اصغری مقدم با بیان این که پس از کنار گذاشته شدنش از تیم ملی احساس میکند که با آبرویش بازی شده به ایسنا گفت: در اردوی یک ماه اخیر، بی احترامی زیادی به من شد. به هر حال من هشت سال به تیم ملی خدمت کردهام و مردم هر جا که مرا میبینند افتخار میکنند. هر مقامی هم که بوده با تیم ملی کسب کردهام، اما یکسری اتفاقات در تیم ملی و کل فوتسال رخ داده است که تصمیم گرفتم آنها را بگویم تا ذهن مردم هم روشن شود.
وی ادامه داد: در اردوی یک ماه اخیر دو بار تصمیم گرفتم تا اردو را ترک کنم، اما مصطفی نظری و فرهاد فخیم جلویم را گرفتند. با وحید شمسایی هم تلفنی مشورت کردم و او هم گفت تا آخر بمانم، اما خط خوردنم از تیم ملی برنامهای از پیش تعیین شده بود. آقایان که می ترسیدند من هم مثل شمسایی مصاحبه کنم و همه چیز را بگویم من را در لیست 25 نفره جا دادند تا آنقدر رویم فشار آورند که خودم بروم. اگر نرفتم مثل وحید خط بخورم. در این هشت سالی که در تیم ملی بودم ترابیان روی تمام مشکلات ما با سرباز بودن برای وطن سرپوش میگذاشت. به او میگفتیم که آقای ترابیان برای انجام بازی غذا نخوردهایم و غذای تایلند ذبح شده نیست، اما او به بهانه سرباز بودن میگفت با سیب زمینی، آناناس و هندوانه بازی کنید. او حتی حاضر نبود در رستوران ایرانی 100 دلار برایمان خرج کند. در مسابقات آسیایی تایلند به همین بهانه که ما سرباز وطن هستیم با خوردن هندوانه بازی کردیم، اما سرباز هم خانواده و حق و حقوقی دارد.
ملیپوش فوتسال افزود: ترابیان مدعی شده بود که پدر فوتسال است، اما «ناپدری» فوتسال است. چون ناپدری است که میتواند بگوید 15 ساندویچ بین 25 نفر تقسیم کنید. ناپدری میتواند بگوید جایزه قهرمان شدن را پس دهید. ما در مسابقات گرند پری 2008 قهرمان شدیم، اما جایزهها را دو روز پس از تقسیم کردن پس گرفتند. حتی برخی از بازیکنان آن را خرج کرده بودند، اما 500 دلار از ما به زور گرفتند. شاید ترابیان مثل مصاحبههای قبلی بازیکنان مصاحبه مرا هم تکذیب کند و بگوید چون اصغری مقدم رفیق شمس، شمسایی، خوراکچی و ناصری است، این حرفها را زده، اما من حاضرم برای تمام ادعاهایم قسم بخورم.
وی با بیان این که تیم ملی مثل زندان شده است! اضافه کرد: برای این که کارهای زشتشان در این زندان مشخص نشود، به بازیکنان میگویند که ممنوع المصاحبهاید، به همین دلیل وقتی ما از این زندان لعنتی رها می شویم میخواهیم همه چیز را بگوییم. وحید شمسایی برای چه مصاحبه کرد و گفت که ترابیان مثل «قزافی» است؟ شمسایی که به تیم ملی و پول فوتسال نیازی ندارد، اما یکسری از بازیکنان ماخوذ به حیا هستند و میگویند که اگر مصاحبه کنیم نانمان بریده میشود و باید کنج خانه بنشینیم. به هر حال حیدریان رفت. شمسایی و ناصری هم رفتند. من هم یک روزی باید میرفتم. اما آقایان با شمس و شمسایی بدرفتاری کردند که در هیچ جای دنیا با اسطورههایشان چنین رفتاری نمیشود. من با رفتارهایی که می دیدم می دانستم که سر من هم چنین بلاهایی میآورند.
اصغری مقدم همچنین به تبانی فصل قبل در لیگ اشاره کرد و به ایسنا گفت: ترابیان در بازیهای آسیایی 2012 در دوبی گفت که «می دانستم که تبانی اتفاق افتاده است.» اما همیشه دم از عدالت می زند و جلوی تبانی را نمی گیرد. آقای ترابیان شما که می دانستید تبانی انجام شده است، اما چرا اعلام نکردید و گفتید «تا کمیته انضباطی بجنبد، اسامی گیتیپسند را به آسیا میفرستم.» همه این اتفاقات سناریویی از پیش تعیین شده بود. به اعتقادم فوتسال ایران در حال نابودی است، اما نه به خاطر نبودن بزرگانی همچون شمس و شمسایی، به خاطر این که فوتسال را ذلیل کردهاند. ترابیان درباره اجازه ندادن به وحید شمسایی برای بازی کردن در دبیری تبریز هم دروغ میگوید، چرا که من و مصطفی نظری برای رفتن به دبیری بارها با او صحبت کردیم و او می دانست که پس از رفتن ما به این تیم سهمیه دبیری تمام میشود.
این بازیکن همچنین درباره علی صانعی مدعی شد: تنها یک هفته از اردوی تیم ملی در همین یک ماه اخیر گذشته بود که صانعی گفت اگر مصاحبههای انتقادی افشین دبیری (مدیرعامل دبیری) ادامه داشته باشد، هر سه نفرتان را خط می زنم. من، نظری و فخیم هم که بازیکن دبیری هستیم به این صحبت صانعی اعتراض کردیم و گفتیم که مصاحبه مدیرعامل چه ربطی به بازیکن دارد، اما مثل این که صانعی تیم ملی را با ملک شخصیاش اشتباه گرفته بود.
اصغری مقدم ادامه داد: صانعی پس از رفتن حسین شمس گفته بود که کت تیم ملی برایش گشاد است. اما بلافاصله پس از رفتن شمس خودش را باد کرد و کت را پوشید. قبل از جام ملتهای آسیای امارات هم گفته بود که اگر نتیجه نگیریم، میروم. اما آقای صانعی! تیم سوم آسیا شد، چرا نرفتید؟ بازیکنان جام ملتها همانهایی بودند که در جام جهانی فوقالعاده بازی کردند، طوری که اشک جواد خیابانی در برنامه زنده در آمد و شمس به ما میگفت به خاطر این بازی دستتان را میبوسم. مگر ما قهرمانی آسیا را از دست ندادیم پس چرا ماندید؟ صانعی در این بازیها اصلا مربیگری نکرد و همه تعویضها نوبتی بود. کارشناسان هم می دانند که تعویض در فوتسال اهمیت بالایی دارد، اما تیم ملی مثل صف نانوایی بود و ما در صف میایستادیم و نوبتی به زمین می رفتیم. در این بین هم بعضی ها که پارتی داشتند زودتر به زمین میرفتند.
وی ادامه داد: مجید لطیفی در همین بازیها به خاطر تعویض شدنش ناراحت شد و بدون این که حرفی بزند، روی نیمکت نشست. به همین خاطر آنقدر با او بدرفتاری کردند تا مجید قبل از شروع بازی تایلند ساکش را برداشت و با چشمان گریان با تاکسی به هتل رفت. ما در این بازی به تایلند باختیم، چون واقعا از لحاظ روحی داغان بودیم. همه بازیکنان گریه مجید را دیدند و این اتفاق نقش بسیار زیادی در از دست دادن قهرمانی آسیا داشت. به هر حال لطیفی جزو سه عقب گیر خوب ایران است، اما او هم به جام جهانی دعوت نشده است، البته مجید را از ابتدا خط زدند، چون از او ترسی نداشتند، اما مرا پس از این که به بازی روسیه دعوت نکردند در لیست 25 نفره جا دادند، زمانی که از صانعی پرسیدم برای چه مرا به روسیه دعوت نکردید؟ گفت چون علیه ترابیان مصاحبه کرده بودی و گفته بودی که او فوتسال را نابود میکند. با این حال من به مرحله بعدی اردو دعوت شدم تا مثل شمسایی مصاحبه نکنم و به ضرر آقایان حرفی نزنم تا آنها هم ستارهها را کمکم کنار بگذارند. آقایان با خودشان گفتند اصغری را به اردو می آوریم و آنقدر به او بیاحترامی میکنیم تا خودش برود. اگر هم نرفت به زور خطش میزنیم. حتی در این اردو هفت بازیکن بدنسازی نکردند، اما در حال حاضر به جام جهانی دعوت شدهاند. چون صانعی در خفا به آنها گفته بود که شما در لیست هستید، خیالتان راحت باشد و تمرین نکنید. بازیکنانی که سابقه بازی در آسیا را هم ندارند به جام جهانی دعوت شدهاند. این در حالی است که برزیل با بازیکن بالای 30 سالش میآید. یکی از ضرب المثل است که حال روز ترابیان و صانعی را وصف میکند: « آدمهای کوچک عظمت را در تحقیر دیگران میبینند». ما در فوتسال از این آدمهای کوچک کم نداریم، اما آدم کوچک به درد فوتسال نمیخورد اما این افراد هستند و حمایت هم میشوند.
اصغری مقدم همچنین با اعلام خبر خداحافظیاش از تیم ملی به ایسنا گفت: من در این چند ساله بدبختیهای زیادی در این «زندان» کشیدهام و امروز از تیم ملی خداحافظی میکنم، اما دلم میخواست صانعی پس از جام جهانی محترمانه و دوستانه میگفت که خداحافظی کنم. ولی آنقدر بیاحترامی کردند تا خودم رها کنم. برای تیم ملی هم با تمام وجود دعا میکنم تا مردم از عدم موفقیتش ناراحت نشوند. من خوشحالی مردم را میخواهم و دعا میکنم که دوستانم در تیم ملی سالم بروند و برگردند و تیم ملی هم به حقش برسد.
اصغری مقدم تیر انتقادش را به سمت صانعی نشانه رفت و در خطاب به سرمربی تیم ملی گفت: آقای صانعی! شاید من شما را به خاطر بلاهایی که سرم آوردید ببخشم، اما بدانید که نفرین زن و بچههام تا آخر عمر پشت سرتان است. صانعی با خیال راحت ستارهها را کنار گذاشت و رفقایش را در تیم ملی جا داد، چون گروه ایران ضعیفترین گروه تاریخ جام جهانی است. آقایان با خودشان گفتند که ما از گروهمان صعود میکنیم. پس ستارهها را یکی، یکی بسوزانیم و سپس به تایلند برویم.
اصغری مقدم در پایان تاکید کرد: اینها حرفهای دلم بود که از هشت سال قبل آزارم میداد. البته نمی خواستم در این موقعیت با چنین صحبتهایی به تیم ملی حاشیه وارد شود، اما وقتی از زندان آزاد میشوی می خواهی همه چیز را بگویی. در ضمن من شاید نصف اتفاقات را هم بازگو نکرده باشم و در این مصاحبه حرفی از پاداشهایی که به ما میدادند، لباسی که نداشتیم و میگفتند تکل نزنید تا پاره نشود، به میان نیاوردم. تیم ملی در رده بندی هفتم جهان است اما از لحاظ امکانات تیم صدم هم نیستیم. آقایان بدانند که حرفهایی که نگفتهام را نگه نمی دارم و یک روزی لب به سخن باز خواهم کرد.