به گزارش مشرق به نقل از تابناک، اما امروز خبرگزاری دویچه وله آلمان در اقدامی که بیشتر به فرار رو به جلو شبیه است، با این جملات به یادآوری سختیهای مردم ایران در آن روز پرداخته و به ظاهر با آنان همدردی کرده است:
چند هفتهای است که صالح، یک کبک را که بالش زخمی شده، نگهداری میکند. وقتی به خط آمدیم، چون کسی در کرخه نمانده، مجبور شد، پرنده را با خود به خط مقدم بیاورد. بیشتر از چند متر نمیتواند بپرد، ولی پاهای تیزی دارد. بعد از ظهر پریروز که خط از همیشه آرامتر بود، صالح رهایش کرده بود تا هوایی بخورد. دیگر جلد شده بود. وقتی مستقیم به سمت عراقیها رفت، زیاد نگران نشدیم. عصر بود. غیر از چند تایی که نگهبانی میدادند، بقیه در حال استراحت بودند.
صالح کنار من مقابل در سنگر دراز کشیده بود و چفیهاش را روی صورتش انداخته بود که ناگهان با پرت شدن چیزی روی سینهاش، همه از جا پریدیم، باورکردنی نبود کبک بیچاره در حالی که از چشم و دهانش ترشحات کف مانند خارج میشد، در دستان صالح جان داد. لحظاتی در حیرت گذشت تا یکی از بچهها که شاهد وضع پرنده بود، از سنگر بیرون پرید و داد کشید: شیمیایی زدند، شیمیایی!
این شرحی است که یکی از شهدای جنگ ایران و عراق در خاطرات خود که در مؤسسه همشهری منتشر شده، نوشته است. او بنا بر یادداشت همسرش، سرانجام پس از بیست سال زندگی با عوارض حمله شیمیایی به شهادت رسید.
این جملات از یک شهید ایرانی را خبرگزاری آلمان، نه برای نکوهش اقدام دولت آلمان برای در اختیار گذاشتن سلاح شیمیایی به صدام حسین و حتی نه برای نکوهش صدام برای بمباران شیمیایی ایران، بلکه برای فرار رو به جلو و باز هم انتقاد از مسئولین ایرانی نوشته است؟
بر پایه این گزارش، اما باید از خبرگزاری رسمی آلمان پرسید، چه کشوری بیشترین مقدار مواد و تجهیزات شیمایی را در اختیار صدام حسین گذارد؟ آیا کشوری به غیر از آلمان و هلند و فرانسه و... بودند؟ آیا اکنون آن خبرگزاری که خود را دلسوز جانبازان ایرانی میداند، از مقامات دولت آلمان نمیخواهد بپرسد که چرا با علم به فاجعه آمیز بودن سلاح کشتار جمعی، آن را در اختیار صدام گذاردند؟
براستی چرا خبرگزاریها و مقامات غربی، خود را همواره طلبکار جهان سوم میدانند؟ وقتی که سلاح شیمیایی میدهند، خود را محق میدانند، وقتی مردم را با همان سلاح شیمیایی میسوزانند، خود را محق میدانند و بعد هم برای سوختن مردم توسط سلاح شیمیایی خودشان، دلسوزی میکنند؟
چند هفتهای است که صالح، یک کبک را که بالش زخمی شده، نگهداری میکند. وقتی به خط آمدیم، چون کسی در کرخه نمانده، مجبور شد، پرنده را با خود به خط مقدم بیاورد. بیشتر از چند متر نمیتواند بپرد، ولی پاهای تیزی دارد. بعد از ظهر پریروز که خط از همیشه آرامتر بود، صالح رهایش کرده بود تا هوایی بخورد. دیگر جلد شده بود. وقتی مستقیم به سمت عراقیها رفت، زیاد نگران نشدیم. عصر بود. غیر از چند تایی که نگهبانی میدادند، بقیه در حال استراحت بودند.
صالح کنار من مقابل در سنگر دراز کشیده بود و چفیهاش را روی صورتش انداخته بود که ناگهان با پرت شدن چیزی روی سینهاش، همه از جا پریدیم، باورکردنی نبود کبک بیچاره در حالی که از چشم و دهانش ترشحات کف مانند خارج میشد، در دستان صالح جان داد. لحظاتی در حیرت گذشت تا یکی از بچهها که شاهد وضع پرنده بود، از سنگر بیرون پرید و داد کشید: شیمیایی زدند، شیمیایی!
این شرحی است که یکی از شهدای جنگ ایران و عراق در خاطرات خود که در مؤسسه همشهری منتشر شده، نوشته است. او بنا بر یادداشت همسرش، سرانجام پس از بیست سال زندگی با عوارض حمله شیمیایی به شهادت رسید.
این جملات از یک شهید ایرانی را خبرگزاری آلمان، نه برای نکوهش اقدام دولت آلمان برای در اختیار گذاشتن سلاح شیمیایی به صدام حسین و حتی نه برای نکوهش صدام برای بمباران شیمیایی ایران، بلکه برای فرار رو به جلو و باز هم انتقاد از مسئولین ایرانی نوشته است؟
بر پایه این گزارش، اما باید از خبرگزاری رسمی آلمان پرسید، چه کشوری بیشترین مقدار مواد و تجهیزات شیمایی را در اختیار صدام حسین گذارد؟ آیا کشوری به غیر از آلمان و هلند و فرانسه و... بودند؟ آیا اکنون آن خبرگزاری که خود را دلسوز جانبازان ایرانی میداند، از مقامات دولت آلمان نمیخواهد بپرسد که چرا با علم به فاجعه آمیز بودن سلاح کشتار جمعی، آن را در اختیار صدام گذاردند؟
براستی چرا خبرگزاریها و مقامات غربی، خود را همواره طلبکار جهان سوم میدانند؟ وقتی که سلاح شیمیایی میدهند، خود را محق میدانند، وقتی مردم را با همان سلاح شیمیایی میسوزانند، خود را محق میدانند و بعد هم برای سوختن مردم توسط سلاح شیمیایی خودشان، دلسوزی میکنند؟