به گزارش مشرق، کيهان نوشت: وي در ادامه پرسش هاي خود از ماهيت مفقود «جنبش سبز» مي نويسد: آناني که از جنبش سبز سخن مي گويند بايد روشن سازند که اصطلاح جنبش را دقيقاً به چه معنايي به کار مي برند؟ اگر جنبش به معناي وجود شبکه هاي اجتماعي غيررسمي است، دو نکته بايد روشن شود؛ اول- اين شبکه ها به چه معناست. دوم- شبکه اجتماعي هر معنايي که داشته باشد، بايد با شواهد و قرائن نشان داد که به همان معناست، اينک روابط شبکه بالفعل ميان سبزها وجود دارد. اعتراض يکي از ارکان جنبش هاي اجتماعي است. چرا شاهد اعتراضات سياسي سبزها نيستيم؟ آيا متغير سرکوب به تنهايي رفتار سبزها و عدم وجود اعتراض سياسي را توضيح مي دهد؟
وي با اشاره به ناتواني فتنه گران از برگزاري تجمع و تحصن و اعتصاب و... مي نويسد: جنبش هاي اجتماعي از طريق اعتراض هاي پرتعداد، ميزان پايگاه اجتماعي و قدرت خود را به رخ رژيم ها مي کشند. سبزها در عين اين ادعا کنش خاصي بروز نمي دهند. با اين حساب «ما بيشماريم» يعني چه؟ شايد «سرکوب گسترده» توجيه مفيدي باشد. ]اما[ خارج از کشور را چگونه بايد تبيين کرد؟ گفته مي شود حدود 3 ميليون ايراني در کشورهاي خارجي اقامت دارند. «ما بيشماريم» در خارج چه معنايي دارد؟ ساده ترين مدعا، مدعاي وجود بيشمار ناراضي است. «بيشمار ناراضي» يعني چه قدر؟ 95 درصد؟ 90 درصد؟ 75 درصد؟ فرض کنيم 90 درصد ايرانيان مقيم ديگر کشورها ناراضي هستند. متغير سرکوب هم در خارج وجود ندارد. آيا سبزها مي توانند در يک روز تعطيل، 10 درصد (300هزار تن) يا 5 درصد(150هزار تن) از اين جمعيت را براي حرکتي اعتراضي در سراسر دنيا گرد آورد؟ اختصاص چند ساعت وقت براي يک تظاهرات در خارج هيچ هزينه اي ندارد. اگر چنين امکاني وجود ندارد، متغير «سرکوب» نمي تواند توجيه گر مسئله باشد. در اين صورت چرا تحليلگر نبايد در وجود شبکه هاي اجتماعي سبز شک و ترديد کند؟ و چرا نبايد ناظر بيطرف مجاز نباشد که بگويد شبکه هاي اين چنيني وجود خارجي ندارد؟
يادآور مي شود گنجي در پي انتشار تحليل هاي اخير خود با موجي از ناسزا و فحاشي محافل ضد انقلاب مواجه شد چندان که «ا.ن» طنزنويس قريحه خشکيده فراري، او را به چارپايي تشبيه کرد که سم بر زمين مي کوبد! با اين حال بايد گفت که ظاهراً گنجي با وجود سم و دمي که براي او بسته اند، بهتر از ديگر هم قطارانش در خارج واقعيت آشفته فتنه سبز را درک کرده است.