کد خبر 167636
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۱ - ۲۳:۳۹
به گزارش مشرق کیهان در ستون ویپه های خود نوشت:

وقتي هيچ غلطي نمي توانيم بكنيم بفرماييد چه كنيم؟!

يكي از ضدانقلابيون فراري در يكي از ميتينگ هاي اخير اپوزيسيون اعلام كرده است؛ «چون كشور در خطر است، اگر يكي از نيروهاي معتدل اصولگرا نامزد شود بايد در انتخابات شركت كرد.»

«الف. ص» در سايت ضدانقلابي روزآنلاين با انتشار مقاله اي به شرح دلايل اتخاذ اين رويكرد مضحك از سوي ضدانقلاب پرداخته و مي نويسد دليل اين امر آن است كه اپوزيسيون به آخر خط رسيده و مي داند كه كاري از دستش ساخته نيست و به همين خاطر «حتي با وجود يك چهره «اصولگراي معتدل» در انتخاباتي كه جمهوري اسلامي برگزار كننده آن بوده و شوراي نگهبان صلاحيت كانديداهاي آن را تائيد كرده است، شركت خواهد كرد.»

وي در ادامه مي نويسد: به عقيده نگارنده اين تغيير سطح مطالبات و بازتعريف اين بخش از اپوزيسيون در استراتژي اصلاح طلبي تنها به دليل خلا استراتژي و ضعف تشكيلاتي آنان است.

اپوزيسيوني كه بيش از سه دهه از فضاي داخل جداست، فاقد هرگونه تشكيلات منسجم بوده و خاصيت بسيج نمودن خود را از دست داده، هيچ اميدي به تاثيرگذاري ندارد. به همين دليل به اين استراتژي روي آورده كه «در شرايط خفگي، هرنوع مجراي تنفس غنيمت است».

نويسنده در ابتداي مقاله نقبي هم به وضعيت اپوزيسيوني كه ژست چپگرايي گرفته و در آغوش غرب غوطه مي خورد، زده و در شرح احوالشان مي گويد: امروز نيروهاي چپ، دچار چنان انشقاق و پراكندگي هستند كه به سختي مي توان شمار دقيق احزاب و سازمان هاي چپ را در عرصه سياسي ايران حساب كرد.

ديگر احزاب اپوزيسيون (آنانكه خود را «سراسري» مي نامند) نيز بيشتر احزابي چند نفره بوده و فقط در چند شهر در خارج از كشور فعال هستند. اين سازمان ها در واقع از ساختار يك حزب منسجم (با اعضاي مشخص، تشكيلات، برگزاري كنگره و...) برخوردار نبوده و بيشتر همچون يك تشكل غيردولتي يا همچون يك رسانه يا سايت عمل مي كنند.

اصولا اين اپوزيسيون نه تنها در داخل هيچگونه تشكيلاتي ندارد، بلكه در خارج از كشور هم كه امكان فعاليت آزادانه برايشان فراهم است، از تشكيلات منسجمي برخوردار نيستند. از چنين اپوزيسيوني با اين مشخصات، نبايد انتظار داشت كه بتواند همچون سالهاي قبل از انقلاب اعتصابات را سازماندهي نمايد.

وي در پايان مي نويسد: «اگر اپوزيسيون به ضعف خود پي برده، بهتر است كه ضعف هاي خود را جبران كند و در پي سازماندهي و متشكل كردن خود باشد، نه اينكه از مطالبات خود عقب نشيني كند و سطح آنها را كاهش دهد. كاهش سطح مطالبات، و تغيير تاكتيك و استراتژي بر اساس ضعف خود، يك بازي سياسي قلمداد نمي شود؛ اين امر تنها به از دست دادن جايگاه سنتي اين گروه از اپوزيسيون ميان مردم مي انجامد، و اين يعني تضعيف هرچه بيشتر آنان در آينده.»

دو نكته درباره فراز پاياني اين مطلب گفتني است. اول آنكه؛ ضدانقلاب اگر مطالباتش را كم نكند چه كند؟! و مگر شماها جز خيال خام براندازي جمهوري اسلامي مطالبه ديگري هم داريد كه آن را كم و زياد كنيد؟!

دوم هم آنكه لطفاً از كدام جايگاه و پايگاه اپوزيسيون ميان مردم صحبت مي كنيد؟! مگر نه اينكه خودتان اعتراف مي كنيد حتي گروه هاي اپوزيسيون مدعي سراسري بودن ، فقط شامل چند نفر ساكن كشورهاي اروپايي هستند!
 

از تحريم هاي بي اثر كوتاه بياييم سنگين تريم!

«به طور خلاصه، تحريم ها تأثيرگذار نيستند، زيرا براي تأثير گذاشتن طرح نشده اند. به نظر مي رسد اين مجازات ها به عوض تمركز بر مسئله هسته اي، بر اهداف ديگري متمركز شده اند: اعمال فشار «خرد كننده» بر مردم و تحريك آنها براي ايجاد تنش هاي سياسي و درنتيجه تغيير حكومت تهران.»
فارين پاليسي، نشريه معتبر و نزديك به مراكز تصميم ساز در سياست خارجي واشنگتن با تاكيد بر مطلب ياد شده مي نويسد؛ «حكومت ايران هيچگونه مصالحه قابل توجهي براي برنامه اتمي انجام نداده است. حتي با توجه به هدف اصلي تحريم ها كه تأثير گذاشتن بر روند محاسبات هسته اي حكومت تهران بوده، مي توان گفت كه تحريم ها شكست خورده اند. توضيح آن نيز ساده است: متن مصوبه تحريم ها بسيار فراتر از برنامه هسته اي ايران است و به همين دليل انگيزه خوبي براي عدم همكاري اين كشور با ايالات متحده مي دهد.
اگر ايران به طور كامل برنامه اتمي خود را از همين فردا متوقف كند، باز هم ازسوي ايالات متحده مورد تحريم خواهد بود. پس چرا حكومت تهران بايد در رابطه با برنامه هسته اي خود سازش كند، درحالي كه تحت هر شرايطي مورد تحريم خواهد بود؟»
فارين پاليسي در ادامه به عدم شفافيت سياست هاي واشنگتن در مورد برنامه هسته اي ايران اشاره كرده و مي نويسد: «فرمول فعلي تحريم ها چندان شفاف نيست، زيرا هيچ گونه رويكرد كارشناسانه در آن لحاظ نشده و در رابطه با مسئله هسته اي نيز بسيار مبهم است. ازطرف ديگر، در آخرين نسخه خودنمايي سياسي كنگره درخصوص ايران كه به شكل مصوبه الحاقي 41 سنا مطرح شد، آمده است: «منفعت دولت ايالات متحده و دولت ديگر كشورهاي مسئول در اين است كه با همكاري يكديگر تلاش كنند از دستيابي دولت ايران به توان تسليحات اتمي جلوگيري بعمل آورند.»
آنچه كه كنگره از آن به عنوان «توان تسليحات اتمي» ياد مي كند، مبهم است، زيرا با احتساب برخي مسايل، ايران از هم اكنون اين توان را دراختيار دارد.
هر كشوري كه داراي يك بخش اتمي صلح آميز كاملاً توسعه يافته باشد، «توان» توليد تسليحات اتمي را نيز دارد. در واقع برزيل و آرژانتين نيز داراي توان تسليحات هسته اي اند. ولي همان طور كه داشتن يك اتومبيل پرسرعت كه مي تواند به 200 كيلومتر در ساعت برسد، دليل داشتن اضافه سرعت و دريافت جريمه نيست، داشتن توان توليد تسليحات اتمي ازسوي يك كشور نيز برخلاف مقررات نيست.»
نويسنده در پايان به كاخ سفيد توصيه مي كند؛ »بهتر است ايالات متحده يك گام به سوي ايران بردارد و برخي از اين تحريم ها را ملغي اعلام كند. واشنگتن با رد هرگونه تخفيف براي تحريم ها هيچ امتياز قابل توجهي در قبال آن به دست نمي آورد، بلكه امكان هرگونه مصالحه و سازش با تهران را نيز ازبين مي برد و بدين ترتيب بهانه لازم را نيز به اين كشور مي دهد تا مقدار بيشتري اورانيوم غني كند.»
گفتني است روز 14 خرداد 91 رهبر معظم انقلاب طي سخناني در حرم مطهر امام(ره) فرمودند؛ مشكل آمريكا با ما هسته اي نيست، بلكه آن است كه ايران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمريكا، بلكه در حال درگيري با آن نيز مي توان قدرت برتر منطقه به لحاظ تكنولوژي و نظامي بود. (نقل به مضمون) و نكته درخور توجه آن كه مدتي بعد جرج فريدمن مسئول مركز استراتژيك «استراتفور» آمريكا دقيقاً به همين نكته كه حضرت آقا اشاره فرموده بودند، اعتراف كرد.
  


روي ما ترسوها هم حساب كنيد

دعواي اپوزيسيون داخل و خارج بر سر راه هاي براندازي جمهوري اسلامي همچنان ادامه دارد و گاهي هم كار به جاهاي باريك و البته جالب مي كشد.
بعد از آنكه جبهه آزادي با انتشار بيانيه اي خواستار ايجاد آشوب و اغتشاش در مراسم 13 آبان شد، بابك داد در واكنش به آن، طراحان اين برنامه را غضنفرهايي خواند كه به جمهوري اسلامي پاس گل مي دهند.
مهدي خزعلي نيز در واكنش به اين موضوع نامه اي را با امضاي مجهول 12 نفر از جانبازان و رزمندگان سبز دفاع مقدس! در سايت خود منتشر كرده و بولتن نويس فراري خاتمي را دعوت كرد كه زيپ دهانش را بكشد!
داد هم در جوابيه اي مفصل خزعلي را به داشتن رانت و ويژه خوار بودن متهم كرده و مي نويسد؛ « بهتر است از اين ادبيات «بسيجي هاي جنگ نديده» دست بردارند و به سؤالات پاسخ بدهند. بفرمايند براي فرداي اين راهپيمايي چه برنامه اي دارند؟ جناب خزعلي بفرمايد در فرداي راهپيمايي، با باخته ها و برده هاي اين آكسيون مي خواهد چه بكند؟ برده ها و غنايم آن پيشكش، اما باخته هاي حتمي اين راهپيمايي، عده زيادي دستگير شده و زخمي و حتي قرباني است. ايشان بفرمايد براي آن قربانيان چه برنامه اي دارد؟ آيا از آنها خاطره خواهد نوشت؟ يا بيانيه حمايتي صادر خواهد كرد؟! آيا بچه هاي مردم هم مي توانند مثل جناب خزعلي در زندان اعتصاب غذاي نامحدود(!) كنند و تصادفا« در روز انتخابات هم آزاد شوند و رأي بدهند؟!»
بابك داد در ادامه با ادبياتي جيمز باندي مي نويسد؛ «روي سخنم با جوانهاست. شركت شما در هر حركتي كه به قصد «تغيير» باشد، ستودني است. تأكيد مي كنم اگر راهپيمايي شما هم «به قصد تغيير نظام» بود، روي حضور من و خيلي از همين خارج نشينان هم -ولو به قيمت ورود غيرقانوني به كشور- حساب باز كنيد. به مقدسات سوگند كه مي آييم و در كنار شما -البته فقط به قصد براندازي و تغيير نظام- حتي جان مي دهيم. اما براي مقاصد ديگري كه بوي يك جور خودنمايي سياسي مي دهد و يا معامله هاي پشت پرده براي امور جزيي يا شخصي است، خودتان را قرباني نكنيد و ديگران را هم هزينه نكنيد.»
ادعاي مضحك بابك داد در مورد آمادگي اش براي جان دادن در راه براندازي جمهوري اسلامي در حالي است كه وي همان ابتداي اغتشاشات سال 88 از كشور گريخت و اگر جربزه مبارزه داشت همان روزها مي ماند و غلطي مي كرد و جالب آنكه بابك داد بعد از فرار از ايران طي مصاحبه اي با يك سايت ضدانقلاب در پاسخ به اين سوال كه چرا نمانديد و مبارزه نكرديد و آيا فرار شما از كشور به مفهوم اعتراف به شكست جنبش سبز(!) نيست؟ گفته بود: البته ماندن بر مهاجرت (بخوانيد فرار) ترجيح داشت ولي در حالي كه هيچ نشانه اي از پيروزي ديده نمي شود، حفظ جان نيز لازم است و در پاسخ به اين سوال كه مگر حفظ جان بقيه لازم نبود؟ گفته بود؛ «هر كس مسئول زندگي خويش است. من با صراحت مي گويم كه زندگي در اروپا را به زندان هاي رژيم ترجيح مي دهم.
 

هوشنگ اميراحمدي: مي خواهم رئيس جمهور ايران شوم!

هوشنگ اميراحمدي در گفتگويي مفصل با يك سايت داخلي گفته است كه قصد دارد كانديداي انتخابات رياست جمهوري آتي در ايران شود.

«در آينده نزديك در صورتي كه شرايط اجازه بدهد اين موضوع را رسما اعلام خواهم كرد. من هم اكنون برنامه انتخاباتي مفصلي نوشته ام و در آن به طور مشروح توضيح داده ام كه چرا دارم وارد اين عرصه مي شوم، چرا فكر مي كنم كه واجد شرايط هستم، اگر انتخاب بشوم براي كشور (مردم و سرزمين) چه كار خواهم كرد، و بالاخره چرا بايد نظام و مردم به من شانس خدمت بدهند.»

وي افزوده است: «نمي دانم شوراي نگهبان چه تصميمي خواهد گرفت. متاسفانه عده اي قبل از اينكه شوراي نگهبان درباره من تصميم بگيرد مرا رد صلاحيت مي كنند.»

گفتني است هوشنگ اميراحمدي ساكن آمريكا و از افراد نزديك به محافل سياسي و امنيتي اين كشور است كه كيهان در جلد نوزدهم از سلسله كتاب هاي نيمه پنهان - دفتر پژوهش هاي موسسه كيهان - به طور مستند از ماهيت وي پرده برداشته است. اميراحمدي طي مقاله اي كه در كميته موسوم به «دفاع از حقوق دموكراتيك مردم ايران»! به سرپرستي مشاور اشرف پهلوي در آمريكا منتشر كرد درباره جمهوري اسلامي ايران آورده است؛ «مسئولين حكومت عقب افتاده و خونخوار ايران عليه هر آنچه ايراني و انساني است قيام كرده و قصد دارند نام ميهن را به قهقرا ببرند و در اين راه از هيچ خرابكاري و قتل و جنايتي ابا نخواهند داشت»؟! وي درباره وجود مقدس حضرت امام(ره) نيز اراجيفي دارد كه قلم از تكرار آن شرم مي كند.

هوشنگ اميراحمدي از سوي حلقه انحرافي براي شركت در اجلاس ايرانيان خارج كشور دعوت شده و در اين اجلاس شركت داشت!
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • برهان ۱۹:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۴
    0 0
    هوشنگ جون برو بازیتو بکن وطن فروش
  • رضا ۲۰:۴۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۳
    0 0
    هوشنگ بیصبرانه منتظرتیم تا کاندید شی
  • کامران ۱۲:۵۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۲
    0 0
    هوشنگ که رفیق ... است ولی بازم ازین .... بهتره

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس