به گزارش مشرق به نقل از بولتن، همسر محسن ميردامادي عضو کادر رهبري حزب مشارکت که در حال حاضر به اتهام شرکت در مناقشات و فتنه پس از انتخابات در زندان به سر مي بردو ظاهرا فعاليت هاي رسانه اي همسرش را نيابتا انجام مِي دهد ،اخيرا در گفت وگويي با يکي از روزنامه هاي دو.نرخي! به تشريح خاطرات سوپر انقلابي خود از دوران انقلاب اسلامي وتسخير لانه جاسوسي پرداخته است که خنده دار ودرعين حال دردناک است.
او در تيتر ومقدمه مصاحبه، توسط مصاحبه کننده به گونه اي معرفي شده که خواننده ابتدا تصور مِي کند شخصا در تسخير لانه جاسوسي نقش داشته اما بعد متوجه مي شود که در آن سالها ايشان دانش آموزي بيش نبوده و مدتي پس ازاشغال لانه به عنوان نيروي پشتيبان به دانشجويان پيوسته اند واصولا ذر جريان کم وکيف تصميم گيريها نبوده وآنچه از آن دوران مِي داند احتمالا شنيده هاويا نقل قولهايي بوده که ممکن است مقرون به صحت نباشد ويا در جريان نقل قولها خواسته وناخواسته دچار تغيير ويا تحريف شده باشد وجاي تعجب است روزنامه محترم چرا با وجودي که عوامل محوري ودست اول دخيل در اين رويداد تاريخي حاضرند از ايشان به دليل وابسته بودن به يکي از عوامل رويداد به عنوان مطلع استفاده مِي کند.
اما نکته اصلي مصاحبه آنچه که گفتيم نيست.خانم زهرا مجردي دراين گفت وگو ادعاي شگفت انگيزي را درباره سالهاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بيان مي کند که مايه تعجب وتاسف است.
ازجمله ادعاي ايشان اين است که دختران انقلابي در سالهاي قبل از پيروزي انقلاب مدل موي خود را به پيروي از يک هنر پيشه زن امريکايي يعني جين فوندا که عليه جنگ ويتنام مبارزه مِي کرد، کوتا ه مي کرده اند واين را به حساب سوابق مبارزاتي قلمداد کرده است!! در جايي که قافيه تنگ باشد شاعر! مورد نظر ما هم ناچارا به جفنگ گويي متوسل مي شود .
اين اظهارات شايد بي پايه ترين حرفي است که تا امروز در مورد انقلاب اسلامي گفته شده باشد وجادارد وبايد جايزه زرشک طلايي!! را به ايشان وشخص مصاحبه کننده اهدا کرد. شخصا تاامروز در هيچ کتاب ، خاطره نگاري ،گزارش خبري وياعکس وفيلمي از انقلاب اسلامي اشاره اي به اين امر يعني الگو برداري زنان ايراني از جين فوندا نديده ونخوانده ام واين اظهارات بي پايه تنزل نقش سرنوشت ساز زنان انقلابي ما تاحد فعاليتهاي يک هنر پيشه هاليوودي واقعا چندش آور است.
در حالي که زنان ودختران انقلابي درگيري نبردي خشن ودشوار با عوامل رژيم شاه بودند ودر چنان شرايط نفس گيري چه جاي پرداختن به مدل موي سر باقي مِي ماند. اين ادعاي بي پايه حتي در مورد گروههاي چپ درگير در امر مبارزه که حجاب براي آنان موضوعيتي نداشت، قطعا مصداق نداشت چون شرايط چنين چيزي را اقتضا نمي کرد .
درمقطع اوج گيري انقلاب اسلامي در سطح جامعه نيز چنين امري حتي از طرف خبرنگاران خارجي که در کشور حاضر بودندوهر تحولي را زير نظر داشتند، گزارش نشده است. در سالهاي آخر حکومت شاه که خدمت سربازي براي زنان اجباري شده بود بسياري از دختزان انقلابي ما به دليل پاييندي به امر حجاب وقتي اجبارا به سربازي اعزام مِي شدند براي آان که مجبور به برداشتن حجاب نشوند موهاي خودرا از ته مي تراشيدند...
اين حرکت عمق پاي بندي آنان را به حجاب و اعتقادات اسلامي و روح وفضاي مسلط آن سالها رانشان مي دهد ومويد بي اساس بودن مدعاي سرکار خانم است. در اين جا سوالي که مطرح مي شود اين است که روزنامه محترم چه دليلي براي اطلاع از چند وچون رويدادي که عوامل مستقيم واصلي آن در قيد حياتند به سراغ کساني مي رود که نقش اصلي در رويداد نداشتند. آيا اين مصداق ضرب المثل رنگ کردن کنجشک وفروختن آن جاي قناري نيست؟
در حالي که زنان ودختران انقلابي درگيري نبردي خشن ودشوار با عوامل رژيم شاه بودند ودر چنان شرايط نفس گيري چه جاي پرداختن به مدل موي سر باقي مِي ماند. اين ادعاي بي پايه حتي در مورد گروههاي چپ درگير در امر مبارزه که حجاب براي آنان موضوعيتي نداشت ،قطعا مصداق ن