کد خبر 151373
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۲۹

برقراری مجدد روابط ایران و مصر به عنوان دو کشور مهم و فرهنگی جهان اسلام، نیازمند مجاهدت، نگاه بلند، پرهیز از شتاب و در نظر گرفتن شرایط داخلی طرف مقابل است. چرا که ساختار سیاسی، فرهنگی و مذهبی مصر هنوز هم تا حدود زیادی زیر سایه‌ی نفوذ دشمنان وحدت دو کشور است. مخصوصا از سوی آمریکا و اسرائیل که پایگاه سابق خود را در مصر از دست رفته می‌بینند.

به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق ، امید حسینی در وبلاگ آهستان نوشت :  ایران و مصر همواره روابط تاریخیِ خوب و مستحکمی در حوزه‌های فرهنگی، مذهبی و سیاسی داشته‌اند. در دوران معاصر نام سید جمال الدین اسدآبادی به عنوان یک روحانی ایرانی و پیشگام بیداری اسلامی در تاریخ مشترک ایران و مصر می‌درخشد. هرچند سید جمال برای رسیدن به اهداف بلندش که آزادی کشورهای اسلامی از قید استعمار اروپایی بود، هرگز روی ملیت و مذهبش تکیه نکرد.

تاثیرات فکری او در مصر و بر شاگردانش انقدر زیاد بود که شیخ محمد عبده درباره شخصیت سید جمال می‌گوید: «پدرم به من حیات و زندگانی داد که در آن با دو برادرم: علی و محروس، شریکم؛ اما سید جمال الدین به من حیاتی داد که مرا با محمد و ابراهیم و عیسی و موسی و اولیاء و قدیسان شریک ساخت»

در زمان مبارزات ضداستعماری و ملی شدن صنعت نفت در ایران نیز، روابط سیاسی میان شخصیت های ایرانی و مصری‌ها ادامه پیدا کرد و دو طرف در راه مبارزات انقلابی و ضداستعماری از تجربیات یکدیگر استفاده کردند. آیت الله کاشانی بارها و بارها چه در قالب نامه و چه از طریق مصاحبه با روزنامه های مصری، برای مردم این کشور پیام‌هایی فرستاد که مورد استقبال آنها قرار می‌گرفت. به عنوان مثال وی در مصاحبه با روزنامه المصری و در پاسخ به درخواست خبرنگار این روزنامه که خواستار ارسال پیامی به مردم مصر برای مبارزه با استعمارگران انگلیسی شده بود، اظهار داشت:

«وظیفه برادران مصری ما این است که با یکدیگر متحد شوند و مصالح شخصی خود را فدای مصالح میهن سازند. ملت مصر اگر اینطور دست اتحاد به یکدیگر بدهند مسلما خواهند توانست انگلیسی ها را از کشور خود بیرون نموده آثار استعمار و نفوذ اجنبی را ریشه کن سانزد. وظیفه همه ملل خاورمیانه است که قدم جای قدم ملت ایران بگذارند و در سایه اتحاد بدون آنکه خونی ریخته شود به آمال ملی خود نایل گردند» (مجموعه مکاتبات آیت الله کاشانی- روزنامه اطلاعات ۱۳ مهر ۱۳۳۰)

آیت الله کاشانی در روز ۱۴ دیماه ۱۳۳۰ هم با یوسف حلمی دبیر جمعیت مصری هواداران صلح دیدار کرد. در این ملاقات یوسف حلمی جملاتی را درباره تاثیر پیام های آیت الله کاشانی در مبارزات مردم مصر به زبان آورد که قابل تامل است: «ملت مصر از اعلامیه رهبر روحانی ایران آیت الله کاشانی که از صلح عمومی پشتیبانی و همچنین علیه استعمار مبارزه می‌کنند، با کمال اشتیاق استقبال می‌کنند. به نظر من صدور چنین اعلامیه هایی از طرف شخصیت بزرگی مثل آیت الله که مورد محبت ملت است، تاثیر زیادی در بسط مساعی دولت و ملت مصر دارد. همچنین این اعلامیه های آیت الله ملت مصر را تشویق کرده که قرارداد تحمیلی انگلستان را راجع به کانال سوئز لغو نماید و ضمنا حکومت مصر را وادار کرده که در هیچیک از دو بلوک بزرگ سیاسی وارد نشود و همین مبارزات، دولت مصر و نمایندگان مصر را در سازمان ملل ترغیب خواهد نمود که از تحریم بمب اتمی پشتیبانی کنند. ملت مصر از نظر ایت الله درباره الغای قرارداد مطلع شده و علاقمند است که نظر معظم له را راجع به عدم شرکت در هرگونه اتحاد نظامی و همچنین درباره پیشنهاد قدغن شدن قطعی استعمال بمب اتمی که مصر در صف اول ممالکی است که از چنین پیش آمدی زیان می‌بیند، بداند. چون اگر جنگ جهانی دیگری برپا شود قشون انگلیس و امریکا خاکش را اشغال خواهند کرد»


آیت الله کاشانی هم ضمن تاکید بر وحدت و پرهیز از تفرقه اظهار داشت: «خطرناک‌ترین وسیله‌ای که سیاست‌های امپریالیستی برای استعمار و استثمار چهارصد میلیون مسلمان بکار می‌برد، ایجاد نفاق و شقاق در میان ماست… مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی رحمت الله علیه، در این راه یعنی ایجاد یگانگی و اتفاق مسلمین جوانمردانه مبارزه کرد و کوشش نمود و جان خود را هم بر سر این کار نهاد. من برادران مصری خود را از صمیم قلب دوست دارم و ارجمند می‌شمارم و بسیار خوشوقت و مشعوف هستم که تلگراف هایی که به برادران خود ارسال کرده و مصاحبه هایی که با محترمین مصری نموده و اعلامیه هایی که به مصر در راه پیشرفت هدف و مقصود مشترک عموم ملل اسلامی فرستاده ام بی تاثیر نبوده است. وظیفه حتمی و مقدس هر نویسنده شرافتمند مسلمان است که در راه اتحاد مسلمین کوشش کامل نماید.»

اینها تنها بخشی از پیام ها و مصاحبه های آیت الله کاشانی درباره مصر است که نشان از احترام و علاقه متقابل ایرانی‌ها و مصری‌ها به هم دارد. ضمن آنکه گواهی بر این مساله است که مصری‌ها در راه مبارزه با استعمار، مردم ایران را سرمشق و الگوی خودشان می‌دانستند.

نقطه مشترک تلاش‌های سید جمال الدین اسدآبادی و آیت الله کاشانی، تاکید بر وحدت است. اگر به پیام‌های صادر شده از سوی امام خمینی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و نیز آیت الله خامنه‌ای در یکی دو سال گذشته خطاب به مردم مصر توجه کنیم، متوجه می‌شویم که همچنان همان نگاه برای بیداری مردم وجود دارد. یعنی تاکید بر وحدت و پرهیز از تفرقه.

البته با وجود این سیاست، گاهی ادعاهایی درباره تلاش ایران برای گسترش شیعه در کشورهای سنی مطرح می‌شود. هرچند این مساله ربطی به انقلاب اسلامی ندارد. درباره زندگی سید جمال الدین اسدآبادی هم نوشته‌اند که در هشت سالی که در مصر اقامت داشت، شاگردان و علاقمندانش همواره سعی می‌کردند تا به هویت و مذهبش پی ببرند اما خود سید جمال صلاح نمی‌دانسته به هویت ایرانی و شیعی خود در محیط سنی مصر اشاره کند. شواهدی هم وجود دارد که سید جمال در دوران اقامتش در مصر، نامه‌های خود را برای ایران از مراکش ارسال می کرده، شاید به خاطر اینکه حساسیتی ایجاد نشود!



شیخ علی کاشف الغطاء از شاگردان سید جمال الدین در اسلامبول، نقل کرده است: «ایشان هم از جهت مذهب تقیه می‌نمود و هم از جهت تابعیت و جنسیت ایرانیت؛ چون مخالفین این بزرگوار … بسیار بی‌شمار بودند لذا اگر معلوم می‌شد که ایرانی و شیعه مذهب می‌باشند، ابدا منویات اصلاحی ایشان پیشرفت نمی‌کرد!»

این توضیحات، نشان دهنده میزان حساسیت حوزه سنی مخصوصا سلفی‌ها به شیعیان است که از قدیم وجود داشته و همچنان ادامه دارد. پس باید تا حدامکان مانع از ایجاد چنین حساسیت‌هایی شد. راه و روش سید جمال‌الدین و آیت الله کاشانی هنوز هم بهترین روش برای نزدیک شدن به مردم مسلمان از جمله مردم مصر است. رهبران انقلاب و مسئولان کشورمان نیز همواره ضمن حمایت از وحدت و احترام به عقاید مذاهب مختلف، سعی کرد‌ه‌اند مانع تفرقه و جدا شدن ملت های مسلمان شوند، اما دشمنی‌ها و شیطنت‌ها همچنان ادامه دارد.

آیت الله خامنه ای در خطبه عربی خطاب به مردم مصر در اسفند سال ۸۹ با اشاره به همین ترفند اظهار داشته بود: «بوقهای تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران میخواهد دخالت کند، میخواهد مصر را شیعه کند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و میخواهد و میخواهد… این دروغها را سی سال است میگویند تا ملتهای ما را از یکدیگر جدا و از کمک یکدیگر محروم کنند ومزدوران آنها هم آن را تکرار میکنند. «یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا  وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ  فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ». با این ترفند‌ها، هرگز وظائفی را که اسلام بر دوش ما گذاشته است رها نخواهیم کرد.»



البته قطع روابط سیاسی ایران و مصر بعد از خیانت سادات به آرمان فلسطین، باعث شد که طرف مصری یک دیوار بلند برای ممانعت از سرایت انقلاب و رسیدن صدای انقلاب به مردم مصر ایجاد کند. دیواری که موجب قطع روابط دیرینه‌ی مذهبی، فرهنگی و سیاسی بین دو ملت شد تا جایی که امروز برقراری ارتباط مجدد به راحتی ممکن نیست. ولی انقلاب مردم مصر و سرنگونی مبارک، فرصتی بی‌نظیر را برای برقراری مجدد این روابط تاریخی فراهم کرده است. سفر محمد مرسی به ایران اقدامی شجاعانه برای شکستن این دیوار بلند بود. هرچند نباید انتظار داشته باشیم که این دیوار سی ساله یک شبه فرو بریزد.

برقراری مجدد روابط ایران و مصر به عنوان دو کشور مهم و فرهنگی جهان اسلام، نیازمند مجاهدت، نگاه بلند، پرهیز از شتاب و در نظر گرفتن شرایط داخلی طرف مقابل است. چرا که ساختار سیاسی، فرهنگی و مذهبی مصر هنوز هم تا حدود زیادی زیر سایه‌ی نفوذ دشمنان وحدت دو کشور است. مخصوصا از سوی آمریکا و اسرائیل که پایگاه سابق خود را در مصر از دست رفته می‌بینند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس