«تشکيل بسيج در نظام جمهوري اسلامي ايران يقينا از برکات و الطاف جليه خداوند تعالي بود که بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد.» اين نخستين جمله آخرين پيام امام روحالله خميني (ره) در سال 67 است که در آستانه سالگرد بسيج صادر شد. پيامي که خود آغازي شد براي تشکيل بسيج دانشجو و بسيج طلاب.
شجره طيبه بسيج يک روز پس از پيام امام در چهارم آذر سال 58 و در حالي که کمتر از يک سال از پيروزي انقلاب اسلامي سپري شده بود، غرس شد. تامل در اين پيام امام راحل، بوضوح ما را به اين واقعيت رهنمون ميسازد که «مقابله با آمريکا» به عنوان اصليترين و مجهزترين دشمن، مهمترين فلسفه تشکيل بسيج است؛ فلسفهاي که در آخرين پيام امام، اينگونه تکرار شده است: «چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين سادهانديشي اين است که تصور کنيم جهانخواران خصوصا آمريکا و شوروي از ما و اسلام عزيز دست برداشتهاند.» امام سپس با اين جمله و براي هميشه ما را متوجه وظيفهاي سنگين ميکنند: «لحظهاي نبايد از کيد دشمن غافل بمانيم.»
نگاه تيزبين روح خدا در آخرين پيام خود، بسيجيان را به آيندهاي پرچالش متوجه ميسازد و راهکار تفوق بر چالشها را نيز مشخص ميکند. امام ميفرمايند: «بايد براي شکستن امواج توفانها و فتنهها و جلوگيري از سيل آفتها به سلاح پولادين صبر و ايمان مسلح شويم.» خلف صالح حضرت روحالله نيز در سيويکمين سالگرد اين نهاد مقدس به بسيجيان فرمودند: «خود را براي درگيريها و چالشهاي آينده آماده کنيد.» نکته بسيار مهم در سخنان بزرگ بسيجي عصر ما، اين بود که: «بايد سعي کنيد بسيجي بمانيد چرا که ايستادگي در اين راه مهم است.» هميشه «ماندن» از «شدن» مهمتر و دشوارتر بوده است. بسيار بودهاند که انقلابي شدهاند اما انقلابي نماندهاند و بسيار اتفاق افتاده است که ملتي پيروز شده اما پيروز نمانده است. زيرا براي شدن، ممکن است برخورداري لحظهاي از روحيه يا توان هم کافي باشد، ولي براي ماندن آن روحيه و توان بايد بر موانع بسيار که هر لحظه فرد يا ملتي را به چالش ميکشد، پيروز شد و آن روحيه يا توان بايد در وجود فرد و ملت نهادينه شود.
براي بسيجي شدن، لحظهاي درنگ، هوشياري و تصميم کفايت ميکند، اما براي بسيجي ماندن بايد مستمرا از جاهطلبي، حسادت، دنياطلبي، هواپرستي و... پرهيز کرد و اين نيازمند بصيرت، اخلاص و حفظ روحيه بسيجي است؛ نکاتي که ناکامي در آنها، بزرگاني را از پاي انداخته است. بار ديگر به مکتب امام برگرديم که بسيجيان را «پيشگامان رهايي» خواند و بر دست يکايک آنها بوسه زد. امامي که فرمود: «اگر بر کشوري نداي دلنشين تفکر بسيجي طنين اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الا هر لحظه بايد منتظر حادثه باشيم.»اگر حمله و کنايه و نيشهاي زهرآلود دشمنان خارجي و ايادي داخليشان عليه بسيج و بسيجيان بيوقفه ادامه داشته است، به همان دليل است که امام فرمود: «حضور شما در صحنه موجب ميشود که ريشه ضدانقلاب در تمامي ابعاد از بيخ و بن قطع گردد.» و اگر اين حملات و کنايهها اثربخش نبوده و بسيجيان همچنان بسيجي ماندهاند، از آن روست که امام را در کنار خود ميبينند. همو که فرمود: «در اين دنيا افتخارم اين است که خود بسيجيام.» و اين افتخار را براي هميشه به بسيجيان اعطا فرمود که: «از خدا ميخواهم با بسيجيانم محشور گرداند.» بسيجي بمانيم تا با امام باشيم و امام با ما.
براي بسيجي شدن، لحظهاي درنگ، هوشياري و تصميم کفايت ميکند، اما براي بسيجي ماندن بايد مستمرا از جاهطلبي، حسادت، دنياطلبي، هواپرستي و... پرهيز کرد.