به گزارش مشرق، رقیه فارسی مشاور امور خانواده درباره علت فرار در پسران در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، گفت: پسران فراری عموما در خانواده های نابهنجار و شرایط نابسامان نزاع و درگیری میان پدر و مادر و تضادهای خانوادگی ، نبود ارتباط مناسب بین اعضای خانواده رشد یافته اند.
وی افزود: در برخی مواقع مشکل این افراد وخیم تر هم می شود تا جایی که پدرشان یا حتی در برخی مواقع مادرشان هم معتاد به افیون و رفتاری مملو از خشونت و بدرفتاری نسبت به پسران خود دارند و در واقع نبود حمایت عاطفی و طرد نوجوان از جمله مسائلی است که در این خانواده ها به چشم می خورد.
فارسی گفت: عوامل متعددی در فرار پسران موثر است اما نقش خانواده بیش از سایر عوامل است زیرا در صورتی که خانواده نتواند کار موثری داشته باشد نمی تواند بستری مناسب برای پرورش و تربیت فرزندان باشد و به این ترتیب روابط اعضای آن دچار مشکل می شود.
مشاور امور خانواده تصریح کرد: پسرانی که در خانواده های دیکتارتور منش و یا بی بندو بار پرورش یافته اند عموما بیشتر در معرض بزهکاری و نابهنجاری های رفتاری قرار دارند و از طرفی دیگر چون در سنین نوجوانی و جوانی روابط فرزندان با همسالان و محیط خارج از منزل بیشتر است چنانچه با افراد مساله دار به لحاظ اخلاقی و اجتماعی دوستی کنند این رابطه می تواند زمینه ساز نامناسبی برای انحطاط و یا حتی فرار از خانه شود.
وی افزود: خانواده های آسیب دیده در فرار فرزندان نقش پررنگی دارند اما گاهی وقت ها شاهدیم که در برخی خانواده ها با شرایط مساعد نیز این معضل وجود دارد و این می تواند ناشی از ناآشنایی والدین با فرزند پروری و مساله بلوغ نوجوانان باشد در واقع نوجوانی دوره طوفان و خیزش است ،دوره ای که بلوغ جسمی و جنسی نوجوان و ناسازگاری برخی نوجوانان با این تغییرات از یک سو و انتظارات و توقعات والدین و خانواده ها از سوی دیگر باعث دامن زدن به این تنش می شود و این درحالی است که نوجوانان قادر به شناخت افکار و احساساتشان با تغییرات جنسی و جسمی خود نیستند در واقع آن ها در این مقطع سنی به دنبال استقلال هستند و می خواهند فردی مجزا با طرز فکر و روش مستقل از والدین خود باشند و این ناهماهنگی ها زمانی شدید تر می شود که توقعات و انتظارات پدر و مادر نیز به همان سرعت و به موازات بلوغ جنسی و جسمی فرزند رشد کند نه به موازات بلوغ شناختی و عاطفی او ، در واقع فرزند محبت والدین را می خواهد اما دخالت های آنها را دوست ندارد.
فارسی خاطرنشان کرد: گرچه اجتماع ما به فرار پسران اهمیت زیادی نمی دهد اما از آنجا که میزان فرار پسران چهار برابر دختران است و سن ترک خانه در آنها به 15 سال نیز می رسد نمی توان آن را نادیده گرفت و در واقع می توان گفت: بهترین راهکار برای جلوگیری از بوجود آمدن چنین اتفاق ناخوشايندی برقراری ارتباط گرم و صمیمانه میان پدر و پسر است زیرا اولین فردی که در پیشگیری از فرار پسر می تواند نقش بسزایی داشته باشد والد همجنس او یعنی پدر است و مادران هم باید بدانند که بهتر است پسرشان برخی مسائل را از پدر خود بیاموزد تا بهانه ای برای نزدیکی و برقراری ارتباط و اعتماد بین این دو فراهم شود.
در واقع آنچه که مسلم است پدیده ای تاسف بار به نام پسران فراری نیز از آسیب های تلخ اجتماعی است که به دلیل عرف غلط حاکم بر جامعه بسیار کم رنگ تر از دختران فراری دیده می شود و به آن پرداخته می شود، از طرفی در فرهنگ ما نظارت بر دختران بیشتر است اما اگر پسری ساعت ها در خیابان باشد و یا حتی شب را بیرون از منزلی طی کند با تهدید و تنبیه مواجه نخواهد شد اما فرار دختران با توجه به هنجارهای اجتماعی آسیب های حادتری را به دنبال دارد و جامعه به فرار دختران به چشم همه یا هیچ نگاه می کند و در واقع یک شب فرار از خانه با هزار شب فرقی نمی کند و شاید یک دختر فراری دیگر جایگاهی در خانواده اش نداشته باشد اما این تغییر در مورد پسران صادق نیست و صدمات فرار برای دختران بیشتر و جدی تر است و آثار فرار دختران ، زودتر و سریع تر است اما آثار صدمات بر پسران فراری در زمان های طولانی دیده می شود که لطمات جبران ناپذیری را بر پیکره خانواده ها و جامعه وارد می آورد و در این بین ایجاد فضای مناسب در خانواده و برقراری ارتباط مناسب والدین با فرزندان و شناخت نیازهای روحی و روانی یک نوجوان و جوان می تواند پایان بخش بسیاری از نابهنجاری ها و نابسامانی ها باشد.
وی افزود: در برخی مواقع مشکل این افراد وخیم تر هم می شود تا جایی که پدرشان یا حتی در برخی مواقع مادرشان هم معتاد به افیون و رفتاری مملو از خشونت و بدرفتاری نسبت به پسران خود دارند و در واقع نبود حمایت عاطفی و طرد نوجوان از جمله مسائلی است که در این خانواده ها به چشم می خورد.
فارسی گفت: عوامل متعددی در فرار پسران موثر است اما نقش خانواده بیش از سایر عوامل است زیرا در صورتی که خانواده نتواند کار موثری داشته باشد نمی تواند بستری مناسب برای پرورش و تربیت فرزندان باشد و به این ترتیب روابط اعضای آن دچار مشکل می شود.
مشاور امور خانواده تصریح کرد: پسرانی که در خانواده های دیکتارتور منش و یا بی بندو بار پرورش یافته اند عموما بیشتر در معرض بزهکاری و نابهنجاری های رفتاری قرار دارند و از طرفی دیگر چون در سنین نوجوانی و جوانی روابط فرزندان با همسالان و محیط خارج از منزل بیشتر است چنانچه با افراد مساله دار به لحاظ اخلاقی و اجتماعی دوستی کنند این رابطه می تواند زمینه ساز نامناسبی برای انحطاط و یا حتی فرار از خانه شود.
وی افزود: خانواده های آسیب دیده در فرار فرزندان نقش پررنگی دارند اما گاهی وقت ها شاهدیم که در برخی خانواده ها با شرایط مساعد نیز این معضل وجود دارد و این می تواند ناشی از ناآشنایی والدین با فرزند پروری و مساله بلوغ نوجوانان باشد در واقع نوجوانی دوره طوفان و خیزش است ،دوره ای که بلوغ جسمی و جنسی نوجوان و ناسازگاری برخی نوجوانان با این تغییرات از یک سو و انتظارات و توقعات والدین و خانواده ها از سوی دیگر باعث دامن زدن به این تنش می شود و این درحالی است که نوجوانان قادر به شناخت افکار و احساساتشان با تغییرات جنسی و جسمی خود نیستند در واقع آن ها در این مقطع سنی به دنبال استقلال هستند و می خواهند فردی مجزا با طرز فکر و روش مستقل از والدین خود باشند و این ناهماهنگی ها زمانی شدید تر می شود که توقعات و انتظارات پدر و مادر نیز به همان سرعت و به موازات بلوغ جنسی و جسمی فرزند رشد کند نه به موازات بلوغ شناختی و عاطفی او ، در واقع فرزند محبت والدین را می خواهد اما دخالت های آنها را دوست ندارد.
فارسی خاطرنشان کرد: گرچه اجتماع ما به فرار پسران اهمیت زیادی نمی دهد اما از آنجا که میزان فرار پسران چهار برابر دختران است و سن ترک خانه در آنها به 15 سال نیز می رسد نمی توان آن را نادیده گرفت و در واقع می توان گفت: بهترین راهکار برای جلوگیری از بوجود آمدن چنین اتفاق ناخوشايندی برقراری ارتباط گرم و صمیمانه میان پدر و پسر است زیرا اولین فردی که در پیشگیری از فرار پسر می تواند نقش بسزایی داشته باشد والد همجنس او یعنی پدر است و مادران هم باید بدانند که بهتر است پسرشان برخی مسائل را از پدر خود بیاموزد تا بهانه ای برای نزدیکی و برقراری ارتباط و اعتماد بین این دو فراهم شود.
در واقع آنچه که مسلم است پدیده ای تاسف بار به نام پسران فراری نیز از آسیب های تلخ اجتماعی است که به دلیل عرف غلط حاکم بر جامعه بسیار کم رنگ تر از دختران فراری دیده می شود و به آن پرداخته می شود، از طرفی در فرهنگ ما نظارت بر دختران بیشتر است اما اگر پسری ساعت ها در خیابان باشد و یا حتی شب را بیرون از منزلی طی کند با تهدید و تنبیه مواجه نخواهد شد اما فرار دختران با توجه به هنجارهای اجتماعی آسیب های حادتری را به دنبال دارد و جامعه به فرار دختران به چشم همه یا هیچ نگاه می کند و در واقع یک شب فرار از خانه با هزار شب فرقی نمی کند و شاید یک دختر فراری دیگر جایگاهی در خانواده اش نداشته باشد اما این تغییر در مورد پسران صادق نیست و صدمات فرار برای دختران بیشتر و جدی تر است و آثار فرار دختران ، زودتر و سریع تر است اما آثار صدمات بر پسران فراری در زمان های طولانی دیده می شود که لطمات جبران ناپذیری را بر پیکره خانواده ها و جامعه وارد می آورد و در این بین ایجاد فضای مناسب در خانواده و برقراری ارتباط مناسب والدین با فرزندان و شناخت نیازهای روحی و روانی یک نوجوان و جوان می تواند پایان بخش بسیاری از نابهنجاری ها و نابسامانی ها باشد.