به گزارش مشرق ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :
شما كه عرضه يك رزمايش نداريدغلط مي كنيد ايران را تهديد كنيد!
رزمايش مشترك آمريكا و رژيم صهيونيستي براي دومين بار به تعويق افتاد. هاآرتص هراس از افزايش تنش با ايران را علت لغو مجدد رزمايش موسم به چالش سخت عنوان كرده است.
ژنرال مارتين دمپسي رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا اعلام كرد آمريكا و اسرائيل رزمايش چالش سخت را ماه اكتبر آينده (مهر و آبان) برگزار مي كنند.
اين رزمايش ابتدا قرار بود اواخر دي ماه سال گذشته برگزار شود اما اعلام شد به مدت 6 ماه (خرداد و تير امسال) به تعويق افتاده است.
روزنامه صهيونيستي هاآرتص درباره علت لغو اين رزمايش نوشت: «مقامات نظامي اسرائيل اعلام كردند واشنگتن مي خواهد از افزايش تنش ها در منطقه جلوگيري كند و به همين خاطر رزمايش نظامي مشترك خود با اسرائيل را به خاطر نگراني از افزايش تنش ها با ايران به تأخير انداخته است.»
خاطرنشان مي شود در نوبت قبلي لغو رزمايش «چالش سخت» رسانه هاي رژيم صهيونيستي در گزارش هاي جداگانه اي علت لغو برگزاري رزمايش مشترك نظامي آمريكا و اسرائيل را جلوگيري از افزايش تنش ها در منطقه و هراس از تحركات ايران بويژه تهديد تهران به بستن تنگه هرمز توصيف كرده بودند.
همان زمان و همزمان با سفر رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا به اسرائيل، راديو ارتش رژيم صهيونيستي گزارش داده بود: رزمايش مشترك آمريكا و اسرائيل با عنوان «چالش سخت 12» به دليل فضاي «تنش آلود» منطقه به تعويق افتاده است.
دبكا فايل، وابسته به سازمان جاسوسي موساد نيز اعلام كرده بود: با لغو بزرگ ترين مانور جنگي آمريكا و اسرائيل توسط كاخ سفيد اختلافات بين واشنگتن و تل آويو بر سر ايران افزايش يافت.
نگراني اسرائيل از پيوندجنبش هاي شيعي و سني در خاورميانه
اسرائيل نگران است انتخاب محمد مرسي به رياست جمهوري مصر باعث بي ثباتي در خاورميانه شود.
روزنامه فرانسوي «20 مينوت» ضمن درج مطلب خود خاطرنشان كرد: تل آويو نگران دوستي محمد مرسي با ايران و ايجاد بي ثباتي توسط وي است. مرسي اعلام كرده قصد برقراري دوباره روابط ديپلماتيك با ايران را كه در دوران «حسني مبارك» قطع شده بود دارد و از آن به عنوان يك ابزار متعادل كننده در مسايل استراتژيك خاورميانه ياد مي كند.
«فرانسوا ژره» مدير مركز فرانسوي تحقيقات استراتژيك مي گويد: دوستي ميان مصر و ايران قبل از هرچيز نشان دهنده هدف مصر براي تداوم حمايت هاي خود از آرمان فلسطين و حماس مي باشد در حالي كه اين جنبش سني است ولي مورد حمايت ايران شيعي است.
پس ايراني ها كجا هستند؟!
«اكثر شركت كنندگان در ميتينگ هاي مجاهدين خلق [منافقين] نه ايراني كه آفريقايي و افغاني و اروپائيان بيكار و فقير هستند و به هواي يك وعده غذاي مجاني در اين ميتينگ ها شركت مي كنند».
يكي از عناصر ضدانقلاب خارج نشين ضمن انتشار اين مطلب و با اشاره به گربه رقصاني چندي پيش منافقين در پاريس نوشت: واقعيت پشت پرده همايش مجاهدين خلق در پاريس چه بود؟ اصلا دوست نداشتم بار ديگر نام منحوس اين گروه را بياورم، اما دروغ گويي ها و شارلاتان بازي اينها به حدي است كه مجبور شدم براي اطلاع رساني اين مطلب را بنويسم. سران سازمان كه در پاريس مستقر مي باشد، چند سالي است كه در ماه ژوئن همايشي را با نام پرطمطراق و دهن پركن «گردهمايي ايرانيان آزاده» در اين شهر برگزار مي كنند كه هدف از آن چيزي جز بهره برداري رسانه اي و تبليغاتي نيست. چند روز پيش مجددا اين برنامه برگزار شد. ويدئوي به دست آمده از اين نمايش به خوبي نشان مي دهد اكثر شركت كنندگان در اين برنامه نه ايراني كه در واقع آفريقايي، لهستاني، افغاني ها و اروپائيان بيكار و فقير ساكن فرانسه و برخي از كشورهاي شرق اروپا بوده اند! اين افراد با اتوبوس و به شوق خوردن غذا و نوشيدني مجاني و نيز بازديد و اسكان رايگان در پاريس به اين مراسم آورده مي شوند. اگر ويدئو را نگاه كنيد به وضوح مي بينيد كه به سختي مي توان افراد ايراني را در ميان سياه پوستان و موبورهاي مستقر در محل همايش، مشاهده كرد!
نويسنده وبلاگ «گاه نوشت هاي آلفرد» مي افزايد: واقعا زهي شرم! در اين تجمعات كه با صرف هزينه بسيار هنگفت و چند ميليون دلاري برگزار مي شود، از سياستمداران سابق آمريكايي كه اكثرا طرفداران دو آتشه حمله به ايران مي باشند براي سخنراني استفاده مي شود. آن طور كه در سايت فايننشال تايمز و برخي ديگر از سايتهاي معتبر ذكر شده، هر كدام از اين افراد براي يك سخنراني 10 دقيقه اي تا 40هزار دلار پول دريافت مي كنند. هدف سازمان از اين مراسم پرهزينه اين است كه مدعي شوند نزد ايرانيان داراي پايگاه و اپوزيسيون رژيم هستند.
اين ضد انقلاب خارج نشين در ادامه مي نويسد؛ اين دروغ گويي هاي مجاهدين خلق، خود سند محكمي است بر اين واقعيت كه هيچ پايگاه اجتماعي حتي در ميان ايرانيان مقيم خارج از كشور ندارد و براي پر كردن ميتينگ هاي خود دست به نيرنگ مي زند و با نوشابه و ساندويچ از خارجي ها به عنوان سياهي لشكر استفاده مي كند!
دعواي لس آنجلسي ها ناموسي شد
دست اندركاران رسانه هاي اپوزيسيون كارنامه پرحجمي در تراشيدن سر يكديگر و ليچار بار كردن به هم دارند، اما اينكه كار به ناموسي شدن ماجرا و چاقو كشيدن بكشد، حكايت تازه اي است.
ماجرا از اين قرار است كه اخيراً «م - الف» سراينده شعرهاي مبتذل كاباره اي، به روي مجري شبكه تلويزيوني آپادانا چاقو كشيده است. پايگاه اينترنتي ايران گلوبال (وابسته به ضدانقلاب) در شرح ماجرا نوشت: همه داستان اين است كه مجري آپادانا تي وي در برنامه خود ادعا مي كند كه همسر «م - الف» يك زن بدكاره است و «م- الف» هم مي رود و مجري را با چاقو مي زند! خلاصه اوضاع در لس آنجلس بدجوري قاطي پاتي شده!! مجريها اين طوري هم به يكديگر گير مي دهند.
زيباكلام: خاتمي مثل پيكان 20 سال پيش است!
اصلاح طلبان فاقد سر هستند و هر روز يك نفرشان به عنوان نامزد انتخابات معرفي مي شود. متأسفانه تا خرداد 92 شاهد ادامه اين وضعيت خواهيم بود.
صادق زيباكلام اين مطلب را در ارزيابي اصلاح طلبان گفته و تصريح كرده كه جبهه اصلاحات به طور حزن انگيزي فاقد مديريت است. وي در مصاحبه با آريا مي گويد: متأسفانه طي سه سال گذشته نمي توان هيچ مورد يا مسأله مهمي كه در سطح منطقه اتفاق افتاده باشد را پيدا كرد كه اصلاح طلبان و سران آنها در خصوص آن موضوع يك موضع گيري رسمي اتخاذ كرده باشند لذا اگر كسي خارج از ايران وارد جامعه ما شود اين سؤال براي آن مطرح مي شود كه جنبش اصلاحات كه درباره آن سخن مي گويند آيا ليدري دارد؟
اين اصلاح طلب كه در سوابق خود حمايت از هاشمي رفسنجاني را دارد، مي افزايد: آنچه دل انسان رابه درد مي آورد اين است كه جنبش اصلاح طلبي فاقد سر است. من دو مثال مي زنم درجريان انتخابات مجلس نهم در اسفند ماه و سپس در فروردين ماه ما هيچ حركت و موضع گيري رسمي را از جانب اصلاح طلبان نديديم و اصلاح طلبان هيچ موضع گيري شفاف، دقيق و روشني در قبال مسأله انتخابات انجام ندادند و بعد هم شاهد بوديم آقاي خاتمي آمد و رأي هم داد.
وي تأكيد مي كند: مشابه همين بلاتكليفي و نداشتن طرح و برنامه در انتخابات رياست جمهوري يازدهم كه قرار است در سال 92 انجام شود نيز ديده مي شود. در يك مراسم ترحيم كه متعلق به آقاي موسوي خوئيني ها بود ايشان يك مطلبي را به خبرنگاري مي گويند كه اين مساله موج راه مي اندازد و چند روز بعد يك هفته نامه نزديك به اصلاح طلبان يك عكس تمام رنگي از عارف چاپ مي كند و از وي به عنوان يك گزينه براي رياست جمهوري نام مي برد. پس از آن چند روز بعد عنوان مي شود قرار است اسحاق جهانگيري به عنوان نامزد اصلاح طلبان وارد عرصه انتخابات شود و دوباره پس از آن بحث عبدالله نوري و سپس محمد علي نجفي مطرح مي شود و در آخر موسوي لاري از احتمال ائتلاف با اصولگرايان ميانه رو خبر مي دهد لذا بنده معتقدم تا وقتي دست راست اصلاح طلبان به دست چپ شان مي گويد چكار بايد بكنيم متاسفانه شاهد ادامه اين وضعيت تا خرداد 92 خواهيم بود.
همكار سابق گروهك نهضت آزادي تأكيد مي كند: در واقع كمترين انتظار و توقعي كه مي رود اين است كه اينها هر چه سريعتر در يك مجلسي با حضور آقاي خاتمي و اطرافيانشان و نمايندگان حزب كارگزاران سازندگي و بخشي از حزب مشاركت و سازمان مجاهدين كه در زندان بسر نمي برند و بعضاً چهره هاي ملي- مذهبي در كنار يكديگر بنشينند و تعيين تكليف كنند و مشخص كنند كه اولاً آيا اساساً مي خواهند در انتخابات شركت كنند يا نه و اگر در انتخابات شركت كنند خير و سودش براي اين جريان چيست؟
وي ادامه داد: در واقع جريان اصلاح طلب بايد مشخص كند اولين نامزد آنها چه كسي است و بيشترين اولويت را چه كسي خواهد داشت و در صورت رد صلاحيت آن فرد، نامزد بعدي ما چه كسي است. مسأله بعدي اين است كه آيا بهتر نيست ما بياييم و قبل از اينكه نامزد معرفي كنيم با شوراي نگهبان و حتي سران اصولگرا رايزني هايي انجام دهيم و بگوييم از اين چند گزينه اصلاح طلب، شانس تأييد صلاحيت كداميك بيشتر است بنابراين بايد بر روي اين مسائل كار كنيم نه آنكه مانند انتخابات مجلس نهم اصلاح طلبان هيچ برنامه مشخصي نداشته باشند.
وي تصريح كرد: همانطور كه اخيراً نيز عنوان كرده ام اصلاح طلبان مي توانند به جاي اينكه نامزد خودشان را مطرح كنند؛ بيايند و بر روي يك گزينه اصولگرا توافق كنند و حداقلي از خواسته هاي اصلاح طلبان را مطرح و با يكديگر توافق كنند.
زيباكلام خاتمي را مثل پيكان 20 سال قبل و عبدالله نوري را مثل تريلي 18 چرخ توصيف كرده و خواستار اين شده كه اين دو به همراه نماينده اي از هاشمي و «حتي برخي اصولگرايان»(!) مديريت جمعي اصلاح طلبان را برعهده بگيرند.
شما كه عرضه يك رزمايش نداريدغلط مي كنيد ايران را تهديد كنيد!
رزمايش مشترك آمريكا و رژيم صهيونيستي براي دومين بار به تعويق افتاد. هاآرتص هراس از افزايش تنش با ايران را علت لغو مجدد رزمايش موسم به چالش سخت عنوان كرده است.
ژنرال مارتين دمپسي رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا اعلام كرد آمريكا و اسرائيل رزمايش چالش سخت را ماه اكتبر آينده (مهر و آبان) برگزار مي كنند.
اين رزمايش ابتدا قرار بود اواخر دي ماه سال گذشته برگزار شود اما اعلام شد به مدت 6 ماه (خرداد و تير امسال) به تعويق افتاده است.
روزنامه صهيونيستي هاآرتص درباره علت لغو اين رزمايش نوشت: «مقامات نظامي اسرائيل اعلام كردند واشنگتن مي خواهد از افزايش تنش ها در منطقه جلوگيري كند و به همين خاطر رزمايش نظامي مشترك خود با اسرائيل را به خاطر نگراني از افزايش تنش ها با ايران به تأخير انداخته است.»
خاطرنشان مي شود در نوبت قبلي لغو رزمايش «چالش سخت» رسانه هاي رژيم صهيونيستي در گزارش هاي جداگانه اي علت لغو برگزاري رزمايش مشترك نظامي آمريكا و اسرائيل را جلوگيري از افزايش تنش ها در منطقه و هراس از تحركات ايران بويژه تهديد تهران به بستن تنگه هرمز توصيف كرده بودند.
همان زمان و همزمان با سفر رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا به اسرائيل، راديو ارتش رژيم صهيونيستي گزارش داده بود: رزمايش مشترك آمريكا و اسرائيل با عنوان «چالش سخت 12» به دليل فضاي «تنش آلود» منطقه به تعويق افتاده است.
دبكا فايل، وابسته به سازمان جاسوسي موساد نيز اعلام كرده بود: با لغو بزرگ ترين مانور جنگي آمريكا و اسرائيل توسط كاخ سفيد اختلافات بين واشنگتن و تل آويو بر سر ايران افزايش يافت.
نگراني اسرائيل از پيوندجنبش هاي شيعي و سني در خاورميانه
اسرائيل نگران است انتخاب محمد مرسي به رياست جمهوري مصر باعث بي ثباتي در خاورميانه شود.
روزنامه فرانسوي «20 مينوت» ضمن درج مطلب خود خاطرنشان كرد: تل آويو نگران دوستي محمد مرسي با ايران و ايجاد بي ثباتي توسط وي است. مرسي اعلام كرده قصد برقراري دوباره روابط ديپلماتيك با ايران را كه در دوران «حسني مبارك» قطع شده بود دارد و از آن به عنوان يك ابزار متعادل كننده در مسايل استراتژيك خاورميانه ياد مي كند.
«فرانسوا ژره» مدير مركز فرانسوي تحقيقات استراتژيك مي گويد: دوستي ميان مصر و ايران قبل از هرچيز نشان دهنده هدف مصر براي تداوم حمايت هاي خود از آرمان فلسطين و حماس مي باشد در حالي كه اين جنبش سني است ولي مورد حمايت ايران شيعي است.
پس ايراني ها كجا هستند؟!
«اكثر شركت كنندگان در ميتينگ هاي مجاهدين خلق [منافقين] نه ايراني كه آفريقايي و افغاني و اروپائيان بيكار و فقير هستند و به هواي يك وعده غذاي مجاني در اين ميتينگ ها شركت مي كنند».
يكي از عناصر ضدانقلاب خارج نشين ضمن انتشار اين مطلب و با اشاره به گربه رقصاني چندي پيش منافقين در پاريس نوشت: واقعيت پشت پرده همايش مجاهدين خلق در پاريس چه بود؟ اصلا دوست نداشتم بار ديگر نام منحوس اين گروه را بياورم، اما دروغ گويي ها و شارلاتان بازي اينها به حدي است كه مجبور شدم براي اطلاع رساني اين مطلب را بنويسم. سران سازمان كه در پاريس مستقر مي باشد، چند سالي است كه در ماه ژوئن همايشي را با نام پرطمطراق و دهن پركن «گردهمايي ايرانيان آزاده» در اين شهر برگزار مي كنند كه هدف از آن چيزي جز بهره برداري رسانه اي و تبليغاتي نيست. چند روز پيش مجددا اين برنامه برگزار شد. ويدئوي به دست آمده از اين نمايش به خوبي نشان مي دهد اكثر شركت كنندگان در اين برنامه نه ايراني كه در واقع آفريقايي، لهستاني، افغاني ها و اروپائيان بيكار و فقير ساكن فرانسه و برخي از كشورهاي شرق اروپا بوده اند! اين افراد با اتوبوس و به شوق خوردن غذا و نوشيدني مجاني و نيز بازديد و اسكان رايگان در پاريس به اين مراسم آورده مي شوند. اگر ويدئو را نگاه كنيد به وضوح مي بينيد كه به سختي مي توان افراد ايراني را در ميان سياه پوستان و موبورهاي مستقر در محل همايش، مشاهده كرد!
نويسنده وبلاگ «گاه نوشت هاي آلفرد» مي افزايد: واقعا زهي شرم! در اين تجمعات كه با صرف هزينه بسيار هنگفت و چند ميليون دلاري برگزار مي شود، از سياستمداران سابق آمريكايي كه اكثرا طرفداران دو آتشه حمله به ايران مي باشند براي سخنراني استفاده مي شود. آن طور كه در سايت فايننشال تايمز و برخي ديگر از سايتهاي معتبر ذكر شده، هر كدام از اين افراد براي يك سخنراني 10 دقيقه اي تا 40هزار دلار پول دريافت مي كنند. هدف سازمان از اين مراسم پرهزينه اين است كه مدعي شوند نزد ايرانيان داراي پايگاه و اپوزيسيون رژيم هستند.
اين ضد انقلاب خارج نشين در ادامه مي نويسد؛ اين دروغ گويي هاي مجاهدين خلق، خود سند محكمي است بر اين واقعيت كه هيچ پايگاه اجتماعي حتي در ميان ايرانيان مقيم خارج از كشور ندارد و براي پر كردن ميتينگ هاي خود دست به نيرنگ مي زند و با نوشابه و ساندويچ از خارجي ها به عنوان سياهي لشكر استفاده مي كند!
دعواي لس آنجلسي ها ناموسي شد
دست اندركاران رسانه هاي اپوزيسيون كارنامه پرحجمي در تراشيدن سر يكديگر و ليچار بار كردن به هم دارند، اما اينكه كار به ناموسي شدن ماجرا و چاقو كشيدن بكشد، حكايت تازه اي است.
ماجرا از اين قرار است كه اخيراً «م - الف» سراينده شعرهاي مبتذل كاباره اي، به روي مجري شبكه تلويزيوني آپادانا چاقو كشيده است. پايگاه اينترنتي ايران گلوبال (وابسته به ضدانقلاب) در شرح ماجرا نوشت: همه داستان اين است كه مجري آپادانا تي وي در برنامه خود ادعا مي كند كه همسر «م - الف» يك زن بدكاره است و «م- الف» هم مي رود و مجري را با چاقو مي زند! خلاصه اوضاع در لس آنجلس بدجوري قاطي پاتي شده!! مجريها اين طوري هم به يكديگر گير مي دهند.
زيباكلام: خاتمي مثل پيكان 20 سال پيش است!
اصلاح طلبان فاقد سر هستند و هر روز يك نفرشان به عنوان نامزد انتخابات معرفي مي شود. متأسفانه تا خرداد 92 شاهد ادامه اين وضعيت خواهيم بود.
صادق زيباكلام اين مطلب را در ارزيابي اصلاح طلبان گفته و تصريح كرده كه جبهه اصلاحات به طور حزن انگيزي فاقد مديريت است. وي در مصاحبه با آريا مي گويد: متأسفانه طي سه سال گذشته نمي توان هيچ مورد يا مسأله مهمي كه در سطح منطقه اتفاق افتاده باشد را پيدا كرد كه اصلاح طلبان و سران آنها در خصوص آن موضوع يك موضع گيري رسمي اتخاذ كرده باشند لذا اگر كسي خارج از ايران وارد جامعه ما شود اين سؤال براي آن مطرح مي شود كه جنبش اصلاحات كه درباره آن سخن مي گويند آيا ليدري دارد؟
اين اصلاح طلب كه در سوابق خود حمايت از هاشمي رفسنجاني را دارد، مي افزايد: آنچه دل انسان رابه درد مي آورد اين است كه جنبش اصلاح طلبي فاقد سر است. من دو مثال مي زنم درجريان انتخابات مجلس نهم در اسفند ماه و سپس در فروردين ماه ما هيچ حركت و موضع گيري رسمي را از جانب اصلاح طلبان نديديم و اصلاح طلبان هيچ موضع گيري شفاف، دقيق و روشني در قبال مسأله انتخابات انجام ندادند و بعد هم شاهد بوديم آقاي خاتمي آمد و رأي هم داد.
وي تأكيد مي كند: مشابه همين بلاتكليفي و نداشتن طرح و برنامه در انتخابات رياست جمهوري يازدهم كه قرار است در سال 92 انجام شود نيز ديده مي شود. در يك مراسم ترحيم كه متعلق به آقاي موسوي خوئيني ها بود ايشان يك مطلبي را به خبرنگاري مي گويند كه اين مساله موج راه مي اندازد و چند روز بعد يك هفته نامه نزديك به اصلاح طلبان يك عكس تمام رنگي از عارف چاپ مي كند و از وي به عنوان يك گزينه براي رياست جمهوري نام مي برد. پس از آن چند روز بعد عنوان مي شود قرار است اسحاق جهانگيري به عنوان نامزد اصلاح طلبان وارد عرصه انتخابات شود و دوباره پس از آن بحث عبدالله نوري و سپس محمد علي نجفي مطرح مي شود و در آخر موسوي لاري از احتمال ائتلاف با اصولگرايان ميانه رو خبر مي دهد لذا بنده معتقدم تا وقتي دست راست اصلاح طلبان به دست چپ شان مي گويد چكار بايد بكنيم متاسفانه شاهد ادامه اين وضعيت تا خرداد 92 خواهيم بود.
همكار سابق گروهك نهضت آزادي تأكيد مي كند: در واقع كمترين انتظار و توقعي كه مي رود اين است كه اينها هر چه سريعتر در يك مجلسي با حضور آقاي خاتمي و اطرافيانشان و نمايندگان حزب كارگزاران سازندگي و بخشي از حزب مشاركت و سازمان مجاهدين كه در زندان بسر نمي برند و بعضاً چهره هاي ملي- مذهبي در كنار يكديگر بنشينند و تعيين تكليف كنند و مشخص كنند كه اولاً آيا اساساً مي خواهند در انتخابات شركت كنند يا نه و اگر در انتخابات شركت كنند خير و سودش براي اين جريان چيست؟
وي ادامه داد: در واقع جريان اصلاح طلب بايد مشخص كند اولين نامزد آنها چه كسي است و بيشترين اولويت را چه كسي خواهد داشت و در صورت رد صلاحيت آن فرد، نامزد بعدي ما چه كسي است. مسأله بعدي اين است كه آيا بهتر نيست ما بياييم و قبل از اينكه نامزد معرفي كنيم با شوراي نگهبان و حتي سران اصولگرا رايزني هايي انجام دهيم و بگوييم از اين چند گزينه اصلاح طلب، شانس تأييد صلاحيت كداميك بيشتر است بنابراين بايد بر روي اين مسائل كار كنيم نه آنكه مانند انتخابات مجلس نهم اصلاح طلبان هيچ برنامه مشخصي نداشته باشند.
وي تصريح كرد: همانطور كه اخيراً نيز عنوان كرده ام اصلاح طلبان مي توانند به جاي اينكه نامزد خودشان را مطرح كنند؛ بيايند و بر روي يك گزينه اصولگرا توافق كنند و حداقلي از خواسته هاي اصلاح طلبان را مطرح و با يكديگر توافق كنند.
زيباكلام خاتمي را مثل پيكان 20 سال قبل و عبدالله نوري را مثل تريلي 18 چرخ توصيف كرده و خواستار اين شده كه اين دو به همراه نماينده اي از هاشمي و «حتي برخي اصولگرايان»(!) مديريت جمعي اصلاح طلبان را برعهده بگيرند.