به گزارش مشرق، امروز "جنگ نرم" بواسطه ابزارهاي متنوع آن در دوره جديد بسيارمورد توجه و استفاده قرار گرفته است. دامنه اين جنگ امروز بسيار گسترده شده و مهاجمان آن نيز با استفاده از تکنولوژي هاي جديد توانسته اند هرچه بيشتر بر منافع خود بيفزايند.
نکته اي که شايد تاکنون درباره "جنگ نرم" به آن توجه نشده باشد نقش جبهه خودي در زمينه سازي براي مهاجمان است.اساسا هرچه درباره "جنگ نرم" شنيده ايم عبارتهاي تئوريک و تکراري از اين مقوله بوده و به زواياي آن تاکنون بشکل بومي و کاربردي کمتر پرداخته شده است.
اين نوشتار سلسله مطالبي از دکتر محمد صادق کوشکي، محقق و استاد دانشگاه است که قصد دارد به "جنگ نرم" از نگاهي ديگر بپردازد.
قسمت اول از اين سلسله مطالب با عنوان « نقش جبهه خودي در زمينه سازي جنگ نرم» در زير مي آيد:
*سلطه جويي و برتري طلبي جزو طبيعت انسان
يک خصلتي در انسان وجود دارد که جزو طبيعت او است. اين خصلت، سلطه جويي و برتري طلبي است. يعني آدم ها به طور طبيعي اهل سلطه جويي و برتري طلبي هستند و علاقه دارند نسبت به ديگران دست برتر را داشته باشند. طبعا اين خصيصه از انسان ها به جوامع هم منتقل مي شود. برخي جوامع اين سلطه را با استفاده از ابزارهاي خشن بدست مي آورند که به اين کار به طور عام "جنگ" يا "جنگ سخت" مي گويند. قدمت "جنگ سخت" به قدمت تاريخ بشر است و در آن افراد براي اينکه ديگران را تحت انقياد خود درآورند به ابزارهاي خشن متوسل مي شوند.
* "ماهيت" جنگ نرم و جنگ سخت يکي است
اما گاهي اين برتري طلبي با ابزارهايي غير از ابزارهاي سخت و خشن نظامي يعني با ابزارهاي اقتصادي، رواني، اعتقادي و... صورت مي گيرد. اين شکل از برتري جويي "جنگ نرم" ناميده مي شود. "جنگ نرم" از نظر "ماهيت" با "جنگ سخت" يکي است و مهاجمين در هر دوي آن به دنبال سلطه بر طرف مقابل هستند ولي تفاوت آنها در جنس ابزارهايشان است. در "جنگ سخت" هدف کشتن و نابودي انسان ها و تسلط فيزيکي بر آنهاست ولي در "جنگ نرم" هدف اين است که انسان ها رفتاري را انجام دهند که طرف سلطه جو مايل است. يعني "مهاجم جنگ نرم" به دنبال اين است که مردم آن طوريکه او دوست دارد رفتار کنند. از نظر قدمت هم اين جنگ به طول تاريخ بشر است و پديده تازه اي نيست.
*تعريف جنگ نرم و مشتقات آن
"سلطه طلبي" انسانها مي تواند براي کسب منافع مادي باشد. يعني طرف سلطه جو مي خواهد برتر باشد تا منافع مادي را به خودش جذب کند، افتخاراتش را افزايش دهد، جاه طلبي خود را ارضا کند. اين "سلطه طلبي" در يک صورت ديگر هم ظاهر مي شود بطوريکه فرد مهاجم، تفکر خود را در جامعه و يا گروهي گسترش مي دهد.
با اين پيش زمينه "جنگ نرم" را مي توان پيگري اهداف سلطه جويانه و برتري طلبانه با استفاده از ابزارهاي غير خشن و غير نظامي تعريف کرد. از جمله مشتقات "جنگ نرم" عمليات رواني، جنگ رواني(جنگ رواني زير مجموعه عمليات رواني قرار ميگيرد)، تحريم هاي اقتصادي، محاصره اقتصادي و تهاجم فرهنگي است.
* سه نفري که توسط پيامبر اسلام(ص) در فتح مکه اعدام شدند
در گذشته زماني که پيامبر اسلام(ص) مکه را فتح کردند به غير از سه نفر همه را بخشيدند. از جمله کساني که بخشيده شدند ابوسفيان، هند جگرخوار و وحشي، قاتل حضرت حمزه عموي پيامبر بودند اما آن سه نفري که بخشيده نشدند سه شاعري بودند که اسلام را با "شعر" خود هجو کرده بودند. آنان با شعرهاي خود اسلام را با الفاظ تمسخرآميز بر سر زبان هاي مردم انداختند و با ابزاري غير از ابزارهاي سخت به جنگ اسلام رفته بودند. اين مثال ساده مي تواند اهميت فوق العاده "جنگ نرم" را به ما نشان دهد. در قرآن کريم هم موارد متعددي داريم که کفار پيامبر اسلام(ص) را ديوانه خطاب مي کردند و يا در کل مردم، پيامبران زمان خود را با الفاظ بدي خطاب مي کردند. اينها به اين خاطر بود که عده اي سعي داشتند با چنين ابزارهايي فضايي را ايجاد کنند و به ياران انبيا فشار آورند تا آنها دست از موضع خود بردارند.
*تئوريزه شدن و تنوع ابزارهاي جنگ نرم در دوران جديد
امروزه ميزان به کارگيري "جنگ نرم" از گذشته بيشتر و همچنين ابزارها و شکل استفاده از آن نيز تئوريزه شده است. يکي از دلايل اين امر را ميتوان متنوع شدن ابزارهاي "جنگ نرم" دانست. امروز ما شاهد بوجود آمدن ابزارهايي براي تسلط بر ذهن مخاطب هستيم. در گذشته چنين ابزاري وجود نداشت به همين دليل کساني مثل قدرتهاي استعماري که به دنبال سلطه جويي بودند با ابزارهايي که در اختيار داشتند تنها مي توانستند به "جسم" آدم ها مسلط شوند و آنها را با زور اسلحه وادار کنند تا رفتاري داشته باشند که قدرت هاي سلطه گر مي خواهند. به اين شکل انگليس به زور سلاح، هند را تسخير مي کند و بيش از دو قرن مردم اين کشور را وادار مي کند تا نيازهاي اقتصادي آنها را تامين کند.
*امروز هزينه هاي سلطه جويي و برتري طلبي بسيار کاهش يافته است
انگليس بيش از نيمي از قاره آفريقا را به همين ترتيب اشغال مي کند و مردم اين قاره را با سلاح به بردگي مي کشد و امکانات و ثروت هاي خدا دادي آنها را تبديل به سرمايه کرده و براي رشد اقتصادي خود استفاده مي کند اما امروز، ابزارهايي به وجود آمده که "مهاجم"مي تواند بر ذهن مخاطب مسلط شود.
با اين ابزارهاي جديد هزينه هاي سلطه جويي و برتري طلبي بسيار کاهش يافته است. "جنگ سخت" بسيار هزينه بردار و در بر دارنده تلفات بسيار براي هر دو طرف است اما در "جنگ نرم" مهاجم ديگر تلفاتي نمي دهد بلکه سعي مي کند بر اذهان جامعه مورد هجوم خود مسلط شود و با تغيير رفتار آنها جامعه را به نفع خود و البته بدون حضور فيزيکي تغيير دهد.
*استفاده از نيرو و امکانات يک جامعه عليه خودش
گاهي اوقات "جنگ نرم" به صورتي اتفاق مي افتد که مهاجم، جامعه مورد هدف خود را با استفاده از توانايي ها و امکانات همان جامعه مورد هجوم قرار مي دهد. در اين حالت سربازان مهاجم، افراد خود آن جامعه هستند که عليه منافع آن و به نفع نيروي مهاجم تلاش مي کنند. طبعا اين امتياز بسيار بالايي براي سلطه گر است چراکه براي رسيدن به منافع خود هيچ هزينه اي را پرداخت نمي کند. او براي اين کار، بخشي از جامعه را با بخش ديگر درگير مي کند و شرايطي را بوجود مي آورد که کل جامعه رفتاري را در پيش بگيرند تا بدون اينکه حتي اسمي از او برده شود، منافع آنرا تامين کند. در اين صورت، مقاومت جامعه مورد تهاجم بسيار کاهش پيدا مي کند در صورتيکه اگر او از ابزارهاي سخت براي مقاصد خود استفاده کند همين مساله عامل همبستگي و آمادگي دفاع در جامعه مورد هجوم مي شد.
*جامعه مورد تهاجم نرم گمان مي کند خودش براي خودش تصميم مي گيرد
"تهاجم نرم" آنقدر نامحسوس است که ملت مورد تهاجم نه تنها ممانعت نمي کند بلکه بواسطه شرايطي که براي آن بوجود آورده شده از آن استقبال هم مي کنند. در اين مورد نه تنها هزينه هاي نيروي مهاجم به شدت کاهش پيدا مي کند بلکه سرعت تهاجم، عمق تهاجم و ميزان سلطه طلبي و برتري طلبي نيز افزايش مي يابد. نيروي مهاجم در "جنگ نرم" با تسلط بر ذهن آدم ها، علاوه بر وادار کردن آنها به انجام کار مورد نظر خود، شرايطي را براي آنها بوجود مي آورد که فرد يا جامعه مورد هجوم فکر مي کند که اين رفتار ناشي از تصميم خودش است. به همين سبب نه تنها مقاومت نمي کند بلکه براي انجام اين کار پافشاري هم مي کند. يعني به اين شکل خود فرد يا جامعه ابزار گسترش تهاجم مي شود. در روزگار ما کساني که به دنبال برتري جويي و سلطه طلبي هستند ترجيح مي دهند که به اين صورت بر جهان حکومت کنند.
* تفاوت "جنگ نرم" و "نفوذ"
اما ميان "جنگ نرم" و "نفوذ" تفاوت وجود دارد. تفاوت اين دو نيز در اين است که اگر در عالم علم، استدلالي مطرح شود، طرف يا جامعه مقابل استدلال يا برهان شما را مي شنود، مي بيند، فکر مي کند و در نهايت تسليم استدلال مي شود. يعني طرف مقابل تسليم تفکر خود و منطق مشترک بين شما و خودش مي شود. اينجا بحث سلطه جويي مطرح نيست. مثل زماني که شما يک دين الهي را عرضه کنيد و کساني بپذيرند. در آن موقع هم شما و هم آن افراد تسليم يک خداي واحد هستيد. در اينجا شما ملتي را دعوت به اطاعت از خودتان نمي کنيد بلکه دعوت به اطاعت از خداوند مي کنيد که اين دعوت نه تنها منافع محور نيست بلکه همه تسليم خداي يگانه مي شوند. اما وقتي که يک ايدئولوژي بشري مانند مارکسيسم مردم را به خود دعوت مي کند طبعا مي خواهد بقيه انسان ها را تابع ذهن "نفر" کند. در اينجا برتري طلبي و سلطه جويي وجود دارد. يعني زمانيکه چند نفر تفکري با منشا بشري را ارائه مي کنند و بقيه را به آن فرا مي خوانند و بقيه تسليم آن تفکر مي شوند در واقع تسليم ذهن آن فردي که ايدئولوژي را ارائه داده مي شوند. اين برتري جويي و سلطه طلبي است اما در الگوي ديني، برتري جويي و سلطه طلبي وجود ندارد. زيرا در الگوي ديني افراد مبلغ مردم را به اطاعت از خدا دعوت مي کنند نه اطاعت از خودشان.
*تبليغ يک ايدئولوژي مادي مصداق تهاجم نرم است
در علوم انساني هم کسي در بين کساني که منطق مشترک دارند استدلال علمي مي کند. مثلا در فلسفه چنين امکاني هست. در فلسفه کساني هستند که نحله اي از فلسفه را پذيرفته اند. فلسفه محصول عقل يک انسان نيست بلکه محصول عقل جمعي انسان هاست. مثلا کساني پيرو مکتب فيلسوف خاصي هستند. اين ها در واقع منطق مشترکي است. در اينجا استدلال علمي مي شود مانند استدلالي که در رياضات مي شود. همه کساني که آن منطق رياضي را پذيرفته اند، استدلال را قبول مي کنند. اما زماني است که کسي آرمان يا ايدئولوژي مطرح مي کند در واقع منطق سازي يا ايده پردازي مي کند. مي گويد اگر آينده جهان اين گونه باشد، خوب است. در اين مورد ديگر استدلال علمي وجود ندارد بلکه نظريه شخصي فرد است. اين فرد در واقع مي خواهد برتري نظريه خودش را به ديگران اثبات کند.
*کسانيکه به آنها مدافعان جنگ نرم مي گويند
حال زماني اتفاق مي افتد که کسي نمي خواهد تا شخص يا گروه ديگري بر او تسلط داشته باشد. اين شخص در واقع "مدافع" در "جنگ نرم" ناميده مي شود. گاهي اين فرد آرمان خاصي ندارد بلکه فقط نمي خواهد زير سلطه باشد. مثلا مردم آمريکاي لاتين ممکن است بگويند که نمي خواهيم آمريکا منافع ما را استثمار کند. مي خواهيم منافع مان براي خودمان باشد. يا ونزوئلا بگويد نمي خواهم نفت ما را شرکت هاي آمريکا ببرند. يا اکوادور بگويد نمي خواهم منافع ميوه هاي کشورم را "يونايتد فروت" چپاول کند. پس اين ها مدافع در "جنگ نرم" هستند. اما بعضي مي گويند تبليغ اسلام خود يک نوع "جنگ نرم" است در صورتي که اين گونه نيست چون در آن سلطه جويي وجود ندارد. زيرا مردم دنيا به يک شخص خاص دعوت نمي شوند بلکه به خدا دعوت مي شوند. که اگر غير از اين باشد مي شود تهاجم" جنگ نرم" . در اين دعوت مردم به پذيرفتن برتري خدا تشويق مي شوند نه برتري يک شخص. در حالي که در "جنگ نرم" مهاجم مي گويد بايد برتري من و فکر من پذيرفته شود.
جهان غرب مي گويد همه کشورها بايد الگوي دموکراسي و اقتصاد سرمايه داري را بپذيرند. "فوکوياما" مي گويد دموکراسي پايان تاريخ است و همه بايد آن را بپذيرند. آنها مي گويند بقيه بايد به ايده اي که ما به آن رسيده ام تسليم شوند. در اينجا برتري طلبي و سلطه جويي وجود دارد. به اين مي گويند" تهاجم".
*ابزارهاي گسترده براي استفاده در "جنگ نرم" در دوران جديد
ممکن است ابزارهاي مورد استفاده در "جنگ نرم" که امروز بسيار مورد توجه قرار گرفته از همان روز اول براي سلطه جويي ايجاد نشده باشد اما سلطه جويان به مرور زمان از آنها براي پيشبرد اهداف سلطه جويانه استفاده کرده اند. مثلا روز اولي که راديو ساخته شد، سازنده آن اين وسيله را براي استفاده سلطه جويان اختراع نکرد. بلکه راديو تنها حاصل يک پژوهش دامنه دار علمي در زمينه الکترو مغناطيس بود. اما سلطه جويان از اين وسيله براي مقاصد خود سود بردند يا سينما محصول مشترک تعدادي از دانشمندان بود که البته به سرعت در اختيار مهاجمين گرفتند. رايانه هم ابزاري بود که طي چند دهه براي کارهايي خاص ساخته شد اما سلطه جويان بعدها متوجه شدند که اين ابزار استعداد اين را دارد که کاملا در خدمت "تهاجم نرم" قرار گيرد. به همين خاطر شبکه اينترنت را وزارت جنگ آمريکا بنيان گذاري مي کند. "گوگل"، "ياهو"، "فيس بوک"، "بازي هاي رايانه اي" و "شبکه هاي ماهواره اي" از جمله ابزارهايي هستند که از آن استفاده مي شود ضمن اينکه گاهي اوقات ابزارهايي هم براي اين کار ساخته مي شود.
ادامه دارد...
کد خبر 13180
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۲
- ۰ نظر
- چاپ
"تهاجم نرم" آنقدر نامحسوس است که ملت مورد تهاجم نه تنها ممانعت نمي کند بلکه بواسطه شرايطي که براي آن بوجود آورده شده از آن استقبال هم مي کنند.