به گزارش مشرق به نقل از فارس، «دیوید ایگناتیوس»، مقالهنویس مشهور روزنامه آمریکایی واشنگتنپست گزارشی را در این روزنامه منتشر کرده است که به یک برنامه شبیهسازی جنگ بین ایران و ایالات متحده در موسسه بروکینگز اختصاص دارد.
مؤسسه بروکینگز که توسط «حییم سابان»، سرمایهدار صهیونیست بنیان نهاده شده، متخصص در امور شبیهسازی است و همین شبیهسازیها در تصمیمسازی سران کاخ سفید دارای تاثیر شگرفی است. ایگناتیوس گفته است که در این شبیهسازی که توسط «کنث پولاک» طراحی شده بود، برخی مقامات ارشد آمریکایی حضور داشتهاند البته مشروط به اینکه نامی از آنها برده نشود.
ایگناتیوس به طور خلاصه، نتیجه این شبیهسازی را چنین بیان کرده است که نشان میداده، هر یک از طرفین نبرد به راحتی ممکن است سیگنالهای ارسال شده از سوی طرف دیگر را به اشتباه تفسیر کند. به عبارت دیگر، «قضاوت اشتباه»، اساس این شبیهسازی را تشکیل میداده است. هر یک از طرفین ممکن است گرینههای محدودی را انتخاب کند اما طرف دیگر این گزینه محدود را بهمثابه رد شدن از خطوط قرمز تعبیر کند.
در این شبیهسازی، سیگنالهای فی مابین به درستی درک نمیشدند، تلاش برای باز کردن راههای ارتباطی بین دو طرف نادیده گرفته میشد و تمایل طرفین به قدرتمند به نظر رسیدن باعث میشد نتایجی ایجاد شود که هیچیک از طرفین خواستار آن نبود.
پیشفرضهای این شبیهسازی نیز از سوی ایگناتیوس چنین بیان شدهاند: درگیری در جولای 2013 رخ میدهد، باراک اوباما مجددا به ریاستجمهوری آمریکا انتخاب میشود، مذاکرات 1+5 و ایران در بنبست است و اسرائیل نیز دست به یک حمله یکجانبه علیه ایران نزده است.
علاوه بر این موارد، ترور دانشمندان هستهای ایران در مفروضات این شبیهسازی ادامه داشته و ایالات متحده، بریتانیا و اسرائیل در حال تولید یک ابزار جنگ سایبری دیگر بودهاند تا برنامه هستهای ایران را متوقف کنند.
در همین شرایط، ایران نیز به برنامه هستهای خود ادامه داده و بنابر مفروضات بروکینگز، تلاشی را برای تولید سلاح هستهای در سه تا چهار ماه در برنامه داشته است. میزان اورانیوم در اختیار ایران نیز برای تولید دو بمب هستهای کفایت میکند.
جنگ در این شبیهسازی به زعم طراحان آن پس از آن آغاز میشود که ایران یک بمبگذاری را در «جزیره آروبا»، در دریای کارائیب جنوبی و در یک هتل اجرا میکند که طی آن 137 نفر که بسیاری از آنها آمریکایی هستند، کشته میشوند که در میان آنها یک دانشمند هستهای آمریکایی هم حضور دارد. خسارات وارد شده به این هتل از پیشبینی ایرانیان بیشتر بوده است.
گروه آمریکایی در این شبیهسازی تصمیم میگیرند به ایران نشان دهند که از آستانه تحمل آنها عبور کرده است. ایالات متحده در این راستا به یک پایگاه نظامی در شرق ایران حمله میکند و یک حمله سایبری را آغاز میکند که 40 تاسیسات امنیتی ایران را از کار میاندازد و به فعالان ایرانی در 38 کشور جهان هشدار میدهد که شناخته شده و آسیبپذیر هستند.
از سوی دیگر، بمبباران منطقهای در داخل خاک ایران، گروه ایرانی را بر آن میدارد که آمریکاییها از خط قرمز عبور کردهاند و البته این واکنش تیم ایرانی از سوی آمریکایی ها پیشبینی نشده بود. ایران از طریق روسیه پیامی را از آمریکا مبنی بر آن دریافت میکند که اگر برنامه هستهای خود را متوقف نکند، با نتایجی سخت مواجه میشود اما وزیر دفاع ایران آن را یک «بلوف» میخواند. ایران میخواهد قاطعانه به حمله آمریکا پاسخ دهد اما نه به آن طریق که منجر به حمله آمریکا به تاسیسات هستهای این کشور شود.
در اینجا گروه ایرانی کاری میکند که ایگناتیوس آن را اشتباهی مخرب خوانده است. ایرانیان تصمیم میگیرند که به پایگاه ناوگان پنجم آمریکا در بحرین حمله نکنند و تصمیم میگیرند که از راهبرد حملات محدود استفاده کنند. مینریزی گهگاه در تنگه هرمز و آزار دادن کشتیهای آمریکایی در خلیج فارس از آن جملهاند. ایرانیان البته نیمی از اورانیوم غنی شده خود را نیز تجزیه میکنند تا نشان دهند که تمایل به مذاکره دارند. اما ایالات متحده این پیام را دریافت نمیکند.
تیم آمریکایی در اینجا میگوید که ایران از خطوط قرمز آن عبور کرده است. این در شرایطی است که به خاطر تنشها قیمت نفت به بیش از 200 دلار رسیده است.
در اینجا آمریکاییها بین دو گزینه نظامی قرار میگیرند، گزینه اول باز کردن تنگه هرمز با زور و ارسال اولتیماتومی برای ایران است اما گزینه دوم حمله به تاسیسات هستهای ایران به همراه بازگشایی تنگه هرمز است. گروه آمریکایی سرانجام با 5 رای موافق در برابر 3 رای مخالف، تصمیم به حمله به تاسیسات هستهای ایران و نابودسازی قدرت دفاعی ایران در خلیج فارس میگیرد.
ایگناتیوس در پایان این گزارش این باور را مطرح کرده که شبیهسازی مزبور نشان میدهد که اشتباهات محاسباتی کوچک در این درگیری میتوانند خیلی سریع بزرگ شوند.
شایان ذکر است، ایران اعلام کرده است که به هیچ کشوری حمله نمیکند اما هر حملهای را قاطعانه و در همان سطح پاسخ خواهد داد.
مؤسسه بروکینگز که توسط «حییم سابان»، سرمایهدار صهیونیست بنیان نهاده شده، متخصص در امور شبیهسازی است و همین شبیهسازیها در تصمیمسازی سران کاخ سفید دارای تاثیر شگرفی است. ایگناتیوس گفته است که در این شبیهسازی که توسط «کنث پولاک» طراحی شده بود، برخی مقامات ارشد آمریکایی حضور داشتهاند البته مشروط به اینکه نامی از آنها برده نشود.
ایگناتیوس به طور خلاصه، نتیجه این شبیهسازی را چنین بیان کرده است که نشان میداده، هر یک از طرفین نبرد به راحتی ممکن است سیگنالهای ارسال شده از سوی طرف دیگر را به اشتباه تفسیر کند. به عبارت دیگر، «قضاوت اشتباه»، اساس این شبیهسازی را تشکیل میداده است. هر یک از طرفین ممکن است گرینههای محدودی را انتخاب کند اما طرف دیگر این گزینه محدود را بهمثابه رد شدن از خطوط قرمز تعبیر کند.
در این شبیهسازی، سیگنالهای فی مابین به درستی درک نمیشدند، تلاش برای باز کردن راههای ارتباطی بین دو طرف نادیده گرفته میشد و تمایل طرفین به قدرتمند به نظر رسیدن باعث میشد نتایجی ایجاد شود که هیچیک از طرفین خواستار آن نبود.
پیشفرضهای این شبیهسازی نیز از سوی ایگناتیوس چنین بیان شدهاند: درگیری در جولای 2013 رخ میدهد، باراک اوباما مجددا به ریاستجمهوری آمریکا انتخاب میشود، مذاکرات 1+5 و ایران در بنبست است و اسرائیل نیز دست به یک حمله یکجانبه علیه ایران نزده است.
علاوه بر این موارد، ترور دانشمندان هستهای ایران در مفروضات این شبیهسازی ادامه داشته و ایالات متحده، بریتانیا و اسرائیل در حال تولید یک ابزار جنگ سایبری دیگر بودهاند تا برنامه هستهای ایران را متوقف کنند.
در همین شرایط، ایران نیز به برنامه هستهای خود ادامه داده و بنابر مفروضات بروکینگز، تلاشی را برای تولید سلاح هستهای در سه تا چهار ماه در برنامه داشته است. میزان اورانیوم در اختیار ایران نیز برای تولید دو بمب هستهای کفایت میکند.
جنگ در این شبیهسازی به زعم طراحان آن پس از آن آغاز میشود که ایران یک بمبگذاری را در «جزیره آروبا»، در دریای کارائیب جنوبی و در یک هتل اجرا میکند که طی آن 137 نفر که بسیاری از آنها آمریکایی هستند، کشته میشوند که در میان آنها یک دانشمند هستهای آمریکایی هم حضور دارد. خسارات وارد شده به این هتل از پیشبینی ایرانیان بیشتر بوده است.
گروه آمریکایی در این شبیهسازی تصمیم میگیرند به ایران نشان دهند که از آستانه تحمل آنها عبور کرده است. ایالات متحده در این راستا به یک پایگاه نظامی در شرق ایران حمله میکند و یک حمله سایبری را آغاز میکند که 40 تاسیسات امنیتی ایران را از کار میاندازد و به فعالان ایرانی در 38 کشور جهان هشدار میدهد که شناخته شده و آسیبپذیر هستند.
از سوی دیگر، بمبباران منطقهای در داخل خاک ایران، گروه ایرانی را بر آن میدارد که آمریکاییها از خط قرمز عبور کردهاند و البته این واکنش تیم ایرانی از سوی آمریکایی ها پیشبینی نشده بود. ایران از طریق روسیه پیامی را از آمریکا مبنی بر آن دریافت میکند که اگر برنامه هستهای خود را متوقف نکند، با نتایجی سخت مواجه میشود اما وزیر دفاع ایران آن را یک «بلوف» میخواند. ایران میخواهد قاطعانه به حمله آمریکا پاسخ دهد اما نه به آن طریق که منجر به حمله آمریکا به تاسیسات هستهای این کشور شود.
در اینجا گروه ایرانی کاری میکند که ایگناتیوس آن را اشتباهی مخرب خوانده است. ایرانیان تصمیم میگیرند که به پایگاه ناوگان پنجم آمریکا در بحرین حمله نکنند و تصمیم میگیرند که از راهبرد حملات محدود استفاده کنند. مینریزی گهگاه در تنگه هرمز و آزار دادن کشتیهای آمریکایی در خلیج فارس از آن جملهاند. ایرانیان البته نیمی از اورانیوم غنی شده خود را نیز تجزیه میکنند تا نشان دهند که تمایل به مذاکره دارند. اما ایالات متحده این پیام را دریافت نمیکند.
تیم آمریکایی در اینجا میگوید که ایران از خطوط قرمز آن عبور کرده است. این در شرایطی است که به خاطر تنشها قیمت نفت به بیش از 200 دلار رسیده است.
در اینجا آمریکاییها بین دو گزینه نظامی قرار میگیرند، گزینه اول باز کردن تنگه هرمز با زور و ارسال اولتیماتومی برای ایران است اما گزینه دوم حمله به تاسیسات هستهای ایران به همراه بازگشایی تنگه هرمز است. گروه آمریکایی سرانجام با 5 رای موافق در برابر 3 رای مخالف، تصمیم به حمله به تاسیسات هستهای ایران و نابودسازی قدرت دفاعی ایران در خلیج فارس میگیرد.
ایگناتیوس در پایان این گزارش این باور را مطرح کرده که شبیهسازی مزبور نشان میدهد که اشتباهات محاسباتی کوچک در این درگیری میتوانند خیلی سریع بزرگ شوند.
شایان ذکر است، ایران اعلام کرده است که به هیچ کشوری حمله نمیکند اما هر حملهای را قاطعانه و در همان سطح پاسخ خواهد داد.