آقاي سيد علي مير يونسي يکي از خدمتگزاران حرم مطهر مي گويد: آقاي شريفي يکي از مسؤولين دفتر کفشداري نقل مي کردند: حضرت آيت ا... بهجت (حفظه الله) صبحها به حرم مشرف مي شدند. افرادي به ايشان مراجعه مي کردند و تقاضاي استخاره مي کردند. يک بار به خاطر دارم که ايشان بعد از تضرع و گريه و راز و نياز در حرم مطهر و تلاوت قرآن و زيارت خانم حضرت معصومه (س) به کفشداران فرمودند: قدر خودتان را بدانيد ! خدمت در اين مکان لياقت هر کسي نيست.

گروه فرهنگی مشرق - نام شريف آن بزرگوار، فاطمه و القاب ايشان معصومه، ستّي و فاطمه کبري است. پدرش حضرت موسي بن جعفر و مادرش نجمه خاتون، مادر حضرت رضا است. آن حضرت در اول ذي القعده سال 173 هـ . ق در مدينه منوره به دنيا آمدند و در سن 28 سالگي در روز دهم يا دوازدهم ربيع الثاني سال 201 هـ . ق در شهر قم از دنيا رفتند. فاطمه معصومه (ع) که خود پرورش يافته مکتب ائمه طاهرين و يادگار صاحبان آيه تطهير است نمونه عاليه از طهارت و پاکي است به حدي که خاص و عام او را به عنوان معصومه لقب داده اند. حضرت رضا (ع) مي فرمايند: کسي که فاطمه معصومه را رد قم زيارت کند مثل آن است که مرا زيارت کرده باشد .



در يکي از فرازهاي زيارت دوم حضرت آمده است. اَلسَّلام عَليکَ اَيتَّهَا الطّاهرَة الحَميدَة البَرَّة الرَّشيدَةالتَّقيَّة النَّقيَّة الرَّضيَّة المَرضيَّة سلام بر تو اي پاک سرشت و پاک روش، اي ستوده نيکوکار، و اي بانوي رشد يافته و پاک و پاکيزه و شايسته و پسنديده چنانکه ملاحظه مي کنيد، در اين فراز، هشت لقب براي حضرت معصومه (ع) ذکر شده که هر کدام به يکي از ابعاد ملکوتي آن حضرت اشاره مي کند و بيانگر اجتماع همه ارزشهاي کمال در وجود پربرکت آن خاتون دو سراست. در واقع هر يک از اين اوصاف، مانند آيينه صاف، نشان دهنده ويژگي هاي گوناگون کمال و جمال معنوي آن حضرت مي باشد.

عنايات معصوميه از زبان خادمين آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)

نتيجه اخراج خادم حضرت معصومه (ع)
آقاي اصغر خادم ، که از کفشداران با سابقه و در حال حاضر از نيروهاي انتظامات حرم مطهر هستند ، نقل مي کند : تعدادي از کارکنان حرم از جمله بنده را اخراج کردند . من به مسئول ذي ربط گفتم : اگر ممکن است ، از بين کارگراني که اخراج کرده ايد ، آقاي رضا جانلو را مجدداً به کار دعوت کنيد : چون نيروي فعال و زحمتکشي است و عيالوار است . مسئول ما گفت : متأسفانه امکانش وجود ندارد . اين صحبتها در ايوان اتابکي ( زير ساعت ) مطرح شد . در اين حال ، من رو به حضرت کرده ، عرض کردم ( من به خاطر اينکه يکي از خادمين مظلوم و مؤمن شما به ناحق اخراج شده است ، از حرم شما مي روم : مگر اينکه ايشان هم به سر کار برگردند . بعد رو به مسئول مربوطه کرده ، گفتم : اگر ما مقصر هستيم ، حواله ما به خدا و اين بي بي : و اگر شما مقصريد ، حواله شما به خدا و اين بي بي ! طولي نکشيد من و آقاي رضا جانلو به سر کار برگشتيم ، و آن مسئول را به واسطه مسائلي اخراج کردند.



ماجراي کفش مرد پاکستاني
آقاي علي مرداني يکي از خادمين کفشدار نقل مي کرد : در کفشداري شماره 3 مشغول کار بودم ، جواني آمد و گفت : شماره کفشم را گم کرده ام ، بعد از اينکه نشاني کفش را داد ، به او گفتم : برو دفتر کفشداري نامه بگير ، تا کفشت را بدهم. رفت و نامه اي آورد که کفشش را بگيرد ، اما به او گفتم : برو شايد شماره کفشت را پيدا کني . رفت و مجدداً برگشت ، در نهايت کفش ها را به او دادم . اندازه پايش بود ، پوشيد و رفت . ساعتي گذشت ، شخصي که تبعه پاکستان بود ، مراجعه کرد و شماره کفش را داد. وقتي شماره را نگاه کردم ، متوجه شدم همان کفشي است که به آن جوان تحويل داده ام . جريان را به ايشان گفتم ، ولي قانع نشد و گفت : قيمت کفش من هشت هزار تومان است . يا بايد پول کفشم را بدهي يا کفشم را پيدا کني . يک جفت دمپايي به او دادم و گفتم : شما برويد ، اگر کفشتان پيدا نشد ، پولش را به شما مي دهم . جريان را به مسؤولين کفشداري اطلاع دادم . آنها با آنکه نامه داده بودند که اگر کفشها اندازه پاي آن جوان بود و نشاني دقيق داد ، تحويلش دهم ، مسؤوليت آن را عهده دار نشدند و گفتند : خودت بايد خسارت آن را بپردازي . حقوق ماهيانه من شش هزار تومان بود و اگر مي خواستم پول کفش را بپردازم بايستي مبلغ دو هزار تومان ديگر قرض مي کردم . دلم شکست و خيلي گريه کردم . نزد ضريح مطهر رفتم و عرض کردم : بي بي جان ! خدا را خوش مي آيد که من ، هم خدمت کنم ، هم در اثر بي توجهي مسؤولين ديگر خسارت بدهم ، بدون اينکه تقصيري از من سرزده باشد . فرداي آن روز ، به هر حال به هر زحمتي بود ، مبلغ هشت هزار تومان تهيه کردم و کار در کفشداري را شروع کردم . قدري بعد ، جواني که کفشها را از من تحويل گرفته بود ، آمد کفشهايش را در حالي که داخل يک پلاستيک مشکي ، محکم بسته بود ، به من تحويل داد و شماره گرفت و به حرم داخل شد . وقتي نگاه کردم ، متوجه شدم کفشهاي آن مرد پاکستاني است. چند دقيقه بعد ، جوان مراجعه کرد ، شماره اش را گرفتم ، ولي کفش او را تحويل ندادم . هر چه سر و صدا و پرخاش کرد ، توجه نکردم . مسؤولين دفتر کفشداري آمدند و و قتي متوجه جريان شدند ، جوان را دستگير کردند و کفشهاي زائر پاکستاني ، صحيح و سالم به او برگردانده شد .




تذکري به حضرت آيت ا... العظمي مرعشي نجفي (ره)
آقاي اصغر خادم ، از خادمين کريمه اهلبيت (ع) نقل مي کردند : در زمان حيات حضرت آيت ا... مرعشي نجفي (ره ) ، هر وقت که ايشان به حرم مشرف مي شدند ، به خادمين امر و نهي مي کردند و مي گفتند : کار کنيد ! نظافت کنيد ! بيکار نباشيد ! شبي مرحوم آقاي نجفي خانم حضرت فاطمه معصومه (ع) را به خواب مي بينند که به ايشان مي فرمايند : شهاب ! اينقدر به خادمين ما ايراد نگير ! آنها در حال کار هستند . از بين دو انگشت من نگاه کن و ببين ! آقاي نجفي نقل کردند : وقتي نگاه کردم ، ديدم تمام خدام در حال کار هستند . پس از آن زمان ديگر آيت ا ... مرعشي نجفي (ره ) به خادمين چيزي نمي گفت .

هديه آيت ا... العظمي گلپايگاني
يکي از ذاکرين و خادمين کريمه اهلبيت (ع) نقل مي کرد: وضعيت مالي ام خوب نبود و دو هزار تومان به کسي بدهکار بودم. در حرم مطهر در مسجد بالاسر ، دو رکعت نماز خواندم و به زبان ساده حاجتم را عرض کردم و گفتم: بي بي جان ! من بدهکارم و به طرفم گفته ام فردا پولش را مي دهم . تو خودت مي داني . ساعت پنج بعد از ظهر بود که حضرت آيت ا... العظمي گلپايگاني (ره) به حرم مشرف شدند . وقتي که آقا به من نگاه کردند، احساس کردم اشتباهي از من سر زده که به حالت غضبناکي به من نگريستند. خيلي نگران شدم . با خودم فکر کردم ، ولي به نتيجه اي نرسيدم. تا اينکه آيت ا... گلپايگاني از حرم بازگشتند . هنگامي که کفش هاي ايشان را تحويل دادم ، چند قدمي رفتند و دوباره بازگشتند . رو به من کردند و گفتند : اسمت چيست ؟ گفتم : عليرضا خادم ! فرمايشي داشتيد ؟ فرمودند: بيا جلو ! مي خواهم صورتت را ببوسم . من خم شدم که دست ايشان را ببوسم، ايشان عباي خود را طوري روي سر من انداخت که هر دو در زير عبا قرار گرفتيم. بعد آيه اي طولاني در گوش من خواندند که ازخاطرم رفت . فرمودند : جيب لباست را نشان بده ! گفتم: کار خاصي داريد ؟ فرمود : کار دارم ! وقتي نشان دادم ، مبلغ قابل توجهي در جيبم گذاشتند و رفتند . مسؤولين آستانه از من سؤال کردند : آيت ا... گلپايگاني در گوش شما چه گفتند ؟ گفتم : آيه اي در گوش من خواندند که در گوش هيچ خادمي خوانده نشده است. وقتي دست در جيبم کردم ، ديدم مبلغ دو هزار تومان يعني همان مبلغي که از خانم فاطمه معصومه (ع) خواسته بودم ، در جيبم قرار داده شده است.



مقام خادم از زبان آيت ا... بهجت
آقاي سيد علي مير يونسي يکي از خدمتگزاران حرم مطهر مي گويد: آقاي شريفي يکي از مسؤولين دفتر کفشداري نقل مي کردند: حضرت آيت ا... بهجت (حفظه الله) صبحها به حرم مشرف مي شدند. افرادي به ايشان مراجعه مي کردند و تقاضاي استخاره مي کردند. يک بار به خاطر دارم که ايشان بعد از تضرع و گريه و راز و نياز در حرم مطهر و تلاوت قرآن و زيارت خانم حضرت معصومه (س) به کفشداران فرمودند: قدر خودتان را بدانيد ! خدمت در اين مکان لياقت هر کسي نيست.

عنايت حضرت به خادمين کفشدار
آقاي حسين فراهاني از خادمين بزرگوار نقل مي کردند: در کفشداري شماره دو - درب ورودي صحن عتيق - مشغول کار بودم ، که به لحاظ خستگي خوابم برد . در عالم رؤيا ديدم سه سيد عَلَم به دست، وارد کفشداري شدند . جلوي پاي آنها بلند شدم و صورت يکي از آنها را بوسيدم . ناگهان از خواب بيدار شدم ، با خود گفتم: اين سه سيد که به حرم مشرف شدند و اين حقير را مورد لطف قرر دادند ، توجه و عنايت بي بي به خادمين خويش را نشان مي دهد.

عزت و آبروي خادم نزد بي بي
آقاي عليرضا خادم، از ذاکرين و خدمتگزاران کفشدار آستانه مقدسه اهلبيت (ع) حضرت معصومه(ع) نقل مي کردند : در سال 1363 شمسي که مشغول کار شدم، نحوه کار در کفشداري را بلد نبودم . بعد از توضيحات مسؤولين شروع به کار کردم و قرار شد هر كفشي را که مي گيرم ، اگر رنگ مشکي داشت، در کنار يک رنگ قهوه اي قرار دهم ، تا از لحاظ رنگ تداخل نداشته باشند. و موقع مراجعه زوار هم براي تحويل گرفتن کفش، نوع و رنگ کفش از آنها سؤال شده ، سپس تحويل داده شود. يک روز فردي روحاني به کفشداري رجوع کرد . من نوع کفش ايشان را اشتباه کردم و کفش ديگري را در اختيار ايشان قرار دادم . طرف، شروع به سر و صدا کرد و گفت: تو مرا مسخره کرده اي و دوست داري مردم آزاري کني. گفتم: مرا ببخشيد ! متوجه نشدم . قصدم آزار و اذيت نبود . روحاني مزبور بدون توجه به عذر خواهي و پوزش ، به اعتراض خود ادامه مي داد . مردم زيادي دور ما جمع شده بودند. بحث و گفتگو ادامه يافت و در آخر به ايشان گفتم : اگر من قصد توهين و مسخره کردن شما را داشتم ، حواله ام به خدا و اين بي بي ! و اگر شما چنين قصدي داشتيد، همينطور ! آن روز سپري شد . روز بعد موقع اذان ظهر بود که ديدم همان روحاني مجدداً آمدند و تا مرا ديدند، شروع به سرو صدا کردند ! گفتم : ديروز آبرو و حيثيت مرا در مقابل مردم برديد . امروز براي چه آمده ايد ؟ در حالي که گريه مي کرد، گفت: ديشب در عالم خواب خانمي را ديدم که به من فرمود : از خانه من برو بيرون ! چرا آبروي خادم مرا بردم ؟ او که تقصيري نداشت. در حالي که از شما عذر خواهي کرده بود ، باز هم به او تندي کردي . از خواب که بيدار شدم توبه کردم . امروز آمدم تا در حضور مردم، از پشت ميز کفشداري بيرون بيايي و پايت را روي صورتم بگذاري و مرا ببخشي . گفتم : شما را بخشيدم ، انشاءا... بي بي هم شما را مي بخشد.
    
شفاي کامل
ذاکر اهلبيت (ع) آقاي قسمت شريفي نيا، که پيرمردي افتاده حال و زحمتکش است نقل مي کردند : يک بار در اثر حادثه اي در حرم مطهر ، پايم لغزيد و به شدت ضرب ديد : طوري که وقتي مي نشستم، قادر به بلند شدن نبودم و موقع راه رفتن ، دست به ديوار مي گرفتم . حدود چهل شبانه روز خواب و خوراک من گريه و زاري بود: تا اينکه روزي به حرم مطهر حضرت معصومه (ع) مشرف شدم و در بالاي سر حضرت ، گريه زيادي کردم و به خانم گفتم : يا بايد مرا شفا بدهي، يا مرگ مرا از خدا بخواهي . چون من در خانه تو زمين خوردم و خودت هم بايد عنايتي کني. همين که از حرم بيرون آمدم ، هيچگونه ناراحتي در پايم احساس نکردم .





کریمه اهل بیت(س) از گاه علما

مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی - قدّس سره - بارها برای طلاب می فرمودند:
علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی (ع) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟
عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم.
عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟
حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها- عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه ی زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - برود.


مرحوم صدر المتألهین شیرازی (ملاصدرا)، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب کتاب گرانسنگ «اسفار اربعه» که یکی از شاهکارهای مهم در زمینه ی علم فلسفه به شمار می رود - در سالهای اواخر عمر پر برکت خود، به قم آمد و در روستای کهک - از توابع این شهر - مقیم گشته و در آنجا به تحریر مباحث فلسفی مشغول شده بود. ایشان نقل کرده است:
هرگاه در زمینه ی فلسفه، مشکلی برایم پیش می آمد که از حلّ آن عاجز می ماندم، با پای پیاده از کهک به قم می رفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - رفته، از آن حضرت استمداد می نمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل می شد و سپس به روستای کهک باز می گشتم.


مرحوم آیت الله طباطبایی - علامه، فیلسوف و عارف وارسته ی قرن اخیر - در ماههای رمضان، پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه ی اهل بیت، فاطمه ی معصومه - سلام الله علیها - مشرف می شدند و با بوسه زدن بر ضریح مطهر آن بانوی بزرگوار،روزه ی خود را افطار می کردند.


آیت الله العظمی فاضل لنکرانی می فرماید: «روزی به حرم مطهر حضرت فاطمه ی معصومه (س) مشرف شدم و پس از اینکه زیارت را خواندم، خدمت آن حضرت عرض کردم که من امروز آمده ام و هیچ حاجت دنیوی ندارم. فقط یک حاجت دارم و آن این است که درفهم آیه ی «تطهیر» مورد عنایت شما واقع شوم و این آیه را درست بفهمم و مشکلاتم در این زمینه حل گردد. پس به خانه آمدم و مشغول نوشتن مطالبی پیرامون این آیه ی شریفه شدم؛ پس مسائل و مطالبی به برکت حضرت فاطمه ی معصومه (س) برای من روشن شد که شاید اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندم آن مطالب برای ما روشن نمی شد!»


آیت اللّه حاج سید محمد وحیدی (ره) از یکی از سادات برقعی نقل فرمودند که گفته بود: شبی در عالم رؤیا محضر مقدس حضرت معصومه (س) رسیدم. مانع و حجابی در بین نبود. احساس کردم که من محرم ایشان هستم و ایشان عمه ی سادات برقعی می باشند. از محضر مقدسشان سؤال کردم:"آیا شما به اهل قم، شفاعت خواهید فرمود؟"
حضرت در پاسخ فرمودند: «میرزای قمی - رحمة الله علیه - برای شفاعت اهل قم کافی است. من برای همه ی شیعه شفاعت می کنم(5). که این رؤیای صادقه، مؤیّد حدیثی از امام صادق (ع) است که می فرماید: «تدخَل بشفاعَتِها شیعَتی الجنّة بأجمعهم؛ به شفاعت او - حضرت فاطمه ی معصومه (س) - همه ی شیعیانم وارد بهشت خواهند شد.»


مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي، براي رفتن به زيارت حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ بسيار جديت داشتند و با داشتن مرض قلب هر روزه به حرم مشرف مي‎شدند.

شيخ عبدالجليل قزويني، مي‎نويسد تكريم و زيارت حضرت معصومه، اختصاصي به شيعه نداشت، بلكه اهل سنت و علما و دانشمندان آنان نيز به زيارت آن بانو مي‎رفتند و فرمايش او در اين مورد چنين است: و اهل قم به زيارت حضرت معصومه روند كه ملوك و امرا و علماي حنفي و شافعي به زيارت آن تربت، تقرب نمايند.

مرحوم محدث قمي مي‎گويد: «... و امّا از ميان فرزندان موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ، افضل آن‎ها حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ است كه مزار شريفش در بلده طيبه قم است. و روشني چشم اهل قم و همه مسلمانان است، افتخارات سرزمين قم فراوان است از آن جمله آرامگاه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ مي‎باشد.



جود و کرامت از کرمش جاودان شده
هر چه دخیل هست به سویش روان شده

جبریل هم اگر برسد در حریم او
حس میکند که وارد صحن جنان شده

او ظاهرش بتول ولی باطنش علی است
در پشت آن جمال، جلالی نهان شده

از چه تمام فاطمه ها عمرشان کم است
دنیا چرا به "فاطمه " نا مهربان شده

خواهر حریف هجر برادر نمیشود
بیهوده نیست اینهمه قدش کمان شده

با احترام آمد و با احترام رفت
هر آنچه شأن اوست در اینجا همان شده

دور و برش فرشته نگهبان معجرش
پس ما فدای زینب بی پاسبان شده

گاهی میان محمل نامحرمان شهر
گاهی میان محمل بی سایبان شده
 
شکر خدا مقام تو زخم زبان نخورد
شکر خدا برادر تو خیزران نخورد
***علی اکبر لطیفیان***



 خاتون شهر آینه هایی بزرگوار
زهرای شهر یثرب مایی بزرگوار

چشم مَلک ندیده دمی سایه ی تو را
ناموس بارگاه خدایی بزرگوار

این قوم را به راه حقیقت کشانده ای
موسای بی عباو عصایی بزرگوار

بر شانه های باد، جحاز تو حمل شد
فرمانروای مُلک صبایی بزرگوار

گم کرده ایم کعبه ی حاجات و آمدیم
نزد شما که قبله نمایی بزرگوار

من گریه می کنم که نگاهی کنی مرا
آری همیشه عقده گشایی بزرگوار

باران رحمت ازلی سهم مان شده
بی شک دلیل فیض، شمایی بزرگوار

بانوی مهربان کدامین قبیله ای؟
امشب بگو که اهل کجایی بزرگوار

خُلقت شبیه پیر کریم عشیره است
الحق ز نسل شیر خدایی بزرگوار

فهمیدم از شلوغی صحن و سرایتان
هر لحظه مأمن فقرایی بزرگوار

فرقی نمی کند چقدر نذر می کنند!؟
باب المراد شاه و گدایی بزرگوار

اینجا مریض ها همگی خضر می شوند
سر چشمه ی حیات و بقایی بزرگوار

از لحن گریه کردن زوّار واضح است
در قم، بقیع اهل بکایی بزرگوار

یادت نمی رود چه قراری گذاشتیم؟
محشر دم بهشت بیایی بزرگوار
***وحید قاسمی***

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 12
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 0
  • مهدی ۱۲:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
    0 0
    در سالهای دفاع مقدس وقتی از جبهه جنوب بسمت تهران می آمدم در شهر قم از قطار یا اتوبوس پیاده می شدم و بعد از زیارت ادامه مسیر می دادم . هربار که به زیارت می رفتم بی بی کارت دعوتی برای زیارت بعدی در جیبم می گذاشت . اون کارت دعوت مهر نمازی بود که فراموش کرده بودم آن را در حرم بگذارم . این قضیع نه یکبار و دوبار ، بارها تکرار شد .
  • يك نفر ۱۲:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
    0 0
    معمولا آستان قدس رضوي بر جمع آوري خاطرات و نقل كرامات دقت ويژه اي را معطوف مي دارد. اميدورام در ساير موارد نيز اينگونه باشد.
  • ۱۴:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
    2 0
    خدا به شما خیر عطا کنه با این نوشته ها یه حالی به این دل ما دادید
  • شيرين ۱۵:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
    1 0
    السلام عليك يا فاطمه معصومه (سلام الله عليه) خانم خاك كف پاي شماييم اميد به دعا و شفاعت شما داريم
  • علیرضا زمان شعار ۱۷:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
    0 0
    یا فاطمه معصومه س
  • طلبه حوزه علمیه قم ۱۸:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
    0 0
    ولادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه معصومه (س) بر عموم مسلمین مبارکباد. ضمنا برخی از این مطالب بالا قابلیت و اعتبار نقل را ندارد. لطفا در عرصه معارف دینی دقت کنید
  • احمدي ۱۸:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
    0 0
    ضمن تقدير و تشكر از كار قشنگتان ولي خيلي جالب نيست عظمت ان بانو بزرگر را در مساعدت به كفشدار براي پيدا شدن يك جفت كفش مطرح كنيم بازم ممنون
  • hamid ۰۲:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۹
    0 0
    سلام خسته نباشید مطالب جالبی بودن اما اگه وقت بیشتری بذارین و مطالب بهتری بنویسین ممنون میشم
  • سبحان ۰۲:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۶/۳۱
    0 0
    خسته نباشید مشرقیا دمتون گرم
  • محمد ۲۳:۴۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 0
    با سلام و درود به تمامى خدمت كاران ان استانه مقدس ، اميد وإرم ذره اى از معرفت ان بزرگوار شامل حال من رو سياه گرد د از تمامى خدمت كاران مخلص وزاءرين ان حرم مقدس عاجز انه التماس دعا دارم ،
  • سيد امير حسين ۰۰:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۸
    1 0
    سلام بر شما بانوي پاك و با عزت در هر دو جهان اي بانوي مكرمه اي عزيز يا فاطمه يا معصومه از شما بانوي پاك سرشت مي خوام كه شفاءام بدهيد و مشكلاتم را بر طرف نماييد با التماس فراوان آمين يا رب العالمين
  • عاشق IR ۱۱:۴۱ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
    0 0
    ما آمده ایم از تو تورا میخواهیم **** حلوا به کسی ده که محبت نچشیده ................ رفقا التماس دعا

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس