به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، «آلیس در سرزمین عجایب» در یک سطح داستان دختری است که در یک لانه خرگوش گم میشود و سر از سرزمینی درمیآورد که مملو از ماجراهای عجیب و غریب است.
چالرز داجسن ریاضیدانی اهل آکسفورد اولین بار این داستان سوررئال را برای دختران هنری لیدل، کشیش اعظم در حالی که بر رودخانه تیمز قایق سواری میکردند، تعریف کرد.
پس از این قایق سواری، آلیس لیدل 10 ساله از داجسن خواهش کرد این داستان را روی کاغذ بیاورد و این گونه بود که رمان «آلیس در سرزمین عجایب» خلق شد. داجسن از نام مستعار لوییس کارول به جای نام خودش به عنوان نویسنده استفاده کرد. در رمان شخصیت آلیس به دنبال خرگوش سفید سخنگویی با «بیبی دل» آشنا میشود و گوی و حلقه بازی میکند. و ماجراهای دیگری از سر میگذارند.
از دهه 1960 تاکنون بسیاری از خوانندگان این کتاب به دنبال پیدا کردن مضامینی مرتبط با مواد مخدر در این رمان بودهاند. گربه معروف رمان ناگهان ناپدید میشود و این درحالی است که فقط پوزخند او در یاد میماند. آلیس برای تغییر اندازه خود یا نوشیدنی عجیب مینوشد یا تکههای قارچ میخورد. فضای رمان آنچنان نامتمرکز است که نمیشود منکر رد مواد مخدر در آن شد. در هر حال در زمان نگارش رمان، استفاده از ماده مخدر تریاک ممنوع نبوده است!
ایده موادمخدر در «آلیس در سرزمین عجایب» تاثیر خودش را بر دنیای هنر هم گذاشته است. سرود جفرسن ایرپلین در سال 1967 نامش «خرگوش سفید» بود و در آن به مصرف مواد مخدر اشاره شده بود.
در فیلم «ماتریکس» نیز به این رمان اشاره میشود: «اگر قرص آبی را بخوری، داستان تمام میشود، تو درحالی از خواب بیدار میشوی که همه چیز دور و برت را باور میکنی. اگر قرص قرمز را بخوری در سرزمین عجایب باقی میمانی و من نشانت میدهم انتهای لانه خرگوش کجاست.»
نمونههای اینچنینی تاثیر این رمان کودکان بر آثار هنری بزرگسالان کم نیست.
این درحالی است که صاحبنظران اغلب با دیده شک به این ایده نگاه کردهاند. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد کارول به مواد مخدر اعتیاد داشته است. و ارجاعاتی که درمورد رمان متصور شده بیشتر باید زاییده ذهن خوانندگان باشد.
دکتر هیدر وارتینگتن متخصص ادبیات کودکان در دانشگاه کاردیف در این مورد میگوید: «سوررئال بودن برخی بخشهای رمان موجب شده بسیاری تصور کنند این فصلهای رویاگون تحت تاثیر استفاده از مواد مخدر نوشته شدهاند. به هر حال در دهه 1960، 1970 و 1980 استفاده از انواع موادمخدر رایج بود. و در همین زمان چنین نظریاتی بر زبانها رانده شد.»
او ادامه میدهد: «این تصورات ادامه پیدا کردهاند چرا که متن اثر نامعمول، نوآورانه و سهل ممتنع است چراکه هم ساده نوشته شده و هم بسیار هیجانآور است.»
قارچ در این داستان خیلی ساده یک «شعبده» است. دودی هم که در داستان دیده میشود، دود یک قلیان و تنباکو است. یکی دیگر از این تصورات درمورد اثر کارول این است که چون او عکاسی معروف بوده و اغلب به عکاسی از کودکان میپرداخته حتما مشکلی روانی داشته! برخی از روانشاسان به شدت با این ایده موافق هستند.
جنی وولف نویسنده «راز و رمز لوییس کرول» با برداشت منفی از شخصیت کارول مخالف است و میگوید: «برای او کودکان و به ویژه دختران مخاطبی بدون قضاوت و بدون حاشیه بودند و کارول از اینکه داستانش را برای آنها تعریف کند خوشحال میشد. او آدم خداترسی بود.»
این درحالی است که برخی معتقد هستند در داستان ساده کارول، مفاهیم مهمی چون بلوغ و تمامی مشکلات و مسائلی که به همراه دارد، هویت و ترس از حکومتهای خودکامه (در شخصیت بیبی دل) دیده میشود، اما نباید فراموش کرد که داستان بدون مقدمهچینی و تنها برای سرگرم کردن دختر یک کشیش گفته شده و مسئولیت برداشتهای عجیب و غریب از آن را باید بر گردن خواننده انداخت.
به قول ریچارد جنکینز، استاد ادبیات کلاسیک در دانشگاه اکسفورد: «آلیس در سرزمین عجیاب نابترین رمان کودکانی است که تاکنون نوشته شده است. هدف این رمان تنها لذب بخشیدن به خواننده است.»
با همه این توصیفات واقعا دشوار است که بتوانیم منظور واقعی کارول را از نوشتن این رمان درک کنیم. آنتونی برون که در سال 1988 نقاشیهایی برای نسخه مصور این رمان کشید معتقد است کارول به احتمال زیاد متوجه مفاهیمی که ممکن بوده از اثرش استخراج شود، نبوده است.
شاید بهتر باشد برای اینکه از خواندن یک اثر لذت بیشتری برد هرگز به قصد و نیت اصلی نویسنده از نوشتن رمان پی نبرد. لوییس کارول مطمئنا «آلیس در سرزمین عجایب» را برای تفسیر ننوشته است و هدفش سرگرم کردن خواننده بوده است.
رمان کودکان «آلیس در سرزمین عجایب» درحالی 150 ساله میشود که بسیاری از وجود مضامین مربوط به بزرگسالان در آن تعجب میکنند.