به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، بهنام صفوی از دوره ای که خودش بهتر از هرکس دیگری می دانست آینده اش چیزی غیر از موسیقی و صدا نخواهد بود؛ آینده کسی که به غیر از خواندن یک پیانیست حرفه ای هم هست. گفتگو مفصل بهنام صفوی با ایده آل را بخوانید.
وقتی با خواننده های مطرح صحبت می کنیم همگی می گویند از بچکی استعداد خواندن داشته اند. در مورد شما هم اینطور بوده؟
من قبل از هرچیز خودم را موزیسین می دانم چون کار من تنظیم و آهنگسازای بوده و از دوران کودکی ساز می زدم و ساز تخصصی ام پیانو و کیبورد بوده است. دغدغه خواندنم از فعالیت هایی که برای گروه سرود مدارس داشتم شروع شد. آن موقع به عنوان تک خوان فعالیت داشتم اما به صورت جدی خواندن را از سال 85 با آهنگ «تنها» شروع کردم.
واکنش اطرافیانتان در مقابل خوانندگی شما چه بود؟
اطرافیانم خیلی استقبال کردند. همین استقبال آنها بد که باعث انتشار آلبوم اول من (عشق من باش) شد.
اولین تلاش جدی که برای رسیدن به هدفت انجام دادی چه بود؛ دوره خاصی را گذراندی یا به صورت تجربی خوانندگی را شروع کردی؟
من چون موزیسین بودم و موسیقی را تدریس هم می کردم؛ سولفژ و مسائل تئوریک را خودم هم مطالعه کرده بودم و هم تمرین؛ بنابراین افتخار شاگردی با استادی را نداشتم اما خودم با مطالعه و تمرین مسائل فنی و تئوریک را یاد گرفتم.
اولین و بزرگ ترین انگیزه ات که باعث شد به طور حرفه ای خوانندگی را دنبال کنی چه چیز بود؟
من با کی از تهیه کننده های موسیقی، آقای یحی مشایخی، همکاری می کردم. ایشان به من پیشنهاد دادند آهنگ تمنا را بخوانم. در واقع استارت خوانندگی من از همان آهنگ شروع شد.
خواننده ای که الگوی تو بوده باشد و تو از او تاثیر بگیری کیست؟
علاقه من به موسیقی بدون کلام است همیشه دوست داشتم کاری که انجام می دهم رگ و ریشه ای از موسیقی ایرانی داشته باشد؛ بنابراین الگوی یک نفر نیست. خواننده های زیادی در موسیقی پاپ هستند که می توان به عنوان الگو از آنها استفاده کرد. دوست دارم یک خلاقیت و نوآوری هم در کارهایم به خصوص به لحاظ تنظیم و سبک کار داشته باشم. من آثار خیلی از خواننده ها و موزیسین ها را دنبال می کنم.
قبل از اینکه اولین آلبومت منتشر شود فکر می کردی آلبوم موفقی باشد و مخاطب آنقدر با آن ارتباط برقرار کند؟
هرکسی تلاش می کند برای آلبومی که منتشر می کند بیشترین انرژی را بگذارد طبعاً هم همین کار را کردم اما کسی نمی تواند صددر صد تخمین بزند یک آلبوم چقدر می تواند موفق شود. موفقیت یک آلبوم بر می گردد به اقبال و شانس یک خواننده. من واقعاً فکر می کردم آلبوم اولم آنقدر با استقبال مواجه شود. به نظر من آلبوم «عشق من باش» آلبومی بودکه به دلیل سبکش گل کرد. این کار یک کار شیش و هشت در بین آلبوم های مجاز بود که مورد استقبال قرار گرفت.
در اولین کنسرت چقدر مخاطب داشتی و واکنش آنها چطور بود؟
اولین کنسرت من 2 سال بعد از انتشار آلبومم برگزار شد اما استقبال مخاطبان خیلی خوب بود این استقبال در کنسرت های بعدی من بیشتر هم شد. لطف مخاطبان همیشه با من بوده است. من هم همیشه دوست دارم مخاطبان را راضی نگه دارم و بتوانم طرفدارانم را حفظ کنم.
اولین بازتاب هایی که از آلبوم اولتان گرفتید چطور بود؟ با توجه به اینکه خیلی ها معتقد بودند صدای شما به صدای رضا صادقی شباهت زیادی دارد به نظرتان این شباهت مثبت بود یا منفی؟
همیشه در هرکاری حاشیه وجود دارد و من فکر می کنم آدم باید به میانگین اصلی کار فکر کند حرف و خدیث که همیشه هست. به نظر من آلبوم عشق من کار خوبی بود. چون کار را در کوچه، خیابان و در اتومبیل های مردمی می شنیدم مردم کار را گوش دادند و از آن استقبال هم کردند. بازتاب آلبوم اولم را وقتی دیدم که موزیک هایم از همه جا شنیده می شد و مردم با آن ارتباط برقرار می کردند و فکر می کنم بهترین حالت یک کار هنری همین هست که هنرمند مورد استقبال قرار گیرد و شنیده شود.
این مسئله مرا خیلی راضی می کرد اما خیلی ها گفتند صدای من شبیه صدای رضا صادقی است و یکسری حرف های عجیب و غریب، مثل اینکه من و رضا با هم چالش داریم و ... که همه این صحبت ها شایعه ای بیش نبود خود رضا هم شایعه بودن این حرف ها را تایید کرد. به قول رضا صادقی در صدا ه مثل خیلی از فاکتورهای دیگر امکان شباهت وجود دارد همانطور که این شباهت در چهره وقیافه وجود دارد در صدا هم هست.
یک خواننده چطور از صدایش مراقبت می کند و آیا رژیم خاصی لازم است؟
قطعاً یکسری مراقبت ها لازم است صدا هم مثل بدن انسان است. هرکسی ممکن است نسبت به بعضی از چیزها حساسیت داشته باشد و خود فرد باید آنها را رعایت کند. کلیت هایی هم وجود دارد. به نظر من یک خواننده نه تنها باید از صدایش مراقبت کند بلکه باید از نظر ظاهری هم به خودش برسد تا بتواند برای مخاطبش جالب باشد. در واقع محبوبیت پکیجی است از همه ویژگی ها جلب مخاطب صبوری زیادی می خواهد.
در اولین کنسرتت چه حسی داشتی؟
قطعاً برگزاری هر کنسرتی استرس دارد به نظر من هرقدر هم که اجرا کرده باشی بازهم استرس خواهی داشت اما من چون از 7-8 سالگی به عنوان نوازنده روی استیج رفته بودم راحت تر توانستم و برنامه را کنترل کنم. این به آن معنا نیست که اضطراب نداشتم. هر بار که روی استیج می روم این دلهره وجود دارد و به نظرم خیلی طبیعی است.
هیچ وقت پیش آمده در این راهی که در پیش گرفته ای ناامید شوی و تصمیمت عوض شود؟
نه. هیچ وقت ناامید نشده ام اما در هرکاری ممکن است شرایط آنطوری که می خواهی پیش نرود که نباید ناامید شوی و باید عزمت را برای ادامه کار بیشتر زم کنی.
به نظر من یکی از راه های موفقیت صبور بودن تمرین و پشتکار زیاد است.
در این سال ها بیشترین تشویق و حمایت تو از طرف چه کسی بوده؟
قطعاً پدر و مادرم همیشه حامی من بوده اندو بعد از آنها هم طرفدارانم. تمام انرژی چه در اجرای کنسرت ها و چه در ادامه کارهایم برای آلبوم را قطعاً طرفداران و مخاطبان به من می دهند.
اولین دستمزدی که گرفتی چقدر بوده و با آن چه کردی؟
اولین دستمزد من در مسابقات گروه سرود مدارس بود که تک خوان برتر آن جشنواره شدم. یادم می آید آن دستمزد را از رئیس اداره فرهنگ اسلامی دریافت کردم. آن دستمزد یک بسته 50 هزار تومانی بود. 50 هزار تومان در سال 73 مبلغ خیلی زیادی بود و من واقعاً از بابت دریافت آن همه پول شوکه شده بودم. با آن پول ساز خریدم اما دقیقاً یادم نمی آید چه سازی خریده بودم.
هیچ وقت در اجراهای برنامه زنده سوتی داده و تپقی زده ای؟
خوشبختانه هیچ وقت اتفاق ناگهانی و تپقی در کنسرت ها یم نداشته ام فقط یکی دوبار پیش آمد که صدای سازی قطع شد و مشکل صدا برداری به وجود آمد ولی ما چون تمرین های خیلی منسجمی داریم هیچ وقت مشکل خاصی برایمان پیش نیامده است .
شاید باور نکنید ما برای تمرین اولین کنسرتمان در برج میلاد حدود 400 ساعت تمرین کردیم و فکر می کنم به ندرت پیش می آید گروهی برای برگزاری یک کنسرت 400 ساعت وقت بگذارند رهبر ارکستر مهدی فردی، یکی از موزیسین های بسیار حوب کشور ماست شاید حساسیت او روی تنظیم کارها و انتخاب نوازنده و کلیت گروه و ارکستر باعث شده که گروه ما کوچکترین ایرادی به لحاظ فنی و موسیقیایی نداشته باشد. به همین دلیل گروه ما هیچ وقت تپق نزده و سوتی نداشته است.
هنوز هم مثل روزهای اول موسیقی برایت رویایی است یا نه با واقعیت های دیگری روبه رو شده ای؟
هنوز هم به موسیقی مثل روزهای اول علاقه دارم حتی بیشتر؛ چون در دنیای موسیقی هرچه بیشتر جلو بروی متوجه عمق بیشتر آن می شود. دنیای موسیقی دنیای بزرگی است و با رفتن به عمق آن می توان به چیزهای قشنگ ترو تازه تری رسید.
چند سئانس اجرای پشت سرهم به خواننده فشار زیادی وارد می کند و انرژی اش را می گیرد. خیلی وقت ها پیش آمده که بعد از اجرا آنقدر فشار به من وارد شده که حالم بد شده است. اما به عشق مخاطب و طرفداران با همه این مسائل کنار می آیم.
به نظر من کاری که به دور از تقلید باشد همیشه ماندگار خواهد شد و وقتی آلبومی ماندگار می شود قطعاً یک نوآوری و خلاقیت در مسیرآن هنرمند وجود داشته که مختص خود آن هنرمند است.
من هم این را در آلبوم اولم حس کردم. قبل از انتشار آلبوم دومم، « آرامش آهنگ» «یک روز آمدی مثل موج دریا» را منتشر کردم. آن آهنگ خیلی مخاطب داشت و شنیده شد. عکس العمل های زیادی داشت از جمله اینکه خیلی ها در خیابان که مرا می دیدند می گفتند آهنگ شما باعث شد من ازدواج کنم. ویدئو کلیپش باعث شد. عاشق شوم اینکه خیلی ها مدت ها با هم قهر بودند و این آهنگ ها باعث شد با هم آشتی کنند. خب همه این بازخوردها برای من لذتبخش بود. آهنگ تمنای من کلیپی داشت که آقای پرویز شیخ زاده در آن بازی کردند.
کلیپ اینطور بود که مرد مسنی با یک ویلچر یادو خاطره همسر از دنیا رفته اش را زنده می کند و در خیال خودش هنوز در کنار اوست. خیلی ها با این کلیپ در آن سال ارتباط برقرار کردند.
داستان ارتباط بهنام و موسیقی طولانی تر از چیزی است که حدسش را می زدید.او از روزهای کودکی روی صحنه می رفت تا از همان مقطع همه را درباره استعدادش در زمینه موسیقی و خواندن مجاب کند. به همین دلیل هم اولین آلبومش دو روبری ها را متعجب نکرد. حتی شباهت صدایش به یک خواننده دیگر...