کد خبر 1460912
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۷
محسن مهدیان

۲تعبیر ساده از حضرت امام در ۱۲ بهمن ماه‌۵۷ ثبت شده است که زیربنای همه انقلاب اسلامی است. یکم. حماسی ترین جمله امام در ۱۲ بهمن ماه این بود:«من به پشتوانه این ملت بر دهن این دولت می‌زنم...»

به گزارش مشرق،‌ محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:

۲تعبیر ساده از حضرت امام در ۱۲ بهمن ماه‌۵۷ ثبت شده است که زیربنای همه انقلاب اسلامی است.

یکم. حماسی ترین جمله امام در ۱۲ بهمن ماه این بود:«من به پشتوانه این ملت بر دهن این دولت می‌زنم...» در نگاه اول، مخاطب امام دولت بختیار است. اما ماجرا فراتر از یک دولت بود. این جمله امام زیربنای اندیشه‌ای او را شکل می داد. توجه کنید: «من به پشتیبانی این ملت...» یعنی چون خواست مردم است، چون اراده جمعی یک ملت در پس‌زدن استبداد است.

مردم در صحنه باشند یدالله شکل می‌گیرد. یدالله ظهور و بروز قدرت حق است. این قدرت یارای مقابله با شرق و غرب عالم را دارد. از همین جهت آن جمله تاریخی استمرار داشت؛ انقلاب بر دهان این دولت و دولت‌ها و شرق و غرب عالم زد و می‌زند؛ آن‌هم به پشتوانه مردم.

دوم. روز ۱۲‌بهمن ماه وقتی هواپیمای حامل امام خمینی وارد آسمان ایران شد. از ایشان پرسیدند: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ».

انقلاب‌۵۷ را باید با همین هیچ شناخت. روزی که نه تنها امام و بلکه یک امت چنان اوج گرفت که صف‌بندی اصیل و دوقطبی حقیقی عالم رابه «هیچ» و «همه» شناخت. یک سو فقر مطلق که جمله عالم است و سوی دیگر غنای مطلق که اسم اعظم الله جل جلاله است.

فرمود هیچ؛ چون خود را نمی‌دید ، چون هرچه هست «او»ست و «او»ست که همه است.

ریشه «هیچ» را باید در مبانی عرفانی امام جست و چه خوش نشسته است در دیوان شعرشان:

‌‏نیستم نیست، که هستی همه در نیستی است‏

‏هیچم و هیچ، که دَر هیچ نظر فرمایی

و اما جمع این‌دو؛

«هیچ» نسبت امام و مردم و این عالم در برابر حضرت حق است و پایه اسلامیت این انقلاب را شکل داد.

«به پشتیبانی این مردم» نیز نسبت این انقلاب با مردم است و جمهوریت را تحقق بخشید.

ما همه «هیچیم» مقابل حق، که اگر به سمت «او» همه با هم حرکت کنیم، ید الله می شویم و بالاترین قدرت در عالم و شکست ناپذیر.

کوتاه سخن می‌گفت و سهل و بی‌پیرایه و عامیانه؛ اما حرف‌حرفش مشحون از حکیمانه‌های عرفانی و حقایق فلسفی و آرای فقهی بود که چون بر جانش این حقایق نشسته بود، ساده و گویا همواره بر زبانش روان می شد.

این نیز پی نوشت و رد شوم:

بزرگ‌ترین نقص این چهل و اندی سال این بود که اندیشه امام را نتوانستیم معرفی کنیم؛ بلکه عمق آن‌را بفهمیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 7
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 5
  • SE ۰۰:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
    0 0
    حاجی امام راحل اونموقع که هیچکس به فکر مسکن،آب و برق و اتوبوس مجانی نبود یک تعبیری کردند که هیچ کسی در خواب هم نمیدید! تعبیر ایشان این بود: ....دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم! آب و برق را مجانی میکنیم! اتوبوس را مجانی میکنیم! دلخوش به این مقدار نباشید!! ما هم دنیا را آباد میکنیم و هم آخرت را! .......
  • ناصری IR ۱۴:۴۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
    0 0
    مهرافزا: امام خمینی ما، امام خمینی آنها... ما از بچگی با امام خمینی آشنا شدیم. برایمان از او می گفتند. کتاب های زندگی ایشان را به نقل از هزاران انسان خوب می خواندیم و از همه مهم تر مستقیم صحبت های خود ایشان را می شنیدم و با آثار خاص و بی نظیر ایشان آشنا می شدیم. و محبت و احترام و ایمان شکل می گرفت... اما هرکس را دیدم امام را دوست ندارد، دیدم حتی یک بار سخنرانی ایشان را کامل گوش نداده. کتابی از ایشان نخوانده. دیوان شعرش را نگاه هم نکرده، از سیره و سبک زندگی اش با خانواده و دوست و افراد مختلف اطلاعی نداره؛
  • ناصری IR ۱۴:۵۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
    0 0
    مهرافزا: امام خمینی ما، امام خمینی آنها... ما از بچگی با امام خمینی آشنا شدیم. برایمان از او می گفتند. کتاب های زندگی ایشان را به نقل از هزاران انسان خوب می خواندیم و از همه مهم تر مستقیم صحبت های خود ایشان را می شنیدم و با آثار خاص و بی نظیر ایشان آشنا می شدیم. و محبت و احترام و ایمان شکل می گرفت... اما هرکس را دیدم امام را دوست ندارد، دیدم حتی یک بار سخنرانی ایشان را کامل گوش نداده. کتابی از ایشان نخوانده. دیوان شعرش را نگاه هم نکرده، از سیره و سبک زندگی اش با خانواده و دوست و افراد مختلف اطلاعی نداره؛ اما تا دلت بخواهد هزاران کلیپ و متن و صوت شنیده در اشکال وارد کردن به ایشان... خب پایان کار انتخاب این طریق مشخص است... کاش یکبار بی واسطه بروند با خود امام آشنا شوند. این ناشناخته قرن که شخصیت های بزرگ جهان درباره اش نوشته اند... متن زیر بخشی از نامه امام به پسرشان است. این متن را بخوانید و مقایسه کنید با آن حرف که چون از امام هنگام بازگشت به ایران پرسیده اند چه احساسی دارید و ایشان گفته اند هیچ احساسی ندارم، برداشت کرده اند که خب یعنی این همه مردم برایشان بی ارزش بوده است که منتظرشان هستند... در حالی که ما که امام را میشناسیم می دانیم منظور امام از این احساسی ندارم متوجه مردم نیست. متوجه قلبی است که یک عمر مبارزه کرده است که نه برای مردم که برای رضای خداوند قدم بردارد و اینگونه می شود که بهترین فرد برای یاری رسانی به همین مردم می شود. « پسرم! ما که عاجز از شکر او و نعمت های بی منتهای اوییم، پس چه بهتر که از خدمت به بندگان او غفلت نکنیم که خدمت به آنان خدمت به حق است؛ چه که همه از اویند. هیچ وقت در خدمت به خلق الله خود را طلبکار مدان که آنان به حق منت بر ما دارند،‌که وسیله خدمت به او جل و علا هستند. و در خدمت به آنان دنبال کسب شهرت و محبوبیت مباش که این خود حیله شیطان است که ما را در کام خود فرو برد. و در خدمت به بندگان خدا آنچه برای آنان پر نفع تر است انتخاب کن، نه آنچه برای خود یا دوستان خود؛ که این علامت صدق به پیشگاه مقدس او جل و علا است. پسر عزیزم! خداوند حاضر است و عالم محضر او است، و صفحه نفس ماها یکی از نامه های اعمالمان. سعی کن هر شغل و عمل که تو را به او نزدیک تر کند انتخاب کن که آن رضای او جل و علا است...» منبع: صحیفه امام، جلد۲۰، ص ۱۵۷
    • IR ۰۱:۰۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۵
      0 0
      احسنت برشما بزرگوار وشادی روح امام خمینی رحمت الله علیه صلوات

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس