداری و بی عدالتی اجتماعی در حد خودشان چالش داشتند.

در ایالت کالیفرنیا که تاج سر ایالات پنجاه گانه آمریکاست شما به ندرت می بینید که یک پورشه در خیابان عبور کند ولی در کشور ما که در شرایط خاص اقتصادی قرار دارد مانور پورشه را در خیابان ها می بینیم، واقعیت این است. من عطف می کنم به همان عنوان برنامه شما «تهدیدها و غفلت ها» واقعا در این حوزه ها غفلت صورت می گیرد وگرنه ما از لحاظ نظامی شکست بردار نیستیم و جنگ 8 ساله نشان داد که چه کسی شکست خورد و دچار خسران و زیان شد. اما در حوزه مبارزه با نارسایی ها و نواقص اقتصادی و در جهت ارتقای وضعیت عموم مردم که پایه ها و ارکان انقلاب هستند اگر کوتاه بیاییم احساس می کنم به انقلاب و امام و رهبری ظلم کرده ایم. این سؤال من از میهمان محترم برنامه است، ببخشید پرگویی کردم شب شما به خیر خدا نگهدار.

در ذیل شعارهای قشنگ اتفاقات بدی می افتد

طالب زاده: متشکرم آقای بهزاد. بحث اصلی فرصتی است که به وجود آمده است. تمام صحبت هایی که از زبان مقام معظم رهبری و دیگر بزرگان شنیده ایم که چه مسئولیت هایی داشتیم و خیلی از جاها غفلت کردیم. الان فرصتی پیش آمده که بدون از دست دادن زمان باید جبران کنیم تا به آن هدف برسیم.

سلیمی نمین: در پرداختن به چنین ملتی که دارای چنین قابلیتی است و می تواند تمدن آفرینی کند دو مدل وجود دارد یکی این که سعی کنیم این ملت را به دنبال نخبگان بکشانیم و شأن و هویت مستقلی برای آن ها قائل نباشیم و تصور کنیم اگر قشر خاصی را مورد توجه قرار دهیم و امکانات را در اختیار آن ها قرار دهیم این توده به دنبال این قشر خاص یا طبقه خاص یا نخبگان خواهند آمد و مطامع سیاسی ما را تأمین خواهند کرد.

 تصور دیگری که وجود دارد این است که به توده ها بپردازیم و امکانات و سطح معیشت آن ها را ارتقا دهیم و به این ترتیب آن ها را به خدمت خود در بیاوریم. البته باور نظام این است که مخلصانه در خدمت توده ها قرار بگیریم و هیچ ما به ازایی نخواهیم و به دنبال این نباشیم که به توده خدمت کنیم و در جایی او را به دنبال خودمان بکشانیم. به دلیل این که توده قابلیت، صلاحیت و منزلت این را دارد که بتواند پایه های تمدن را بنا نهد لیاقت این را دارد که به آن ها خدمت کنیم و این نگاه نظام و امام و رهبری است.

در میان سیاستمداران ما سیاستمدارانی که در طی سی و اندی سال امکان دستیابی به قدرت را پیدا کردند این دو نگرش وجود دارد که به نظر من هردو ناخالصی دارد. در میان این دو بهره مندی غلط سیاسی آن کسی که به توده رسیدگی می کند طبیعی است که به نظام نزدیک تر است گرچه در آن ناخالصی وجود دارد ولی به هدف نظام اسلامی ما نزدیکتر است. اما ما در طی این دوران ها کمتر شاهد بودیم که از روی باور به توده مردم و این که توده می تواند تمدن بیافریند کاری کرده باشیم.

البته خوشبختانه به این سمت آمدیم که توده را نقطه اتکای سیاسی قدرت قرار دهیم و همه سیاستمداران ما به این صرافت افتاده اند که بدون کسب آراء توده و جلب نظر توده نمی توانند در قدرت قرار بگیرند یا قدرت خود را استمرار دهند و این دستاورد بسیار بالایی است، اما باید جهش دیگری برای رسیدن به قله داشته باشیم و سیاستمدارانی را در عرصه اجرا به کار گیریم که از روی اعتقاد به توده و فهم به این مطلب که ما چه برگ هایی در اختیار داریم به قدرت رسیده باشد و به این باور رسیده باشد که توده جامعه می تواند منشأ کارآمدسازی ما در نظام بین الملل باشد، اما متأسفانه تا به حال فاقد بودیم.

باید در این عرصه کار کنیم که گام بعدی رفتن به سمت سیاستمدارانی باشد که از روی اعتقاد کار می کنند مثل امام و رهبری البته گامی که تا به این جا برداشته شده گام بسیار بلندی است چراکه همواره در جامعه ما نخبگان جریان ساز بوده اند و توده شأن و منزلتی نداشته و بعد از انقلاب هم ما با سیاست مدارانی مواجه بودیم که فکر می کردند اگر مثلا به خواننده ای امکانات دهد زمانی که او کنسرتی برگزار می کند و در آن می گوید مثلا به فلانی رأی دهید به اهداف خود خواهد رسید کما این که این کار را هم کردند ولی فاصله این مدل با نگاه نظام بسیار زیاد است و این که حتی بر اساس مطامع سیاسی روی توده کار شود به اهداف نظام نزدیکتر است و امیدوارم در آینده یک گام بلندتری برداریم تا بتوانیم به جایگاهی برسیم که به توده ها اعتقاد راسخ داشته باشیم که می توانند در ایران تمدن ساز باشند.

هرندی: مشکل بزرگی که در کشور ما وجود دارد این است که در حوزه سیاست ورزی، سیاستمداری و حتی نحوه اداره کردن کشور در گروه ها و تشکل های یک برند قابل اتکا نمی بینید. در اوایل دهه 70 دولتی روی کار بود که معتقد بود نجات کشور در گرو اجرای برنامه های توسعه اقتصادی است و در این نگاه اینقدر افراد ونظریه پردازان درون دولت متصلب بودند که این تعبیر را به کار بردند که ما حتی اگر به قیمت لِه شدن قشر محروم و ضعیف جامعه زیر چرخ های توسعه منجر شود این کار را خواهیم کرد و همه جا هم می گفتند که در همه جای دنیا وقتی برنامه توسعه اقتصادی پیگیری شده عده ای قربانی شده اند و چاره ای نیست و این نگاه حاکم بود.



البته این هم نظریه ای است که البته با معیارهای انقلاب اسلامی هم خوانی ندارد و معلوم نیست که چه اتفاقی می افتد که به گروهی فرصت حکومت کردن و اداره کردن کشور داده می شود که با شعارها و مبناهای انقلاب بیگانه هستند، ممکن است آدم های بدی هم نبودند ولی اینقدر با اصل انقلاب که اجرای عدالت بود فاصله داشتند. نکته جالب این است که برند خودش را حفظ نمی کند و فرصت طلبانه زمانی که می خواهد به کانون قدرت برگردد شعارهای مردم گرایانه می دهد خب این ها همان مردمی هستند که زمانی گفته بودید می شود آن ها را زیر چرخ توسعه له کرد و حتی زمانی می گفتید عدالت و توسعه اقتصادی قابل جمع نیستند – شخص خاصی نظر من نیست بلکه یک نگاه و تفکر را عرض می کنم – چطور امروز جسارت این را دارد که خودش را به عنوان حامی مردم جا بزند. نقطه مقابل این تفکر این است که کسی علم عدالت بلند می کند خب همه ما خودمان را در راهی که بخواهد عدالت در آن اجرا شود قربانی می کنیم منتها زمانی ست که شما می گویید برای جبران بعضی از کمبودها و مشکلاتی که بر اثر سیاست خاصی مثلا مانند تعدیل اقتصادی یا سیاست هدفمند کردن یارانه ها در راه زیست و زندگی مردم ایجاد می شود باید پرداختی به مردم داشته باشیم که مردم بتوانند زندگی خود را سامان دهند و این فاصله رابه نحوی جبران کنند و این سیاستی پسندیده است و مصوبه مجلس این مملکت است و دولت هم زحمت کشیده و این کار را سامان داده و پیش برده. حالا اگر کسی به اسم مردم گرایی و توده گرایی بگوید علاوه بر این که این پول را به مردم می دهم می خواهم کارخانه ها را هم بین مردم تقسیم کنم چطور؟ کارخانه ها را تکه تکه می کنیم که مثلا به هرکسی یک مشت پیچ و مهره و آهن برسد خب این اتفاق نفعی برای توده مردم ندارد که دارایی واقعی مردم را تبدیل به یک دارایی مرده کنیم و بعد منت هم سر آن ها بگذاریم که ما می خواهیم این ها را بین شما تقسیم کنیم و عده ای نمی گذارند.

خب اگر به این کارخانه مواد اولیه نرسد و چیزهایی که لازمه حیات کار تولید است تأمین نشود و اگر سنگلاخ های سر راه این کارخانه هموار نشود کارخانه تعطیل خواهد شد و از این کارخانه قرار بود لوازم خانگی و اتومبیل و نیازهای مختلف روزمره مردم تأمین شود که این طور نخواهد شد و این کار عزت گذاشتن بر سر مردم نیست و اشتباه استراتژیک است.

گاهی وقت ها در ذیل شعارهایی که خیلی هم قشنگ است و خیلی خوب هم اقدام به اجرای آن می کنیم اما در میانه راه دچار اشتباه در اقدام و عمل می شویم. ضمن ستایش زحماتی که برای طرح هدفمندی یارانه ها کشیده شد بارها گفته شد که قرار بود از ابتدا سهمی از یارانه ها به سیستم تولیدی کشور پرداخت شود، قرار بود بخشی به قسمت هایی از دستگاه های بزرگ دولتی که به مردم خدمات ارائه می دهند مانند وزارت نیرو و بهداشت و درمان پرداخت شود چراکه با اجرای هدفمندی یارانه ها هزینه های این ها افزایش پیدا می کرد.

حالا اگر این کمک ها ارائه نشود درواقع سرویس دهی این سازمان ها مختل می شود آیا می توانیم بگوییم ما پول آن را بین مردم تقسیم می کنیم؟ آیا مردم می توانند کارخانه برق بزنند؟ مردم می توانند به طور شخصی خدماتی که بیمارستان ارائه می دهد را خودشان تأمین کنند؟ در ذیل شعارهای قشنگ اتفاقات بدی می افتد. یکی به اسم توسعه اقتصادی گریبان مردم را فشار می دهد و آن ها را از عرصه عدالت دور می کند و دیگری ممکن است به اسم عدالت همان بلا را بر سر مردم بیاورد.

ریشه این اقدامات در کجاست؟

مشکلی که در کشور داریم مبنای نحوه روی کار آمدن دولت ها و مجلس های ماست. چطور گزینش می کنیم؟ یک نفر خودش را به جامعه عرضه می کند و فوق کار هم این است که شعارهای کلی او را هم می شنویم و دلمان متعلق می شود به آن چیزی که او گفته و اعتماد و بعد هم انتخاب می کنیم.

این فرد که انتخاب می شود تازه به فکر این می افتد که یک سری کادر را دور خود جمع کند یا در مجلس آدم هایی را از جاهای مختلف کشور انتخاب می کنیم و به مجلس می فرستیم که سابقه هیچ کار مشترکی با هم نداشته اند و هیچ جا همدیگر را ندیده اند که راجع به مسائل اساسی کشور و نحوه اداره فرهنگ و اقتصاد و ... با هم کار مشترک کرده باشند و این چیزی است که در جاهای دیگر به نام حزب وجود دارد و این کارها در آن انجام می شود و آدم ها در نقطه ای به نام حزب به یکدیگر می رسند.

یکی از بزرگان گفته بود که یکی از مشکلات موجود در دولت این است که کارشان منسجم نیست این عدم انسجام را در دولت کارگزاران (سازندگی) می بینید در اصلاحات و دولت موجود هم می بینید. چرا این طور می شود به این دلیل که مقدمات کار برای رسیدن به دولت غلط است. من مرید آن کسانی هستم که می گویند وقتی می خواهید نامزدی را معرفی کنید اولا ببینید هدف گذاری های اصلی او برای آینده کشور چیست. آقا می فرمایند هدف اصلی ما در آینده ای شاید 10 ساله پیشرفت است و عدالت هم باید در دل این پیشرفت دیده شود. اگر قرار است پیشرفت را هدف گذاری کرده باشیم باید یک تیم را انتخاب کنیم آن هم تیمی که به صورت مشترک با هم بر سر برنامه های پیشرفت کشور صاحب رأی و نظر و تجربه و نگاه یگانه باشند نه این که تازه بعد از این که به او رأی دادیم تیم تشکیل شود.

بنده خودم وزیر این مملکت بودم و حتی در کارگروهی بودم که راجع به وزرای دیگر هم نظر می دادیم یعنی طرف مشورت رئیس دولت برای گزینش وزرای دیگر بودیم. من می دیدم کسی را که رئیس دولت یکبار هم تا آن زمان او را ندیده بود از فلان شهرستان می آمد و همکار دولت می شد و بعد از یک سال می دیدند که همفکر نیست و او را کنار می گذاشتند. این اشکال مختص دولت نیست مجلس هم همین طور است. مسئله را هم این طور نمی توان حل کرد که گفته شود مثلا سراغ تحزب برویم، معلوم نیست شاید تحزب هم مشکلات جدیدی را برای ما به همراه داشته باشد ولی باید صورت مسئله ما باشد و برای آن چاره جویی کنیم.

طالب زاده: این ها مسائلی است که سال هاست راجع به آن صحبت نشده.

اگر موافق باشید بخش دیگری از صحبت های رهبری را می شنویم:

«... یکی از راه ها ایجاد وحدت است، اختلافات مضر است هم اختلافات بین مسئولین مضر است و هم بدتر از آن کشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من هشدار می دهم به مسئولین، به رؤسای محترم. من از این رؤسای قوا حمایت می کنم و باز هم حمایت می کنم مسئولند، باید کمک شان کرد. اما هشدار می دهم به شان، مراقب باشند. نه این که این نامه نگاری ها خیلی مهم باشد نه صد تا نامه بنویسند [اما] کار خودشان را بکنند.

اختلافات را به میان مردم نکشانند. چیزهای جزئی را مایه جنجال و هیاهو و استفاده تبلیغاتی دشمن و خوراک تبلیغاتی رادیوها و تلویزیون های بیگانه نکنند، صد تا نامه بنویسند، نامه اهمیتی ندارد. مهم این است که همه ما بدانیم مسئولیتی داریم، همه ما بدانیم موقعیت حساسی داریم. امروز دشمن به خاطر حوادث شمال آفریقا، به خاطر پیشرفت ایران، پیشرفت علمی حالا آن ها می گویند پیشرفت هسته ای لکن دروغ می گویند عمده مشکل آن ها پیشرفت علمی شماهاست به خاطر این پیشرفت ها، به خاطر تأثیری که ملت ایران بر روی ملت های دیگر گذاشته است و این بیداری اسلامی ای که پیدا شده دشمن ناراحت است، عصبانی است...»


طالب زاده: باز با صراحت و تذکر همراه بود به نظرم هرچه از این تذکرات داشته باشیم کم است. من دائما به کم کاری ها فکر می کنم. چند سال پیش در همین برنامه راجع به اقتصاد اسلامی صحبت کردیم اما هیچ عکس العملی ندیدیم باز به همان روال ادامه پیدا کرد و بانک ها همان کار خود را ادامه دادند. رسانه برای همین است که تذکر دهد و پیگیر کند. من چیزی نمی گویم کارشناسان می گویند و رئیس کمیسیون اقتصاد در مجلس گفت و نمایندگان محترم در قسمت های مختلف به آن اشاره کردند اما اصلا پیگیری نمی شود.
واقعا همین طور است ایران بمب هسته ای نمی سازد و آن چه که از آن نگران هستند توسعه ایران است و زور هم می گویند. این که ایران را تحریم کرده اند برای چیست؟ برای این است که گمان می کنند ایران بمب هسته ای می سازد علی رغم همه شواهدی که مبنی بر عدم ساخت بمب در ایران دارند و همه سیستم های اطلاعاتی آن ها هم به این مسئله اذعان دارند. این که می خواهند ایران را مهار کنند به خودی خود دارای اهمیت است. آیا ایران جمعیت یا پول یا وضع نظامی خاصی دارد؟ برای آن ها توسعه ایدئولوژیک ایران خطرناک است و این که ایستادگی ایران باعث بیداری اسلامی شده است. مسئله دیگری که باعث آن ایران بود که به آن اعتبار داده نشد فروپاشی شوروی است به نظرم فروپاشی شوروی به انقلاب اسلامی برمی گردد. بعد از جنگ، جنگی که تمام اسلحه صدام را شوروی داد و اطلاعات نظامی آن را آمریکا با کمک کشورهای دیگر اروپایی و به خصوص فرانسه از طریق ماهواره برای صدام فراهم کردند بلافاصله گورباچف به صحنه آمد و هیچ گاه کسی این را نگفت که بانی این فروپاشی ایران بود. همچنان که در مورد بیداری اسلامی این اعتبار را نمی خواستند به ایران دهند ولی بعد مشخص شد که همه این انقلاب ها گرایش اسلامی دارند. جالب است این تحریم ها درست بعد از فروپاشی کشورهایی که آمریکا در آن ها سلطه داشت و فروپاشی آن ها برای آمریکا خیلی وحشتناک بود اتفاق افتاد. تذکر شما خیلی مهم است که مسئولین بدانند کجا هستیم.

سلیمی نمین: مشکل اصلی این نیست که رئیس دولت وزیر را می شناسد یا خیر مشکل این است که قبل از این که رئیس جمهور انتخاب کنیم خطوط کلان را تبدیل به برنامه نکردیم چون تبدیل به برنامه نشده دچار مشکل می شویم. خطوط کلان در کشور متأسفانه تبدیل به برنامه های جزء نمی شود لذا نوسانات از جانب دولت ها خیلی زیاد است و دولت ها می توانند تفاسیر خودشان را حاکم کنند و علاوه بر این احساس این است که می توانند قانون را دور بزنند.

این که در مجلس مصوبه شده که درصدی از محل آزادسازی قیمت ها به بخش تولید داده شود قانون است ولی دولت می گوید من نمی دهم و این جرأت را به خود می دهد که این را بگوید و جالب این است که برای عوامفریبی می گوید من می توانم پول یارانه ها را دو برابر هم بکنم. اگر این آمادگی را داری یارانه های بخش صنعت را باید بدهی. این مسئله یک ضعف جدی ست که به راحتی می توانند قانون را نادیده گرفته و بعد هم مانور سیاسی دهند. ما چرا امکان این مانور سیاسی را به یک دولت می دهیم به این دلیل که روی بحث قانون زیاد تأکید نمی کنیم. همه ما که امروز مدعی سلامت جامعه هستیم جایی که باید از قانون دفاع کنیم و تخطی گر ازقانون را متنبه کنیم این کار را نمی کنیم و چون نمی کنیم قدرت مانور زیاد می شود. در ارتباط با فرامایش رهبری که شما پخش کردید نکته خوبی در این فرمایشات وجود داشت و این که رهبری به این مطلب اشاره کردند که وارد کردن این بحث ها به جامعه خیانت است، منظور چیست و وارد کردن چه چیزی خیانت است؟

من مشکلی نمی بینم که مدیران جامعه نظرات کارشناسی خودشان را عرضه کنند و هیچ اشکالی هم ندارد که مثلا رئیس قوه اجراییه نظر کارشناسی خود را اعلام کند اما زمانی که تبدیل به قانون شد باید تابع باشد. اما آن چه را که در نامه نگاری های اخیر شاهد هستیم این است که نظر کارشناسی نیست ایجاد حاشیه امن برای افراد خاطی است.

این جا بحث این است که اگر بنده خدمتی را به توده ها انجام دادم می توانم ما به ازای آن را بگیرم و حاشیه امنی برای دوستان و اطرافیان خودم ایجاد کنم و به نظر من این مشکلی است که امروز با آن مواجه هستیم. مسئله ای که به نظر من به خصوص در آستانه انتخابات می تواند ایجاد مشکل کند مانورهای سیاسی است. در انتخابات به اندازه کافی مانور سیاسی خواهیم داشت و هر کاندیدایی یک مانور سیاسی می دهد و این مانورهای سیاسی التهاباتی را به جامعه تزریق می کند خب حالا اگر دست اندر کاران امر هم مانورهای سیاسی دهند و التهاباتی را ایجاد کنند درواقع برای دشمن ایجاد بستر کرده اند. یک سیاستمدار مدعی با سابقه در آستانه انتخابات گذشته با یک نامه برای دشمن بستر ایجاد کرد که خوشبختانه دو روز مانده به انتخابات منتشر شد اگر شش ماه قبل از آن منتشر می شد دشمن آمادگی بیشتری پیدا می کرد.

امروز این نوع کارها به این دلیل خیانت تلقی می شود که مانور سیاسی است نه ارائه نظر کارشناسی و به نظر من این مسئله به انتخابات لطمه می زند لازم است به این مسئله اشاره کنم بر خلاف چیزی که غربی ها و برخی از احزاب مغرور و خودباور ما وقتی که رأی نمی آورند به جامعه القاء می کنند که در جامعه ما انتخابات خیلی قابل اتکا نیست ولی همین احزاب مغرور برای انتخابات امروز سرمایه گذاری جدی می کنند و می خواهند به طور جد رقابت جدی داشته باشند. و این که دشمنان می خواهند از این انتخابات برای خودشان امکان بیافرینند به این معناست که انتخابات در جامعه ما جدی است.

سیاستمداران ما نباید به دلیل منافع شخصی خود به این التهابات بیفزایند. سیاستمدار فهیمی که مصالح جامعه را می خواهد نباید مصالح دو نفر خاطی اطراف خود را بر مصالح جامعه برتری ببخشد بعد به خاطر دفاع از او بگوید می خواهم از زندان اوین بازدید کنم این عمل نشان می دهد که می خواهد از توده در جهت قانون گریزی استفاده کند البته این کار به نظرم ساده اندیشی است اگر دیگران توانستند این نوع بهره را ببرند آن ها هم می توانند! اما مشکلی ایجاد می کند وقتی چنین کارکردی داشته باشیم برای دشمن آمادگی ایجاد می کنیم و به دشمن قوت قلب می دهیم و این توهم در او ایجاد می شود که می تواند در انتخابات دخالت جدی تری داشته باشد و التهابات جدی تر بر ملت ما تحمیل کند.

آقای هرندی در این مورد شما نکته ای ندارید؟

هرندی: من نکته ای را بگویم راجع به واژه ای که مکرر گفته می شود یعنی «پرهیز از اختلاف». تعبیری را حضرت امام داشتند که اختلاف فی نفسه چیز بدی نیست حتی فرمودند تخطئه هم می تواند موج رشد شود.

اما امام با تغیر برخورد می کردند و مخاطب را هم کل مسئولین وقت قرار می دادند در حالی که در آن زمان یک مسئول بود که ناتوبازی در می آورد یک طرف کار شهید بهشتی و شهید رجایی و حضرت آقا و دیگر بزرگان بودند و طرف دیگر هم بنی صدر بود که سرکشی می کرد. امام وقتی صحبت می کردند همه مسئولین را مخاطب قرار می دادند و می گفتند این اختلافات شما نشأت گرفته از مسائل نفسانی است بروید و اصلاح کنید. ببینید یک طرف می گویند اختلاف که هیچ تخطئه هم می تواند باعث پیشرفت شود و از آن طرف می گویند اختلاف مضر و سم مهلک است.

 ریشه این نوع اختلافات مقابله با مسائل کارشناسانه یا دلسوزی برای این که مملکت چطور پیش برود نیست ریشه در تمناها و دلخواسته های شخصی دارد و لزومی هم ندارد منفعت شخصی در کار باشد. گاهی وقت ها برای این که حرف ما به کرسی بنشیند حاضریم زمین و زمان را به هم بدوزیم که آخرین حرف برای ما بوده باشد ریشه آن زیادی خود را تحویل گرفتن یا از خود ممنون بودن است و این خیال که من تنها کسی هستم که می توانم کشور را به نقطه اعتلا برسانم و این توهمی است که بعضی سیاستمداران در طول این سال ها از گذشته های دور تا الان گرفتار آن بوده اند که فکر می کردند اگر آن ها نباشند این مملکت نابود می شود و لذا دائما برای امتداد خودشان فعالیت می کردند.

ما در چند دوره گذشته این تلاش و تقلا را دیده ایم و علت آن هم این است که آدم از خودش راضی است. امام هادی (ع) کلام زیبایی دارند که «من رضی عن نفسه کثر الساخفون علیه» یعنی کسی که از خودش راضی بشود ناراضی هایش زیادتر می شوند. مسیری را که طی می کنیم علی الدوام باید تطبیق داده شود و ببینیم صحبتی که می گوییم برای دل خودمان است یا برای مملکت و اسلام.

امام می فرمودند حتی در رأی دادن هم حواس‎تان باشد ببینید فردی را که انتخاب می کنید با توجه به طایفه و قبیله و حزب است یا خیر. فرمودند انتخاب اصلح و درست این است به کسی که مخالف توست و از قبیله و طایفه تو نیست به این دلیل که صلاحیت دارد رأی دهی. ما اگر این طور عمل نمی کنیم بی تربیت شدیم و باید به تربیت اسلامی برگردیم، برگردیم به اخلاق اسلامی، برگردیم به دستورهایی که بارها حضرت آقا هم فرمودند وقتی انسان می خواهد انتخاب کند باید بین خود و خدای خودش حجتی برای این انتخاب داشته باشد نه به واسطه حب و بغض ها.

طالب زاده: خیلی از نکاتی که من پیش بینی نمی کردم مطرح شد. این بحث ادامه دار است و امیدوارم مخاطب استفاده کرده باشد و ادامه این مسیر در رسانه ها باید دنبال شود. صحنه هم صحنه رقابت بسیار سختی است و آن ها برای نابود کردن و برداشتن ما آمده اند و تهدید می کنند و واقعا کاری هم نمی توانند انجام دهند و تحریم هم برای ما امتحان بزرگی است. به نظرم این فرصت نابی است. صحبت های زیادی در این زمینه وجود به خصوص وقتی من صحبت های مقام معظم رهبری را شنیدم دیدم عجب مروری بر تاریخ گذشته داشتند و امروز در چه موقعیتی هستیم و چه توقعی از ما وجود دارد و چه امانت و باری دست ماست که باید سلامت به منزل برسانیم. 1400 سال گذشته و چنین فرصتی پیش آمده و دشمن هم با تمام امکانات وارد صحنه شده و صحنه عجیبی است.
از هر دو بزرگوار متشکرم انشاءالله در موارد بعدی از حضور شما استفاده خواهم کرد و بحث با کسانی که پس زمینه رسانه ای دارند شیرین تر و برّاتر است. تشکر می کنم از توجه شما مخاطبین محترم تا برنامه بعدی شب شما بخیر.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۰۹:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۰
    0 0
    من مشکلی نمی بینم که مدیران جامعه نظرات کارشناسی خودشان را عرضه کنند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس