آنچه مسلم است شبي در بين شبهاي سال بعنوان شب قدر وجود دارد و تقريباً وفاقي بر اين سخن هست كه آن شب يكي از شب هاي ماه رمضان است. گرچه ترديدهائي احتمالاً عمدي در تعيين آن در روايات گوناگون ملاحظه مي شود.
محتمل است پنهان كردن اين شب گرانقدر بمنظور تجليل و تكريم آن و يا پيشگيري از هرگونه كوتاهي عمدي و يافتن استحقاق شقاوت در آن و يا ترغيب به احياي شبهاي رمضان و عبادات و يا همان فلسفه پنهان بودن اولياي الهي در مردم و يا عمل مقبول و مرضيًّ حق در بين اعمال باشد. همچنان كه محروم نشدن مردم از آن در صورت خطاي در شناخت شب هاي ماه را نيز بويژه در افق هاي گوناگون نبايد از نظر دور داشت.
در مورد چرائي و چيستي شب قدر نكات را فراواني مي دانيم همانطور كه ابهامات و سئوالات زيادي نيز وجود دارد و البته اهميت آن در سطحي است كه در طول سال و در تمام نمازهاي واجب و مستحب، استحباب خواندن سوره قدر در ركعت اول و سوره توحيد در ركعت دوم، هدف توجه دادن پيوسته و مستمر مؤمنين به آن دنبال شده است. گوئي قلْه قدر بايستي دائماً موردنظر سالكان و بندگان خداوند بوده باشد و همچون شاخص راهنما چشمها را به خود مجذوب و نيتها را به خود معطوف كند تا پالايشي دائمي در بينش و گرايش و رفتار آدميان به قصد راهيابي به اوج قله قدر شكل بگيرد.
عقيده به ليله قدر، ويژگي ها و خصوصياتي را براي مؤمين به دنبال دارد كه هر يك نياز به واكاوي و موشكافي فراوان دارد. اگر اين ويژگي ها را حكمت، فلسفه،انگيزه يا كاركرد شب قدر معرفي كنيم، سخن گزافي نگفته ايم. اين كاركردها متعددند و پاسخ اين سئوال هستند كه چرا شب قدر براي انسانها پيشبيني و در ماه رمضان تعبيه گرديده است؟
دلايل گوناگوني متصور است از جمله:
1ـ پيوند بين غيب و شهادت
احتمالاً يكي از كاركردها،انگيزه هاو فلسفه هاي جعل ليله قدر اين بوده است كه مؤمين به كشف رابطه بين عالم غيب و عالم شهادت نائل شده و اين دو عالم را در رابطه با يكديگر ببينند. اينكه از جهان غيب همه امور تدبير و مديريت شده و در شب قدر توسط ملائكه و روح همه امور تنزل يافته و به زمين مي رسد و اينكه زمين و زمينيان و جهان شهادت در پيوند و پيوستگي با جهان غيب و باطن عالم بوده و اين رابطه در حد تعيين همه مقدرات، تنگاتنگ و نزديك مي باشد،پيام مهمي است.
كشف اين رابطه كه در گرو كشف و فهم كيفيت نزول قرآن است، اوج درايه و درك و معرفت و آگاهي از حقيقت هستي و البته با عنايت پروردگار و براي انسان كامل و به تبع اوبراي سايرين به فراخور استعداد و قابليت هاي آنهاست.
2ـ تنظيم هندسه فكري
ضرورت سامان يابي ذهن انسان ها در تفسير و تحليل از پديده ها و عالم آفرينش و بخصوص جهان انساني و تحولات مربوط به زندگي انسان ها ايجاب ميكند تا پيوسته او را به وجود هندسه اداره عالم و كم و كيف تقديرات امور توجه دهند و ليله قدر ،نظام بخش ذهن بوده و ترسيم گر نظم حاكم بر عالم هستي به طور پيوسته درذهن ها ويادآور انسانهابه اين نظام و چينش حكيمانه مي گردد.
3ـ تقويت حسابگري در انسانها
اينكه جهان هدفمند، با حساب و كتاب و برنامه و برخوردار از حسابگري است، پيام بسيار مهمي براي انسانها دارد كه بايد حسابگر و برنامه ريز بوده و به فكر تقديرات خود در پرتو نظم حاكم و براساس سنت ها و مقررات الهي باشند.
وجود ليله قدر اين پيام را دارد كه انسانها با تمهيد مقدمات و كسب آمادگي هاي لازم مي توانند مشمول برنامه هاي سعادتبخش و خيرآفرين هستي گشته و سرنوشت خود را چنانكه حسابگري نموده اند، قرار داده و تقديرات خود را به دست خويش مقدر نمايند.
بعلاوه شايد ليله قدر فرصتي براي حسابرسي و ارزيابي برنامه هاي زندگي نيزحداقل سالي يكبار باشد.
4ـ انگيزش
يكي از فلسفه ها و حكمت هاي شب قدر، ايجاد انگيزش در انسانها براي كسب عالي ترين مقامات و تهييج و ترغيب آنها به تلاش و حركت براي دستيابي به بالاترين جايگاه ها و برخورداري هاي مادي و معنوي و احراز سعادت مي باشد. طبيعت اين انگيزش، رقابت و سبقت جوئي در بين انسانها و عمل به آيه سارعوا الي مغفره من ربكم.. با وجود ليس للانسان الاماسعي است.
5ـ پيوند بين امت و امام
ملائكه و روح در شب قدر همه امور را فرو ميآورند و بايد تحويل كسي دهند وگرنه نزول آنان لغو است. تحويل گيرنده كسي جز امام و حجت برحق يعني حضرت مهدي(عج) نيست. بنابراين نزول ملائكه بر ولي خداست و بر اين اساس كاركرد ليله قدر پيوند دادن مردم با اولياء الهي و بويژه امام زمان(عج) است. برنامه هاي زندگي و تقديرات امور كه بدست امام(ع) تأييد و امضاء مي گردد، توجهات و ارتباطات با امام را نه تنها گوشزد كه الزامي مينمايد ولذا اين اثر شب قدر است كه درپرتو آن پيوند امت و امام ،مستحكم تر و تجديد مي گردد.
6ـ تعليم و تفهيم نظام علي و معلولي
اصليترين قاعده در جهان هستي ،قاعده علت و معلول، رابطه علّي بين اشياء و پديدهها و ساير اصول مترتب بر آن همچون اصل سنخيت و قطعيت و امثال آن ميباشد.
شب قدر به ما اين ذهنيت را ميدهد كه جهان و حوادث آن و سرنوشت انسانها صدفه و اتفاق و حادثههاي بي دليل نيست بلكه نظمي علّي و معلولي برآن حاكم است و مهمترين قاعده و اصل مربوط به هستي شناسي را يادآور مي شود كه مبناي همه قواعد فكري و علمي در همه رشته هاي علمي براي انسانهاست.والبته اين پايه ومايه همه معارف وعامل هستي شناسي است.
7ـ ياد خدا از بندگان
پيام شب قدر اين است كه خداوند سبحان به فكر و ياد بندگان و مخلوقات خود بوده و آنها را فراموش نكرده و در اين شب امور آنان را تدبير و تقدير مينمايد و توسط رسولان خود به زمين ميفرستد.
هيج امري از امور بندگان مورد نسيان و فراموشي قرار نگرفته و پروردگار ،انسانهارا از ياد نبرده و به خود رها نكرده و ربّ آنان است و مالك متصرف و دست اندركار امور آنان بوده و كار خلق را به ربّ ديگري واگذار نكرده بلكه خود حيات و ممات آنان را مديريت و اداره مي كند.
8ـ خيريّت
شب قدر جز خير براي بشر و موجودات عالم چيزي نيست اصل تقدير خير است، جعل ليله قدر خيراست ،اعلام آن به بشر خير است ،اينكه در ماه رمضان قرار گرفته خير است، هر نزولي از طرف خدا خير است ،اساساً شر وجود ندارد و همه چيز كه موجود مي شود خير است .جز سوءاختيار و انتخاب نارواي انسانها هيچ چيزي در عالم بد نيست و در شب قدر جز خير انسان ها، چيزي تقدير نمي گردد. نزول قرآن در ليله قدر حاوي اين پيام است كه تقديرات انسانها همين قرآن است و خدا جز رحمت، فضل، نعمت،سعادت براي انسانها تقدير نكرده است.
شب قدر نيز سلام و نور است .تاريكي و سايه را ايجاد نميكنند بلكه گناه،ضعف،كاستيهاو عيبها و نقصهاست كه از شمول نور فراگير الهي در اين شب ،محروميت را بوجود آورده و سايه مي سازد در شب قدر تقدير همه انسانها كمال و خير است و خداوند براساس آيات قرآن تقدير ميكند كه همه انسانها به كمال خود رسيده و انسان كامل گردند و راه مستقيم اين تدبير الهي را نيز به تفصيل در آيات اين كتاب و توسط پيامبر بزرگش به گوش همگان رسانده است.
9ـ تكوين و تشريع
قرآن كه كتاب تشريع و دربردارنده همه امور تشريعي است در شب قدر نازل گرديده و امور تكويني و تقديرات نيز در همين شب تعيين و تنزيل مييابند. پيام اين مقارنت اولاً انطباق تكوين و تشريع است يعني كتاب تشريع با كتاب تدوين و تكوين هستي با يكديگر همسان بوده و از همين رو در قرآن همه چيز هست و هيچ موضوعي از آن بيرون نيست (مافرطنافي الكتاب من شي ـ تبيان كل شي) ثانياً همچنانكه در شب قدر امر همه چيز تنزل يافته و حكم تكويني همه چيز روشن ميشود (فيها يفرق كل امر حكيم) حكم تشريعي همه چيز نيز روشن ميگردد و تكوين و تشريع با يكديگر منطبقاند.
10ـ رضايتمندي
مقام رضا و رضوان و رضايت كه عاليترين مقامات است (و رضوان من الله اكبر) با معرفت نسبت به پروردگار و اراده او، جهان هستي، تدبيرات امور و اطمينان از نظام مندي، هدفداري، عدالت و آينده روشن حاصل مي شود. شب قدر يعني اينكه خداوند براي انسانها تصميم گرفته، امورات آنها را تدبير مي كند و در نظام احسن خود،آينده روشن و عادلانه بلكه فضل آميزي را براي آنان رقم مي زند.
علم و آگاهي به اينكه آنچه اتفاق مي افتد از اراده و علم خداوند خارج نبوده و پسند پروردگار است، اطمينان خاطر و رضايت قلب انسانها را به دنبال خواهد داشت و لذا رضايت مندي انسانها دستاورد و نتيجه شب قدر است.
11ـ توحيد
حكمت جعل ليله قدر،توحيد است. توحيد افعالي بيان ديگري از شب قدر است .كارها به دست خداست و تا مشيت و اراده او نباشد چيزي اتفاق نمي افتاد و هر آنچه واقع مي شود خواست و اراده اوست. شب قدر پيام توحيد، ياد خدا،سپردن كارها به خدا،كارها را از خدا ديدن و خلاصه پيوند زدن ذهن و دل و زندگي و حيات و ممات انسانها با خدارا دارد.
12ـ معيار مبنا
ذهن ما براي ارزش گذاري نياز به معيار دارد. معيارنيز مقايسه مي طلبد و در قياس و مناسبات است كه ارزشها ظهور مي يابد. مكانها از نظر ارزش يكسان نيستند حرم و بيت الله همچون ساير جاها نيست .زمانها نيز يكسان نيستند. رجب و شعبان و رمضان متفاوتند. نقطه معيار و معيار مبنا كه قلّه همه زمانها و شاخص آنهاست،شب قدر است. آنگاه كه قدر آن شب روشن گردد براي ساير ليالي نيز مي توان قدري و ارزشي را ارزش گذاري نمود. شب قدر معيار ارزش گذاري و قله ارزش وترغيب گر و تشويق كننده انسانهابه آن اوج است.
13ـ خدا معيار ارزش و قدر و ارزشگذار
هر عملي از انسان ارزشي دارد كه ارزش گذار و تعيين كننده ميزان قدر آن خداست و اين مطلب بصورت كمي ودقيق براي هر عملي مشخص است مثلاً نماز جماعت 2 نفر 10 برابر و يا صدقه يا صلهرحم ثواب چند حج يا عمره دارد همچنانكه مجموعه اعمال انساني، رتبه، جايگاه، منزلت و درجهاي را براي اوفراهم مي كنند.
كه اين نيز به دست خداست (لهم درجات). بالاتر از اينها هر انسان بلكه هر موجودي در نظام هستي داراي رتبه و جايگاهي است كه همچون حلقات يك زنجير يا اعداد در سلسله مراتب خود نسبت به سايرين ،قدر و ارزش معين و جايگاه و درجه مشخصي دارد. اين جايگاه بسته به ميزان حظّ و بهره هر موجود از وجود است. و با تدبير و تقدير الهي تعيين مي گردد. از اينرو مي توان گفت يكي از پيامها و كاركردهاي شب قدر اين است كه ارزش گذار و تقديرگر هر عمل يا موجودي فقط خداست. هم اوست كه ارزش را به تقوا (ان اكرمكم عندالله اتقيكم)، علم (يرفع الله الذين آمنوا منكم والذين اوتوا العلم درجات)، جهاد (فضل الله المجاهدين علي القاعدين) و امثال آن داده و از ارزشهاي پوچ، پوشالي، موهوم، غيرواقعي و فريبنده همچون حسب و نسب و مقام و مال تحذير نموده است.
ملاك همه ارزشهاي الهي نيز ميتواند قرب باشد و تقرّب به او تعيين كننده درجات آدميان و معيار ارزش آنهاست.
14ـ قرآن متضمن مقرّرات عالم و آدم
نزول قرآن در شب قدر و قدر بودن شبي كه در آن قرآن نازل شده حامل اين پيام مهم و اساسي است كه تقديرات شما در اين شب همانا چيزي است كه در قالب آيات قرآن نازل شده است.
در اين شب همچنانكه قرآن نازل
شده، تقدير همه امور نازل شده و اين مقارنت و همراهي ،بيان يكي بودن آن دو مي باشد.
پس تقديرات چيزي جز آنچه در قرآن آمده نخواهد بود.
مقدرات مؤمنين، منافين و كفار و همه سنتها و قواعد حاكم بر جهان هستي و زندگي انسانها كه تقدير آنهاست در قرآن و در قالب آيات و سور آن نازل شده است .اگر كسي بخواهد بداند تقدير او چيست بايد به قرآن مراجعه كند تا نه تنها تقديرات دنيوي خويش بلكه مقدرات ابدي خود را در آن بيابد و با اين نگاه همه آيات قرآن بيان تقديرات است. ذلك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين يعني تقدير اين است كه اين كتاب براي متقين، هدايت است. همچنانكه براي ظالمين خسارت و شقاوت ميباشد.
15ـ تقدير همگاني
ظاهراً همه موجودات داراي تقدير هستند زيراهر موجودي يا داراي حالت منتظره و كمال متوقعه است يا نه. جز ذات اقدس حق كه كمال محض و مستجمع جميع كمالات است و هيچ حالت منتظرهاي در او و براي او وجود ندارد، ساير موجودات در درون خود يا نسبت به سايرين داراي حالت منتظره و كمال پيشرو هستند و همگي در مسير بسوي خدا (الا الي الله تصير الامور) صيرورتي مقدّر و مسيري مشخص با تقديري معين دارند .هر چند موضوع تقدير براي جهان ماده و ماديات و از جمله انسان خصوصيت افزون تري دارد.
16ـ مشروط بودن تقديرات به اذن خدا
تقدير و ليله قدر به معني خروج كار از دست خداوند نيست. تفاوت تقديرگرائي منفي كه باعث سقوط و انحطاط برخي جوامع گرديده با تقديرگرائي قرآني در مأذون بودن تقديرات به اذن الهي است .
داستان يونس، رؤياي پيامبر(ص) و بسياري از تقديرات تغيير يافته بيانگر اين است كه اولاً يمحوالله مايشاء ويثبت وعنده امّ الكتاب وحتي خلود در بهشت يا جهنم، مشروط به مشيّت الهي است و تقديرات امور،آنها را از دايره مشيّت پروردگار خارج نمي كند بلكه مشروط به اذن او و مادام الأذن هستند.
ثانياً تصميم ،برنامه و تقدير با اجرا، وقوع و تحقّق تفاوت دارد .به محض تقدير، تحقق شكل نمي گيرد و لذا ممكن است در بستر تقديرات ديگر و سنت هاي ديگري، گريز از تقديرات ممكن باشد. اصولاً تقديرات براي هدايت انسان بوده و با اين فلسفه است كه انسان در بستر آنها و با اختيار و انتخاب خود راه هدايت و سعادت و تقديرات مطلوب خود را برگزينند.
نكته قابل تأمل اينكه به نظر مي رسد تقديرات الهي هر چه بلندمدتتر باشد ،قطعي الوقوع ترند و تقديرات نزديك در پرتو تقديرات ديگر قابل تغييرترند. حوادث جهان آخرت و همچنين آخرالزّمان و تقديرات تكامل تاريخ بشري و همه مقدرات بلندمدت تر، همچنانكه تاريخ نشان مي دهد از درجه قطعيّت بالاتري برخوردارند كما اينكه تقديرات روزمره و كوتاه مدت زندگي انسانها با توجه به عكس العمل هاي انسانها قابل تغيير هستند.
بديهي است در همه موارد پيش گفته ،بين علم الهي و تقدير الهي تفاوت وجود دارد.
*حجت الاسلام دکتر حسن علی اکبری