به گزارش مشرق به نقل از جام جم آنلاين،از يك سو، بسياري از كارشناسان آموزشي بر اين باورند كه ورود مباحث سلامت جنسي به كتابهاي درسي دانشآموزان، يك الزام اجتنابناپذير است كه فوايد آن بر معايب آن ميچربد.
اين گروه از روانشناسان بر اين باورند كه به دليل وجود رسانههاي گوناگون، تغيير الگوي زندگي در عصر فعلي و لزوم پاك نكردن صورت مساله، واجب است كه بحث سلامت جنسي در همان سنين پايه به كتابهاي درسي ورود پيدا كند؛ زيرا اگر خانواده يا سيستم آموزش و پرورش جامعه در آموزش علمي و مطمئن اينگونه مباحث كوتاهي كنند، آنگاه احتمال دارد كه كودك يا نوجوان، دغدغهها و سوالهاي جنسي خود را با توسل به راههايي نامطمئن جستجو كند.
از سوي ديگر، همچنان برخي از مردم و حتي كارشناسان آموزشي نيز وجود دارند كه معتقدند ورود مباحثي همچون سلامت جنسي به كتابهاي درسي موجب ميشود كه زمينه براي بيدار شدن نيازها و غرايز جنسي در كودكان و نوجوانان هموارتر شود؛ اين گروه، بر اين گمانند كه آموزش سلامت جنسي در كتابهاي درسي، به اصطلاح چشم و گوش كودك را زودتر از سنش باز ميكند.
آموزش سلامت جنسي بايد مقطع بندي شود
عباس رمضاني، روانشناس در گفتوگو با «جامجم» با اشاره به لزوم ورود مباحث سلامت جنسي به كتابهاي درسي ميگويد: «اتفاقا ورود مباحث سلامت جنسي به كتابهاي درسي يك الزام جدي است كه بايد از همان سنين پايه به آن توجه شود؛ حتي معتقدم آموزش جنسي بايد از همان سنيني شروع شود كه در حال معرفي اعضاي بدن به كودكانمان هستيم.» رمضاني با بيان اين كه بايد به كودك بياموزيم كه اگر مشكل پزشكي در اعضاي تناسلياش بهوجود آمد، آن مشكل را بدون ترس و دلهره با والدينش در ميان بگذارد، تاكيد ميكند: از همان لحظهاي كه كودك شروع به فهميدن ميكند بايد آموزش سلامت جنسي توسط والدين آغاز شود؛ در مراحل بعدي هم بايد سيستم آموزش و پرورش و والدين به گونهاي برنامهريزي كنند كه آموزشهاي سلامت جنسي ضمن توجه جدي به سن كودك، مقطع بندي شده و آنگاه اين مباحث دستهبندي شده و متناسب با سن كودك ميتواند به كتابهاي درسي نيز ورود پيدا كند.
نكته: با آنکه خيل عظيمي از نوجوانان بالغ در مدارس کشور تحصيل ميکنند، اما نشاني از آموزش سلامت جنسي در کتابهاي درسي ديده نميشود
اين كارشناس، ضمن انتقاد از خانوادههايي كه به نحوي غير كارشناسي به مباحث سلامت جنسي كودكانشان برخورد ميكنند، توضيح ميدهد: «متاسفانه برخي خانوادهها هستند كه اطلاعات اوليه در مورد سلامت جنسي كودكانشان را دريافت ميكنند، اما اين اطلاعات را با توجه به ديدگاههاي خود، كارشناسي و تحليل ميكنند؛ يعني در خصوص سلامت جنسي فرزندشان با توسل به يكسري از اطلاعات اوليه و برداشت شخصيشان از همان اطلاعات، عمل ميكنند.»
وي تصريح ميكند: «حتما خانوادهها درخصوص سلامت جنسي فرزندانشان از نظرات مشاوران و روانشناسان بهره ببرند و اين موضوع مهم را به هيچ وجه دستكم نگيرند.»
فقر آموزش سلامت جنسي در مدرسه و دانشگاه
با نگاهي اجمالي به مباحث كتابهاي درسي طي ساليان متوالي، براحتي ميتوان به اين نتيجه رسيد كه مسئولان حوزه آموزش كشور تمايل دارند كه مبحث سلامت جنسي و آموزشهاي ضروري در اين حيطه را تا دوره آموزشهاي عالي به تعويق بيندازند.
گرچه حتي در دورههاي آموزش عالي هم، دروسي همچون «تنظيم خانواده» تنها به ذكر كليات و مقدمات اين مبحث حساس ميپردازد و درواقع، كل آموزشهاي سلامت جنسي در دانشگاههاي كشور تنها به چند واحد درسي محدود شده است، اما با وجود اين، بسياري از كارشناسان آموزشي براين باورند كه حتي ارائه چند واحد درسي مشابه در مدارس كشور نيز ميتواند سلامت جنسي را بخصوص بين دبيرستانيها ارتقا دهد. به طورمثال، به گفته بسياري از متخصصان، متوسط سن بلوغ در دختران ايراني 11 سال است و اگر در نظر داشته باشيم كه سن ورود دختران دانشآموز به دانشگاهها، 18 سال باشد؛ در نتيجه دانشآموزان دختر كشور ما، نه در سنين قبل از بلوغ و نه حتي طي هشت سال بلوغ جسمي خود، آموزشهاي درسي متناسب با سلامت جنسي در مدارس دريافت نميكنند.
به هر روي، با وجود بيماريهاي جنسي متنوع و همچنين مقابله با افرادي كه تلاش ميكنند از دانشآموزان، سوءاستفاده جنسي كنند، ورود مباحث آموزش سلامت جنسي در كتابهاي درسي ميتواند خطرات و بيماريهاي جنسي در سنين حساس كودكي و نوجواني را در كشور ما بيش از پيش كنترل كند.
اين گروه از روانشناسان بر اين باورند كه به دليل وجود رسانههاي گوناگون، تغيير الگوي زندگي در عصر فعلي و لزوم پاك نكردن صورت مساله، واجب است كه بحث سلامت جنسي در همان سنين پايه به كتابهاي درسي ورود پيدا كند؛ زيرا اگر خانواده يا سيستم آموزش و پرورش جامعه در آموزش علمي و مطمئن اينگونه مباحث كوتاهي كنند، آنگاه احتمال دارد كه كودك يا نوجوان، دغدغهها و سوالهاي جنسي خود را با توسل به راههايي نامطمئن جستجو كند.
از سوي ديگر، همچنان برخي از مردم و حتي كارشناسان آموزشي نيز وجود دارند كه معتقدند ورود مباحثي همچون سلامت جنسي به كتابهاي درسي موجب ميشود كه زمينه براي بيدار شدن نيازها و غرايز جنسي در كودكان و نوجوانان هموارتر شود؛ اين گروه، بر اين گمانند كه آموزش سلامت جنسي در كتابهاي درسي، به اصطلاح چشم و گوش كودك را زودتر از سنش باز ميكند.
آموزش سلامت جنسي بايد مقطع بندي شود
عباس رمضاني، روانشناس در گفتوگو با «جامجم» با اشاره به لزوم ورود مباحث سلامت جنسي به كتابهاي درسي ميگويد: «اتفاقا ورود مباحث سلامت جنسي به كتابهاي درسي يك الزام جدي است كه بايد از همان سنين پايه به آن توجه شود؛ حتي معتقدم آموزش جنسي بايد از همان سنيني شروع شود كه در حال معرفي اعضاي بدن به كودكانمان هستيم.» رمضاني با بيان اين كه بايد به كودك بياموزيم كه اگر مشكل پزشكي در اعضاي تناسلياش بهوجود آمد، آن مشكل را بدون ترس و دلهره با والدينش در ميان بگذارد، تاكيد ميكند: از همان لحظهاي كه كودك شروع به فهميدن ميكند بايد آموزش سلامت جنسي توسط والدين آغاز شود؛ در مراحل بعدي هم بايد سيستم آموزش و پرورش و والدين به گونهاي برنامهريزي كنند كه آموزشهاي سلامت جنسي ضمن توجه جدي به سن كودك، مقطع بندي شده و آنگاه اين مباحث دستهبندي شده و متناسب با سن كودك ميتواند به كتابهاي درسي نيز ورود پيدا كند.
نكته: با آنکه خيل عظيمي از نوجوانان بالغ در مدارس کشور تحصيل ميکنند، اما نشاني از آموزش سلامت جنسي در کتابهاي درسي ديده نميشود
اين كارشناس، ضمن انتقاد از خانوادههايي كه به نحوي غير كارشناسي به مباحث سلامت جنسي كودكانشان برخورد ميكنند، توضيح ميدهد: «متاسفانه برخي خانوادهها هستند كه اطلاعات اوليه در مورد سلامت جنسي كودكانشان را دريافت ميكنند، اما اين اطلاعات را با توجه به ديدگاههاي خود، كارشناسي و تحليل ميكنند؛ يعني در خصوص سلامت جنسي فرزندشان با توسل به يكسري از اطلاعات اوليه و برداشت شخصيشان از همان اطلاعات، عمل ميكنند.»
وي تصريح ميكند: «حتما خانوادهها درخصوص سلامت جنسي فرزندانشان از نظرات مشاوران و روانشناسان بهره ببرند و اين موضوع مهم را به هيچ وجه دستكم نگيرند.»
فقر آموزش سلامت جنسي در مدرسه و دانشگاه
با نگاهي اجمالي به مباحث كتابهاي درسي طي ساليان متوالي، براحتي ميتوان به اين نتيجه رسيد كه مسئولان حوزه آموزش كشور تمايل دارند كه مبحث سلامت جنسي و آموزشهاي ضروري در اين حيطه را تا دوره آموزشهاي عالي به تعويق بيندازند.
گرچه حتي در دورههاي آموزش عالي هم، دروسي همچون «تنظيم خانواده» تنها به ذكر كليات و مقدمات اين مبحث حساس ميپردازد و درواقع، كل آموزشهاي سلامت جنسي در دانشگاههاي كشور تنها به چند واحد درسي محدود شده است، اما با وجود اين، بسياري از كارشناسان آموزشي براين باورند كه حتي ارائه چند واحد درسي مشابه در مدارس كشور نيز ميتواند سلامت جنسي را بخصوص بين دبيرستانيها ارتقا دهد. به طورمثال، به گفته بسياري از متخصصان، متوسط سن بلوغ در دختران ايراني 11 سال است و اگر در نظر داشته باشيم كه سن ورود دختران دانشآموز به دانشگاهها، 18 سال باشد؛ در نتيجه دانشآموزان دختر كشور ما، نه در سنين قبل از بلوغ و نه حتي طي هشت سال بلوغ جسمي خود، آموزشهاي درسي متناسب با سلامت جنسي در مدارس دريافت نميكنند.
به هر روي، با وجود بيماريهاي جنسي متنوع و همچنين مقابله با افرادي كه تلاش ميكنند از دانشآموزان، سوءاستفاده جنسي كنند، ورود مباحث آموزش سلامت جنسي در كتابهاي درسي ميتواند خطرات و بيماريهاي جنسي در سنين حساس كودكي و نوجواني را در كشور ما بيش از پيش كنترل كند.