کد خبر 152755
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۱

شوک که در قالب بحران رخ می‌دهد و بهت پس از آن شوک، فرصت را برای هر تغییر بزرگی که در شرایط عادی ممکن نبوده فراهم می‌آورد.

به گزارش مشرق ، تمدن بعضاً یک واژه‌ی بحث‌برانگیز و اصولاً واژه‌ای پیچیده و چند بعدی است. هم دارایِ ابعادِ سخت‌افزاری و هم دارایِ ابعادِ نرم‌افزاری است. بعد سخت‌افزاری آن به مسئله‌ی مادی و ابزاری زندگیِ شهر‌نشینیِ بشر باز می‌گردد و بعد نرم‌افزاریِ آن تشکیل نهادهای اجتماعی حاصل از زندگی شهری را در بر می‌گیرد. در متون امروزی، متمدن بودن یا نبودن در نسبت با انسان‌های بدوی سنجیده می‌شود. انسان‌هایی که در طیِ سلسله مراتبی شهری شده‌اند و از بدویت فاصله گرفته‌اند و این مجموعه افراد باعثِ شکل‌گیریِ یک‌سری آداب و رسوم و نهادهای اجتماعی می‌شوند که می‌تواند به عنوانِ یک الگوی شهرنشینی مطرح شود؛ به طورِ کلی به چنین افرادی متمدن می‌گویند. هر تمدنی برای بقا نیاز به فرصت‌هایی برای بازتولید در ابعاد سخت‌افزاری و نرم‌افزاریِ خود دارد. برخی از نظریه‌پردازانِ تمدنی این فرصت را خلاءِ ناشی از ایجاد بحران می‌دانند، و به اختصار می‌گویند: «جنگ و زلزله را تمدن‌ساز است».

هر بحرانی مانند سکه دو رو دارد. حال می‌خواهد جنگ به عنوانِ‌ گونه‌ی شاخصی از بحران‌های غیرِ طبیعی باشد یا زلزله به عنوانِ گونه‌ی شاخصی از بحران‌های طبیعی؛ در یک رو ویرانی و خرابی و در روی دیگر آبادانی و سازندگی مطرح است. می‌توان درفضای تخریب شده به ابداع و اختراع تمدن دست زد. تمدنی از روی یک الگوی مهندسی شده برای نسل‌های آینده. اگر فضای تخریب شده را به مثابه یک زمین کشاورزی آماده (جامعه‌ی بحران زده) برای کشت (تمدن‌سازی: شهرسازی) در نظر بگیریم تا نهال یا بذری در آن بروید؛ این ما هستیم که تعیین می‌کنیم که چه بذر یا نهالی کاشته شود تا در جهت نیل به محصول کارا (جامعه‌ِی آرمانی) سودبخش باشد.


بحرانی فرا می‌رسد، حول و هراس جامعه را فرا می‌گیرد و طرح‌ریزان الگوهای تمدنی، با رخنه کردن در خلاءِ اجتماعی ناشی از بحران و جو ترس و نگرانی دست به کار می‌شوند و به مهندسی جوامعِ بحران زده می‌پردازند. دکترین شک بر همین مسئله تمرکز دارد. یک شوک که در قالب یک بحران رخ می‌دهد و یک بهت که پس از آن شوک، فرصت را برای هر تغییر بزرگی که در شرایط عادی ممکن نبوده فراهم می‌آورد. حوادثِ غیر مترقبه نظیر جنگ و زلزله می‌تواند زمینه‌ساز این فرصت باشد ، فرصتی برای الگوسازی تمدنی که در شرایطِ عادی هیچ‌گاه فراهم نمی‌شوند. جامعه در یک چنین خلایی انعطاف‌ بالایی دارد ، چنین جامعه‌ای از نظر روانی و جسمانی آمادگی دارد که از محیطِ زندگی قبلیِ خود ریشه‌کن شود. در چنین شرایطی می‌توان کار ساختن جامعه را از نو آغاز کرد و شهری ساخت که بتواند الگو‌ساز و تمدن‌ساز باشد. به طور کلی زمینه را برای ساخت جامعه‌ای همراه با ثروت عظیم فرهنگی یا همان جامعه‌ی آرمانی، ایجاد کرد.

در زمان بروز بحران، مثلاً بحرانی مثلِ زلزله، حجمِ عظیمی کمکِ مالی به محلِ بحران‌زده وارد می‌شود. اما این حجم از منابع چگونه هدایت می‌شود؟ چگونه می توان این سیل عظیم سرمایه را به سمت و سوی مناسب جهت داد؟ می‌توان گفت بحران سرمایه‌های متراکم ایجاد می‌کند، سرمایه‌هایی هم از نوع مادی و هم از نوعِ معنوی. مادی از حیث کمک نقدی و غیر نقدی و معنوی از حیث تجمع انگیزه و تلاش و تشریک مساعی در بازسازی. در این زمان‌هاست که باید این جریانات گسترده و عظیمِ امکانات و کمک‌های نقدی و غیر نقدی استفاده کرده و با ارائه‌ی طرحی متناسب با مکان جغرافیایی و آب و هوای منطقه، بازسازی جامعه تخریب شده را به سمتِ جامعه‌ایی متمدن و آرمانی سوق دهند. مثلا در یک محیطی که پر از زمین‌های کشاورزی است ساخت و ساز و شهر سازی باید بر اساس حرفه و نحوه زندگی افراد باشد تا قابلیت پیاده کردن داشته باشد. البته در شهرسازی مساله‌ایی که مطرح خواهد شد رعایت محیط‌مداری است یعنی شهر‌سازی بر اساس هویت معنوی، تاریخی و طبیعی منطقه؛ مثل رویکرد مسجد مدار که اماکن متبرکه و مقدس را محور قرار می‌دهد.



زلزله‌ای که اتفاق افتاد دوباره فضای عمومی کشور را متوجه این قضیه کرد که اگر جامعه‌ایی برای بحران برنامه‌ریزی نداشته باشد قطعا غافلگیر می‌شود. در حال حاضر ذهن همه‌ی مردم و مسئولین معطوف به یک روی سکه، یعنی مدیریت قبل و در زمان بحران است. مثلا در مورد بحرانی طبیعی مثل زلزله، مقاوم سازی قبل زلزله و ایجاد فضاهایی برای اسکان مردم در زمان زلزله مطرح است، در حالی که در روی دیگر هر بحرانِ طبیعی مثل زلزله حقیقت تلخی است که نمی‌شود از آن اجتناب کرد؛ خرابی و ویرانی، و نیاز به بازسازی. خطری که در حال حاضر وجود دارد این است که از این بخش قضیه (بازسازی آرمانی بعد از بحران یا تمدن‌سازی بعد از بحران) غفلت شود و بحران را برای بازگشت به شرایط قبلی مدیریت شده و از فرصت پیش آمده هیچ استفاده‌ایی نگردد. در حالی که می‌توان با هدایت آرامش به بازسازی الگوساز در جامعه‌ی ویران شده، آن‌هم بهتر از گذشته پرداخت. رفتن به سمتِ آینده آرمانی آری، بازگشت به گذشته‌ی غیرِ آرمانی، نه.

باید خیلی دقت داشت تا از بحران‌های طبیعی (زلزله، سیل، طوفان و ....) و غیر طبیعی (جنگ، کودتا، انقلاب و ....) در جهت پسرفت جامعه استفاده نشود. کاری که عمدتاً‌ آمریکا برای آن برنامه دارد و در عمده‌ی بحران‌ها فرصت‌طلبی می‌کند و جوامع و کشورهای مختلف را در جهت منافع خود به عقب می‌برد و دچار پسرفت می‌کند. در مقابل می‌توان از این بحران‌ها استفاده کرد و تلخی و سختی ‌آن‌ها را‌ با مهندسی آینده‌ایی بهتر، به شیرینی و راحتی بدل کرد.

علی رهجو

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس