به گزارش گروه فرهنگی مشرق، این نمایشنامه که به قلم محمد رحمانیان نوشته شده است یکی از دلایل تعطیلی نشر چشمه عنوان شده بود. تخلفی که در کارنامه نشر چشمه تنها یکی از دهها تخلف محرز این بنگاه انتشاراتی محسوب میشد.
فارغ از اینکه این رسانه از چه طریقی این نسخه منتشر نشده را بدست آورده، نفس این روشنگری در فضای افکار عمومی امری لازم و مفید ارزیابی میگردد.
در این یادداشت آمده است:
نمايشنامه «روزحسين» تلفيقي است از دور و نزديك تاريخ و از هجو و طنز و جد. موضوع علي الظاهر زندگي و قيام حضرت سيدالشهداء است و نگاهي هم به وقايع انقلاب اسلامي سالهاي 57 تاكنون دارد.
نویسنده این یادداشت در ادامه ضمن برشمردن محورهای انحرافی این اثر مینویسد:
در اين نمايشنامه به ندرت با كلمه شهيد و شهادت برخورد مي كنيم. درباره شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها حضرت علي عليه السلام و امام حسن مجتبي عليه السلام و امام حسين عليه السلام نويسنده از به كاربردن واژه شهادت پرهيز مي كند. الا در پايان نمايش و وقتي مي خواهد خبر شهادت اصحاب امام حسين عليه السلام را بدهد صرفاً در آنجا از واژه شهادت استفاده مي كند و بلافاصله پس از آن با بيان تاريخ مرگ برخي از شخصيت هاي هم عصر ما سعي مي كند آنها را نيز به شهداي كربلا متصل كند. در اين جا از افرادي همچون: بزرگ علوي (از سران حزب توده) گروه 35 نفر اراني و سهراب شهيد ثالث، صادق چوبك (مبتذل نويس ملحد)، حميد مصدق (كه داراي تفكرات چپگرايانه بود)، نادر نادرپور (شاعر مبتذل سرا) احمد شاملو (نويسنده سكولار و وابسته به دربار پهلوي) فريدون فروغي (بهايي) و كاوه گلستان (فرزند جاسوس انگليسي ابراهيم گلستان) ياد مي كند و جالب اينكه براي كاوه گلستان از لفظ شهيد نيز استفاده مي شود.
در ادامه این بررسی منتقدانه نویسنده تصریح میکند که از بیان نمونههای مختعدد بی حرمتیهای موجود در نمایشنامه رجمانیان معذور است و اشاره میکند:
در اين نمايشنامه بدترين توهين ها به حضرت فاطمه كلابيه همسر فداكار اميرالمؤمنين و مادر بزرگوار حضرت قمربني هاشم عليه السلام روا داشته شده است و از ايشان شخصيتي منفي ترسيم شده است. اين بي حرمتي ها درمورد مادر بزرگوار حضرت ام البنين نيز صورت گرفته است. اين درحالي است كه تاريخ به شجاعت و دانايي حضرت ام البنين و عشيره اش شهادت داده است. وي از بي حرمتي به حضرت اباعبدالله نيز پروايي نداشته است. به دليل جلوگيري از تكرار اين بي حرمتي ها از بيان بسياري از نمونه ها معذوريم اما براي روشن شدن ذهن خوانندگان به يك مثال بسنده مي شود:
حسين: آه از شما دختران علي! پيري بر من شتاب كرده
زينب: (با اشاره به محاسن و موي برادر) پس اين سياهي ها...
جعفربن علي بن ابيطالب: (مخفيانه) خضاب كرده!
زينب/ ام كلثوم/ زنان: چه كرده؟!!
جعفر: حنا بسته! خضاب كرده خودم ديدم! در منزلگاه بطان
حسين: (گوشش را مي گيرد) باز تو دخالت بي جا كردي ته تغاري؟!
اين گفت وگو ميان فرزندان اميرالمؤمنين صورت گرفته است كه شخصيتي سطحي و نازل از آنها ترسيم مي كند.
محمد رحمانیان پس از رسانهای شدن این افتضاح فرهنگی با نوشتن نامهای سعی در مختومه کردن موج نفرت ایجاد شده داشت؛ به جای عذرخواهی و ندامت و توبه، تنها به متاسف بودن از این رخداد بسنده کرد و قول داد که دیگر نمایشنامه مذهبی ننویسد.
شایان ذکر است که این نمایشنامه در آستانه انتشار عمومی، از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف و ممنوع الانتشار اعلام شد.
فارغ از اینکه این رسانه از چه طریقی این نسخه منتشر نشده را بدست آورده، نفس این روشنگری در فضای افکار عمومی امری لازم و مفید ارزیابی میگردد.
در این یادداشت آمده است:
نمايشنامه «روزحسين» تلفيقي است از دور و نزديك تاريخ و از هجو و طنز و جد. موضوع علي الظاهر زندگي و قيام حضرت سيدالشهداء است و نگاهي هم به وقايع انقلاب اسلامي سالهاي 57 تاكنون دارد.
نویسنده این یادداشت در ادامه ضمن برشمردن محورهای انحرافی این اثر مینویسد:
در اين نمايشنامه به ندرت با كلمه شهيد و شهادت برخورد مي كنيم. درباره شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها حضرت علي عليه السلام و امام حسن مجتبي عليه السلام و امام حسين عليه السلام نويسنده از به كاربردن واژه شهادت پرهيز مي كند. الا در پايان نمايش و وقتي مي خواهد خبر شهادت اصحاب امام حسين عليه السلام را بدهد صرفاً در آنجا از واژه شهادت استفاده مي كند و بلافاصله پس از آن با بيان تاريخ مرگ برخي از شخصيت هاي هم عصر ما سعي مي كند آنها را نيز به شهداي كربلا متصل كند. در اين جا از افرادي همچون: بزرگ علوي (از سران حزب توده) گروه 35 نفر اراني و سهراب شهيد ثالث، صادق چوبك (مبتذل نويس ملحد)، حميد مصدق (كه داراي تفكرات چپگرايانه بود)، نادر نادرپور (شاعر مبتذل سرا) احمد شاملو (نويسنده سكولار و وابسته به دربار پهلوي) فريدون فروغي (بهايي) و كاوه گلستان (فرزند جاسوس انگليسي ابراهيم گلستان) ياد مي كند و جالب اينكه براي كاوه گلستان از لفظ شهيد نيز استفاده مي شود.
در ادامه این بررسی منتقدانه نویسنده تصریح میکند که از بیان نمونههای مختعدد بی حرمتیهای موجود در نمایشنامه رجمانیان معذور است و اشاره میکند:
در اين نمايشنامه بدترين توهين ها به حضرت فاطمه كلابيه همسر فداكار اميرالمؤمنين و مادر بزرگوار حضرت قمربني هاشم عليه السلام روا داشته شده است و از ايشان شخصيتي منفي ترسيم شده است. اين بي حرمتي ها درمورد مادر بزرگوار حضرت ام البنين نيز صورت گرفته است. اين درحالي است كه تاريخ به شجاعت و دانايي حضرت ام البنين و عشيره اش شهادت داده است. وي از بي حرمتي به حضرت اباعبدالله نيز پروايي نداشته است. به دليل جلوگيري از تكرار اين بي حرمتي ها از بيان بسياري از نمونه ها معذوريم اما براي روشن شدن ذهن خوانندگان به يك مثال بسنده مي شود:
حسين: آه از شما دختران علي! پيري بر من شتاب كرده
زينب: (با اشاره به محاسن و موي برادر) پس اين سياهي ها...
جعفربن علي بن ابيطالب: (مخفيانه) خضاب كرده!
زينب/ ام كلثوم/ زنان: چه كرده؟!!
جعفر: حنا بسته! خضاب كرده خودم ديدم! در منزلگاه بطان
حسين: (گوشش را مي گيرد) باز تو دخالت بي جا كردي ته تغاري؟!
اين گفت وگو ميان فرزندان اميرالمؤمنين صورت گرفته است كه شخصيتي سطحي و نازل از آنها ترسيم مي كند.
محمد رحمانیان پس از رسانهای شدن این افتضاح فرهنگی با نوشتن نامهای سعی در مختومه کردن موج نفرت ایجاد شده داشت؛ به جای عذرخواهی و ندامت و توبه، تنها به متاسف بودن از این رخداد بسنده کرد و قول داد که دیگر نمایشنامه مذهبی ننویسد.
شایان ذکر است که این نمایشنامه در آستانه انتشار عمومی، از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف و ممنوع الانتشار اعلام شد.