به گزارش مشرق، فارس به نقل از پایگاه خبری «اجیپت ایندیپندنت» نوشت: «پل صدرا» استاد تاریخ دانشگاه سیمون فریزر ایالت بریتیش کلمیبای کانادا نوشت: بیست سال قبل، یک استاد دانشگاه فرانسوی به نام «الیویه روی» کتابی تحت عنوان شکست اسلام سیاسی به چاپ رساند که با انتشار آن به شهرت رسید. امروزه، عنوان چنین کتابی در بحبوحه ناآرامیهای اخیر سیاسی احتمالاً مضحک به نظر میرسد اما در ایام گذشته خواننده با مطالعه این کتاب به این نتیجه میرسید که پروژه اسلامگراها شکست خورده است.
توسعه نفوذ اسلامگراها از 20 سال قبل در حوزههای فرهنگی و اجتماعی
پل افزود: «حسنی مبارک» در سال 1992 احتمال به قدرت رسیدن اسلامگرایان و کنترل زمام امور دولت توسط آنها را به حداقل رساند زیرا این موضوع پس از ترور «انور سادات» رئیسجمهور سابق مصر توسط خالد اسلامبولی- یکی از اعضای جهاد اسلامی مصر- رعب و وحشت بسیاری را ایجاد کرده بود.
پل صدرا در ادامه اظهار داشت: دیدگاه حاکم بر کتاب «روی» تا حدودی شفاف است و آن اینکه اسلامگرایی به مثابه یک آموزه سیاسی که در آثار نظریهپردازهایی نظیر سید قطب نیز به چشم میخورد، ناکام مانده است. به عبارت دیگر از دیدگاه وی اسلامگرایان نتوانسته بودند تشکیل یک دولت اسلامی را تحقق بخشند و «اسلام سیاسی نتوانست آزمون قدرت را با موفقیت پشت سر گذارد.»
وی سپس تصریح کرد: اسلامگرایان در بیست سال گذشته پس از زمان انتشار کتاب روی، به شکل ماهرانهای و براساس یک روند ثابت هژمونی و نفوذ خود را از لحاظ استراتژیک در حوزههای اجتماعی و فرهنگی توسعه دادند و این به منزله پیروزی اسلامگرایان در این حوزههاست که پیروزی اخیر آنها در حوزه سیاسی را نیز ممکن ساخته است.
پیروزی مرسی نقطه عطفی در روند قدرت اسلامگراها
صدرا در ادامه اظهار داشت: به قدرت رسیدن رئیسجمهور «محمد مرسی» نقطه عطف روندی است که از سالها و شاید هم چندین دهه قبل آغاز شده است. حزب عدالت و آزادی اریکه قدرت را رسماً در سال گذشته به چنگ آورده است اما در واقع اسلامگراها سالهاست که قبضه قدرت را به دست دارند. و اگر نیروهای لیبرال و سکولار که مصرانه به دنبال یافتن یک راهکار سیاسی برای به چالش کشیدن اسلامگراها هستند، در این راه نتوانند به موفقیتی دست یابند احتمالاً در دنیای سیاست مصر برای یک نسل به حاشیه رانده میشوند.
اما به اعتقاد وی آنچه که در رابطه با میدان التحریر و تحصنهای مشابه در سراسر کشور جالب توجه بود، اینکه مردم به دنبال اماکن عمومی بودند که نه تنها گفتگو درباره عقاید، نسلها و ایدئولوژیهای مختلف را ممکن میساخت بلکه آنها را نیز گسترش میداد. در واقع، آنچه که از تصاویر و فیلمهای ضبط شده این اجتماعات طی 18 روز در ژانویه و فوریه 2011 استنباط میشود، کثرتگرایی این تظاهرات مردمی بود. مصریها از کلیه اقشار جامعه با هدف اعتراض به وضع موجود و بحث و تبادلنظر در خصوص آینده این کشور گرد هم آمده و موجی از خلاقیت را در آثار هنری، موسیقی و شعر به نمایش گذاشتند. این دقیقاً همان چیزی است که صدرا در آخرین مقاله خود آن را پروژه فرهنگی انقلاب مینامد.
توسعه نفوذ اسلامگراها از 20 سال قبل در حوزههای فرهنگی و اجتماعی
پل افزود: «حسنی مبارک» در سال 1992 احتمال به قدرت رسیدن اسلامگرایان و کنترل زمام امور دولت توسط آنها را به حداقل رساند زیرا این موضوع پس از ترور «انور سادات» رئیسجمهور سابق مصر توسط خالد اسلامبولی- یکی از اعضای جهاد اسلامی مصر- رعب و وحشت بسیاری را ایجاد کرده بود.
پل صدرا در ادامه اظهار داشت: دیدگاه حاکم بر کتاب «روی» تا حدودی شفاف است و آن اینکه اسلامگرایی به مثابه یک آموزه سیاسی که در آثار نظریهپردازهایی نظیر سید قطب نیز به چشم میخورد، ناکام مانده است. به عبارت دیگر از دیدگاه وی اسلامگرایان نتوانسته بودند تشکیل یک دولت اسلامی را تحقق بخشند و «اسلام سیاسی نتوانست آزمون قدرت را با موفقیت پشت سر گذارد.»
وی سپس تصریح کرد: اسلامگرایان در بیست سال گذشته پس از زمان انتشار کتاب روی، به شکل ماهرانهای و براساس یک روند ثابت هژمونی و نفوذ خود را از لحاظ استراتژیک در حوزههای اجتماعی و فرهنگی توسعه دادند و این به منزله پیروزی اسلامگرایان در این حوزههاست که پیروزی اخیر آنها در حوزه سیاسی را نیز ممکن ساخته است.
پیروزی مرسی نقطه عطفی در روند قدرت اسلامگراها
صدرا در ادامه اظهار داشت: به قدرت رسیدن رئیسجمهور «محمد مرسی» نقطه عطف روندی است که از سالها و شاید هم چندین دهه قبل آغاز شده است. حزب عدالت و آزادی اریکه قدرت را رسماً در سال گذشته به چنگ آورده است اما در واقع اسلامگراها سالهاست که قبضه قدرت را به دست دارند. و اگر نیروهای لیبرال و سکولار که مصرانه به دنبال یافتن یک راهکار سیاسی برای به چالش کشیدن اسلامگراها هستند، در این راه نتوانند به موفقیتی دست یابند احتمالاً در دنیای سیاست مصر برای یک نسل به حاشیه رانده میشوند.
اما به اعتقاد وی آنچه که در رابطه با میدان التحریر و تحصنهای مشابه در سراسر کشور جالب توجه بود، اینکه مردم به دنبال اماکن عمومی بودند که نه تنها گفتگو درباره عقاید، نسلها و ایدئولوژیهای مختلف را ممکن میساخت بلکه آنها را نیز گسترش میداد. در واقع، آنچه که از تصاویر و فیلمهای ضبط شده این اجتماعات طی 18 روز در ژانویه و فوریه 2011 استنباط میشود، کثرتگرایی این تظاهرات مردمی بود. مصریها از کلیه اقشار جامعه با هدف اعتراض به وضع موجود و بحث و تبادلنظر در خصوص آینده این کشور گرد هم آمده و موجی از خلاقیت را در آثار هنری، موسیقی و شعر به نمایش گذاشتند. این دقیقاً همان چیزی است که صدرا در آخرین مقاله خود آن را پروژه فرهنگی انقلاب مینامد.