بحث داغ این روزها این است که این «مدودف» چه کسی خواهد بود؟ همه می‌دانند که رئیس جمهور علاقه فراوانی دارد که این مدودف، اسفندیار رحیم مشایی باشد اما از سوی دیگر، باز هم همه می‌دانند که کاندیدا شدن مشایی در انتخابات آتی با اما و اگرهای فراوانی همراه است.

به گزارش مشرق به نقل از پایگاه خبری انصارحزب الله، باید اعتراف کرد که درخواست برای ورود به فضای انتخابات از هم‌اکنون یک درخواست نامطلوب است. در واقع، چیزی نزدیک به ۹ ماه، کمتر یا بیشتر به زمان برگزاری انتخابات دولت یازدهم؛ هنوز وقت باقی است و لذا برتن کردن قبای فعالیت‌های انتخاباتی از جانب همه و البته از هم‌اکنون؛ معنایی دارد هم‌ردیف با تلف کردن فرصت‌ها و وقت‌های فراوانی که باید به جای ذبح شدن در مسلخ فعالیت‌های انتخاباتی؛ صرف مقولاتی مثل «حمایت از تولید ملی»، «بیداری اسلامی»، «اتحاد ملی» و ... شوند.

این فرض واجب را اما باید در کنار آن دید که رصد تکاپوی چهره‌ها و جریا‌ن‌های سیاسی برای سوق یافتن به سمت عرصه‌هایی مثل انتخابات؛ همواره یکی از لوازم سیاست‌ورزی و البته حرکت درست در مدار سیاست اصولگرایانه است.

آنچه که در ادامه می‌خوانید، گزارشی از فعالیت‌های انتخاباتی پیدا و پنهان افراد و گروه‌های مختلف که جملگی با رویکرد «انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم» انجام شده است.

جبهه پایداری
جبهه پایداری انقلاب اسلامي اساسنامه و مرامنامه خود را به تصویب رسانده و گفته می‌شود اعضای شورای مرکزی خود را نیز تعیین کرده است. از جبهه پایداری هنوز زمزمه چندان جدی و پررنگی پیرامون انتخابات شنیده نمی‌شود اما رسانه‌ها از بروز اختلاف در میان دو طیف از این جبهه خبر می‌دهند.
دو طیف موسوم به «طیف تهران» و «طیف قم».

گفته می‌شود تهرانی‌ها معتقدند باید از کاندیدایی حمایت کرد که مورد حمایت دولت فعلی باشد و قمی‌ها نیز معتقدند که باید از گزینه جدیدی که توسط اعضای جبهه پایداری معرفی می‌شود حمایت کرد و کاندیدای دولتی‌ها را واگذاشت. آن‌طور که رسانه‌ها می‌گویند جدا شدن غلامحسین الهام از جبهه پایداری از علامت‌های بروز این جدایی است.

رخدادی که البته تاکنون مورد تکذیب شدید برخی چهره‌های جبهه پایداری نیز قرار گرفته است و حتی حجت‌الاسلام روانبخش نیز در گفت‌وگو با یکی از نشریات اصلاح‌طلب این جدایی را یک «شایعه» خوانده و گفته است:«این شایعه کار موتلفه‌ای‌هاست.»

درباره دیدار اخیر اعضای جبهه پایداری با علامه مصباح یزدی نیز گفته می‌شود که هیچ سخنی از انتخابات به میان نیامده است. چهره‌های جبهه پایداری همچنین تاکید دارند که باید با گفتمان محوری وارد فضای انتخابات آتی شد..در همین رابطه گفته می‌شودحمید رسایی وکوچک‌زاده نیز در شورای مرکزی جبهه پایداری به عنوان نفرات اصلی رأی نیاوردند

اصولگرایان تحولخواه
طیفی از اصولگرایان که عموماً از اعضای جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی هستند و البته چهره‌هايی نظیر احمد توکلی نیز از نزدیکان آنها به شمار می‌روند. از این طیف تاکنون اظهار نظر صریح و یا موضع‌گیری آشکاری در زمینه انتخابات شنیده و دیده نشده است.

آنچه که به نظر می‌رسد این است که رفتارهای این روزهای دولتی‌ها، تبیین و تعیین یک گفتمان مطلوب برای انتخابات آتی و البته رصد مطمئن‌تر فضای پیش رو، فعلا در دستور کار تحول‌خواهان قرار دارد. اما خبر قطعی آن است که مجموعه تحولخواهان قطعا در انتخابات پیش رو یک کاندیدا را معرفی خواهند کرد؛ کاندیدایی که گفته می‌شود کسی نیست جز دکتر غلامعلی حداد عادل.

موتلفه و اصولگرایان سنتی
موتلفه‌ای‌ها در مصاحبه‌هایشان قبل از اینکه بگویند گفتمانشان برای انتخابات پیش رو چیست؛ اینطور اعلام کرده‌اند که در دیماه نامزد قطعی خود را معرفی می‌کنند. نامزدی که البته اسدالله بادامچیان، قائم مقام این حزب چندی قبل گفته بود اگر به صحنه بیاید بقیه کنار خواهند کشید.

با تمام این صحبت‌ها اما دقیقا مشخص نیست که نامزد موتلفه‌ای‌ها چه کسی باشد. سایر گروه‌های اصولگرای عضو در دایره موسوم به اصولگرایان سنتی نیز به احتمال زیاد در تصمیم‌گیری طیف‌های درشت‌تر حل می‌شوند و از کاندیدای آنها حمایت خواهند کرد. ضمن آنکه از درون این طیف‌ها نیز خبر خاصّی مبنی بر تقلّا برای معرفی یک کاندیدای خاص در دست نیست.

دو ضلعی باهنرـ لاریجانی
اگر طیف اصولگرایان را شامل سه ضلع بدانیم که یکی از اضلاعش سنتی‌ها و دیگری تحولخواهان باشند؛ ضلع سوم را باید متعلق به دو ضلعی باهنر ـ لاریجانی دانست. دو نفری که البته از زمان آغاز به‌کار مجلس نهم شورای اسلامی تاکنون و با تشکیل فراکسیون فراگیر رهروان و همچنین به دست آوردن پست ریاست مجلس توسط علی لاریجانی، گویا بر توسن مراد نشسته‌اند.

گفتمان باهنر و لاریجانی راجع به انتخابات آتی هنوز در هاله‌ای از ابهام است. این در حالی است که عده‌ای از احتمال کاندیداتوری لاریجانی خبر می‌دهند اما این احتمال با توجه به قرائن موجود به شدت ضعیف است. محمدرضا باهنر نیز در جلسه‌ای اعلام کرده است که خود را لایق ریاست جمهوری می‌داند اما رأی لازم برای این کار را ندارد.

اخیراً نیز از جانب یکی از نمایندگان مجلس شنیده شد که در فراکسیون رهروان؛ به اعضا اینطورتوصیه می‌شود که از یک کاندیدای خاص حمایت کنند. در مجموع اوضاع و خبرهای موجود پیرامون این دو شخصیت اصولگرا؛ اما همچنان نه گفتمان آنها برای انتخابات پیش رو دقیقاً مشخص است و نه اینکه این دو تن در نهایت بر روی چه کسی به اجماع خواهند رسید؟!

از اصلاح‌طلبان تا هاشمی
از هر سوی جبهه اصلاح‌طلبان ساز و نوای جداگانه‌ای به گوش می‌رسد. عده‌ای چشم به مرد اول سال‌های دولت اصلاحات یعنی سیدمحمد خاتمی دوخته‌اند. مردی که البته با بحران بزرگ «دوگانگی» مواجه است. خاتمی از یکسو رفتارهایی مثل حضور در انتخابات مجلس نهم را از خود بروز داده است که به شدت وی را در معرض قهر فتنه‌گران و جریان اپوزیسیون قرار داده و از سوی دیگر نیز همچنان صحبت‌هایی را به‌صورت جسته و گریخته مطرح می‌کند که معنایی غیر از تاکید وی بر مواضع دوران فتنه ندارد.

طیف دیگر اصلاح‌طلبان نیز گروه‌هایی مثل کارگزارانی‌ها و حزب مردمسالاری هستند که تعاملات درون‌گروهی خود را بیش از تأسی به رئوس اصلاحات می‌پسندند.

چهره‌هایی مثل اسحاق جهانگیری به عنوان کسانی مطرح می‌شوند که کارگزاران تمایل به معرفی آنها برای انتخابات دارند. حزب مردمسالاری نیز رسماً از خاتمی خواسته است که کاندیدای انتخابات شود و این در حالی است که مصطفی کواکبیان، دبیر کل این حزب نیز گفته است که اگر خاتمی نشود؛ خود کاندیدای انتخابات می‌شود.

فعالیت‌های گروه دیگری نیز در داخل اردوگاه اصلاحات دائماً سوسو می‌زند و آن حلقه‌های پیرامون عبدالله نوری و موسوی خوئینی‌ها هستند.

این دو چهره در صحبت‌های خود، علناً و تلویحاً بیان کرده‌اند که جدایی اصلاح‌طلبان از اغتشاشگران سبز ممکن نیست و مواضع جبهه اصلاحات باید بگونه‌ای اخذ شود که این جدایی را رقم نزند.

این دو چهره همچنین در جمع‌بندی صحبت‌های خود اینطور می‌گویند که نظام باید خواسته‌های آنها را بپذیرد؛ خواسته‌هایی که البته هیچگاه به صورتی صریح و محیط توسط این دو نفر مورد اشاره قرار نگرفته‌اند.

اصلاح‌طلبان در ورای تمام این فعالیت‌ها اما دو گزینه دیگر را نیز در مقابل خود دارند که به نظر می‌رسد بسیار جدی‌تر از گزینه‌ای مثل «معرفی کاندیدا»؛ در حال پیگیری هستند. گزینه اول که توسط چهره‌هایی مثل سعید حجاریان و مجید انصاری نیز مورد تاکید قرار گرفته است؛ «گفت‌وگو»ست.

تئوری مذکور اینطور می‌گوید که با توجه به قطعی بودن شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی؛ خوب است که این طیف سیاسی در انتخابات یازدهم از یک کاندیدای اصولگرا به‌صورت تلویحی حمایت کند؛ حمایتی که دست کم می‌تواند اصلاح‌طلبان را در صحنه نگه دارد و از موت سیاسی آنها برای همیشه جلوگیری کند.

گزینه دوم اصلاح‌طلبان اما گزینه‌ استفاده از «هاشمی» است. هاشمي ۷۸ ساله‌ای که عده‌ای معتقدند به دلیل سن زیادش نباید وارد عرصه ریاست جمهوری شود و عده‌ای نیز به هیچ وجه چنین اعتقادی ندارند.

آقاي هاشمی؛ بدون تعارف فصل مشترک تمام اصلاح‌طلبان است و از طرفی نزدیکی اعتقادی به آنها و نیز شیخوخیتی که وی به واسطه دو دوره حضور در عرصه ریاست جمهوری و انجام اموری مورد رضای پدران جریان اصلاحات از آن برخوردار است؛ این امکان را به هاشمی رفسنجانی می‌د‌هد که بتواند به هر دلیلی به‌عنوان یکی از گزینه‌های اصلاح‌طلبان مطرح باشد.

در عین حال اما شواهد و قرائنی که از فعالیت‌های این روزهای آقاي هاشمی بهرمانی(رفسنجانی) وجود دارد اینطور می‌گوید که هاشمی همچنان در حال تفکر و بازی با مهره‌های خود است.
او سوای حرف و حدیث‌ها پیرامون شرایطش برای حضور در عرصه ریاست جمهوری و تعریف و تمجید‌هایی که اصلاح‌طلبان طی روزهای اخیر از وی به‌عمل آورده‌اند؛ بحث‌هایی مثل دولت وحدت ملی را نیز مطرح کرده است.

ماجرایی که عده‌ای «علی‌اکبر ولایتی» را علم‌گردان و کاندیدای آن می‌دانند و معتقدند که کاندیدای دولت وحدت ملی؛ خواه ناطق نوری باشد و خواه علی‌اکبر ولایتی؛ هر دو در زمینی بازی خواهند کرد که طراحی شده توسط هاشمی رفسنجانی است.

جریان دولت
رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد که این روزها دائما بر عبارت «مدیریت جهانی» تاکید دارد به‌صورتی ناگفته این فرکانس را مخابره می‌کند که به سرنوشت دولت آینده و حتی دولت دوازدهم! بی‌علاقه نیست چه اینکه طرح مدیریت جهانی او قاعدتاً اگر دولت بعدی از آن دوستان احمدی نژاد نباشد؛ ابتر می‌ماند و از بین می‌رود.

بسیاری از سیاسیون معتقدند احمدی نژاد برای انتخابات آتی به دنبال مدل پوتین ـ مدودف است؛ مدلی که بتواند دولت بعدی را در راستای منویات احمدی نژاد حرکت دهد و ای بسا ریلی باشد برای اینکه احمدی نژاد را به مسند ریاست جمهوری دولت دوازدهم نیز برساند.

بحث داغ این روزها این است که این «مدودف» چه کسی خواهد بود؟ همه می‌دانند که رئیس جمهور علاقه فراوانی دارد که این مدودف، اسفندیار رحیم مشایی باشد اما از سوی دیگر، باز هم همه می‌دانند که کاندیدا شدن مشایی در انتخابات آتی با اما و اگرهای فراوانی همراه است.

عده‌ای نیز معتقدند دولت به گزینه‌های دیگری مثل سعیدلو، نیکزاد، ثمره هاشمی و چند چهره دیگر نزدیک به دولت نیز برای بر عهده گیری نقش مدودف نیم نگاهی دارد. پر واضح آنکه طرفداران احمدی نژاد مهره رو‌نشده‌ای ندارند و کاندیدای مورد حمایت دولت؛ حتی با اینکه هنوز معرفی نشده و نامی از او موجود نیست اما قطعاً چهره ناشناخته‌ای نخواهد بود.

رئیس جمهور چندی قبل در یک گفت‌وگوی تلویزیونی و در واکنش به صحبت مجری برنامه که گفته بود «امسال سال آخر دولت است»؛ اینطور پاسخ داد: «از کجا می‌دانید امسال سال آخر دولت است؟!»

و چهره‌های دیگر
از برخی چهره‌های دیگر فضای سیاست ایران نیز مطالب جالبی پیرامون «عروس انتخابات» به رسانه‌ها رسیده است. حجت‌الاسلام پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور رسماً اعلام کرده است که در انتخابات آتی به عنوان سرباز ولایت! حضور خواهد داشت.

محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و پای ثابت تمام انتخابات‌ها نیز این روزها مشغول حضور در جلسات مختلف و سخنرانی در برخی مجامع است. او در برخی جلسات نیز اعلام کرده است که در انتخابات آتی به عنوان کاندیدا حضور خواهد یافت.

محمدباقر قالیباف، شهردار تهران نیز گزینه دیگری است که از وی به عنوان کاندیدایی که حضورش را در انتخابات قطعی کرده است نام برده می‌شود. قالیباف البته از هرگونه ابراز نظر در این زمینه تاکنون استنکاف کرده است اما در محافل سیاسی و رسانه‌ها خبرهایی مبنی بر تحرکات انتخاباتی وی وجود دارد.

از محمدباقر قالیباف به‌عنوان یکی از کاندیداهای پرطرفدار انتخابات آتی نام برده می‌شود؛ کاندیدایی که البته همانطور که چهره‌های اصلاح‌طلبی مثل زیباکلام و یا قنبری گفته‌اند؛ شاید گزینه مورد اشاره اصلاح‌طلبان در بحث گفت‌وگو نیز باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس