به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، سلحشور در نامه خود نوشته است : « در زمان شاه بدترين اقشار جامعه، سينماگران و فيلم و سريالسازان تلويزيون بودند چون فقط آنها بودند كه بيپروا مجاز بودند حمايت شاه و آمريكا و ساواك بر روي پردهي عريض سينما عرياني و فحشا به نمايش بگذارند فقط آنها بودند كه دين و ايمان و اخلاق جامعه را به بازي گرفته بودند. به همين دليل هم مردم بخشي از سينماها را در پيروزي انقلاب به آتش كشيدند و بسياري از سينماگران به بيرون مرزها گريختند و هنوز هم تعداد زيادي از آنها درينگي دنيا هستند و اگر نبود دست نوازش و رافت اسلامي انقلاب،انقلابيون،نه سينمايي ميگذاشتند و نه سينماگري. امام (ره) فرمودند ما با فحشا مخالف هستيم با سينما مخالف نيستيم. مقام معظم رهبري فرمودند با هنرمندان با رافت و گذشت برخورد كنيد.»
سلحشور در ادامه نوشته است: « سيوسه سال تلاش براي جذب، سي و سه سال گذشت و ناديده گرفتن فحشا و منكرات پشت و روي پردهي سينما و تلويزيون ، سيو سه سال نصيحت و خواهش، سي و سه سال سرمايهگذاري و ارفاق، سي و سه سال ناديده گرفتن خطاها،حاصلي جز تجري و دريدگي نداشت. حاصلي جز خنديدن به ارزشها و اعتقادات مردم،خنديدن و به تمسخر گرفتن خون شهدا نداشت حاصلي جز سياه نمايي و كريه نشان دادن چهرهي انقلاب نداشت و حاصلي جز وابستگي به آن سوي مرزها و خيانت نداشت. كار به جايي رسيد كه مومنين و نيروهاي هنرمند انقلاب يا با جريان فاسد سينما و تلويزيون همراه شدند يا مظلوم و گوشهگير تحقير شدند. كار به جايي رسيد كه عوامل سينما و تلويزيون خود را تافتهي جدا بافته و برتر از همهي اقشار جامعه تصور كردند. برتر از دانشمندان علما و بزرگان برتر از شهدا و رزمندگان برتر از مومنين و پاكان. گويي هنرمندان چون خوب ارزشها را به تمسخر ميگيرند و خوب اداي ديگران را در مي آورند. خوب با اربابان جشنوارهها نرد عشق ميبازند و خوب ... پس بايد هم از همه برتر عزيزتر و والاتر باشند!!»
كارگردان سريال يوسف پيامبر در بخش ديگري از اين نامه يادآور شده است:« مردم ميديدند كه انقلاب كردهاند ارزشها حاكم باشد. انقلاب كردهاند تا مومنين و پاكان و صالحان و شهدا و عرفا و علما و اساتيد و دانشمندان و خدمتگزاران الگوهاي جامعه باشند به عكس كساني الگو شدهاند كه به هيچ يك از اين ارزشها پايبند نيستند، مشتي خودخواه شهرت طلب،دنيا دوست و وابسته به آن سوي مرزها شدهاند بت جوانان و الگوي جامعه اسلامي. البته انگشت شمار نيروهاي هنرمند متعهد و سالم سينما و تلويزيون را بايد از اين قائده مستثناء كرد. اما اين جزء محدود را هم نبايد به كل تعميم داد. چندين نيروي سالم مبين كل سينما نيستند بايد سينما و تلويزيون و دستهاي پشت پردهاي كه هدايت فيلم و سريال سازي را به عهده دارند ميفهميدند صبر انقلاب و مسئولين و مومنين روزي به پايان خواهد رسيد.»
وي ادامه داده است: « بايد ميفهميدند اين افسار گسيختگي يك جا به بن بست ميرسد و اينك آن روز است خانم .... و امثال ايشان بايد مي فهميدند كه روزي خواهد رسيد كه حتي مسئولين ارشاد و تلويزيون هم روي دفاع از آنان را نخواهند داشت. چرا كه اهالي سينما و تلويزيون جايي براي حمايت و دفاع نگذاشتهاند. از مسئولين ارشاد و تلويزيون خطاي حمايت از اين جريان غلط و آلوده را يك جا به اجبار متوقف خواهند كرد.
آنجاست كه مردم در برابر سينما و تلويزيون خواهند ايستاد، آنجاست كه نيروي انتظامي كه تاكنون امنيت گروههاي فيلم و سريال ساز را تامين ميكرده از آنان روي گردانده خود در برابر آنان خواهد ايستاد چرا كه نيروي انتظامي هماهنگونه كه مسئول مبارزه با ناامني و شرارت و بيقانوني است مسئول مبارزه با بيحيايي و پرده دري و شكستن خط قرمزها و مسئول حفاظت از ارزشهاست. اگر خانم ... و ديگر عوامل سينما و تلويزيون گمان كردهاند كه نيروي انتظامي فقط يك بازوي باز دارنده و نظامي در دست دولت مردان و سياستمداران است سخت اشتباه كردهاند. نيروي انتظامي در جمهوري اسلامي يك نيروي عقيدتي فرهنگي سپس نظامي است و خود داراي فكر و فرهنگ و اراده و ايمان است و نسبت به ناهنجاريها به موقع تصميم ميگيرد.»
سلحشور در بخش پاياني آورده است: « در حقيقت نيروي انتظامي مسئول برخورد با قانون شكنيها و مدافع اعتقادات و ايمان جامعهي اسلامي است. آيا وقت آن نرسيده كه بت فيلمسازان و سريال سازان شكسته شود و اين الگوي غلط اصلاح شود؟ آيا زمان آن نرسيده است كه مسئولين به جاي حمايت و دفاع از فيلم سريال سازي غير اسلامي، ضد انقلاب و ضد ايران و ايراني به اصلاح و هدايت آن بپردازند. آيا زمان آن نرسيده كه قانون همانگونه كه در مورد اقشار مختلف جامعه اجرا ميشود در مورد فيلم و سريال سازان نيز اجرا گردد؟ ايا زمان آن نرسيده است كه ...
خدايا غيرت و هميت اسلامي را از مردم ما و از دولتمردان ما نگير و به غيرتمداران و آنانكه به تكليف الهي خود در برخورد با بيحجابي و بيمبالاتي و پردهدري، عمل ميكنند اجر جزيل و پاداش بيپايان عنايت فرما. خدايا به نيروي انتظامي ما توفيق خدمتگزاري به خدا و بندگانش را عنايت فرما.»
سلحشور در ادامه نوشته است: « سيوسه سال تلاش براي جذب، سي و سه سال گذشت و ناديده گرفتن فحشا و منكرات پشت و روي پردهي سينما و تلويزيون ، سيو سه سال نصيحت و خواهش، سي و سه سال سرمايهگذاري و ارفاق، سي و سه سال ناديده گرفتن خطاها،حاصلي جز تجري و دريدگي نداشت. حاصلي جز خنديدن به ارزشها و اعتقادات مردم،خنديدن و به تمسخر گرفتن خون شهدا نداشت حاصلي جز سياه نمايي و كريه نشان دادن چهرهي انقلاب نداشت و حاصلي جز وابستگي به آن سوي مرزها و خيانت نداشت. كار به جايي رسيد كه مومنين و نيروهاي هنرمند انقلاب يا با جريان فاسد سينما و تلويزيون همراه شدند يا مظلوم و گوشهگير تحقير شدند. كار به جايي رسيد كه عوامل سينما و تلويزيون خود را تافتهي جدا بافته و برتر از همهي اقشار جامعه تصور كردند. برتر از دانشمندان علما و بزرگان برتر از شهدا و رزمندگان برتر از مومنين و پاكان. گويي هنرمندان چون خوب ارزشها را به تمسخر ميگيرند و خوب اداي ديگران را در مي آورند. خوب با اربابان جشنوارهها نرد عشق ميبازند و خوب ... پس بايد هم از همه برتر عزيزتر و والاتر باشند!!»
كارگردان سريال يوسف پيامبر در بخش ديگري از اين نامه يادآور شده است:« مردم ميديدند كه انقلاب كردهاند ارزشها حاكم باشد. انقلاب كردهاند تا مومنين و پاكان و صالحان و شهدا و عرفا و علما و اساتيد و دانشمندان و خدمتگزاران الگوهاي جامعه باشند به عكس كساني الگو شدهاند كه به هيچ يك از اين ارزشها پايبند نيستند، مشتي خودخواه شهرت طلب،دنيا دوست و وابسته به آن سوي مرزها شدهاند بت جوانان و الگوي جامعه اسلامي. البته انگشت شمار نيروهاي هنرمند متعهد و سالم سينما و تلويزيون را بايد از اين قائده مستثناء كرد. اما اين جزء محدود را هم نبايد به كل تعميم داد. چندين نيروي سالم مبين كل سينما نيستند بايد سينما و تلويزيون و دستهاي پشت پردهاي كه هدايت فيلم و سريال سازي را به عهده دارند ميفهميدند صبر انقلاب و مسئولين و مومنين روزي به پايان خواهد رسيد.»
وي ادامه داده است: « بايد ميفهميدند اين افسار گسيختگي يك جا به بن بست ميرسد و اينك آن روز است خانم .... و امثال ايشان بايد مي فهميدند كه روزي خواهد رسيد كه حتي مسئولين ارشاد و تلويزيون هم روي دفاع از آنان را نخواهند داشت. چرا كه اهالي سينما و تلويزيون جايي براي حمايت و دفاع نگذاشتهاند. از مسئولين ارشاد و تلويزيون خطاي حمايت از اين جريان غلط و آلوده را يك جا به اجبار متوقف خواهند كرد.
آنجاست كه مردم در برابر سينما و تلويزيون خواهند ايستاد، آنجاست كه نيروي انتظامي كه تاكنون امنيت گروههاي فيلم و سريال ساز را تامين ميكرده از آنان روي گردانده خود در برابر آنان خواهد ايستاد چرا كه نيروي انتظامي هماهنگونه كه مسئول مبارزه با ناامني و شرارت و بيقانوني است مسئول مبارزه با بيحيايي و پرده دري و شكستن خط قرمزها و مسئول حفاظت از ارزشهاست. اگر خانم ... و ديگر عوامل سينما و تلويزيون گمان كردهاند كه نيروي انتظامي فقط يك بازوي باز دارنده و نظامي در دست دولت مردان و سياستمداران است سخت اشتباه كردهاند. نيروي انتظامي در جمهوري اسلامي يك نيروي عقيدتي فرهنگي سپس نظامي است و خود داراي فكر و فرهنگ و اراده و ايمان است و نسبت به ناهنجاريها به موقع تصميم ميگيرد.»
سلحشور در بخش پاياني آورده است: « در حقيقت نيروي انتظامي مسئول برخورد با قانون شكنيها و مدافع اعتقادات و ايمان جامعهي اسلامي است. آيا وقت آن نرسيده كه بت فيلمسازان و سريال سازان شكسته شود و اين الگوي غلط اصلاح شود؟ آيا زمان آن نرسيده است كه مسئولين به جاي حمايت و دفاع از فيلم سريال سازي غير اسلامي، ضد انقلاب و ضد ايران و ايراني به اصلاح و هدايت آن بپردازند. آيا زمان آن نرسيده كه قانون همانگونه كه در مورد اقشار مختلف جامعه اجرا ميشود در مورد فيلم و سريال سازان نيز اجرا گردد؟ ايا زمان آن نرسيده است كه ...
خدايا غيرت و هميت اسلامي را از مردم ما و از دولتمردان ما نگير و به غيرتمداران و آنانكه به تكليف الهي خود در برخورد با بيحجابي و بيمبالاتي و پردهدري، عمل ميكنند اجر جزيل و پاداش بيپايان عنايت فرما. خدايا به نيروي انتظامي ما توفيق خدمتگزاري به خدا و بندگانش را عنايت فرما.»