به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، مجید مظفری از بازیگران قدیمی سینما و تلویزیون است که علی رقم کم کار بودن، همه او را به خوبی می شناسند. "سگكشی" از جمله آثار موفق این بازیگر است که در آن خوش درخشید و ماندگار شد.
این روزها مظفری از همیشه کم کارتر شده و همین موضوع بهانه ای بود تا با او گفت و گویی خودمانی داشته باشیم.
از دوران كودكی و نوجوانی به تئاتر علاقه داشتید؟
نه، اینطور نبود كه از بچگی عاشق تئاتر باشم یا دوست داشته باشم كه بازیگر شوم. البته سینما زیاد میرفتم. فردین را خیلی دوست داشتم. اتفاقا اواخر حیاتش خیلی به هم نزدیك شده بودیم ولی اهل تئاتر نبودم. تا همان زمان كه به خاطر حضور دوستم برای تماشای آن تئاتر رفتم و شرایطی پیش آمد كه اتفاقی وارد تئاتر شدم.
اولین بار چطور وارد دنیای بازیگری شدید؟
اتفاقی بود ! ورودم به دنیای بازیگری كاملا اتفاقی بود. سال 47 با یكی از دوستانم كه در یك تئاتر حضور داشت به تماشای آن نمایش در یك مركز پیشاهنگی در خیابان پامنار رفتم. پیشنهاد شد نقش كوچكی را بازی كنم و من هم قبول كردم. در همان تئاتر یكی از بازیگران اصلی دعوایش شد و رفت و به من گفتند نقش او را بازی كنم و این نخستین تجربه من در تئاتر بود.
قبل از آن چه كار میكردید؟
در شركت مرسدس بنز كار میكردم و آن زمان زبان آلمانی میخواندم. 12 نفر از جوانان فنی شركت برای اعزام به آلمان و یك دوره آموزشی انتخاب شده بودند و من هم بین آنها بودم. همان زمان بود كه پیشنهاد تئاتر پیش آمد و من هم كارم را رها كردم. به همین سادگی از كارم بیرون آمدم و وارد تئاتر شدم.
از این تغییر جهت پشیمان نیستید؟
این روزها چرا. از وقتی شرایط سینما تغییر كرده است و فضای آن را نمیپسندم، حسرت میخورم كه اصلا چرا وارد آن شدم تا حالا تصمیم به كنار گذاشتن آن بگیرم.
اولین تجربهای كه جلو دوربین قرار گرفتید در چه كاری بود؟
اولین بار كه جلوی دوربین قرار گرفتم، فیلم «پایان تاریكی» به كارگردانی حسن شیروانی بود كه سال 1349 ساخته شد. البته در آن فیلم فقط دو پلان حضور داشتم و خیلی تجربه سینمایی محسوب نمیشد. این تجربه یك سال بعد از نخستین كار تئاترم اتفاق افتاد. سر ضبط همان فیلم بین پلانها بود كه با اكبر مشكینی كه از بازیگران اصلی آن كار بود، همصحبت شدم و سؤالهایی درباره بازیگری با او مطرح كردم. نظر اكبر مشكینی این بود كه بهتر است بروم و در كار تئاتر قویتر شوم. من هم از آن زمان تا سال 52 همه وقتم را برای تئاتر گذاشتم.
اولین تئاتر جدی كه كار كردید و حضور پررنگ داشتید كدام كار بود؟
سال 50 تئاتر آ سد كاظم را در سنگلج و تالار نمایش بازی كردیم كه نخستین كار تئاتر مهم و جدی من بود.
اولین تجربه جدی كار سینمایی را در چه كاری داشتید؟
اولین كار سینماییام «شهر قصه» بود كه سال 1352 ساخته شد. داستان ورود یك فیل به شهر قصه بود و حیوانات مختلف در آن حضور داشتند و نقش من هم نقش خر بود.
اگر بازیگری را كنار بگذارید، نخستین كاری كه سراغش خواهید رفت چیست؟
زراعت. درست است كه دیر است ولی كار دیگری را انتخاب میكنم؛ یعنی انتخاب كردهام. بله، میخواهم زراعت كنم. در اسفراین چندهكتار زمین گرفتهام و دنبال مجوز چاه و این چیزها هستم. در شرایط فعلی علاقهای به كار بازیگری ندارم. البته در كنار كار زراعت به نوشتن هم خواهم پرداخت.
چرا زراعت؟ باز هم اتفاق بود؟
بله، این هم یك اتفاق بود. یكی از دوستانم زمینهای خوبی در اسفراین داشت و ناگهان تصمیم گرفتم در آن زمینها مشغول زراعت شوم. واقعیتش این است كه هیچ تجربهای در این زمینه ندارم ولی مشغول مطالعهام و سعی میكنم یاد بگیرم. امیدوارم در كار كاشت صیفیجات موفق باشم. بالاخره مردم همه نوع خوراكی میخواهند؛ هم خوراك فرهنگی و هم سبزیجات و گوجه و خیار. من هم سعی میكنم خوراك بدهم. چه فرقی میكند چه كاری باشد. اتفاقا حالا فكر میكنم اولویت با دومی است. دخترم خودش تصمیم میگیرد
اولین بار در چه سنی دخترتان به بازیگری علاقه نشان داد؟ واكنش شما چه بود؟
از بچگی دوست داشت بازیگر شود ولی من منعش میكردم. از چند سال پیش او را آزاد گذاشتم تا خودش تصمیم بگیرد. دلم نمیخواهد در هر فیلمی بازی كند یا در تئاترهای الكی كه برای خنده ساخته میشود. دخترم زمانی چند فیلم كوتاه ساخت یا بازی كرد ولی من چندان جدی و حرفهای نگاه نكردم. خودش هم آن زمان نگاهش حرفهای نبود ولی حالا حرفهای به تئاتر نگاه میكند.
دوست ندارید دخترتان بازیگر شود؟
مدتی شایع شد دخترم را از كار بازیگری منع میكنم. صحنه تئاتر و سینما برای من مقدس است. كسانی هم كه در این حوزه فعالیت میكنند، برایم قداست دارند. فضای امروز این هنر، فضای خوبی نیست ولی آدمها بد نیستند. در هر كاری اجازه نمیدهم دخترم وارد شود ولی اگر فیلم خوب یا تئاتر خوبی باشد، دوست دارم كار كند.
مجید مظفری گفت: قبل از سال 47 در شركت مرسدس بنز كار میكردم و آن زمان زبان آلمانی میخواندم. 12 نفر از جوانان فنی شركت برای اعزام به آلمان و یك دوره آموزشی انتخاب شده بودند و من هم بین آنها بودم. همان زمان بود كه پیشنهاد تئاتر پیش آمد و من هم كارم را رها كردم. به همین سادگی از كارم بیرون آمدم و وارد تئاتر شدم.