به گزارش مشرق، علیاکبر اولیا نماینده اصلاح طلب مجلس هشتم از چهرههایی چون عارف، جهانگیری و نجفی به عنوان نامزدهای احتمالی طیف اصلاح طلبان نام برد که در میان آنها عارف احتمال رای آوری بیشتری دارد.
با اینکه از نظر او بعید است سیدمحمد خاتمی وارد عرصه نامزدی انتخابات آتی شود اما به گفته اولیا در صورت حضور او، عارف نامزد نخواهد شد.
با اینکه از نظر او بعید است سیدمحمد خاتمی وارد عرصه نامزدی انتخابات آتی شود اما به گفته اولیا در صورت حضور او، عارف نامزد نخواهد شد.
اولیا به سوالات انتخاباتی پاسخ داد و از
خاطراتش در دوره طرح سوال از رئیسجمهور گفت.
مشروح گفتوگوی اولیا با خبرآنلاین را در ادامه
بخوانید:
***
*طرح
سئوال از رئیسجمهور از اوایل دوره مجلس هشتم مطرح بود، ولی در سال پایانی
این مجلس عملیاتی شد. اما نمایندگان مجلس نهم در سال نخست فعالیتشان این
طرح را در دستور کار قرار داده و بدون مخالفتهای گذشته که سد راه
نمایندگان بود، آن را به جریان انداختهاند. این سرعت عمل در بررسی سئوال
از آقای احمدینژاد به دلیل شکسته شدن تابوی طرح سئوال از رئیسجمهور است
یا فضا و شرایط به نسبت آن زمان تغییر کرده است؟
هر
دو.
یادم هست درخواست تحقیق و تفحص از پرداخت سهام عدالت در انتخابات به دلیل
تأخیر در زمان اعلام وصول آن، یک سال و نیم بعد به جریان افتاد و این
درخواست در صحن علنی مجلس به تصویب رسید. همان زمان گفتم که اگر چنین
تأخیری ایجاد نمیشد و شش ماه قبل این موضوع در صحن علنی مطرح میشد،
همکاران اصولگرا علیه من شورش میکردند! رأی مجلس به این تفحص نقطه عطفی در
مجلس بود که نشان از تفاوت شرایط حاکم بر مجلس و کشور داشت.
در
مجلس نهم سئوال از رئیس جمهور از یک دوره سخت به یک دوره نسبتاً آرام گذر
داشت. اوائل آقای مطهری به سختی برای این طرح امضا جمع میکرد و برای جلب
نظر نمایندگان، گاهی ساعتها با آنها بحث میکرد تا راضی شوند و با سئوال
از رئیسجمهور همراه گردند. آن زمان نمایندگان اصلاحطلب برای اینکه
حساسیتی ایجاد نشود، از ابتدا وارد بحث نشدند. اما پس از آنکه امضاها به
50 - 60 تا رسید، ما هم به آن پیوستیم که تعداد امضاها از حدنصاب هم گذشت
و به جریان افتاد. برگزاری سوال از رئیسجمهور کار سختی بود و مشکلات خاصی
به همراه داشت. از جمله فشارهای دولت بر امضاکنندگان این طرح.
الحمدالله احساس مسئولیت امضاکنندگان و باز شدن فضا، کمک کرد که این
سئوال به جریان بیفتد.
اگر میدانستید که با چنین پاسخی از سوی رئیس جمهور مواجه میشود، باز هم این همه تلاش میکردید؟
ما
پیشبینی میکردیم که آقای احمدینژاد چنین برخوردی با این سئوال داشته
باشند. اما من و تعداد زیادی از دوستان معتقد بودیم که این اتفاق باید
بیفتد. مجلس در مقابل مشکلاتی که در رفتار رئیسجمهور میبیند، مسئول است و
باید واکنش نشان دهد. ولو اینکه این کار به نتیجه نرسد. آن سئوال تا حد
زیادی شخصیت آقای احمدینژاد را روشنتر کرد و موجب شفافتر شدن نظرات
نخبگان و مردم نسبت به او شد. از همه مهمتر اینکه طلسم و تابوی سئوال از
رئیسجمهور هم شکست و ضعفهای سئوال از رئیسجمهور مشخص شد.
بلافاصله هم نمایندگان طرح اصلاح روند سئوال از رئیسجمهور را ارائه دادند تا پس از پاسخهای رئیس دولت، برای تشخیص قانعکننده بودن آن رأیگیری شود و اینگونه نباشد که رئیسجمهور بیاید حرفهایش را بزند و برود. بلکه او بازتاب سخنانش به مجلس را بشنود و واکنش جدیتری در قبال نمایندگان داشته باشد.
بلافاصله هم نمایندگان طرح اصلاح روند سئوال از رئیسجمهور را ارائه دادند تا پس از پاسخهای رئیس دولت، برای تشخیص قانعکننده بودن آن رأیگیری شود و اینگونه نباشد که رئیسجمهور بیاید حرفهایش را بزند و برود. بلکه او بازتاب سخنانش به مجلس را بشنود و واکنش جدیتری در قبال نمایندگان داشته باشد.
البته
چون این موضوع در اواخر مجلس هشتم مطرح شد، ما در خصوص برخی بندهای این
طرح کوتاه آمدیم. چون برای تصویب آن نیازمند اجماع نمایندگان بودیم و اگر
بر موادی همچون استیضاح رئیسجمهور پس از 6 بار پاسخ غیر اقناعی او پافشاری
میکردیم، ممکن بود اصل این طرح به تصویب نرسیده و سرنوشت آن به مجلس نهم
واگذار شود که این به منزله منتفی شدن اصلاح روند طرح سئوال از رئیسجمهور
بود. از این رو به حداقلها راضی شدیم. همین که باید برای راضی کننده بودن
پاسخهای رئیسجمهور رأیگیری شود، برای ما موفقیت و دستاورد بزرگی بود.
الان
هم که میبینید بار دیگر طرح سوال از رئیس جمهور به جریان افتاده به خاطر
آن است که چارهای جز این کار برای نمایندگان باقی نمانده است. کما اینکه
آقای لاریجانی هم در موضعگیری اخیرشان این انتقاد را به مجلس وارد
دانستند که در اعمال وظایف نظارتیاش کوتاهی شده است. مسئولان باید بدانند
که بنا به اقتضای مسئولیتشان در قبال فرصت، امکانات و ظرفیتهایی که در
اختیار دارند، باید پاسخگو باشند.
الان در سال پایانی
دولت به سر میبریم و شرایط حساسی در پیشرو داریم. اما اینکه دست دولت را
آنقدر باز بگذاریم که در این شرایط حساس هر کاری دلش خواست، انجام بدهد هم
روند درستی نیست. قطعاً این طرح سئوالها کمک میکند که دولت در
اظهارنظرها و مواضعش دقت عمل بیشتری داشته باشد. ممکن است که طرح سئوال
از رئیسجمهور به استیضاح وی نیانجامد، اما همین که طرح سئوال میشود و
پاسخ رئیسجمهور به قوه قضائیه ارجاع میشود، باعث شفافتر شدن مواضع طرفین
خواهد شد و فرهنگ مدیریت کشور اصلاح میشود. اگر خطاها کمتر از حدی باشد
که به جریان مدیریت کشور لطمهای بزند، قابل اغماض است اما آنقدر این
خطاها زیاد شده است که طرح سئوال از رئیسجمهور اجتنابناپذیر است.
*اشاره
کردید که دولت برای بازپسگیری امضای نمایندگان ذیل طرح سئوال از
رئیسجمهور تلاش میکرده است. حد این تلاشها چقدر بود؟ تا کجا پیش رفتند؟
این
یک روال عادی است که پس از سئوال یا استیضاح وزرا، مکانیزمهای دولت برای
خنثی کردن طرح نمایندگان فعال شود. گاهی تلاشها اقناعی است و سعی میکنند
کار مثبتی صورت دهند، توضیحی بدهند این قبول ولی ممکن است قول تلاشی را در
آینده به نمایندگان بدهند(برای حوزه انتخابیه) تا سئوال یا استیضاح منتفی
شود. گاهی هم به مرز رودربایستی، امتیاز دادن و تهدید به عدم امتیاز دادن
و دیگر ابزارهای در اختیار دولت میرسد. مثل ابزارهای استانی... یادم
هست که یکی از امضا کنندگان سئوال از رئیسجمهور میگفت که امام جمعه حوزه
انتخابیهاش چندین بار تماس گرفته و خواستار بازپسگیری امضای او شده است.
بالاخره افراد با روابطشان زنده هستند.
ممکن است یکی دوبار افراد انعطاف به خرج ندهند و در مقابل اینگونه تماسها کوتاه نیایند، اما گاهی آنقدر این فشارها زیاد میشود که افراد ممکن است ترجیح دهند که از این مسیر خارج شوند. البته فشار مستقیم روی دوستان هم فکر ما که مواضعمان روشن بود، چندان زیاد نبود اما شنیدم که فشار زیادی بر نمایندگان اصولگرا آمد و این کار را به عنوان «یک اقدام غیر قابل گذشت» در کارنامه آنها ثبت کردند!
ممکن است یکی دوبار افراد انعطاف به خرج ندهند و در مقابل اینگونه تماسها کوتاه نیایند، اما گاهی آنقدر این فشارها زیاد میشود که افراد ممکن است ترجیح دهند که از این مسیر خارج شوند. البته فشار مستقیم روی دوستان هم فکر ما که مواضعمان روشن بود، چندان زیاد نبود اما شنیدم که فشار زیادی بر نمایندگان اصولگرا آمد و این کار را به عنوان «یک اقدام غیر قابل گذشت» در کارنامه آنها ثبت کردند!
اما
حالا مشخص شده است کسانی که وارد مسیر طرح سوال از رئیس جمهور شدند، نیت
خیری داشتند و قصد سیاسیکاری نبود. به نظرم طرح سئوال دوباره از
رئیسجمهور با توجه به نوع عملکرد آقای احمدینژاد اجتنابناپذیر است و
تاثیرگذار خواهد بود. همیشه که نباید خواستار حداکثرها بود، نتایج نسبی
هم میتواند قانعکننده و رضایتبخش باشد.
*در هر دو باری که طرح سئوال از رئیسجمهور در مجلس هشتم و نهم مطرح شد، نگرانیهایی از آنچه که ایشان از تریبون مجلس خواهند گفت، عنوان میشد. این نگرانی به خاطر ادبیات خاص آقای احمدینژاد است یا اینکه ترس از جای دیگری است؟ مثلا ترس از بیرون آمدن اسامیای که سالهاست در جیب آقای احمدینژاد مانده است؟!
شخصیت آقای احمدینژاد اینگونه است
که همواره از چنین شگردهایی استفاده میکنند. اما کار از این مسائل گذشته و
برگههای ایشان رو شده است. فکر نمیکنم که دیگر این روشهایی که اسمی در
جیبم هست و.... جواب بدهد.
وقتی
تخلفی در مسیر حرکت دولت رخ میدهد، نمایندگان ناگزیر از استفاده از
ابزارهای نظارتیشان هستند، نمایندگان و افکار عمومی نسبت به نوع پاسخگویی
رئیسجمهور قضاوت خواهند کرد. من فکر میکنم که این غده باید سرباز کند.
نمیشود همه چیز را کتمان کرد و سیاست ملاحظه و کتمان کاری را ادامه داد.
*فکر نمیکنید نوع پاسخگویی آقای احمدینژاد به سئوال نمایندگان در مجلس هشتم باعث کاهش بیشتر شأن مجلس شد؟
نه
به هیچ وجه. ما مسئول عملکرد دیگران نیستیم. مجلس کار خودش را میکند.
ادبیات ایشان هم در پرونده کاری خودشان ثبت میشود. اتفاقا متانت مجلس در
مواجهه با رئیسجمهور و اداره جلسه طرح سئوال با سعه صدر و متانت آقای
لاریجانی و خویشتنداری زیاد ایشان برای اینکه فضای جلسه احساسی نشود،
بسیار مثبت و بهیادماندنی بود.
*پیشبینی
میکنید، رئیسجمهور این بار نیز با همان سبک سابق به سئوال نمایندگان
پاسخ دهند یا اینکه قضاوت افکار عمومی از پاسخ پیشین ایشان منجر به تغییر
رفتار رئیسجمهور خواهد شد؟
نمیدانم که الان آقای
احمدینژاد در چه شرایطی هستند. بهترین حالت آن است که ایشان با توجه به
واکنشهای جامعه و مجلس نسبت به پاسخگویی قبلی به نمایندگان، روش خود را
اصلاح کنند. اما ممکن هم هست که بگویند «آب از سر من گذشته» و به عکسالعمل
جامعه سخنانشان وقعی ننهند و نگران آن نباشند!
*سئوال
از رئیسجمهور در مجلس هشتم به غیر از شکستن تابوی این کار، چه دستاوردی
داشت؟ این همه مجلس از اعتبار خود و ابزار نظارتیاش هزینه کرد، به نظرتان
چقدر در رفتار دولت تغییر ایجاد شد؟
مطمئناً تغییر
ایجاد کرده است. همین که 8 - 7 ماه موضوع سئوال از رئیسجمهور مطرح بود،
همکاران آقای احمدینژاد ناگزیر از واکنش به دیدگاه نمایندگان بودند.
هرچقدر هم آنان بر مواضعشان اصرار کنند، اما میدانند که عملکردشان زیر
ذرهبین نمایندگان است. از این رو خواهند کوشید تا رویکردی حساسیتبرانگیز
نداشته باشند. این نتیجه طرح سئوال از رئیسجمهور است، هرچند که ممکن است
علیالظاهر به روی خودشان نیاورند! بالاخره جامعه نسبت به سئوالات
نمایندگان واکنش نشأن میدهد و آنها را قضاوت میکند که به حق هست یا نه؟ و
اگر آنها را به حق بداند، در طرح این سئوال با نمایندگان و مجلس همصدا
میشوند.
متاسفانه فرصت نشد که جمعبندیهای
اعضای هیأت تفحص در کمیسیون برنامه و بودجه به تصویب برسد و به صحن علنی
بیاید. برای همین هم طبق آئیننامه داخلی مجلس انتشار آن منع قانونی دارد.
اما به نظر من دستگاههای نظارتی و قضایی دیر یا زود نسبت به این مساله
حساسیت پیدا کرده و سراغ آن خواهند رفت. همین که توانستیم توجهات را به این
موضوع جلب کنیم هم موفقیت بزرگی بود تا نشان دهیم دولت مرتکب چنین تخلف
انتخاباتیای شده است.
*شما عضو فراکسیون اقلیت مجلس هشتم بودید. چرا چنین فراکسیونی در مجلس نهم تشکیل نشد؟
به
دلیل تعداد کم نمایندگان اصلاحطلب که کمتر از 10 نفر هستند. من سخنگوی
نمایندگان اصلاحطلب این دوره مجلس نیستم ولی گویا احساس میکنند که
نمیتوانند عرضاندام قابل ملاحظهای در این مجلس داشته باشند و ترجیح
میدهند به صورت فردی حرکت کنند.
*آقای
خباز از ادامه فعالیت فراکسیون اقلیت مجلس هشتم سخن گفته بودند. این
فراکسیون چطور به فعالیت خود ادامه میدهد؟ بنا دارید آن را به عنوان یک
حزب ثبت کنید؟
با مجموعه دوستان اصلاحطلب مجلس
هشتم سعی کردیم ارتباطاتمان را حفظ کنیم و از آن ظرفیت استفاده کنیم. جلسات
منظمی تشکیل میشود، هیأت مدیرهای هم تعریف شده است که به بررسی وضعیت
کشور میپردازد.
*از جمله
انتخابات ریاست جمهوری یازدهم؟ آقای خباز پیشاپیش از دعوت از آقای خاتمی به
این عرصه خبر داده بودند. این نظر همه نمایندگان اصلاحطلب مجلس هشتم است؟
هنوز
به جمع بندی مشخصی نرسیدهایم. اما تلاش میکنیم که تاثیرگذاری لازم را
برای ایجاد یک فضای مناسب تا انتخابات داشته باشیم و زمینه مشارکت حداکثری
را فراهم کنیم. امیدواریم همه کسانی که دغدغه سرنوشت نظام و کشور را دارند،
بتوانند در عرصه این رقابت انتخاباتی حضور داشته باشند و هیچ شخص یا
جریانی هم حذف نشود.
*این
روزها حرفهای زیادی درباره حضور آقای خاتمی زده میشود. اگرچه ایشان
شخصاً درباره حضورشان موضعگیری صریحی ندارند اما برخی از آقای خاتمی دعوت
کرده و نامزدیاش را مغتنم میشوند، برخی همچون آقای محبیان با قطعیت
میگویند که او نمیآید. برخی هم تاکید دارند که او همچنان یکی از سران
فتنه است. شما با آقای خاتمی دیداری نداشتهاید که بدانید چه تصمیمی دارند؟
آقای
خاتمی گفتهاند که حاضرند سند بدهند و تعهد محضری بگذارند که در این
انتخابات نامزد نمیشوند. بعید میدانم که ایشان به عنوان نامزد انتخابات
بعدی وارد عرصه شوند. با توجه به محدودیتهایی که در فضای عمومی جامعه است،
سادهترین گزینهها طرح دوباره چهرههایی است که در سطح کلان در پست ریاست
جمهوری حضور داشتهاند. چه آقای خاتمی و آقای هاشمی. چون فرآیند معرفی
آنها به مردم خیلی زمان نمیبرد و عملکرد آنها نزد مردم مشخص است. برخی
دوستان معتقدند که باید از همین ظرفیت استفاده کرد و چون با فضای محدودی
برای فعالیت انتخاباتی مواجهیم از همین چهرهها استفاده کنیم ولی من بعید
میدانم که چنین اتفاقی بیفتد.
*حالا که بعید میدانید آقای خاتمی نامزد شود، نامزدهای احتمالی اصلاحطلبان چه کسانی خواهند بود؟
دکتر عارف، آقای نجفی، جهانگیری...
*احتمال رایآوری آقای عارف را بیشتر از آقای نجفی میدانید؟
قطعاً
همین طور است. چون آقای دکتر عارف به نسبت آقای نجفی، شناخته شدهتر
هستند. ولی توان سازماندهی هم در انتخابات مهم است. به قول معروف، صرف
«خوب بودن»، رای آور نیست. باید شرایط عظیمی شکل بگیرد و شبکه اجتماعی
گستردهای در حمایت از نامزدهای انتخاباتی تشکیل شده و سازماندهی شوند.
*چنین شبکهای در سال 76 برای حمایت از آقای خاتمی شکل گرفت. فکر میکنید این بار در حمایت از آقای عارف هم شکل بگیرد؟
معلوم نیست. شرایط ممکن است به سویی برود که چنین شبکهای شکل بگیرد.
*شرایط برای حضور آقای عارف را چطور میبینید؟ ایشان صرفاً احساس تکلیف کردهاند، یا قطعا خواهند آمد؟
ایشان
در مرحله ارزیابی است. با توجه به سوابق اجرایی و مدیریتیای که ایشان
دارند، احساس تکلیف میکنند. ایشان ظرفیت نامزدی برای انتخابات ریاست
جمهوری را دارد و سیگنالهایی از نظر موافق جریانهای معتدل اصلاحطلب و
اصولگرا به ایشان منتقل میشود که گویای همراهی آنها با اعلام نامزدی دکتر
عارف است. ممکن است که برخی هم حساسیت داشته باشند و ایشان را کاندیدای
اصلح یا اول خود ندانند، اما همین اعلام احتمال حضور هم از مقدمات کار است.
ایشان در حال تدوین برنامهها و کارهایی که میتوان کرد، هستند تا ببینیم
در آینده شرایط چگونه پیش میرود و ایشان به تصمیم نهایی میرسند که وارد
شوند یا نه.
*اقبال عمومی به ایشان را چگونه میبینید؟
کسانی
که از اتفاقات بهوجود آمده در دولت فعلی ناراحتند و شرایط کنونی کشور را
محصول عملکرد این دولت میدانند، گرایش مثبتی به دولتی با مواضع اصلاحطلبی
دارند. عقلای قوم هم نظر مثبتی دارند. اما اینکه سایر شرایط هم فراهم
شود، نیازمند گذر زمان است.
*نظرسنجی میدانی هم نسبت به محبوبیت آقای عارف داشتهاید؟
خود شما در خبرآنلاین نظرسنجی کردید! ولی تاکنون نظرسنجی میدانی نداشته ایم.
البته
نظرسنجی ما هم در فضای وب انجام شده و دستکم فقط منعکس کننده نظرات
نخبگان است نه عموم جامعه. شما آقای عارف را معادل سید محمد خاتمی در
انتخابات خرداد 76 میدانید یا معادل مصطفی معین در خرداد 84؟
خیلی
دقیق نمیتوانم به این سوال پاسخ بدهم. آقای عارف ویژگیهای خاص خودشان را
دارند. آن حالت هیجانی انتخابات هم هنوز ایجاد نشده است. قطعاً تفاوتهایی
بین آقایان خاتمی و عارف هست. «روحانی بودن»، «بیان» و «شخصیت آقای خاتمی»
از یک تیپ است و آقای عارف هم بیشتر تیپ «آکادمیک و دانشگاهی» دارند.
{باخنده...}ولی هر دو مشی یزدی و اشتراک نظرات زیادی دارند!
*آقای عارف به عنوان یک چهره یزدی اگر همشهریاشان آقای خاتمی وارد عرصه شوند، باز هم احساس تکلیف میکنند؟
نه قطعاً با حضور آقای خاتمی، ایشان نمیآیند. بارها هم این موضوع را گفتهاند.
*برعکسش چطور. اگر آقای عارف بیاید، آقای خاتمی هم خواهند آمد یا نه؟
بعید میدانم که آقای خاتمی بیایند.
*این روزها اخباری هم منتشر میشود که مثلا مجمع روحانیون مبارز از آقای خاتمی خواسته است که به آقای عارف بگوید وارد عرصه نشوند.
این
اخبار بعید است و نوعی شیطنت رسانهای است. خود آقای خاتمی مایلند فضایی
ایجاد شود که اصلاحطلبان بتوانند حضور داشته باشند. چون این را راه مشارکت
و حضور جدی و حداکثری مردم میدانند. در چنین استراتژیای نفی آقای دکتر
عارف مطرح نخواهد شد. اگر استراتژی اصلاحطلبان بنا بر تحریم یا عدم حضور
در انتخابات بود، چنین خبرسازیهایی میتوانست صحت داشته باشد و آقای
خاتمی هم قاعدتا بیمیل به حضور آقای عارف نیستند.
*آقایان عارف و خاتمی جلسه مشترکی با یکدیگر داشتهاند؟
این آقایان دیدارهای مرتبی با یکدیگر دارند ولی براساس اطلاعی که من دارم هنوز بحث جدیای در این زمینه با همدیگر نداشتهاند.
*احتمال تکرار اختلافات سال 84 در میان اصلاحطلبان وجود دارد که باز هم با چند نامزد وارد عرصه رقابت شوند؟
بنا
بر این است که چنین نشود. این را هم بگویم که فعلا چندان دل و دماغی وجود
ندارد. فعال شدن دوباره این طیف انرژی زیادی میطلبد. تیپهایی مثل دکتر
عارف احساسشان این است که نمیتوان بیتفاوت بود و اگر فضا مناسب بود تا
آخر هم حضور داشته باشند.
*به
نظر میرسد که اگر اصلاحطلبان با همین روحیه در انتخابات مجلس نهم حضور
مییافتند، در حوزههایی که محل اختلاف میان نامزدهای دو طیف اصولگرا بود،
میتوانستند پیروز شوند. اینطور نیست؟
برخی
دوستان ما که در آن انتخابات ثبتنام کردند، چنین خوشبینیای داشتند که
میتوانند پیروز شوند. ولی بعد پشیمان شدند. مشخصا آقای علیخانی می گفتند
که اشتباه کردند که حرف دیگران را گوش نکرده و نامزد شده اند. چون چنین
ذهنیتی بوجود آمد که شرایط به گونهای مدیریت شده بود که آنها رأی
نیاورند.البته رأی جمع کردن هم کار سختی است.
*اگر چه تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم حدود 8 ماه باقی است اما خط و نشانها برای حضور اصلاحطلبان همچنان پررنگ است. خط و نشانهایی از این جنس که باید توبه کنند و یا اینکه باید قاعده انتخابات را پذیرفته و نتیجه را بپذیرند. در چنین فضایی عملاً امکان حضور اصلاحطلبان در این رقابت وجود دارد؟ اصلا نامزدهای این طیف تایید صلاحیت میشود؟
برخی
دوستان و حتی برخی کاربران شما میپرسند که اصلاً در چنین شرایطی تعریف ما
از اصلاحطلبی چیست؟ تصور من این است که بخش عمدهای از نخبگان جامعه نسبت
به روند موجود انتقاد دارند. اصلاحطلبان از نظر من کسانی هستند که براساس
موازین عقلی، شرعی و قانونی احساس میکنند که روند موجود اشکالاتی دارد و
نسبت به کنار گذاشته شدن مفادی از قانون اساسی نگرانند. ممکن است در شرایط
موجود، بسیاری از نخبگان بنا به دلایلی سکوت کنند و فعالیتی در عرصه سیاست
نداشته باشند، اما حرفهای زیادی برای گفتن دارند. چنین مجموعه با
پتانسیلی، نمیتواند در بحث انتخابات ریاست جمهوری ساکت و بیتفاوت باشد و
قاعدتاً باید رویکردها و راهکارهایی برای نمایندگی این جریان داشته باشد.
اینکه چقدر در عمل این موضوع محقق شود و اجماعی در بدنه حاکمیت صورت بگیرد
را من نمیدانم، اما اگر واقعاً دلمان برای کشور میسوزد و مملکت را متعلق
به همه گروهها میدانیم، موظفیم که زمینه حضور همه گروهها به ویژه قشر
تحصیلکرده و دانشگاهی و نخبه را در این عرصه فراهم کنیم. این را هم بگویم
که تنگناهای موجود سبب نمیشود که برخی خودزنی کنند و قبل از اینکه کسی
آنها را کنار بزند، خودشان کنار بروند. با این فرض که کشور باید براساس
منافع ملی به پیش برود، باید سهمی هم برای حضور همه ظرفیتها در اداره
کشور ایجاد شود.
*پیشبینی خود شما چیست؟
با
وجود عملکرد دولت دهم، خیلی فضا تغییر کرده است. تا جایی که چهرههایی مثل
آقای ناطق نوری هم به جمع منتقدان پیوستهاند. از این رو حضور طیف منتقد
دولت اعم از اصلاحطلبان و دیگران در انتخابات ریاست جمهوری بعدی پذیرفته
شده است. به قول یکی از آقایان، دولت آقای احمدینژاد به گونهای عمل کرد
که همه را اصلاحطلب کرده است! بازشدن مسیر برای انرژی و پتانسیل مجموعه
اصلاح طلبان، اجتنابناپذیر است. در غیر این صورت حاکمیت به ویژه در برابر
تهدیدهای خارجی آسیبپذیر خواهد شد.
*اگر
اصلاحطلبان نتوانند در انتخابات بعدی حضور فعالی در عرصه کاندیداتوری
داشته باشند، احتمال ائتلاف با طیف میانهروی اصولگرایان را چقدر محتمل
میدانید؟ روی چه کسانی ممکن است چنین ائتلافی شکل بگیرد؟
اتفاقا
نظر آقای خاتمی هم این است که رئیسجمهور بعدی چهرهای افراطی و غیر
عقلایی نباشد و کسی باشد که به مبانی عقلانی در مدیریت نظام پایبند باشد.
باید حضور چنین کسی را فارغ از اینکه اصولگرا باشد یا اصلاح طلب مغتنم
شمرد. چراکه این نظرات افراطی و غیر عقلایی بود که در این سالها به کشور
آسیب رساند.
برخی دوستان میگویند که باید بر روی
کاندیدای اختصاصی خودمان اصرار داشته باشیم. برخی هم میگویند اگر شرایط
فراهم نشد بر روی کاندیداهایی که حاضرند نقطه نظرات ما را نمایندگی کنند،
اجماع کنیم. اما هنوز فضا شفاف و مشخص نیست و نمیتوان گفت که زمینه حضور
چه کاندیداهایی فراهم است.
*نفرمودید که چهرههای میانهای که امکان ائتلاف دو طیف در مورد آن هست چه کسانی هستند؟
افرادی مثل آقای ناطق نوری.
*به نظرتان آقایان ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی وارد عرصه کاندیداتوری میشوند؟
به
نظرم کاندیداتوری آقای هاشمی بعید است . گویا خود ایشان هم نظرشان منفی
است. اما افرادی مثل آقای ناطق نوری زمینه لازم برای حضور در عرصه
کاندیداتوری را دارند. اما باید این مساله پخته شود و اجماع لازم در مورد
آنها شکل بگیرد.
*نظرتان درباره تز دولت وحدت ملی چیست؟
این
نظریه برآمده از احساس مسئولیت در قبال شرایط حساس کشور است که همه باید
دست به دست هم دهند تا کشور را از این بحران نجات یابد. به نظرم نظریه خوبی
است. اما نمیدانم چقدر زمینه محقق شدنش وجود دارد. براساس این نظریه همه
جریانات اصلاحطلب و اصولگرا دست به دست هم خواهند داد تا کشور در مسیر
درست و خوبی قرار بگیرد.