به گزارش مشرق، کيهان نوشت: «ابراهيم نبوي» که در محافل اپوزيسيون با «درازگوش تروا» شناخته مي شود به دنبال تصريح گنجي بر اينکه تقلب در انتخابات واقعيت نداشته و جنبش سبز خالي از حقيقت است، با الفاظي مالامال از اهانت و تحقير به وي حمله کرد و از جمله اکبر گنجي را با چهارپاياني که سم بر زمين مي کوبند، مقايسه نمود. اين کار باعث شد برخي عناصر فراري همسو و همفکر با گنجي، به «ابراهيم نبوي» اعتراض کنند که اين چه وضع تحمل و تکثر و «جنبش رنگين کماني» است! و اگر گنجي، کسي که سم بر زمين مي کوبد معرفي شود، تکليف ديگران چه خواهد بود.
طنزنويس اجير در توجيه اقدام خود مطلبي که مجددا آميخته با توهين و تحقير است در «جرس» خطاب به افشاري نوشت، او مي نويسد: اگر مي خواستم گنجي را ترور شخصيت کنم که در همان روزهايي که حتي همسر گنجي هم توافق کرده بود که او اعتصاب غذا را تا مرگ ادامه بدهد، نامه نمي نوشتم که باباجان، بي خودي اين آدم را شير نکنيد، يک دفعه ديديد جدي گرفت و مرد. اگر مي خواستم ترور شخصيت کنم همان زمان مي کردم که همه شرايط ترور هم آماده بود.
وي همچنين با بيان اينکه «شما طنز را نمي فهميد و اصطلاح سم بر زمين کوبيدن براي طنز و اصرار به کار رفته» مي افزايد: گنجي مي گفت آدم در مي ماند در اين حرفهاي اپوزيسيون، مي گويند ما سبز هستيم، بعد مي گويند موسوي را قبول نداريم که در کشتار 67 نقش داشته، رنگ سبز هم سيدي است و قبول نداريم، زندانيهاي سبزها هم همه شان قبلا حزب اللهي بودند، در انتخابات هم شرکت نکرديم و اصلا راي نداديم. خب، شما که هيچ چيزتان سبز نيست، براي چي از رنگ سبز استفاده مي کنيد، مگر رنگ ديگري در دنيا نيست، بگوييد ما قرمزيم. اين جمله هاي آقاي گنجي است. علي جان! شما که معتقدي که سبزها تحمل نظر مخالف ندارند، دموکرات هم نيستند، حامي حقوق بشر هم نيستند و دروغ مي گويند. حالا چه اصراري داري که آنها حتي مصالح جنبشي که شما سرتاپايش را دروغ مي داني و آنها به آن افتخار مي کنند، حق نداشته باشند تعيين کنند. آقاي گنجي روزي که زنداني شد، نوشت که اصلاحات تنها راه نجات کشور ماست و حاضريم جانمان را برايش بدهيم و سالها زندان برويم. بعد از پنج سال گفت، من از اول با اصلاحات مخالف بودم و بخاطر اينکه مي گفتم ]آيت الله[ خامنه اي بايد برود، زنداني شدم. حالا اگر من بگويم اين برادر ما آلزايمر دارد، تروريست هستم؟ آقاي گنجي يک سال قبل به منتقدان جنبش سبز مي گفت شما که نه رنگ سبز را نه موسوي و خاتمي و کروبي را، نه انتخابات و شعار راي من کجاست را قبول داريد، چرا مي گوييد ما سبزيم، حالا همين آقاي گنجي عليه موسوي و خاتمي و زندانيان جنبش و شعار جنبش و همه چيز مخالفت مي کند، من نمي فهمم کجاش سبز است؟
شايان ذکر است سپردن مميزي جنبش سبز کذايي به طنزنويس اجير حلقه لندن (جرس) و اخراج گنجي از جنبش سبز توسط نامبرده در حالي است که گنجي تا چندي پيش از سوي حلقه جرس با القاب نچسبي چون «يکي از 5 عضو اتاق فکر جنبش سبز در خارج» و «ابوذر» معرفي مي شد و معلوم نيست چطور در عرض چند ماه مي توان يکي از رهبران؟! جنبش سبز را تا حد کسي که اصلا سبز نيست و سم بر زمين مي کوبد پايين آورد؟ البته وقتي يک طنزنويس دربه در و مفلوک، بشود استراتژيست جنبش کذايي و خروجي اش بشود پيشنهاد افتضاح «درازگوش تروا»، لابدبه همان دليل هم مي شود اکبر پونز را يکي از 5 سرکرده جنبش معرفي نمود و بعد هم او را در زمره «کالانعام بل هم اضل» به حساب آورد!
اين تسويه حساب شديد با اکبر گنجي در حالي است که نامبرده اخيرا تصريح کرد جنبش سبز دچار «استبداد سبز» شده است.
طنزنويس اجير محافل ضدانقلاب مي گويد اگر اکبر گنجي را «چهارپايي که سم بر زمين مي کوبد» معرفي کرده طنز حرفه اي بوده و اگر کساني اين را نفهميده اند مربوط به اين است که طنز را نمي شناسند!<BR>