به گزارش مشرق به نقل از فارس، ایدئولوژی نئولیبرالیسم از اواخر دهه 1970 میلادی تدریجا به ایدئولوژی اصلی و غالب در جهان سرمایه داری بدل گردید و از آغاز دهه 1990 م و در پی فروپاشی شوروی و اردوگاه «سوسیالیسم واقعا موجود»نئولیبرالیسم به ایدئولوژی اصلی و غالب و حاکم مطلق العنان در کلیت عالم غرب مدرن و حتی جهان غرب زده بدل گردید.
نئولیبرالیسم از ابتدای دهه 1980م در مقابل خود با موج گسترده و توانمند احیاء تفکر اسلامی و جنبش های انقلابی دینی و اسلامی روبه رو گردید کانون این موج پر شکوه و بسیار نیرومند و نو ظهور احیاء تفکر اسلامی اصیل، انقلاب اسلامی ایران و نظام اسلامی برآمده از آن بود در پی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تاسیس نظام ولایت فقیه، انقلاب اسلامی ایران و حکومت دینی بر آمده از آن الهام بخش خیزش های گسترده اسلامی در سراسر جهان و به ویژه خاور میانه و فراتر از آن الهام بخش نوعی توجه به دین و معنویت و شکل گیری و گسترش نحوی خودآگاهی معنوی و دینی در مقیاس گسترده جهانی گردید.
ایدئولوگ های نئولیبرالیسم که وجه هژمونیک را در نظام ایدئولوژیک استکبار مدرن در اختیار داشتند، به سرعت دریافتند که خطر اصلی برای تئاوم سیطره نظام سلطه استکبار نئولیبرالیستی، نه ایدئولوژی های از رمق افتاده و ورشکسته سوسیالیستی و سوسیال دموکراتیک که اندیشه آگاهی بخش و بیداری آفرین بازگشت به دین و احیاء تفکر اصیل اسلامی و اسلام به عنوان «سخن» مبارزاتی علیه بردگی مدرن استکباری است و کانون اصلی این اندیشه نجات بخش و مجاهد آفرین بازگشت به هویت اسلامی و فطرت دینی، انقلاب اسلامی ایران و نظام ولایت فقیه است.
شکست حرکت های تروریستی و شبه نظامی منافقین و چپ های آمریکایی در فاصله زمانی سالهای 1357 تا 1361 نهایتا استراتژیست های نظام جهانی سلطه استکباری را به این جمع بندی رسان که به جای حرکت کور و عقیم تروریستی که همگی ناموفق بوده اند و در پی هزیمت تیم های تروریستی و سربازان بدون یونیفرم و اسلحه به دست استکبار [که عمده آنها از میان چپ مارکسیستی و نفاق مارکسیتی سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق یارگیری شده بودند] باید عمده کوشش براندازانه را به قلمرو تهاجم فرهنگی و جنگ نرم معطوف کرد بر این اساس بود که در پروژه براندازی خاموش و کودتای خزنده نئولیبرالیسم علیه نظام ولایت فقیه، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم [ترکیب تهاجم فرهنگی باتهاجم سیاسی- تبلیغاتی] نقش اصلی را بر عهده گرفت و طیف رنگارنگ سربازان فرهنگی نئولیبرالیسم و کارگزاران تهاجم فرهنگی و جنگ نرم در هیات «ژورنالیست ها و مقاله نویسان و داستان نویسان و مترجمان و نظریه پردازان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نئولیبرالیست» از طریق انبوه کتب ترجمه ای و یا تالیفی و نشریات رنگارنگ و فیلم های سینمایی و... به میدان آمدند. هدف همه آنها [که به صورت آشکار و یا پنهان و مستقیم و یا غیر مستقیم و به صور و اشکال و انواع مختلف بیان می شد] در نهایت عبارت بود از:
- ایجاد شبهه و تردید افکنی در باورهای اسلامی و اعتقادی و اسلامی فقاهتی
- ایجاد شبهه و تردید آفرینی در خصوص نظام ولایت فقیه
- ایجاد شبهه و تردید آفرینی در خصوص انقلاب اسلامی
- تطهیرغرب به ویژه غرب مدرن
- آموزش و القاء و ترویج ایدئولوژی نئولیبرالیسم به صور مستقیم و غیرمستقیم
- آموزش و تطهیر و ترویج سکولاریسم به صور مستقیم و غیر مستقیم
- تحقیر مبارزه دینی – ملی مردم ایران علیه غرب زدگی و استکبار
- انکار دستاوردهای بزرگ انقلاب و نظام اسلامی
- القا مشهورات مدرنیستی نئولیبرالیستی مطلوب استکبار مدرن و تحت عناوینی چون: حقوق بشر، تسامح و تساهل، جامعه مدنی، پلورالیسم دینی، خشونت ستیزی و ...
- چهره سازی از ایدئولوگ ها و تئوریسن های وابسته به کاست حاکمان پنهان جهانی [به عنوان سرکردگان و مدیران نظام جهانی سلطه استکبار] که اکثریت مطلق آنان به صور و اشکال و انحاء مختلف مروج و مبلغ نئولیبرالیسم و بستر ساز و جاده صاف کن و مشاطه گر سلطه استعمار غرب مدرن [استعمار سرمایه داری نئولیبرال]در میان ملل و کشورهای غیر غربی موسوم به جهان سوم هستند [کسانی چون: فوکویاما، هانتینگتون، رورتی، فون هایک، فریدمن، پوپر، برلین، آرنت، کوئیستلر، اورول، کوندرا، هرتامولر و...]
- انتقادهای توأم با تحقیر و تمسخر نسبت به باورها و سنت ها و مواریث فرهنگی دینی و ملی به طور مستمر
- تبلیغ و ترویج مستمر و مستقیم و غیرمستقیم تئوری ها و مشهورات علوم انسانی مدرن در میان جوانان و و دانشجویان و اقشار علاقه مند به مطالعه
- ترویج نسبی انگاری اخلاقی و آراء اخلاقی سکولاریستی
- ترور شخصیت چهره های اسلامی و انقلابی و متعهد در یک بیان کوتاه و فشرده می توان گفت، تهاجم فرهنگی و مدتی بعد جنگ نرم روشنفکری نئولیبرالیست ایران علیه انقلاب اسلامی و نظام ولایت فقیه که نیروی اجرایی و کارگزاران آن طیف گسترده روشنفکران به اصطلاح دینی [که خود را «روشنفکر دینی » می نامیدند اما در حقیقت، دین را به نفع مدرنیه و مشخصا نئولیبرالیسم مسخ و قربانی می کردند] و همچنین روشنفکران آشکارا غیر مذهبی [آته ئیست] بودند و از طریق ستادهای فرماندهی پنهان وابسته به استکبار هدایت و مدیریت و تغذیه می شدند و بدنه مدیران نفوذی بوروکرات- تکنو کرات داخل نظام برای فعالیت آنها بستر سازی و از آنها پشتیبانی می کرد، به دنبال تغییر هویت اسلامی جامعه به یک هویت بحران زده متزلزل غربزده مدرنیست تمام عیار سکولاریست و نیز تضعیف و سپس حذف ولایت فقیه به منظور از بین بردن ماهیت اسلامی و انقلابی نظام جمهوری اسلامی و نهایتا براندازی تمام عیار آن بودند آنها بدین سان می خواستند با نابودی نظام و انقلاب اسلامی و تغییر هویت دینی جامعه ایران، سلطه استکبار مدرن بر ایران را مثل زمان پهلوی و به مراتب بسیار بدتر از آن احیاء کرده و با امحاء انقلاب و نظام اسلامی، جریان بیداری اسلامی و احیاء تفکر اسلامی و دینی در جهان را نیز سرکوب نمایند و بدین سان کانون اصلی مقاومت و مبارزه علیه ظلم و کفر و سرمایه داری نئولیبرال را به خیال خود براندازی نمایند.
تهاجم فرهنگی و پیشبرد پروژه جنگ نرم از طریق فعالیت مطبوعاتی و انتشار ماهنامه ها و هفته نامه ها و فصلنامه ها و گاه نامه های تئوریک و نیمه تخصصی و در مواردی ژورنالیستی زرد یکی از رویکردهای روشنفکری نئولیبرالیست ایران بوده است در جهت پیشبرد همین پروژه بود که «کیهان فرهنگی» تحت مدیریت شاگردان سروش در دهه 1360 و پس از آن «کیان» و «مدرسه» و «آفتاب» و «آیین» و «گفتگو» و... منتشر می شدند. در دو سال اخیر ماهنامه «مهرنامه» را می توان اصلی ترین نشریه تئوریک روشنفکری نئولیبرالیست ایران در قلمرو جنگ نرم برای مخاطب نیمه تخصصی و تخصصی و اقشار اهل مطالعه و دانشجویان دانست.
مهرنامه از آغاز انتشار خود در دو سال قبل کوشید تا چونان چتری تئوریک و تروبینی فراگیر برای طیف رنگارنگ نویسندگان و مترجمان و ایدئولوگ های سکولاریست مدرنیست عمل نماید. وجه غالب هویت ایدئولوژیک مهرنامه، ترویج نئولیبرالیسم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی است، هر چند که این نشریه کوشیده است تا به عنوان رسانه و تریبونی برای طیف رنگارنگ مخاطبان جمهوری اسلامی و اپوزیسیون فرهنگی و سیاسی با تمایلات مختلف عمل نماید از این رو است که در مهرنامه شاهد حضور افرادی چون: خشایار دیهیمی، عزت الله فولادوند، مهرزاد بروجردی، سروش دباغ، داریوش آشوری، داریوش شایگان، تورج اتابکی، علی رضا میرسپاسی، همایون کاتوزیان، حاتم قادری، احسان نراقی و بسیاری تکنو کرات – بورو کرات های مروج ایدئولوژی های مختلف عالم مدرن هستیم.
مخرج مشترک افرادی که ارکان هویت فکری مهرنامه را تشکیل می دهند، ترویج سکولاریسم مدرن می باشد، و اگر چه در طیف همکاران مهرنامه از لیبرال های نهضت آزادی و نئولیبرالهای به اصطلاح روشنفکری دینی گرفته تا همکاران نشریات سلطنت طلب خارج کشور و مرتبط با بنیاد اشرف پهلوی دیده می شوند، اما وجه غالب و اصلی و هژمونیک در مهرنامه، هویت نئولیبرالی آن است.
رویکرد نئولیبرالی مهرنامه در مقاله ای که «محمد قوچانی» سردبیر آن تحت عنوان «زنده باد ژورنالیسم» نوشته به نحوی غیر مستقیم و در بیانی نیمه صریح مورد تایید قرار گرفته است. سردبیر مهرنامه چنین نوشته است:«مهرنامه» پس از دوسال جای خالی اندیشه های لیبرالی و پراگماتیستی را در روشنفکری ایرانی خالی می بیند و خاضعانه ضمن احترام به نقش روشنفکران دینی در فهم ما از لیبرالیسم و نقش روشنفکران سکولار در فهم ما از مدرنیسم و بدون تایید همه وجوه لیبرالیسم قصد دارد لیبرالیسم را به معنای علمی خود در اندیشه های سیاسی و بدون توجه به معنای نادرست آن در مجادلات و جناح بندی های سیاسی ایران معاصر طرح، نقد و بررسی کند»
«مهرنامه» شرط اول رسیدن به آزادی را رهایی از دولت گرایی در اقتصاد، دین، فرهنگ و زندگی می داند. با این منطق «مهرنامه» نه به سنت «روشنفکری دینی» نه به سنت «روشنفکری عرفی» نه به سنت «بنیادگرایی مذهبی» و نه به سنت «سنت گرایی دینی» تعلق خاطر ندارد و همه آنها را طرح و نقد می کند ما به عنوان «خبرنگار اندیشه» و «تاریخ نگار تفکر» معتقدیم که تنها «آزادی» خواهی است که می تواند هر نوع اقتدار گرایی از توتالیتریانیسم دینی تا توتالیتریانیسم سکولاریستی و توتالیتریانیسم سوسیالیستی را دگرگون سازد. توجه «مهرنامه» به متفکران آزادیخواه در اقتصاد، سیاست، حقوق و فلسفه را تنها می توان با این تحلیل مورد قضاوت قرار داد.»
«مهرنامه در میان علوم انسانی اولویت را به دانش های دقیق تر و تجربی تر می دهد. علم سیاست، علم اقتصاد، علم حقوق، جامعه شناسی از علومی هستند که در مجلات روشنفکری عصر ما نسبت به فلسفه (معرفت شناسی) و الهیات (دین شناسی) مورد بی مهری قرار گرفته اند. ما این علوم را نیز ضروری جامعه مدنی ایران برای گذار به دموکراسی می دانیم.»
«مهرنامه از روشنفکران دینی و روشنفکران عرفی سنت های خوبی را به یاد دارد. اما مانند آنها مساله اصلی جامعه ایرانی را عرفی شدن دین و راززدایی از دین نمی داند. اقتدار زدایی همه مناسبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و نیز دینی دغدغه اصلی مهرنامه است.»حال اگر آن بخش از نوشته های سردبیر مهرنامه را که نقل کردیم، رمز گشایی کنیم درمی یابیم که سردبیر این نشریه نیز مهرنامه را نشریه ای لیبرال می داند البته بیان سردبیر مهرنامه در اقرار به ماهیت لیبرالیست [دقیق تر بگوییم: نئولیبرالیسم] این نشریه در اندک مواردی مایه هایی از یک صراحت کمرنگ پیدا کرده است.
فعلا و در این مجال قصد بررسی محتوایی مهرنامه و جهت گیری اصلی حاکم بر آن]با تکیه بر نمونه های مستند[ را نداریم و صرفا در پی رمزگشایی از برخی قسمت های مقاله سردبیر مهرنامه هستیم.سردبیر مهرنامه از «آزادی خواهی نام می برد و می گوید که تنها «آزادی» خواهی است که می تواند هرنوع اقتدارگرایی از توتالیتریانیسم دینی تا... را دگرگون سازد»
«آزادی» خواهی ترجمه تحت اللفظی لیبرالیسم است و آن گونه که سردبیر می گوید مهرنامه به «متفکران آزادیخواه در اقتصاد، سیاست، حقوق و فلسفه» را مورد «توجه» قرار داده است. البته با نگاهی به محتوای اکثر مقالات و مصاحبه ها و گزارش ها و نیز اسامی نویسندگان و مترجمان می توان به خوبی این «طوفان لیبرالیسم» [اگر بخواهیم دقیق تر سخن بگوییم:نئولیبرالیسم] در فنجان» را به وضوح مشاهده کرد.
مهرنامه معتقد است که تنها «آزادی» خواهی [لیبرالیسم] است که می تواند هر نوع اقتدارگرایی را دگرکون کند و از به قول خودش توتالیتریانیسم دینی و توتالیتریانیسم سکولاریستی و توتالیتریانیسم سوسیالیستی نام می برد، اما از توتالیتریانیسم نامی نمی برد. چرا؟
زیرا لیبرالیسم را قابل جمع با توتالیتاریسم نمی داند زیرا مثل نئولیبرال هایی چون: کارل پوپر و آیزایا برلین و هانا آرنت و فون هایک، اساسا لیبرالیسم را در تقابل با توتالیتاریسم می داند و اعتقاد و فهمی از توتالیتاریسم لیبرال ندارد و از منظر یک لیبرالیست می خواهد به ادعای خودش «هر نوع اقتدارگرایی توتالیتر» را دگرگون نماید معنای رمز گشایانه این مدعا چیست؟
پاسخ این است که ما (مهرنامه) به عنوان نشریه لیبرال (آزادی خواه) می خواهیم انواع اقتدارگرایی توتالیتر [یعنی هر رژیم غیر لیبرال] را دگرگون کرده و به رژیم آزادیخواه [لیبرال] بدل نماییم. در یک عبارت کوتاه یعنی ما به دنبال براندازی هر رژیم غیرلیبرال در جهت جایگزینی آن با لیبرالیسم هستیم. سردبیر مهرنامه دغدغه اصلی مهرنامه را «اقتدارزدایی از همه مناسبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و نیز دینی » می داند به راستی این سخن به چه معنا است؟
مسلما مهرنامه به دنبال آنارشیسم نیست، در این صورت عبارت «اقتدارزدایی از همه مناسبات سیاسی و اجتماعی و...» چه معنایی می دهد؟اساسا مگر می شود از همه مناسبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و...» اقتدار زدایی کرد؟[به این نکته توجه کنید که اقتدارزدایی از «همه مناسبات...» و تاکید بر «آزادی» خواهی (لیبرالیسم) که به قول مهرنامه می توان هرنوع اقتدار توتالیتر را دگرگون سازد با مدعای مستمر مهرنامه مبنی بر این که «در پی تفسیر جهان است» و «نه تغییرجهان» کاملا تقابل و تناقض دارد.
به هر حال بگذریم]در بررسی رمزگشایانه معنی این مدعای مهرنامه این است که تضعیف پایه های اقتدار نظام حاکم که ماهیت غیر لیبرالی دارد، مقدم بر ترویج آشکار سکولاریسم است [بدیهی است بدین علت که با بودن یک نظام دینی مقتدر نمی توان به راحتی و خیلی به صراحت به ترویج تمام عیار و آزادانه سکولاریسم و آته ئیسم پرداخت] مهرنامه در خصوص نحوه «دگرگون سازی» به قول سردبیرش «هر نوع اقندارگرایی از...» نیز نقشه راه ارائه داده و شرط اول رسیدن به «آزادی» [آزادی لیبرالی] را رهایی از دولت گرایی در اقتصاد،دین، فرهنگ و زندگی» می داند نسخه پیشنهادی مهرنامه آشکارا و صراحتا نئولیبرالی است و برای خواننده ای که کمترین آشنایی ای با آراء فردریش فون هایک و میلتون فریدمن و رابرت نازیک داشته باشد، طنینی بسیار آشنا دارد مهرنامه به زبان بی زبانی و با قلم سردبیرش دارد می گوید که یک نشریه مروّج و مبلّغ نئولیبرالیسم است.
البته با توجه به شرایط کشور پس از ناکامی فتنه سبز و برافتادن نقاب نفاق از چهره ی بسیاری از نویسندگان و روشنفکران نئولیبرالیست و بالا رفتن ضریب هوشیاری جامعه از نسبت به توطئه ها و حرکتهای آشکارا سکولاریستی، نئولیبرالیست های حلقه زده در مهرنامه کوشیده اند تا با تغییر استراتژی و از طریق سنگر گرفتن و پنهان شدن پشت پوزیش ترویج علوم انسانی مدرن [که پیوند تنگاتنگ با لیبرالیسم دارد] و کار تئوریک نیمه تخصصی به منظور تبلیغ و تروج مشهورات نئولیبرالی در، حرکت مستمر روشنفکری نئولیبرالیست ایران در مسیر پیشبرد پروژه جنگ نرم را در فضای کنونی پی بگیرند. در خصوص مدعاها و محتوای مطالب و نیز استراتژی نوین جریان هژمونیک روشنفکری نئولیبرالیست (حلقه زده در مهرنامه) و طوفانی که در جهت ترویج نئولیبرالیسم در فنجان به پا کرده اند گفتنی های دیگر هست که ان شاالله در زمان مقتضی بدان خواهیم پرداخت.
در دو سال اخیر ماهنامه «مهرنامه» را می توان اصلی ترین نشریه تئوریک روشنفکری نئولیبرالیست ایران در قلمرو جنگ نرم برای مخاطب نیمه تخصصی و تخصصی و اقشار اهل مطالعه و دانشجویان دانست.