ری پايتخت عشق علی شد، چنانكه قم/عشقی كه بال بر سر ايران گرفته است/تهران چه بود و چيست؟ دهی در تيول ری/اين آبرو ز توست كه تهران گرفته است/بويی اگر ز نام خدا دارد اين ديار/بی‌شك ز باغ‌فيض تو سامان گرفته است




رود از جناب دريا فرمان گرفته است
يعنی دوباره راه بيابان گرفته است

تا حرف آب را برساند به گوش خاك
در عين وصل، رخصت هجران گرفته است

هم تا بهار را به جهان منتشر كنند
دريا ز باد و باران پيمان گرفته است

تجديد اين بهار به باران رحمت است
باران، كه خو ز حضرت رحمان گرفته است

ای تشنگان شهر فراموش! خواب نيست
آری، حقيقت است كه باران گرفته است

بر جاده های يخ‌زده اين رد گام كيست؟
اين بيرق از كجاست كه جولان گرفته است؟

بوی مدينه می‌وزد، اين شور از كجاست؟
آيا رضاست راه خراسان گرفته است؟

بر كشتی نجات بگوييدمان كه كيست
اين ناخدا كه دست به سكان گرفته است؟

ری كربلاست يا تو حسينی كه هجرتت
بغداد را چو شام، گريبان گرفته است؟

ری خاك مرده بود، بگو كيستی مگر؟
كاينك به ضرب گام شما جان گرفته است

ايران به دست تيغ مسلمان نشد، كه حق
اين خاك را به قوت برهان گرفته است

برهان تويی كه آينه‌واری امام را
نه نايبی كه حكم ز سلطان گرفته است

پيغام غيبت است كه انشاد می‌كنی
در نوبت حضور كه پايان گرفته است

غيبت حضور عالم غيب است، وز نهان
خورشيد سايه بر سر انسان گرفته است

ری پايتخت عشق علی شد، چنانكه قم
عشقی كه بال بر سر ايران گرفته است

تهران چه بود و چيست؟ دهی در تيول ری
اين آبرو ز توست كه تهران گرفته است

بويی اگر ز نام خدا دارد اين ديار
بی‌شك ز باغ فيض تو سامان گرفته است

يا سيدالكريم! نگاه عنايتی
تهران تو را دو دست به دامان گرفته است

از تشنگان شهر فراموش ياد كن
تا بشنويم باز كه باران گرفته است

ا

دانلود
***امید مهدی نژاد***

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس