به گزارش مشرق، امید حسینی در آخرین پست وبلاگ آهستان نوشت: سحنان اخیر رهبر انقلاب درباره اشتباه مسئولان نظام در مساله کنترل جمعیت، این جرات را به ما میدهد که درباره مساله و موضوعی بنویسیم که این روزها سخت به آن نیازمندیم. یعنی درباره «احتمال اشتباه در تصمیم و رفتار غیرمعصوم» این حرف آنقدر بدیهی است که شاید اصلا نیازی به گفتن و نوشتن نباشد اما متاسفانه همین حرف بدیهی امروز آنقدر پیچیده شده که برای گفتن و نوشتن درباره آن باید احتیاط کرد.
این احتیاط دو علت دارد. به عبارت بهتر ناشی از تلقی اشتباه دو دسته از آدمها است. اول گروهی که یا به کلی منکر هرگونه اشتباهی در رهبر جامعه هستند و یا اینکه ضمن قبول احتمال آن، مطرح کردن چنین مسائلی را خدشه دار کردن شان و جایگاه رهبری میدانند؛ و دوم گروهی که بنای خود را بر حتمی بودن و دائمی بودن اشتباه رهبری میِدانند و در هر مساله و تصمیمی ذره بین به دست، درصدد اثبات اشتباهات او هستند!
شکی نیست که هر دو دستهی فوق، اشتباه میکنند و هردو به سبک و سیاق و شیوهی خود، راه نقد و گفت و گو را میبندند. چه آنها که کلا نگاهی ماورایی و آسمانی به رهبری دارند و چه آنها که دائما بر طبل مخالفت میکوبند.
به هرحال در سالهای اخیر به علت رواج و تشدید فرهنگ غلو و اغراق و مبالغه (که در حقیقت ظلم به رهبری و دفاع بد و ناشیانه از ایشان هست) رهبر انقلاب چندین بار مجبور شدهاند که در سخنرانیهای عمومی خود، علاوه بر تقبیح چنین مبالغههایی، به نوعی تصورات اشتباه از مفهوم ولایت و رهبری را هم اصلاح کنند. (البته این وظیفه رهبری نیست که مدام درباره این مساله واضح و بدیهی توضیح بدهد؛ این وظیفهی اساتید فن و متخصصان علمی و فقهی است که به تبیین درست و منطقی و منصفانه موضوع ولایت بپردازند.)
مثلا ایشان در طول سه چهار سال گذشته، چندین بار درباره احتمال بروز اشتباه در تصمیم و عمل رهبران توضیح دادهاند که مورد اخیر (اشتباه در سیاست کنترل جمعیت) واضحترین و صریحترین آن بوده است. ضمن آنکه چندین بار متوالی هم درباره ابراز احساسات مبالغه آمیز تذکر داده اند.
اینها را مقایسه کنید با نوشتهها و گفتههای افرادی که در منابر و سخنرانیهای خود حتی از عصمت ولی فقیه هم دم میزنند! (با هر تفسیر و توضیحی که برای مفهوم عصمت دارند) این افراد توجه ندارند که این گونه بالا بردن شان رهبری و یا اینگونه دفاع کردن از حریم ولایت، چه نتایج بدی دارد. مخصوصا این روزها که شدیدترین و به روزترین شبهات در حال مطرح شدن است.
البته احساسات پاک مردم و محبت و علائق شخصی و دینی آنها را نمیشود محکوم کرد و آنهایی که به هربهانهای میخواهند مردم را «عوامِ جاهل» بنامند، قادر به درک این احساسات نیستند. منظور من هم در اینجا احساسات پاک مردمی نیست (هرچند وظیفه داریم که جلوی احساسات اغراقآمیز را بگیریم) اما در اینجا مرادم بیشتر، غلوها و اغراقهای گاه رسمی است که در اکثر اوقات از سوی بزرگان و مسئولان و به بهانه و نیتِ دفاع از ولایت صورت میگیرد. دفاعیاتی که معمولا نتایجی عکس به همراه دارد!
تذکر این نکته هم در اینجا ضروری است که نباید به بهانهی این نوشته و این امر بدیهی، بنا را بر وجود اشتباه حتمی در همه تصمیمات و رفتارهای سیاسی رهبران بگذاریم. در این صورت یا به شکاکیت و وسواس و احتیاط دچار میشویم و یا به دشمنی و مخالفت کلی که هیچکدامش عقلانی و منطقی و شرعی نیست (مثل آدمها و جریاناتی که از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون، همیشه با همه تصمیمات امام و رهبری مخالفت کرده و میکنند)
پس امر بدیهیِ «احتمال بروز اشتباه» را باید با توجه به شان و جایگاه رهبری به عنوان مجتهد عادل و ولی امر جامعه مسلمین در نظر داشته باشیم نه مثلا به عنوان آدمی عادی مثل همه. چون فرض ما براساس اعتقادات مذهبی شیعیِ ما این است که یک فرد باید شرایطی را دارا باشد که به او مجتهد و یا رهبر بگویند. از جمله این شرایط و خصوصیات، عدالت است و شجاعت و عدم ارتکاب گناه و اینکه حریص به دنیا نباشد و …
به نظرم راه درست و عاقلانه آن است که همه، نظراتشان را در مسائل مختلف آزادانه مطرح کنند و از این نترسند که احیانا آن نظرات مخالف نظر رهبری هست یا نه. کمترین فایده این کار این است که نظرات مختلف را درباره یک موضوع خاص در معرض قضاوت عموم و یا متخصصین قرار میدهد و درصد احتمال اشتباهات را کم میکند.
اتفاقا درباره این مساله هم بارها رهبر انقلاب توضیح دادهاند که هیچ نظر کارشناسیِ مخالفی، به معنای مخالفت و ضدیت با رهبری نیست (من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسىاى که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضحتر؟!) هرچند باز هم عدهای هستند که منتظرند تا کسی حرفی بزند تا فورا به او برچسب ضدولایتِ فقیه بزنند!
باز هم تکرار میکنم که یک طرف مقصر در این قضیه، آدمهایی هستند که کلا با همه چیز مخالفند! آزادی مورد نظر آنها این است که همیشه با هر تصمیم حکومتی و یا هر سخن رهبری مخالفت کنند. یعنی پیشاپیش بنا را بر اشتباه گذاشتهاند. فکر نکنم هیچ آدم عاقلی، اسم این آدمهای همیشه مخالف را کارشناس منصف بگذارد!
امر بدیهیِ «احتمال بروز اشتباه» را باید با توجه به شان و جایگاه رهبری به عنوان مجتهد عادل و ولی امر جامعه مسلمین در نظر داشته باشیم نه مثلا به عنوان آدمی عادی مثل همه. چون فرض ما براساس اعتقادات مذهبی شیعیِ ما این است که یک فرد باید شرایطی را دارا باشد که به او مجتهد و یا رهبر بگویند. از جمله این شرایط و خصوصیات، عدالت است و شجاعت و عدم ارتکاب گناه و اینکه حریص به دنیا نباشد.