به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، امام حسين (ع) ملقب به «سيد
الشهداء»، «خامس آل عبا»، «سبط اصغر»، «شهيد»، «وفي (وفادار)» و «زكي
(رشديافته و پاكشده)»، پدرشان امام علي (ع) و مادرشان حضرت فاطمه زهرا (س)
هستند. وقت و محل تولد ايشان سوم شعبان سال چهارم هجرت در مدينه و وقت و
محل شهادت ايشان روز عاشوراي سال 61 هجري قمري در كربلا و در حدود سن 57
سالگي است. مرقد شريف ايشان در شهر كربلا در كشور عراق قرار دارد و ميتوان
دوران زندگي ايشان را به چهار بخش عصر رسول خدا (ص) (حدود 6 سال و نيم)،
دوران همراهي با پدر (حدود 50 سال)، دوران همراهي با برادرشان امام حسن (ع)
(حدود 10 سال) و مدت امامتشان (حدود 10 سال) تقسيم كرد.
امام حسين (ع) در دوران حضرت علي بن ابيطالب (ع) نيز از موقعيت والايي برخوردار بودند. ايشان در دوران خلافت پدرشان، در کنار آن حضرت بودند و در سه جنگ «جمل»، «صفين» و «نهروان» نيز شرکت داشتند.
امام حسين (ع) پس از شهادت پدر که امامت به برادرشان حسن بن علي (ع) رسيد، همچون يك سرباز، مطيع مولاي خويش و همراه برادر بودند و پس از انعقاد پيمان صلح امام حسن (ع)، با برادرشان و بقيه اهل بيت (ع) به مدينه آمدند.
با شهادت امام حسن مجتبي (ع) در سال 49 يا 50 هجري، امامت بر عهده امام حسين (ع) قرار گرفت. در دوران 10 سالهاي که معاويه بر حکومت مسلط بود، امام حسين (ع) همواره يکي از معترضان سرسخت نسبت به سياستها، دستگيريها و قتلهاي وي بودند و نامههاي متعددي در انتقاد از رويه و اعمال ناپسند ديگر معاويه نوشتند و در عين حال، يکي از محورهاي وحدت شيعه و از چهرههاي برجسته و شاخصي بودند که مورد توجه مردم قرار داشتند و همواره سلطه اموي از نفوذ شخصيت ايشان بيم داشت.
با مرگ معاويه در سال 60 هجري، يزيد كه جانشين پدر شده بود به والي مدينه نوشت که از امام حسين (ع) به نفع او بيعت بگيرد اما سيدالشهدا (ع) که فساد يزيد و بيلياقتي او را ميدانستند، از بيعت امتناع کردند و براي نجات اسلام از سلطه يزيد که به زوال و محو دين ميانجاميد، راه مبارزه را در پيش گرفتند و از مدينه به مکه هجرت کردند و در پي نامهنگاريهاي کوفيان و شيعيان عراق به آن حضرت و دعوت از ايشان براي آمدن به کوفه، ابتدا مسلم بن عقيل را به آنجا فرستادند و نامههايي براي شيعيان کوفه و بصره نوشتند و با دريافت پاسخ کوفيان در مورد بيعت آنان با فرستادهشان، در روز هشتم ذيحجه سال 60 هجري از مکه به سوي عراق حرکت کردند.
پيمانشکني کوفيان و شهادت مسلم بن عقيل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و امام حسين (ع) که همراه خانواده، فرزندان و ياران به سوي کوفه ميرفتند، پيش از رسيدن به کوفه در سرزمين «کربلا» در محاصره سپاه کوفه قرار گرفتند و تسليم نيروهاي يزيدي نشدند و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمين، به همراه اصحابشان مظلومانه به شهادت رسيدند.
از آن پس، کربلا کانون الهامبخشي و عاشورا سرچشمه قيام و آزادگي شد و شهادت سيدالشهدا (ع) سبب زنده شدن اسلام و بيدار شدن وجدانهاي خفته شد. فضايل اين امام شهيد، بيش از آن است که در اين مختصر بگنجد زيرا ايشان پرورده دامان رسول خدا هستند؛ كسي كه درباره امام حسين (ع) فرمودهاند: «قسم به آنکه مرا بهحق به پيامبري فرستاد، حسين بن علي در آسمان بزرگتر از زمين است و بر سمت راست عرش الهي نوشته شده است «ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه؛ همانا حسين (ع) چراغ هدايت و كشتي نجات است.»
اهداف قيام حسيني: اصلاح امت، امر به معروف و نهي از منكر و تحقق سيره و روش پيامبر (ص) و حضرت علي (ع).
نتايج قيام حسيني: درهم شكستن اركان دينسالاري ساختگي اموي، بيدار كردن وجدانهاي خفته و ارائه اخلاق جديد.
صفات اخلاقي برجسته امام حسين (ع): علم، بخشش، بزرگواري، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگيري از بينوايان، عفو و بردباري، انس با قرآن، اخلاص، توجه به رضايت الهي، ذكر بسيار پروردگار، صبر و تسليم در برابر خدا، عبادت خدا، عزتطلبي و ذلتستيزي.
در ميان ادعيه، از امام حسين (ع) دعاهاي فراواني به يادگار مانده است که معروفترين آنها دعاي عرفه است و دعاي جامع، دعاي حضرت در کعبه، دعاي حضرت در سجده، دعا براي شهداء و دعا در صبح عاشورا نيز از ديگر ادعيه منتسب به آن حضرت است.
غذا خوردن امام حسين (ع) با بينوايان
روزي امام حسين (ع) از جايي عبور ميكردند كه ديدند چند نفر فقير و بينوا زيراندازي كهنه را روي خاك افكندهاند و تكههاي خشك نان در دست گرفتهاند و آنها را ميخورند. اين افراد وقتي امام حسين (ع) را ديدند، آن حضرت را دعوت كردند تا با آنان همغذا شوند. امام حسين (ع) نيز دعوتشان را پذيرفتند، در كنار آنان نشستند و از نانهاي آنان خوردند. سپس فرمودند: «همانا خداوند متكبران را دوست ندارد.» (آيه 23 سوره نحل). آن حضرت به آنان فرمودند كه من دعوت شما را پذيرفتم. اكنون نوبت شماست كه دعوت مرا بپذيريد. من شما را براي صرف ناهار به خانهام دعوت ميكنم.
آنان نيز دعوت امام حسين (ع) را پذيرفتند و همراه آن حضرت به خانهشان رفتند و امام (ع) هر آنچه از غذا كه در منزل داشتند به بهترين نحو براي آنان آوردند.
برعهده گرفتن قرض درماندگان
يكي از اصحاب رسول خدا (ص) بيمار و بستري شده بود. امام حسين (ع) به عيادت او رفتند و شنيدند كه با آهي جانسوز ميگويد: «واي از غم و اندوه.»
امام حسين (ع) فرمودند: برادرم؛ غم و اندوه تو براي چيست؟
آن صحابي گفت: غم و اندوهم به خاطر قرضهايي است كه دارم و مبلغ آن به 60 هزار درهم رسيده است.
امام حسين (ع) فرمودند: قرضهايت بر عهده من. ناراحت نباش.
ولي آن صحابي گفت: از اين مي ترسم كه قبل از اداي قرض خود بميرم.
امام حسين (ع) فرمودند: نترس. قبل از مرگ تو حتما آن را ادا ميكنم و آن حضرت همين كار را هم كردند.
پاسخهاي امام حسين (ع) به پرسشهاي امام علي (ع)
روزي امام علي (ع) پرسشهاي زير را از فرزندش امام حسين (ع) پرسيدند:
پسرم؛ شخصيت و آقايي با چه چيز به دست ميآيد؟
امام حسين (ع) فرمودند: نيكي كردن به خانواده و خويشاوندان و تحمل در حوادث سخت.
امام علي (ع) فرمودند: غنا و بينيازي چيست؟
امام حسين (ع) فرمودند: كم كردن آرزوها و خشنودي به رضا و مقدرات خدا.
امام علي (ع) فرمودند: فقر چيست؟
امام حسين (ع) پاسخ دادند: طمع ورزيدن و نااميدي از موفقيت.
امام علي (ع) فرمودند: پستي چيست؟
امام حسين (ع) فرمودند: پستي انسان در اين است كه هرچيز را براي خود بخواهد و فريفته لذتها و شاديها شود.
پرسشهاي امام حسين (ع) و پاسخهاي فرد صحرانشين
روزي مردي باديهنشين به خدمت امام حسين (ع) آمد و از آن حضرت تقاضاي كمك مالي كرد. آن حضرت گفتند: چند سوال از تو ميپرسم. اگر پاسخ صحيح دادي به تو كمك خواهم كرد.
امام حسين (ع) فرمودند: چه عملي بهترين عمل است؟
صحرانشين گفت: ايمان به خدا.
امام حسين (ع) فرمودند: چه چيز موجب نجات از هلاكت ميشود؟
صحرانشين گفت: اطمينان به خدا.
امام حسين (ع) فرمودند: چه چيز زينت مرد است؟
صحرانشين گفت: حلم (بردباري و تسلط بر خويشتن).
امام حسين (ع) فرمودند: بعد از آن چه؟
صحرانشين گفت: ثروتي كه همراه جوانمردي و انصاف باشد.
امام حسين (ع) فرمودند: بعد از آن چه؟
صحرانشين گفت: شكيبايي در زمان فقر.
پس از سخنان اين مرد باديه نشين، آن حضرت مبلغ بسياري پول و انگشتر خود را به آن فرد صحرانشين بخشيدند.
پندهاي امام حسين (ع)
«حيله و نيرنگ نزد ما اهل بيت (ع) حرام است.»
«گريه از خوف خدا، مايه نجات از آتش است.»
«چيزي به زبانتان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد.»
«عاجزترين مردم کسي است که از دعا کردن ناتوان باشد.»
«از نشانههاي دانا اين است كه سخن خود را نقادي ميكند.»
«برحذر باشيد از ستم كردن به كسي كه ياوري جز خداوند عزوجل ندارد.»
«سپاسگزاري نعمتهاي گذشته، نعمتهاي آينده و زودرس را به دنبال دارد.»
«خدا ميداند كه من نماز و تلاوت آيات قرآن و دعا كردن بسيار و استغفار را دوست دارم.»
«هرگز در غياب برادر دينيات سخني نگو، جز آن سخني را كه دوست داري او در غياب تو بگويد.»
«همانا نميتوان بهشت را از خداوند، با خدعه و نيرنگ گرفت و جز از راه اطاعت نميتوان به پاداش الهي رسيد.»
«غافلگير كردن بنده از جانب خداوند به اين شكل است كه به او نعمت فراوان دهد و توفيق شكرگزاري را از او بگيرد.»
«هر يك از دو نفري كه ميان آنها نزاعي واقع شود و يكي از آن دو رضايت ديگري را بجويد، سبقتگيرنده، اهل بهشت خواهد بود.»
«هر كس رضاي خدا را به غضب مردم بجويد، خدا او را از كارهاي مردم بينياز ميكند و هر كس خشنودي مردم را به غضب خدا بجويد، خدا او را به مردم واگذار كند.»
«خود را از غيبت كردن باز دار چرا كه غيبت كردن خورش سگهاي آتش دوزخ است. (يعني باطن غيبت كردن اينگونه زشت است).»
«كسي كه چيزي را از راه گناه به دست آورد، به نرسيدن اميدش اقدام بيشتر كرده و براي ورود به آنچه از خطر آن ميترسد، بيشتر شتاب كرده است.»
«از نعمتهاي خداوند بر شما نيازمندي مردم به شماست. پس نعمتها را (با مصرف نكردن آنها در راه نيازمندان) نرنجانيد كه اگر چنين كنيد، به بلا تبديل شوند.»
«پيامبر اكرم (ص) فرموده است: هر كه سنت و روش نيكويي را به وجود آورد پاداشش براي او خواهد بود و نيز ثواب هر كه تا روز قيامت بدان عمل كند بدون آنكه از ثواب آن چيزي كاسته شود.»
«اي مردم؛ شما را به تقواي الهي سفارش ميكنم و از گناه كردن برحذر ميدارم ... در مدت عمر به سلامت و تندرستي جسم پيشي گيريد ... و از كساني مباشيد كه بر گناه بندگان بيم دارند و خود از عقوبت گناه خويش آسوده خاطرند.»
«اگر مردم هنگام دعا کردن، خدا را با نام محمد صليالله عليه و آله و اهل بيت پاک او، با نيت درست و با اعتقاد قلبي صحيحي بخوانند که آنان را مصون دارد تا پيامبر را پس از مشاهده آن همه معجزات محکم و آشکار نافرماني نکنند، خداوند با جود و کرم خود خواستههاي آنان را اجابت ميكند.»
در هنگام سفر به كربلا فرمودند: «راستي اين دنيا ديگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت كرده و از آن جز "نمي" كه بر كاسه نشيند و زندگياي پست، همچون چراگاه تباه، چيزي باقي نمانده است. آيا نميبينيد كه به حق عمل نميشود و از باطل نهي نميشود؟ در چنين وضعي مومن به لقاي خدا سزاوار است و من مرگ را جز سعادت و زندگي با ظالمان را جز هلاكت نميبينم. به راستي كه مردم بنده دنيا هستند و دين بر سر زبان آنان است و مادام كه براي معيشتشان باشد پيرامون آنند و وقتي به بلا آزموده شوند، دينداران اندكند.»
«گروهي خدا را از روي ميل و رغبت به بهشت عبادت ميكنند كه اين عبادت تاجران است و گروهي خدا را از روي ترس از دوزخ ميپرستند و اين عبادت بندگان است و گروهي خدا را از روي شكر و شايستگي پرستش عبادت ميكنند و اين عبادت آزادگان است كه بهترين عبادت است.»
«جز به يكي از اين سه تن حاجت مبر: به ديندار يا صاحب مروت يا كسي كه اصالت خانوادگي داشته باشد زيرا شخص ديندار دينش تو را حفظ ميكند و شخص جوانمرد به خاطر جوانمردياش حيا ميكند و انسان با شخصيت و با اصالت خانوادگي آبروي تو را حفظ ميكند و ميداند كه تو دوست نداري آبرويت ريخته شود.»
«من از روي خودخواهي و خوشگذراني يا براي فساد و ستمگري قيام نكردم بلكه قيام من براي اصلاح در امت جدم است و ميخواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيره و روش جدم و پدرم علي بن ابيطالب (ع) عمل كنم.»
«به جان خودم سوگند، امام و پيشوا نيست، مگر كسي كه به قرآن عمل كند و راه قسط و عدل را در پيش گيرد و تابع حق باشد و خود را در راه رضاي خدا وقف سازد.»
«هان اي مردم؛ پيامبر خدا فرموده است: كسي كه زمامداري ستمگر را ببيند كه حرام خدا را حلال ميسازد و عهدش را ميشكند و با سنت پيامبر (ص) مخالفت ميورزد و در ميان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز عمل ميكند ولي در مقابل او با عمل يا گفتار، اظهار مخالفت نكند، بر خداوند است كه او را با همان ظالم در جهنم اندازد.»
«بندگان خدا؛ از خدا بترسيد و از دنيا بر حذر باشيد كه اگر بنا بود همه دنيا به يك نفر داده شود و يا يك فرد براي هميشه در دنيا بماند، پيامبران براي بقا سزاوارتر بودند... پس براي آخرت خود توشهاي برگيريد و بهترين توشه آخرت، تقواست. از خدا بترسيد، باشد كه رستگار شويد.»
در روز عاشورا خطاب به سپاه ظلم فرمودند: «واي بر شما؛ چرا ساكت نميشويد تا گفتارم را بشنويد؟ همانا من شما را به راه هدايت و رستگاري فراميخوانم. هر كس از من پيروي كند سعادتمند است و هر كس نافرمانيام كند از هلاكشدگان است. شما همگي نافرمانيام ميكنيد و به سخنم گوش نميدهيد. آري، بر اثر هداياي حرامي كه به شما رسيده و بر اثر غذاهاي حرامي كه شكمهايتان از آنها انباشته شده، خداوند اين چنين بر دلهاي شما مهر زده است.»
درباره حضرت مهدي (عج) نيز فرمودند: «شما مردم، آن حضرت را به داشتن آرامش و متانت و به شناخت حلال و حرام و به رو آوردن مردم به او و بينيازي او از مردم ميشناسيد.»
امام حسين (ع) در دوران حضرت علي بن ابيطالب (ع) نيز از موقعيت والايي برخوردار بودند. ايشان در دوران خلافت پدرشان، در کنار آن حضرت بودند و در سه جنگ «جمل»، «صفين» و «نهروان» نيز شرکت داشتند.
امام حسين (ع) پس از شهادت پدر که امامت به برادرشان حسن بن علي (ع) رسيد، همچون يك سرباز، مطيع مولاي خويش و همراه برادر بودند و پس از انعقاد پيمان صلح امام حسن (ع)، با برادرشان و بقيه اهل بيت (ع) به مدينه آمدند.
با شهادت امام حسن مجتبي (ع) در سال 49 يا 50 هجري، امامت بر عهده امام حسين (ع) قرار گرفت. در دوران 10 سالهاي که معاويه بر حکومت مسلط بود، امام حسين (ع) همواره يکي از معترضان سرسخت نسبت به سياستها، دستگيريها و قتلهاي وي بودند و نامههاي متعددي در انتقاد از رويه و اعمال ناپسند ديگر معاويه نوشتند و در عين حال، يکي از محورهاي وحدت شيعه و از چهرههاي برجسته و شاخصي بودند که مورد توجه مردم قرار داشتند و همواره سلطه اموي از نفوذ شخصيت ايشان بيم داشت.
با مرگ معاويه در سال 60 هجري، يزيد كه جانشين پدر شده بود به والي مدينه نوشت که از امام حسين (ع) به نفع او بيعت بگيرد اما سيدالشهدا (ع) که فساد يزيد و بيلياقتي او را ميدانستند، از بيعت امتناع کردند و براي نجات اسلام از سلطه يزيد که به زوال و محو دين ميانجاميد، راه مبارزه را در پيش گرفتند و از مدينه به مکه هجرت کردند و در پي نامهنگاريهاي کوفيان و شيعيان عراق به آن حضرت و دعوت از ايشان براي آمدن به کوفه، ابتدا مسلم بن عقيل را به آنجا فرستادند و نامههايي براي شيعيان کوفه و بصره نوشتند و با دريافت پاسخ کوفيان در مورد بيعت آنان با فرستادهشان، در روز هشتم ذيحجه سال 60 هجري از مکه به سوي عراق حرکت کردند.
پيمانشکني کوفيان و شهادت مسلم بن عقيل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و امام حسين (ع) که همراه خانواده، فرزندان و ياران به سوي کوفه ميرفتند، پيش از رسيدن به کوفه در سرزمين «کربلا» در محاصره سپاه کوفه قرار گرفتند و تسليم نيروهاي يزيدي نشدند و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمين، به همراه اصحابشان مظلومانه به شهادت رسيدند.
از آن پس، کربلا کانون الهامبخشي و عاشورا سرچشمه قيام و آزادگي شد و شهادت سيدالشهدا (ع) سبب زنده شدن اسلام و بيدار شدن وجدانهاي خفته شد. فضايل اين امام شهيد، بيش از آن است که در اين مختصر بگنجد زيرا ايشان پرورده دامان رسول خدا هستند؛ كسي كه درباره امام حسين (ع) فرمودهاند: «قسم به آنکه مرا بهحق به پيامبري فرستاد، حسين بن علي در آسمان بزرگتر از زمين است و بر سمت راست عرش الهي نوشته شده است «ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه؛ همانا حسين (ع) چراغ هدايت و كشتي نجات است.»
اهداف قيام حسيني: اصلاح امت، امر به معروف و نهي از منكر و تحقق سيره و روش پيامبر (ص) و حضرت علي (ع).
نتايج قيام حسيني: درهم شكستن اركان دينسالاري ساختگي اموي، بيدار كردن وجدانهاي خفته و ارائه اخلاق جديد.
صفات اخلاقي برجسته امام حسين (ع): علم، بخشش، بزرگواري، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگيري از بينوايان، عفو و بردباري، انس با قرآن، اخلاص، توجه به رضايت الهي، ذكر بسيار پروردگار، صبر و تسليم در برابر خدا، عبادت خدا، عزتطلبي و ذلتستيزي.
در ميان ادعيه، از امام حسين (ع) دعاهاي فراواني به يادگار مانده است که معروفترين آنها دعاي عرفه است و دعاي جامع، دعاي حضرت در کعبه، دعاي حضرت در سجده، دعا براي شهداء و دعا در صبح عاشورا نيز از ديگر ادعيه منتسب به آن حضرت است.
غذا خوردن امام حسين (ع) با بينوايان
روزي امام حسين (ع) از جايي عبور ميكردند كه ديدند چند نفر فقير و بينوا زيراندازي كهنه را روي خاك افكندهاند و تكههاي خشك نان در دست گرفتهاند و آنها را ميخورند. اين افراد وقتي امام حسين (ع) را ديدند، آن حضرت را دعوت كردند تا با آنان همغذا شوند. امام حسين (ع) نيز دعوتشان را پذيرفتند، در كنار آنان نشستند و از نانهاي آنان خوردند. سپس فرمودند: «همانا خداوند متكبران را دوست ندارد.» (آيه 23 سوره نحل). آن حضرت به آنان فرمودند كه من دعوت شما را پذيرفتم. اكنون نوبت شماست كه دعوت مرا بپذيريد. من شما را براي صرف ناهار به خانهام دعوت ميكنم.
آنان نيز دعوت امام حسين (ع) را پذيرفتند و همراه آن حضرت به خانهشان رفتند و امام (ع) هر آنچه از غذا كه در منزل داشتند به بهترين نحو براي آنان آوردند.
برعهده گرفتن قرض درماندگان
يكي از اصحاب رسول خدا (ص) بيمار و بستري شده بود. امام حسين (ع) به عيادت او رفتند و شنيدند كه با آهي جانسوز ميگويد: «واي از غم و اندوه.»
امام حسين (ع) فرمودند: برادرم؛ غم و اندوه تو براي چيست؟
آن صحابي گفت: غم و اندوهم به خاطر قرضهايي است كه دارم و مبلغ آن به 60 هزار درهم رسيده است.
امام حسين (ع) فرمودند: قرضهايت بر عهده من. ناراحت نباش.
ولي آن صحابي گفت: از اين مي ترسم كه قبل از اداي قرض خود بميرم.
امام حسين (ع) فرمودند: نترس. قبل از مرگ تو حتما آن را ادا ميكنم و آن حضرت همين كار را هم كردند.
پاسخهاي امام حسين (ع) به پرسشهاي امام علي (ع)
روزي امام علي (ع) پرسشهاي زير را از فرزندش امام حسين (ع) پرسيدند:
پسرم؛ شخصيت و آقايي با چه چيز به دست ميآيد؟
امام حسين (ع) فرمودند: نيكي كردن به خانواده و خويشاوندان و تحمل در حوادث سخت.
امام علي (ع) فرمودند: غنا و بينيازي چيست؟
امام حسين (ع) فرمودند: كم كردن آرزوها و خشنودي به رضا و مقدرات خدا.
امام علي (ع) فرمودند: فقر چيست؟
امام حسين (ع) پاسخ دادند: طمع ورزيدن و نااميدي از موفقيت.
امام علي (ع) فرمودند: پستي چيست؟
امام حسين (ع) فرمودند: پستي انسان در اين است كه هرچيز را براي خود بخواهد و فريفته لذتها و شاديها شود.
پرسشهاي امام حسين (ع) و پاسخهاي فرد صحرانشين
روزي مردي باديهنشين به خدمت امام حسين (ع) آمد و از آن حضرت تقاضاي كمك مالي كرد. آن حضرت گفتند: چند سوال از تو ميپرسم. اگر پاسخ صحيح دادي به تو كمك خواهم كرد.
امام حسين (ع) فرمودند: چه عملي بهترين عمل است؟
صحرانشين گفت: ايمان به خدا.
امام حسين (ع) فرمودند: چه چيز موجب نجات از هلاكت ميشود؟
صحرانشين گفت: اطمينان به خدا.
امام حسين (ع) فرمودند: چه چيز زينت مرد است؟
صحرانشين گفت: حلم (بردباري و تسلط بر خويشتن).
امام حسين (ع) فرمودند: بعد از آن چه؟
صحرانشين گفت: ثروتي كه همراه جوانمردي و انصاف باشد.
امام حسين (ع) فرمودند: بعد از آن چه؟
صحرانشين گفت: شكيبايي در زمان فقر.
پس از سخنان اين مرد باديه نشين، آن حضرت مبلغ بسياري پول و انگشتر خود را به آن فرد صحرانشين بخشيدند.
پندهاي امام حسين (ع)
«حيله و نيرنگ نزد ما اهل بيت (ع) حرام است.»
«گريه از خوف خدا، مايه نجات از آتش است.»
«چيزي به زبانتان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد.»
«عاجزترين مردم کسي است که از دعا کردن ناتوان باشد.»
«از نشانههاي دانا اين است كه سخن خود را نقادي ميكند.»
«برحذر باشيد از ستم كردن به كسي كه ياوري جز خداوند عزوجل ندارد.»
«سپاسگزاري نعمتهاي گذشته، نعمتهاي آينده و زودرس را به دنبال دارد.»
«خدا ميداند كه من نماز و تلاوت آيات قرآن و دعا كردن بسيار و استغفار را دوست دارم.»
«هرگز در غياب برادر دينيات سخني نگو، جز آن سخني را كه دوست داري او در غياب تو بگويد.»
«همانا نميتوان بهشت را از خداوند، با خدعه و نيرنگ گرفت و جز از راه اطاعت نميتوان به پاداش الهي رسيد.»
«غافلگير كردن بنده از جانب خداوند به اين شكل است كه به او نعمت فراوان دهد و توفيق شكرگزاري را از او بگيرد.»
«هر يك از دو نفري كه ميان آنها نزاعي واقع شود و يكي از آن دو رضايت ديگري را بجويد، سبقتگيرنده، اهل بهشت خواهد بود.»
«هر كس رضاي خدا را به غضب مردم بجويد، خدا او را از كارهاي مردم بينياز ميكند و هر كس خشنودي مردم را به غضب خدا بجويد، خدا او را به مردم واگذار كند.»
«خود را از غيبت كردن باز دار چرا كه غيبت كردن خورش سگهاي آتش دوزخ است. (يعني باطن غيبت كردن اينگونه زشت است).»
«كسي كه چيزي را از راه گناه به دست آورد، به نرسيدن اميدش اقدام بيشتر كرده و براي ورود به آنچه از خطر آن ميترسد، بيشتر شتاب كرده است.»
«از نعمتهاي خداوند بر شما نيازمندي مردم به شماست. پس نعمتها را (با مصرف نكردن آنها در راه نيازمندان) نرنجانيد كه اگر چنين كنيد، به بلا تبديل شوند.»
«پيامبر اكرم (ص) فرموده است: هر كه سنت و روش نيكويي را به وجود آورد پاداشش براي او خواهد بود و نيز ثواب هر كه تا روز قيامت بدان عمل كند بدون آنكه از ثواب آن چيزي كاسته شود.»
«اي مردم؛ شما را به تقواي الهي سفارش ميكنم و از گناه كردن برحذر ميدارم ... در مدت عمر به سلامت و تندرستي جسم پيشي گيريد ... و از كساني مباشيد كه بر گناه بندگان بيم دارند و خود از عقوبت گناه خويش آسوده خاطرند.»
«اگر مردم هنگام دعا کردن، خدا را با نام محمد صليالله عليه و آله و اهل بيت پاک او، با نيت درست و با اعتقاد قلبي صحيحي بخوانند که آنان را مصون دارد تا پيامبر را پس از مشاهده آن همه معجزات محکم و آشکار نافرماني نکنند، خداوند با جود و کرم خود خواستههاي آنان را اجابت ميكند.»
در هنگام سفر به كربلا فرمودند: «راستي اين دنيا ديگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت كرده و از آن جز "نمي" كه بر كاسه نشيند و زندگياي پست، همچون چراگاه تباه، چيزي باقي نمانده است. آيا نميبينيد كه به حق عمل نميشود و از باطل نهي نميشود؟ در چنين وضعي مومن به لقاي خدا سزاوار است و من مرگ را جز سعادت و زندگي با ظالمان را جز هلاكت نميبينم. به راستي كه مردم بنده دنيا هستند و دين بر سر زبان آنان است و مادام كه براي معيشتشان باشد پيرامون آنند و وقتي به بلا آزموده شوند، دينداران اندكند.»
«گروهي خدا را از روي ميل و رغبت به بهشت عبادت ميكنند كه اين عبادت تاجران است و گروهي خدا را از روي ترس از دوزخ ميپرستند و اين عبادت بندگان است و گروهي خدا را از روي شكر و شايستگي پرستش عبادت ميكنند و اين عبادت آزادگان است كه بهترين عبادت است.»
«جز به يكي از اين سه تن حاجت مبر: به ديندار يا صاحب مروت يا كسي كه اصالت خانوادگي داشته باشد زيرا شخص ديندار دينش تو را حفظ ميكند و شخص جوانمرد به خاطر جوانمردياش حيا ميكند و انسان با شخصيت و با اصالت خانوادگي آبروي تو را حفظ ميكند و ميداند كه تو دوست نداري آبرويت ريخته شود.»
«من از روي خودخواهي و خوشگذراني يا براي فساد و ستمگري قيام نكردم بلكه قيام من براي اصلاح در امت جدم است و ميخواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيره و روش جدم و پدرم علي بن ابيطالب (ع) عمل كنم.»
«به جان خودم سوگند، امام و پيشوا نيست، مگر كسي كه به قرآن عمل كند و راه قسط و عدل را در پيش گيرد و تابع حق باشد و خود را در راه رضاي خدا وقف سازد.»
«هان اي مردم؛ پيامبر خدا فرموده است: كسي كه زمامداري ستمگر را ببيند كه حرام خدا را حلال ميسازد و عهدش را ميشكند و با سنت پيامبر (ص) مخالفت ميورزد و در ميان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز عمل ميكند ولي در مقابل او با عمل يا گفتار، اظهار مخالفت نكند، بر خداوند است كه او را با همان ظالم در جهنم اندازد.»
«بندگان خدا؛ از خدا بترسيد و از دنيا بر حذر باشيد كه اگر بنا بود همه دنيا به يك نفر داده شود و يا يك فرد براي هميشه در دنيا بماند، پيامبران براي بقا سزاوارتر بودند... پس براي آخرت خود توشهاي برگيريد و بهترين توشه آخرت، تقواست. از خدا بترسيد، باشد كه رستگار شويد.»
در روز عاشورا خطاب به سپاه ظلم فرمودند: «واي بر شما؛ چرا ساكت نميشويد تا گفتارم را بشنويد؟ همانا من شما را به راه هدايت و رستگاري فراميخوانم. هر كس از من پيروي كند سعادتمند است و هر كس نافرمانيام كند از هلاكشدگان است. شما همگي نافرمانيام ميكنيد و به سخنم گوش نميدهيد. آري، بر اثر هداياي حرامي كه به شما رسيده و بر اثر غذاهاي حرامي كه شكمهايتان از آنها انباشته شده، خداوند اين چنين بر دلهاي شما مهر زده است.»
درباره حضرت مهدي (عج) نيز فرمودند: «شما مردم، آن حضرت را به داشتن آرامش و متانت و به شناخت حلال و حرام و به رو آوردن مردم به او و بينيازي او از مردم ميشناسيد.»