به گزارش مشرق ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :
عربستان سعودي مي خواهد تركيه را به عاقبت شوم پاكستان دچار كند
همزمان با حمله القاعده به يك پايگاه هوايي در پاكستان يك روزنامه چاپ تركيه هشدار داد: سرنوشت پاكستان در انتظار تركيه است.
چند روز پيش شماري از نيروهاي القاعده به پايگاه هوايي مينهاس در استان پنجاب حمله كردند. اين پايگاه يكي از مراكز مهم پژوهش هاي توسعه نيروي هوايي پاكستان در زمينه توليد جنگنده «JF-17» به شمار مي رود.
همزمان روزنامه تودي زمان چاپ تركيه در مقاله اي به انتقاد از حمايت هاي دولت آنكارا نسبت به گروه هاي مسلح و تروريستي در سوريه پرداخت و نوشت: دقيقا 30 سال پيش بود كه سازمان سيا در مناطق مرزي پاكستان و افغانستان فعال شد و طالبان را براي مبارزه با شوروي مجهز كرد. سلاح هايي كه سازمان سيا تامين كرد، اغلب ساخت آمريكا بود و با پول پادشاهي هاي عرب نفتي خريداري و از راه پاكستان به افغانستان قاچاق مي شد. پاكستان تحت حكومت ژنرال ضياءالحق، مشتاقانه در اين سناريو بازي مي كرد، چون هم به خاطر اين كار از آمريكا و عربستان كمك مالي دريافت مي كرد و هم بخشي از سلاح ها سهم پاكستان شد. در همان زمان، گزارش هايي بود كه با رضايت آمريكا و عربستان سعودي، گروهي از شبه نظاميان بسيار تندرو از دورترين نقاط جهان اسلام به سوي مرز پاكستان و افغانستان جذب شده اند. حالا همان پول عربستان و ايدئولوژي افراطي سلفي جنگ طلب تاثيري بسيار منفي بر پاكستان گذاشته است.
اين روزنامه مي افزايد: فرايندي كه در دهه 1980 در پاكستان آغاز شد، اكنون اين كشور را به يك دولت تقريبا از هم پاشيده و پايگاه انواع تروريست ها تبديل كرده است؛ گروه هايي كه توسط پاكستاني ها ايجاد شد تا به افغانستان و بعدا هند حمله كنند، حال سلاح خود را به سوي دولت پاكستان گرفته اند. مناطق قبايلي اكنون به منشأ تروريسم در افغانستان نيز تبديل شده است. به همين دليل است كه آمريكا مجبور شده با هواپيماهاي بدون سرنشين به اين مناطق حمله كند. چنين حملاتي هم حاكميت پاكستان بر سرزمين خود را از بين برده و هم باعث از بين رفتن اعتبار اين دولت در داخل و خارج شده است. آنچه امروز در مرز سوريه و تركيه مي گذرد، به نحو ترسناكي شبيه چيزي است كه در مرز پاكستان و افغانستان اتفاق افتاد.
روزنامه مذكور خاطرنشان كرد: غيرممكن است، اگر گمان كنيد ايدئولوژي عربستان در پي پول آن به مرز تركيه و سوريه منتقل نمي شود، همان گونه كه در دهه 1980 در مرز پاكستان و افغانستان اتفاق افتاد.
روزنامه تودي زمان در ادامه به نقش خيانت آميز عربستان پرداخته و مي نويسد: حمايت فعالانه تركيه از درگيري هاي سوريه مي توان شكاف هاي قومي را در درون تركيه ميان سني ها، علوي ها و كردها فعال كند. براي عربستان بهتر است كه اين گروه هاي شيعه و سني مقابل هم قرار گيرند اما خطر در اين است كه تركيه مانند پاكستان شود. اردوغان و داود اوغلو انسان هاي باهوشي هستند و به طور خاص، دومي تاريخ را مي فهمد. آن ها پيش از اينكه بسيار دير شود، بايد بدانند كه آنچه در دهه 80 در پاكستان رخ داد، ممكن است بر سر آنها هم بيايد، مگر اينكه به سرعت بر دخالت خود در سوريه لگام بزنند و اجازه ندهند خصومت شخصي آنها با اسد اصلي ترين عامل تعيين كننده سياست تركيه در قبال سوريه شود.
اين روزنامه در پايان نوشت: سرانجام آمريكايي ها و سعودي ها منطقه را ترك مي كنند و تركيه بايد اوضاع را جمع كند. اما آنها به احتمال زياد پشت سر خود آشوب باقي خواهند گذاشت، همان گونه كه در افغانستان اين كار را كردند و تركيه خواهد بود كه هزينه آن را خواهد پرداخت.
كام چه كساني از خبر حضور محمد مرسي در تهران تلخ مي شود؟
تصميم رئيس جمهور مصر براي سفر به تهران و حضور در نشست سران جنبش عدم تعهد، نشانه تازه اي از تلاش مصر جديد براي خروج از سيطره واشنگتن و تل آويو است.
عبدالباري عطوان سردبير روزنامه القدس العربي با اعلام مطلب فوق نوشت: اين روزها سفر محمد مرسي به تهران براي حضور در نشست غيرمتعهدها ذهن اسرائيلي ها و آمريكايي ها را مشغول كرده است. بي گمان رئيس جمهور مصر با سفر به تهران پيام محكمي به اسرائيل و آمريكا مي دهد و درونمايه آن اين است كه مصر در حال خارج شدن از سيطره آمريكا و اسرائيل است و ديگر با برخي كشورهاي منطقه كه مخالف روابط قاهره با تهران بودند تعارفي ندارد.
عطوان در ادامه يادآور شده كه نسيم روابط سياسي بين دو كشور هنگامي وزيدن گرفت كه رئيس جمهور ايران و مصر در حاشيه نشست سازمان همكاري اسلامي در مكه يكديگر را در آغوش گرفتند. پيشنهاد محمد مرسي درباره تشكيل گروه تماس منطقه اي با حضور ايران، براي حل بحران سوريه اين تحليل را تقويت مي كند. خيلي ها در عربستان و در دولت هاي غربي از اين پيشنهاد غافلگير شدند زيرا آن ها مشاركت ايران را در اين بحران رد مي كنند.
عطوان تصريح كرد: بعيد نيست كه مرسي در تهران از سرگيري روابط ديپلماتيك دو كشور و بازگشايي سفارت دو كشور پس از 32 سال را اعلام كند و اين به دو دليل طبيعي است، اول؛ بزرگ ترين سفارتخانه ها در تهران سفارتخانه هاي كشورهاي حوزه خليج فارس است و هفته پيش نيز بحرين سفيرش را به تهران بازگرداند.
دوم اينكه غيرمنطقي است مصر در تل آويو سفارت داشته باشد، اما سفارت آن در تهران بسته باشد. حسني مبارك، ديكتاتور مصر، بنا به دستور اسرائيل و آمريكا و تعارفي كه با كشورهاي حوزه خليج فارس داشت، با از سرگيري روابط با ايران مخالفت مي كرد. اما اكنون مبارك و رژيم او و موانع پيش روي روابط با ايران وجود ندارد.
همزمان سايت صهيونيستي بالاترين ضمن حمله به رئيس جمهور مصر نوشت: شرم آور است، ما از كساني در مصر حمايت مي كرديم كه اسلامگرا از آب درآمدند و حالا رئيس جمهور آنها در نشستي كه حكومت اسلامي ميزبان آن است شركت مي كند.
بالاترين نوشت: خبر حضور محمد مرسي در نشست تهران خبري ناميمون است و تأسف بار است و نشان مي دهد مصر در دست اسلامگرايان قرار گرفته است.
ديوانه ايم اما خل و چل نيستيم كه به ايران حمله كنيم!
عضو سابق پارلمان رژيم صهيونيستي هياهوي هفته هاي اخير نخست وزير و وزير دفاع اين رژيم را هارت و پورت ارزيابي كرد و نوشت آنها شايد ديوانه باشند اما مشنگ نيستند كه با ايران درگير شوند.
به گزارش گويانيوز، اوري آونري كه از روزنامه نگاران باسابقه صهيونيست به شمار مي رود، در تحليل خود خاطرنشان كرده است: اوباما هارت و پورت مي كند. اين را پيش از اين هم گفته بودم و دوباره تكرار مي كنم، حتي پس از ياوه گوئي هاي بي پايان در اين باره در مورد هيچ جنگي پيش از آن كه رخ دهد، اين قدر صحبت نشده است. اگر به سبك فيلم هاي قديمي بگوئيم: «اگر مي خواهي شليك كني، شليك كن، حرف نزن».
وي در اين مقاله كه با عنوان ديوانه يا مشنگ؟ (Mad or Crazy?) منتشر شده مي افزايد: نتانياهو گمان مي برد چرچيل دوران است اما تا آنجا كه من به خاطر دارم چرچيل هرگز هنگام رسيدن به قدرت نگفته بود كه «من مسئوليت شكست آينده را به گردن مي گيرم.» حتي در لحظات نوميدكننده آن دوران، او به پيروزي ايمان داشت.
آونري تصريح كرد: اسرائيلي ها به ويژه و به طور قابل فهمي از باران ده هزار موشك به سوي اسرائيل هراس دارند و نه فقط از سوي ايران، بلكه همچنين از لبنان و غزه. وزير مسئول دفاع غيرنظامي در همين هفته مقامش را ترك كرد و فرد ديگري از حزب تيره بخت كاديما جاي او را گرفت. همه مي دانند كه بخش بزرگي از جمعيت اسرائيل (از جمله شخص خودم) بي دفاع اند.
ايهود باراك اظهار داشته كه موشك هاي دشمن بيش از 500 اسرائيلي ناقابل را نخواهد كشت. من دلم نمي خواهد كه چنين افتخاري نصيب من شود. اگر چه در نزديكي وزارت دفاع زندگي مي كنم.
وي معتقد است: رودرروئي نظامي بين ايران و اسرائيل فقط بخشي از ماجراست ولي بخش مهم آن نيست. همان طوري كه در گذشته گوشزد كرده ام، مسئله بسيار مهم تر، تاثير جنگ بر روي اقتصاد جهان است كه هم اكنون در بحران عميقي غرق شده است . ايران هر حمله اسرائيل را به منزله الهام از آمريكا تلقي كرده و واكنش آن نيز متناسب با آن خواهد بود، همان طوري كه مقامات ايراني در اين هفته بيان كردند. خليج فارس به مثابه يك بطري است كه دهانه تنگ آن تنگه هرمز، كاملا تحت كنترل ايران است. توصيه عاقلانه اين است كه ناوهاي هواپيمابر غول پيكر آمريكايي مستقر در خليج فارس تا دير نشده آن جا را ترك كنند. آن ها به كشتي هاي قديمي شباهت دارند كه كلكسيونرهاي كشتي هاي مدل كوچك در داخل بطري سرهم مي كنند. حتي سلاح هاي نيرومند آمريكا قادر به باز نگه داشتن تنگه نخواهند بود. روشن است كه هزينه بسته شدن آن موجب بالا رفتن نجومي بهاي نفت خواهد شد. درگيري نظامي واقعي، فروپاشي اقتصادي در پهنه جهان به بار آورده و صدها هزار - شايد هم ميليون ها - بيكار جديد ايجاد خواهد كرد.
عضو سابق پارلمان رژيم صهيونيستي مي افزايد: هر كدام از اين قربانيان اسرائيل را نفرين خواهند كرد. از آنجا كه بسيار روشن است كه اين يك جنگ اسرائيلي است خشم متوجه ما خواهد شد. اما، بدتر، بسيار بدتر، چون اسرائيل اصرار دارد كه «دولت خلق يهود» است، اين غضب ممكن است به شكل طغيان هاي بي سابقه ضد يهودي نيز ظاهر شود. اسلام ستيزان نوظهور به دوران گذشته نفرت از يهوديان باز خواهند گشت.
اوري آونري آنگاه واقعيت نهفته در پشت لفاظي هاي مقامات رژيم صهيونيستي را يادآور شد و نوشت: به رغم شست وشوي مغزي دايمي، نظرسنجي ها نشان مي دهد كه اكثريت اسرائيلي ها نسبت به حمله موضعي كاملا مخالف دارند. يكي از چشمگيرترين جنبه هاي شرايط كنوني اين است كه فرماندهان ارتش و مقامات امنيتي نظير روساي موساد و شين بت و نيز مسئولان پيشين اين نهادها، كاملا و آشكارا با حمله مخالفند. اين از موقعيت هاي نادري است كه فرماندهان نظامي از مسئولان سياسي، ميانه روترند و سوال اين است كه چگونه مقامات سياسي جنگ سرنوشت سازي را شروع مي كنند، در حالي كه عملا همه مشاوران نظامي آنان كه قابليت هاي نظامي و بخت پيروزي ما را مي دانند، مخالف آنند؟
گفتني است اين تحليلگر صهيونيست آبان سال گذشته نيز در پي ياوه گويي هاي مشابه مقامات صهيونيست، آنها را به باد تمسخر گرفته و نوشته بود: «همه اين صحنه مدرسه را به ياد دارند، پسر كوچكي با بزرگتر از خودش دعوا مي كرد. رو به سر رفيقش داد مي زد منو بگير، قبل از آن كه كاري دستش بدهم! از قرار معلوم دولت اسرائيل هم در چنين راهي افتاده است. يك ضرب المثل آلماني مي گويد انقلابي كه پيشاپيش خبرش را بدهند، سر نخواهد گرفت. در مورد جنگ هم چنين است. داگان رئيس پيشين موساد چنين ايده اي را ابلهانه ترين ايده ناميده است. همه شواهد ناظر بر اين است كه تمام اين جار و جنجال ها دوز و كلك است. اين يك شگرد كهنه است.»
اين تحليل آونري آن قدر تلخ بود كه باراك مجبور شد واكنش نشان داده و بگويد «هنگامي كه مي شنويم يك روزنامه نگار ارشد به ملت مي گويد اگر جنگي با ايران درگير شود احتمال دارد يك صد هزار نفر كشته شوند و يا يك روزنامه مهم و پرتيراژ ادعا مي كند احتمال دارد اسرائيل نابود شود و يا يك عضو مهم «كنست» مي گويد در صورت جنگ با ايران، آنقدر افراد كشته خواهند شد كه محلي براي دفن آنها وجود نخواهد داشت بايد بپرسيد اين ها درباره چه سخن مي گويند و چرا بذر وحشت را مي كارند. كسي كه مي انديشد من و نخست وزير اسرائيل نشسته ايم و برنامه حمله به ايران را مطرح كرده ايم، هذيان مي گويد.»
عربستان سعودي مي خواهد تركيه را به عاقبت شوم پاكستان دچار كند
همزمان با حمله القاعده به يك پايگاه هوايي در پاكستان يك روزنامه چاپ تركيه هشدار داد: سرنوشت پاكستان در انتظار تركيه است.
چند روز پيش شماري از نيروهاي القاعده به پايگاه هوايي مينهاس در استان پنجاب حمله كردند. اين پايگاه يكي از مراكز مهم پژوهش هاي توسعه نيروي هوايي پاكستان در زمينه توليد جنگنده «JF-17» به شمار مي رود.
همزمان روزنامه تودي زمان چاپ تركيه در مقاله اي به انتقاد از حمايت هاي دولت آنكارا نسبت به گروه هاي مسلح و تروريستي در سوريه پرداخت و نوشت: دقيقا 30 سال پيش بود كه سازمان سيا در مناطق مرزي پاكستان و افغانستان فعال شد و طالبان را براي مبارزه با شوروي مجهز كرد. سلاح هايي كه سازمان سيا تامين كرد، اغلب ساخت آمريكا بود و با پول پادشاهي هاي عرب نفتي خريداري و از راه پاكستان به افغانستان قاچاق مي شد. پاكستان تحت حكومت ژنرال ضياءالحق، مشتاقانه در اين سناريو بازي مي كرد، چون هم به خاطر اين كار از آمريكا و عربستان كمك مالي دريافت مي كرد و هم بخشي از سلاح ها سهم پاكستان شد. در همان زمان، گزارش هايي بود كه با رضايت آمريكا و عربستان سعودي، گروهي از شبه نظاميان بسيار تندرو از دورترين نقاط جهان اسلام به سوي مرز پاكستان و افغانستان جذب شده اند. حالا همان پول عربستان و ايدئولوژي افراطي سلفي جنگ طلب تاثيري بسيار منفي بر پاكستان گذاشته است.
اين روزنامه مي افزايد: فرايندي كه در دهه 1980 در پاكستان آغاز شد، اكنون اين كشور را به يك دولت تقريبا از هم پاشيده و پايگاه انواع تروريست ها تبديل كرده است؛ گروه هايي كه توسط پاكستاني ها ايجاد شد تا به افغانستان و بعدا هند حمله كنند، حال سلاح خود را به سوي دولت پاكستان گرفته اند. مناطق قبايلي اكنون به منشأ تروريسم در افغانستان نيز تبديل شده است. به همين دليل است كه آمريكا مجبور شده با هواپيماهاي بدون سرنشين به اين مناطق حمله كند. چنين حملاتي هم حاكميت پاكستان بر سرزمين خود را از بين برده و هم باعث از بين رفتن اعتبار اين دولت در داخل و خارج شده است. آنچه امروز در مرز سوريه و تركيه مي گذرد، به نحو ترسناكي شبيه چيزي است كه در مرز پاكستان و افغانستان اتفاق افتاد.
روزنامه مذكور خاطرنشان كرد: غيرممكن است، اگر گمان كنيد ايدئولوژي عربستان در پي پول آن به مرز تركيه و سوريه منتقل نمي شود، همان گونه كه در دهه 1980 در مرز پاكستان و افغانستان اتفاق افتاد.
روزنامه تودي زمان در ادامه به نقش خيانت آميز عربستان پرداخته و مي نويسد: حمايت فعالانه تركيه از درگيري هاي سوريه مي توان شكاف هاي قومي را در درون تركيه ميان سني ها، علوي ها و كردها فعال كند. براي عربستان بهتر است كه اين گروه هاي شيعه و سني مقابل هم قرار گيرند اما خطر در اين است كه تركيه مانند پاكستان شود. اردوغان و داود اوغلو انسان هاي باهوشي هستند و به طور خاص، دومي تاريخ را مي فهمد. آن ها پيش از اينكه بسيار دير شود، بايد بدانند كه آنچه در دهه 80 در پاكستان رخ داد، ممكن است بر سر آنها هم بيايد، مگر اينكه به سرعت بر دخالت خود در سوريه لگام بزنند و اجازه ندهند خصومت شخصي آنها با اسد اصلي ترين عامل تعيين كننده سياست تركيه در قبال سوريه شود.
اين روزنامه در پايان نوشت: سرانجام آمريكايي ها و سعودي ها منطقه را ترك مي كنند و تركيه بايد اوضاع را جمع كند. اما آنها به احتمال زياد پشت سر خود آشوب باقي خواهند گذاشت، همان گونه كه در افغانستان اين كار را كردند و تركيه خواهد بود كه هزينه آن را خواهد پرداخت.
كام چه كساني از خبر حضور محمد مرسي در تهران تلخ مي شود؟
تصميم رئيس جمهور مصر براي سفر به تهران و حضور در نشست سران جنبش عدم تعهد، نشانه تازه اي از تلاش مصر جديد براي خروج از سيطره واشنگتن و تل آويو است.
عبدالباري عطوان سردبير روزنامه القدس العربي با اعلام مطلب فوق نوشت: اين روزها سفر محمد مرسي به تهران براي حضور در نشست غيرمتعهدها ذهن اسرائيلي ها و آمريكايي ها را مشغول كرده است. بي گمان رئيس جمهور مصر با سفر به تهران پيام محكمي به اسرائيل و آمريكا مي دهد و درونمايه آن اين است كه مصر در حال خارج شدن از سيطره آمريكا و اسرائيل است و ديگر با برخي كشورهاي منطقه كه مخالف روابط قاهره با تهران بودند تعارفي ندارد.
عطوان در ادامه يادآور شده كه نسيم روابط سياسي بين دو كشور هنگامي وزيدن گرفت كه رئيس جمهور ايران و مصر در حاشيه نشست سازمان همكاري اسلامي در مكه يكديگر را در آغوش گرفتند. پيشنهاد محمد مرسي درباره تشكيل گروه تماس منطقه اي با حضور ايران، براي حل بحران سوريه اين تحليل را تقويت مي كند. خيلي ها در عربستان و در دولت هاي غربي از اين پيشنهاد غافلگير شدند زيرا آن ها مشاركت ايران را در اين بحران رد مي كنند.
عطوان تصريح كرد: بعيد نيست كه مرسي در تهران از سرگيري روابط ديپلماتيك دو كشور و بازگشايي سفارت دو كشور پس از 32 سال را اعلام كند و اين به دو دليل طبيعي است، اول؛ بزرگ ترين سفارتخانه ها در تهران سفارتخانه هاي كشورهاي حوزه خليج فارس است و هفته پيش نيز بحرين سفيرش را به تهران بازگرداند.
دوم اينكه غيرمنطقي است مصر در تل آويو سفارت داشته باشد، اما سفارت آن در تهران بسته باشد. حسني مبارك، ديكتاتور مصر، بنا به دستور اسرائيل و آمريكا و تعارفي كه با كشورهاي حوزه خليج فارس داشت، با از سرگيري روابط با ايران مخالفت مي كرد. اما اكنون مبارك و رژيم او و موانع پيش روي روابط با ايران وجود ندارد.
همزمان سايت صهيونيستي بالاترين ضمن حمله به رئيس جمهور مصر نوشت: شرم آور است، ما از كساني در مصر حمايت مي كرديم كه اسلامگرا از آب درآمدند و حالا رئيس جمهور آنها در نشستي كه حكومت اسلامي ميزبان آن است شركت مي كند.
بالاترين نوشت: خبر حضور محمد مرسي در نشست تهران خبري ناميمون است و تأسف بار است و نشان مي دهد مصر در دست اسلامگرايان قرار گرفته است.
ديوانه ايم اما خل و چل نيستيم كه به ايران حمله كنيم!
عضو سابق پارلمان رژيم صهيونيستي هياهوي هفته هاي اخير نخست وزير و وزير دفاع اين رژيم را هارت و پورت ارزيابي كرد و نوشت آنها شايد ديوانه باشند اما مشنگ نيستند كه با ايران درگير شوند.
به گزارش گويانيوز، اوري آونري كه از روزنامه نگاران باسابقه صهيونيست به شمار مي رود، در تحليل خود خاطرنشان كرده است: اوباما هارت و پورت مي كند. اين را پيش از اين هم گفته بودم و دوباره تكرار مي كنم، حتي پس از ياوه گوئي هاي بي پايان در اين باره در مورد هيچ جنگي پيش از آن كه رخ دهد، اين قدر صحبت نشده است. اگر به سبك فيلم هاي قديمي بگوئيم: «اگر مي خواهي شليك كني، شليك كن، حرف نزن».
وي در اين مقاله كه با عنوان ديوانه يا مشنگ؟ (Mad or Crazy?) منتشر شده مي افزايد: نتانياهو گمان مي برد چرچيل دوران است اما تا آنجا كه من به خاطر دارم چرچيل هرگز هنگام رسيدن به قدرت نگفته بود كه «من مسئوليت شكست آينده را به گردن مي گيرم.» حتي در لحظات نوميدكننده آن دوران، او به پيروزي ايمان داشت.
آونري تصريح كرد: اسرائيلي ها به ويژه و به طور قابل فهمي از باران ده هزار موشك به سوي اسرائيل هراس دارند و نه فقط از سوي ايران، بلكه همچنين از لبنان و غزه. وزير مسئول دفاع غيرنظامي در همين هفته مقامش را ترك كرد و فرد ديگري از حزب تيره بخت كاديما جاي او را گرفت. همه مي دانند كه بخش بزرگي از جمعيت اسرائيل (از جمله شخص خودم) بي دفاع اند.
ايهود باراك اظهار داشته كه موشك هاي دشمن بيش از 500 اسرائيلي ناقابل را نخواهد كشت. من دلم نمي خواهد كه چنين افتخاري نصيب من شود. اگر چه در نزديكي وزارت دفاع زندگي مي كنم.
وي معتقد است: رودرروئي نظامي بين ايران و اسرائيل فقط بخشي از ماجراست ولي بخش مهم آن نيست. همان طوري كه در گذشته گوشزد كرده ام، مسئله بسيار مهم تر، تاثير جنگ بر روي اقتصاد جهان است كه هم اكنون در بحران عميقي غرق شده است . ايران هر حمله اسرائيل را به منزله الهام از آمريكا تلقي كرده و واكنش آن نيز متناسب با آن خواهد بود، همان طوري كه مقامات ايراني در اين هفته بيان كردند. خليج فارس به مثابه يك بطري است كه دهانه تنگ آن تنگه هرمز، كاملا تحت كنترل ايران است. توصيه عاقلانه اين است كه ناوهاي هواپيمابر غول پيكر آمريكايي مستقر در خليج فارس تا دير نشده آن جا را ترك كنند. آن ها به كشتي هاي قديمي شباهت دارند كه كلكسيونرهاي كشتي هاي مدل كوچك در داخل بطري سرهم مي كنند. حتي سلاح هاي نيرومند آمريكا قادر به باز نگه داشتن تنگه نخواهند بود. روشن است كه هزينه بسته شدن آن موجب بالا رفتن نجومي بهاي نفت خواهد شد. درگيري نظامي واقعي، فروپاشي اقتصادي در پهنه جهان به بار آورده و صدها هزار - شايد هم ميليون ها - بيكار جديد ايجاد خواهد كرد.
عضو سابق پارلمان رژيم صهيونيستي مي افزايد: هر كدام از اين قربانيان اسرائيل را نفرين خواهند كرد. از آنجا كه بسيار روشن است كه اين يك جنگ اسرائيلي است خشم متوجه ما خواهد شد. اما، بدتر، بسيار بدتر، چون اسرائيل اصرار دارد كه «دولت خلق يهود» است، اين غضب ممكن است به شكل طغيان هاي بي سابقه ضد يهودي نيز ظاهر شود. اسلام ستيزان نوظهور به دوران گذشته نفرت از يهوديان باز خواهند گشت.
اوري آونري آنگاه واقعيت نهفته در پشت لفاظي هاي مقامات رژيم صهيونيستي را يادآور شد و نوشت: به رغم شست وشوي مغزي دايمي، نظرسنجي ها نشان مي دهد كه اكثريت اسرائيلي ها نسبت به حمله موضعي كاملا مخالف دارند. يكي از چشمگيرترين جنبه هاي شرايط كنوني اين است كه فرماندهان ارتش و مقامات امنيتي نظير روساي موساد و شين بت و نيز مسئولان پيشين اين نهادها، كاملا و آشكارا با حمله مخالفند. اين از موقعيت هاي نادري است كه فرماندهان نظامي از مسئولان سياسي، ميانه روترند و سوال اين است كه چگونه مقامات سياسي جنگ سرنوشت سازي را شروع مي كنند، در حالي كه عملا همه مشاوران نظامي آنان كه قابليت هاي نظامي و بخت پيروزي ما را مي دانند، مخالف آنند؟
گفتني است اين تحليلگر صهيونيست آبان سال گذشته نيز در پي ياوه گويي هاي مشابه مقامات صهيونيست، آنها را به باد تمسخر گرفته و نوشته بود: «همه اين صحنه مدرسه را به ياد دارند، پسر كوچكي با بزرگتر از خودش دعوا مي كرد. رو به سر رفيقش داد مي زد منو بگير، قبل از آن كه كاري دستش بدهم! از قرار معلوم دولت اسرائيل هم در چنين راهي افتاده است. يك ضرب المثل آلماني مي گويد انقلابي كه پيشاپيش خبرش را بدهند، سر نخواهد گرفت. در مورد جنگ هم چنين است. داگان رئيس پيشين موساد چنين ايده اي را ابلهانه ترين ايده ناميده است. همه شواهد ناظر بر اين است كه تمام اين جار و جنجال ها دوز و كلك است. اين يك شگرد كهنه است.»
اين تحليل آونري آن قدر تلخ بود كه باراك مجبور شد واكنش نشان داده و بگويد «هنگامي كه مي شنويم يك روزنامه نگار ارشد به ملت مي گويد اگر جنگي با ايران درگير شود احتمال دارد يك صد هزار نفر كشته شوند و يا يك روزنامه مهم و پرتيراژ ادعا مي كند احتمال دارد اسرائيل نابود شود و يا يك عضو مهم «كنست» مي گويد در صورت جنگ با ايران، آنقدر افراد كشته خواهند شد كه محلي براي دفن آنها وجود نخواهد داشت بايد بپرسيد اين ها درباره چه سخن مي گويند و چرا بذر وحشت را مي كارند. كسي كه مي انديشد من و نخست وزير اسرائيل نشسته ايم و برنامه حمله به ايران را مطرح كرده ايم، هذيان مي گويد.»