به گزارش مشرق به نقل از تازه ترین نشریه شما، یکی از ویژگیهای شهدای 26 خرداد شجاعت آنها در بازجویی ها و دفاعیاتشان در بیدادگاههای رژیم پهلوی است.آنچه پیش رو دارید گزیده ای از این دلاور مردیهاست:
شاه بدون آنکه حق دخالت در امور مملکت داشته باشد رسما دخالت و اوامر خود را تحمیل مینماید و ما خواهان محو آن هستیم من بخوبی مشاهده و احساس میکنم که تبعیض سراسر شئون این کشور را فرا گرفته است چه بسیار شگفتم در کشوری که دم از اسلام و مذهب تشیع می زنند نمونههای حیات اسلامی هیچ دیده نمیشود.
عبارات بالا قسمتی از اظهارات و پاسخ شهید محمد صادق همدانی به بازپرس اوست که پس از ترور منصور نخست وزیر ملعون وقت در بیدادگاه شاه عنوان گردیده است.
قسمتی از دفاعیه شهید مرتضی نیک نژاد که در 20 برگ در تاریخ 9/3/44به عنوان دفاع فرجام به تحریر در آورد و آن را به رئیس بیدادگاه نظامی شاه تسلیم کرد:
جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلامی یکی از علتهای شکست امویان و واژگون شدن حکومتشان را نشنیده گرفتن گفتار و اندرز روحانیون و فقها و علما و مردان روشنفکر میداند و چون روحانیون یکی از طبقات موثر اجتماعات هستند و طبعاً در کشورهای مذهبی نفوذ قابل ملاحظه ای دارند چنانچه بین این گروه و هیئت حاکمه شکافی بوجود آید چون این شکاف در حقیقت اختلاف بین ملت و فرمانروایان است اگر هیئت حاکمه به این امر توجه ننماید آن شکاف مبدل به دره هولناکی میگردد و برای واژگون شدن و سقوط یکی از طرفین زمینه آماده میشود ولی به همین علت طغیان عصبان ملت علیه هیئت حاکمه اوج میگیرد و اگر این قیام حق طلبانه به لحاظی عمومی و اجتماعی نشود از عده معدودی که فداکارتر هستند سرچشمه میگیرد و افکار همان اجتماع و ملت آن عملیات را تصدیق و تایید میکند زیرا حقیقت این جدال که از دو فکر و دو خواسته سرچشمه گرفته به نفع یکی و به ضرر دیگری پایان می پذیرد و این قیام بر حسب قوانینی که ره کشور وضع میکند نوعی و عنوانی خواهد داشت و به عبارت دیگر هر قیام و اظهار مخالفت دو علت دارد یکی تعدی و فشار فرمانروایان و حکام و دیگری حق طلبی و حس مسئولیت و بیداری افکار و حس انتقام.
... فداکاری و جانبازی صرفاً برای پوشاندن بدنهای برهنه و سیر کردن شکمهای گرسنه و امثال آن نبوده و در این حدود خلاصه نمیشود بلکه مبارزه برای استقلال و اجرای اراده عمومی ملت که حق طبیعی محسوب میشود، میباشد و هدف از این مبارزات باز کردن راه برای رشد شخصیتهاست. زیرا تا شخصیت رشد نکند علم و هنر واخلاق و معنویات و غیره ارزشی در زندگی نخواهد داشت و در هنگام نبودن شخصیت عالم مجاز نسبت به عملش عمل کند و قاضی مختار نیست تا داوری کند و هنرمند نیست تا داوری کند و هنرمند محیط مساعدی نمییابد که اظهار هنر کند و در آن صورت فحشاء و سو اخلاق محلی را برای ترویج مذهب و معنویات باقی نمیگذارد و سرگرم بودن به امور مادی جهت امرار معاش که با سختی تهیه میشود فرصتی برای بروز تجلی افکار برای سنجش محیط اجتماعی باقی نمیگذارد.
بخشی از متن آخرین دفاعیه شهید رضا صفار هرندی:
تا زمانی که استقلال معنوی و فردی ملت را در نظر نگیرید و مورد تصدیق قرار ندهید ملت از مبارزه دست نخواهد کشید و حوادثی نظیر واقعه بهمن ماه (ترور منصور) هیچگاه به اتمام نمیرسد زیرا باید علت و عوامل اصلی را مرتفع کنید. سرکوبی نیروهای عاطفی و معنوی و سیر انحطاط نسل جوان روح هر فرد با وجدانی را سخت رنج میدهد. مردم به هموطنان خود علاقهمند هستند، نوکری دیگران را قبول ندارند آفرینش خود را آزاد میدانند و این گوهره را که ودیعتی است الهی با تمام قوا در حفظ آن کوشش میکنند. حاکم ستمگر را ابتدا به حق خود آشنا میکنند و سپس با او قهر میکنند و آنگاه که آتش تعدی شعلهور شد عملی راکه آنان را به تواضع وادار سازد انجام خواهدداد. واقعه صددرصد معقول اول بهمن که مجاهده ای از طرف قلب ملت با هیئت حاکمه به حساب میآمد به این جهت به وقوع پیوست تا شاید چشمهایی که علنا روی هم گذشته و بسته شده و دلهایی که زنگ خیانت و کدورت گرفته و گوشهایی که حاضر به شنیدن آوا و نالههای محزوم محرومین اجتماع نبست به خود آیند و به گناه و تعدیات خود معترف گردند. اگر نخواهید از پدیده اجتماعی سال جاری عبرت بگیرید عواقب وخیم و سوئی منتظر ستمگران خواهد بود و آنان باید منتظر باشند که در آن روز طومار هستیشان در هم پیچیده خواهد شد. آن روز هنگامی است که ملت یکپارچه عصبانی میشود و انقلاب از طبقات پایین اجتماع شروع میشود و سراسر اجتماع را فرا میگیرد. از چگونگی اوضاع همسایگان و ملل هموار آنها عبرت بگیرد و ببینید که زمامداران آنها چطور بر اثر عدم توجه به خواستههای ملت به نابودی گرائیدند. به بدبختی ملت ویتنام بنگرید که چگونه بر اثر تعدیات و فشار دستگاه حاکمه و خیانت او به پرتگاه نیستی رسید.
شهید بخارائی در قسمتی از محاکمه خود با لحنی تند خطاب به رئیس بیدادگاه چنین میگوید:
ما اعلام میکنیم که اگر نخواهید از این پدیده اجتماعی (ترور منصور) الهام بگیرید و ارشاد نشوید پس خود را برای مقابله با برنامههای شدید و منظم تری از طرف ملت آماده سازید. والله در آن صورت نابود خواهید شد و آینده این مرز و بوم را در پرتگاه هلاکت خواهید کشید.
آقایان! چرا نمیخواهید توجه کنید؟ مردم علاقهمند به اسلام میباشند و سعادت خود را در اسلام و اجرای قوانین آن میدانند. خداوند میفرماید سست نشوید و غمگین مباشید شما برتر از دیگرانید اگر بهوش باشید.
شاه بدون آنکه حق دخالت در امور مملکت داشته باشد رسما دخالت و اوامر خود را تحمیل مینماید و ما خواهان محو آن هستیم من بخوبی مشاهده و احساس میکنم که تبعیض سراسر شئون این کشور را فرا گرفته است چه بسیار شگفتم در کشوری که دم از اسلام و مذهب تشیع می زنند نمونههای حیات اسلامی هیچ دیده نمیشود.
عبارات بالا قسمتی از اظهارات و پاسخ شهید محمد صادق همدانی به بازپرس اوست که پس از ترور منصور نخست وزیر ملعون وقت در بیدادگاه شاه عنوان گردیده است.
قسمتی از دفاعیه شهید مرتضی نیک نژاد که در 20 برگ در تاریخ 9/3/44به عنوان دفاع فرجام به تحریر در آورد و آن را به رئیس بیدادگاه نظامی شاه تسلیم کرد:
جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلامی یکی از علتهای شکست امویان و واژگون شدن حکومتشان را نشنیده گرفتن گفتار و اندرز روحانیون و فقها و علما و مردان روشنفکر میداند و چون روحانیون یکی از طبقات موثر اجتماعات هستند و طبعاً در کشورهای مذهبی نفوذ قابل ملاحظه ای دارند چنانچه بین این گروه و هیئت حاکمه شکافی بوجود آید چون این شکاف در حقیقت اختلاف بین ملت و فرمانروایان است اگر هیئت حاکمه به این امر توجه ننماید آن شکاف مبدل به دره هولناکی میگردد و برای واژگون شدن و سقوط یکی از طرفین زمینه آماده میشود ولی به همین علت طغیان عصبان ملت علیه هیئت حاکمه اوج میگیرد و اگر این قیام حق طلبانه به لحاظی عمومی و اجتماعی نشود از عده معدودی که فداکارتر هستند سرچشمه میگیرد و افکار همان اجتماع و ملت آن عملیات را تصدیق و تایید میکند زیرا حقیقت این جدال که از دو فکر و دو خواسته سرچشمه گرفته به نفع یکی و به ضرر دیگری پایان می پذیرد و این قیام بر حسب قوانینی که ره کشور وضع میکند نوعی و عنوانی خواهد داشت و به عبارت دیگر هر قیام و اظهار مخالفت دو علت دارد یکی تعدی و فشار فرمانروایان و حکام و دیگری حق طلبی و حس مسئولیت و بیداری افکار و حس انتقام.
... فداکاری و جانبازی صرفاً برای پوشاندن بدنهای برهنه و سیر کردن شکمهای گرسنه و امثال آن نبوده و در این حدود خلاصه نمیشود بلکه مبارزه برای استقلال و اجرای اراده عمومی ملت که حق طبیعی محسوب میشود، میباشد و هدف از این مبارزات باز کردن راه برای رشد شخصیتهاست. زیرا تا شخصیت رشد نکند علم و هنر واخلاق و معنویات و غیره ارزشی در زندگی نخواهد داشت و در هنگام نبودن شخصیت عالم مجاز نسبت به عملش عمل کند و قاضی مختار نیست تا داوری کند و هنرمند نیست تا داوری کند و هنرمند محیط مساعدی نمییابد که اظهار هنر کند و در آن صورت فحشاء و سو اخلاق محلی را برای ترویج مذهب و معنویات باقی نمیگذارد و سرگرم بودن به امور مادی جهت امرار معاش که با سختی تهیه میشود فرصتی برای بروز تجلی افکار برای سنجش محیط اجتماعی باقی نمیگذارد.
بخشی از متن آخرین دفاعیه شهید رضا صفار هرندی:
تا زمانی که استقلال معنوی و فردی ملت را در نظر نگیرید و مورد تصدیق قرار ندهید ملت از مبارزه دست نخواهد کشید و حوادثی نظیر واقعه بهمن ماه (ترور منصور) هیچگاه به اتمام نمیرسد زیرا باید علت و عوامل اصلی را مرتفع کنید. سرکوبی نیروهای عاطفی و معنوی و سیر انحطاط نسل جوان روح هر فرد با وجدانی را سخت رنج میدهد. مردم به هموطنان خود علاقهمند هستند، نوکری دیگران را قبول ندارند آفرینش خود را آزاد میدانند و این گوهره را که ودیعتی است الهی با تمام قوا در حفظ آن کوشش میکنند. حاکم ستمگر را ابتدا به حق خود آشنا میکنند و سپس با او قهر میکنند و آنگاه که آتش تعدی شعلهور شد عملی راکه آنان را به تواضع وادار سازد انجام خواهدداد. واقعه صددرصد معقول اول بهمن که مجاهده ای از طرف قلب ملت با هیئت حاکمه به حساب میآمد به این جهت به وقوع پیوست تا شاید چشمهایی که علنا روی هم گذشته و بسته شده و دلهایی که زنگ خیانت و کدورت گرفته و گوشهایی که حاضر به شنیدن آوا و نالههای محزوم محرومین اجتماع نبست به خود آیند و به گناه و تعدیات خود معترف گردند. اگر نخواهید از پدیده اجتماعی سال جاری عبرت بگیرید عواقب وخیم و سوئی منتظر ستمگران خواهد بود و آنان باید منتظر باشند که در آن روز طومار هستیشان در هم پیچیده خواهد شد. آن روز هنگامی است که ملت یکپارچه عصبانی میشود و انقلاب از طبقات پایین اجتماع شروع میشود و سراسر اجتماع را فرا میگیرد. از چگونگی اوضاع همسایگان و ملل هموار آنها عبرت بگیرد و ببینید که زمامداران آنها چطور بر اثر عدم توجه به خواستههای ملت به نابودی گرائیدند. به بدبختی ملت ویتنام بنگرید که چگونه بر اثر تعدیات و فشار دستگاه حاکمه و خیانت او به پرتگاه نیستی رسید.
شهید بخارائی در قسمتی از محاکمه خود با لحنی تند خطاب به رئیس بیدادگاه چنین میگوید:
ما اعلام میکنیم که اگر نخواهید از این پدیده اجتماعی (ترور منصور) الهام بگیرید و ارشاد نشوید پس خود را برای مقابله با برنامههای شدید و منظم تری از طرف ملت آماده سازید. والله در آن صورت نابود خواهید شد و آینده این مرز و بوم را در پرتگاه هلاکت خواهید کشید.
آقایان! چرا نمیخواهید توجه کنید؟ مردم علاقهمند به اسلام میباشند و سعادت خود را در اسلام و اجرای قوانین آن میدانند. خداوند میفرماید سست نشوید و غمگین مباشید شما برتر از دیگرانید اگر بهوش باشید.