به گزارش مشرق به نقل
از فارس، عادل الجبوری در مقالهای در پایگاه خبری الانتقاد به تحلیل وضعیت
سیاسی عربستان سعودی در پی مرگ پیاپی ولیعهدها می پردازد و آن را
بزرگترین چالش این کشور از زمان تأسیس در سال 1932 می داند.
وی در ادامه می نویسد: نهادهای حکومتی، محافل خاندان سلطنتی و رسانه های عربستان دیگر قادر به کتمان نگرانی ها و دغدغه ها نیستند و به عبارت دیگر، پچ پچ کردنها در مورد واقعیت عربستان و چالشهای پشت پرده آن، به سخنان صریح، شفاف و همگانی تبدیل شده که این امر به خودی خود یک موضوع بسیار مهم به شمار می رود.
نمی توان همه مشکلات عربستان را با پول حل کرد
عبدالرحمن راشد مدیر کل شبکه العربیه در روزنامه الشرق الأوسط چاپ لندن می نویسد: تصور من این است که کشوری مانند عربستان با وجود پتانسیلهای فراوان، تاب اشتباهات را ندارد و دیگر یک کشور در حال آزمون و خطا به شمار نمیرود، این سخن که پول یا گذر زمان همه مشکلات را حل می کند صحیح نیست، چالشهای پیش روی حکومت عربستان، از سایر چالشها آسانتر نیست و این ما را بر آن می دارد که در جستجوی حکمت، تجربه، مسؤولیت پذیری و درک تاریخ و زمان برآییم.
با دقت در رسانه های دیداری و شنیداری عربستان متوجه می شویم که نگرانی ها و دغدغه های عبدالرحمن راشد در این رسانه ها دیده می شود، ضمن اینکه آقای راشد هم بر اساس دیدگاههای شخصی خود سخن نمی گوید بلکه بیشتر در صدد بیان دیدگاهها و مواضع رسمی حکومت سعودی است.
رژیم سعودی در آستانه فروپاشی است
شاهزاده طلال بن عبدالعزیز برادر تنی پادشاه و ولیعهد با آنکه به علت برخی اختلافات با مراکز اصلی قدرت، مدتی است در یونان اقامت دارد، اما نمی توان وی را مخالف سیاسی رژیم آل سعود دانست، این شاهزاده پس از مرگ برادرش نایف پیش بینی کرد که پادشاهی عربستان هم درست مانند اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی شود. وی خواهان این شد که نظام سیاسی عربستان همانند بسیاری دیگر از نظامهای پادشاهی از جمله نظام پادشاهی انگلستان، به نظامی مشروطه و دارای اختیارات، وظایف و نقشهای محدود و مشخص، تبدیل شود و پارلمان و دولت منتخب بر سر کار بیاید. شاهزاده طلال در ادامه سخنانش تاکید کرد که کمیته بیعت، دیگر وجود خارجی ندارد، چرا که پادشاه با تعیین نایف و سپس سلمان به ولیعهدی، این کمیته را نادیده گرفته است.
اعتراضها سراسر عربستان را فرا خواهد گرفت
برخی محافل عربستانی در داخل و خارج معتقدند که مرگ شاهزاده نایف، پرونده های بسته را در روزها و ماههای آینده، باز خواهد کرد و نوعی جسارت علیه رژیم حاکم را به وجود خواهد آورد، اینان معتقدند که جنبش اعتراضی عربستان که هم اکنون در منطقه الشرقیه و برخی مناطق از جمله ریاض در حال اوج گیری است، کل این کشور را در برخواهد گرفت.
مرگ بزرگان خاندان سلطنت، اختلافات را افزایش می دهد
از سوی دیگر مرگ ملک عبدالله 85 ساله که از بیماری رنج می برد، می تواند اوضاع را پیچیده تر کند، پیش بینی می شد که وی زودتر از شاهزاده سلطان ولیعهد اسبق که اواخر سال گذشته از دنیا رفت، با عرش پادشاهی وداع کند. مرگ ملک عبدالله نه آخرین مرحله رژیم آل سعود بلکه آغاز پایان است، زیرا شاهزاده سلمان ولیعهد کنونی، پس از ملک عبدالله بر عرش قدرت تکیه خواهد زد و شاهزاده احمد وزیر کنونی کشور، ولی عهدی را از آن خود خواهد کرد. از هفت فرزند سدیری خاندان حاکم، شاهزاده مقرن رئیس دستگاه اطلاعاتی، شاهزاده مشعل رئیس کمیته بیعت، شاهزاده سلمان و بسیاری دیگر از نوادگان و پسر عموهای خاندان سلطنت باقی خواهند ماند، اینان بیش از آنکه همدل و همرأی باشند دچار اختلاف هستند، به ویژه هنگامی که بزرگان خاندان حضور نداشته یا قدرت آنان کاهش یابد.
ملک عبدالله آخرین حلقه سلسله پادشاهی عربستان است
حمزه حسن معارض عربستانی، رژیم کنونی عربستان را به میزی تشبیه می کند که سه پایه خود را از دست داده و تنها یک پایه عصا به دست آن – یعنی ملک عبدالله – باقی مانده است. نکته اساسی این است که ملک عبدالله با انتخاب شاهزاده سلمان به عنوان ولیعهد و شاهزاده احمد به عنوان وزیر کشور، کمیته بیعت را نادیده گرفت و از آن عبور کرد که خود می تواند شکاف و چنددستگی خاندان حاکم را افزایش دهد، شایان ذکر است که این کمیته که در سال 2007 تشکیل شد، 35 عضو دارد که 18 کرسی آن را فرزندان ملک عبدالعزیز و 17 کرسی دیگر را نوادگانش در اختیار دارند. بی تردید اختلاف و گوناگونی رؤیاها، دلبستگی های سیاسی، ارتباطات خارجی و رقابت بر سر ثروت و امتیاز، فضای کشمکش سیاسی را ملتهب تر و خطرناکتر خواهد کرد.
تفرقه سران عربستان به سطوح پایین دستی نیز سرایت خواهد کرد
طبیعی است که تشتّت و چنددستگی در رأس هرم قدرت، به سرعت سطوح پایین دستی را نیز در بر می گیرد و با الهام از فضای بهار عربی، به بالا گرفتن زمزمه های انزجار و کشکمش منجر خواهد شد، همچنانکه فروپاشی ارکان به ظاهر پولادین حکومتی را نیز به دنبال خواهد داشت. از جمله این ارکان می توان به کمیته بیعت و هیأت امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد. ولیعهد سابق یعنی شاهزاده نایف که به سختگیری، شدت عمل، حمایت از نهاد دینی وهابیت و مخالفت با هر گونه فضای آزاد اجتماعی از جمله اعطای حق رانندگی به زنان یا اختلاط در اماکن عمومی معروف بود با تمام توان از هیأت امر به معروف و نهی از منکر حمایت می کرد.
فروپاشی آل سعود با سرنگونی رژیم های عربی متفاوت خواهد بود
درست است که نهاد حاکم بر عربستان در چند دهه گذشته موفق شده با استفاده از شیوه استبدادی، ثروت فراوان و حمایت ابرقدرتها، جنبشهای مخالف متشکل از مردم و نخبگان را که دارای چارچوبهای سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فکری هستند، کنترل کند اما به احتمال بسیار زیاد با چالشهای فراوانی در رویارویی با شکافها و لرزشهای درون حکومتی مواجه خواهد شد، زیرا کشمکشها و شکافهای رأس هرم قدرت می تواند زمینه را برای همه گزینه ها و حتی بدترین آنها فراهم سازد و این بدین معناست که فروپاشی رژیم آل سعود تا حد زیادی با فروپاشی رژیم بعث عراق و رژیمهای تونس، مصر، لیبی و یمن متفاوت خواهد بود.