کد خبر 1298369
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۴
شهادت یکی دیگر از یادگاران دفاع مقدس/ پیکر شهید «علی چناری» فردا تشییع می‌شود - کراپ‌شده

جانباز قطع نخاعی «علی چناری» پس از تحمل سال‌ها درد و رنج جراحت‌های ناشی از جنگ تحمیلی به یاران شهیدش پیوست.

به گزارش مشرق، پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از جنگ تحمیلی، این روزها یک به یک یادگاران دفاع مقدس به یاران شهیدشان می‌پیوندند و یکی پس از دیگری به آرزوی‌شان که همان شهادت است، می‌رسند.

این بار هم نوبت به جانباز نخاعی «علی چناری» رسیده است. کسی که در ۱۷ سالگی در جبهه حق علیه باطل حضور یافت و پس از جراحت هم دست از حضور در جبهه‌ها برنداشت تا اینکه دیگر امکان ایستادن بر روی پاهایش را نداشت و نمی‌توانست در خط مقدم کنار سایر رزمندگان حاضر شود. 

جانباز قطع نخاعی علی چناری روز گذشته پس از تحمل سال‌ها درد و جراحت‌های ناشی از جنگ تحمیلی بر اثر سانحه رانندگی در حوالی بوئین زهرا به یاران شهیدش پیوست.

شهادت یکی دیگر از یادگاران دفاع مقدس

علی چناری جانباز ۷۰ درصد قطع نخاعی بود که از ۱۷ سالگی با وجود سن پایین با تلاش و زحمت‌ بسیار به جبهه اعزام شد. او در نخستین حضور در عملیات فتح المبین همزمان با تحویل سال ۶۱ شرکت کرد. 

خاطرات علی چناری از دوران دفاع مقدس

چناری درباره نحوه مجروحیت در دوران دفاع مقدس اینگونه روایت کرده بود: ما در خاکریز مستقر می‌شدیم و سنگر زیادی وجود نداشت. یک شب باران شدیدی می‌آمد و خمپاره نداشتیم. جلوی ما نیروهای عراقی بودند و به من گفتند که زخمی شدی باید برگردی. من اصلا متوجه مجروحیت نشده بودم. به عقب برگشتم و گفتند باید به تهران منتقل شوی که با اصرار برنگشتم و دوباره به خط مقدم رفتم. دیدم از هر طرف گلوله می‌آید و موقعیت را گم کرده بودیم و می‌چرخیدیم تا صبح و روشنی شود تا بتوانیم موقعیت را پیدا کنیم. محاصره شکسته شد و منطقه را گرفتیم. زمین پر از باروت شده بود. دوستم در حال نوشیدن آب بود که یک خمپاره نزدیک ما زده شد. دوستم یک آخ گفت و با ذکر یا حسین به شهادت رسید. من هم محکم افتادم زمین و هر کاری کردم نتوانستم بلند شوم. آن لحظه حس کردم پهلوهایم گرم است که پس از مدتی دیدم همه جا پر از خون شده است. من مانده بودم و یک شهید کنارم. نمی‌دانم چگونه به عقب منتقل شدم. یک آمپول به من زدند و خواب بُرد.

شهادت یکی دیگر از یادگاران دفاع مقدس

وقتی به هوش آمدم در هلی کوپتر بودم. آنقدر عطش داشتم که سرُم را کشیدم که بخورم. وقتی به بیمارستان رسیدیم از دستگاه‌ها متعجب بودم. متوجه شدم عملی در پیش دارم. خواستند به خانواده بگویند که من خواهش کردم به آنها اطلاعی ندهند.بعد از چند روز مادر و پدرم آمدند. در بیمارستان به من گفتند که دیگر نمی‌توانی راه بروی و فلج شدی و تا اخر عمر باید روی ویلچر باشی. من وقتی این حرف را شنیدم حتی یک لحظه به خودم نگفتم چرا؟ چون من به این جانبازی افتخار می‌کنم.

شهادت یکی دیگر از یادگاران دفاع مقدس

مراسم تشییع پیکر جانباز نخاعی شهید علی چناری  شنبه ۲۲ آذر ساعت ۹:۳۰ از مسیر فلکه دوم تهرانپارس، خیابان شهید ناهیدی (جشنواره)، بلوار شاهدبه سمت شمال،خ شهید رضایی ۱۸۲ شرقی، خیابان شهید معینی نژاد (شهرک شاهد) و سپس از مسیر بزرگراه شهید زین‌الدین، خروجی استخر، بعد از میدان شاهد خ شهید رضایی ‌برگزار می‌شود. پیکر این شهید بزرگوار در قطعه ۲۸، ردیف ۵۱۳، شماره ۲۳بهشت زهرای تهران آرام می‌گیرد.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 4
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۲۰:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۱
    6 0
    از تمام خبرهای دنیا این خبر مثل جاذبه ما فوق تصور مرا جذب می کند خوش به سعادتش ای کاش یک ثانیه زندگی اون مال من بود بهشت گوارای وجودش
  • محمد IR ۲۱:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۱
    4 0
    کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبک روحان عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی کجایید ای شهان آسمانی بدانسته فلک را درگشایی
  • نارگل IR ۰۸:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۲
    2 0
    خدا رحمتش کند
  • فردین FR ۰۰:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
    0 0
    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم مِّنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُۥ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبْدِيلًا. صدق الله على العظيم. روح مطهرت با سید شباب اهل جنت آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام محشور باد ای قهرمان واقعی وطن

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس