به گزارش مشرق به نقل از مهر، آیت اللّه حاج میرزاعلی مشکینی در یکی از روزهای سال 1300 شمسی در روستای «آلنّی» از توابع مشکین شهر و در میان خانواده ای متدین و روحانی، به عرصه حیات، پای نهاد. پدر بزرگوارش اهل علم و در کسوت روحانیت بود و به رتق و فتق امور مردم می پرداخت.
مرحوم آیت الله مشکینی در سال 1361 در زمان آغاز انتخابات اولین دوره مجلس خبرگان رهبری، در زندگی نامه خود نوشت خود چنین می نویسد: «مرحوم پدرم، پس از گذشت تقریبا 25 سال از عمرش که هیچ درس نخوانده بود، شوق پیدا کرد که برود و درس قدیمه (دینی) بخواند. پدرمان ما را به اردبیل برد و مدتی در آنجا درس خواند و بعد میل پیدا کرد که به زنجان برود. در آن زمان، حوزه علمیه زنجان، تقریبا بهتر از جاهای دیگر بود. پس از مدتی پدرمان تصمیم گرفت که به نجف برود. آن وقت ما خیلی کوچک بودیم که او ما را در ده (زادگاه) گذاشت و رفت. زندگی ما خیلی پایین و سطحی می گذشت. یادم هست که چراغ ما از نوعی بود که پدرم خودش از گل ساخته بود که در آن روغن کرچک می ریختند.
تحصیل در اردبیل و قم
آیت اللّه مشکینی با رحلت پدر، و به سفارش او، برای تحصیل علوم دینی به شهرستان اردبیل سفر کرد و مقداری از صرف و نحو را در آنجا فرا گرفت. سپس همراه عالم بزرگواری که از مجروحان حادثه خونین مسجد گوهرشاد مشهد در زمان رضاخان بود به شهر قم آمد و در آن شهر به تحصیل علوم دینی پرداخت.
مرحوم آیت اللّه مشکینی بعد از دو سال اقامت در اردبیل تصمیم می گیرد که برای ادامه تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه قم مهاجرت نماید؛ ولی به علت مشکلات مادّی زمینه این کار فراهم نشده بود. او در این باره چنین می گوید: «در اردبیل با یکی از دوستان ملاقات کردیم و او به ما گفت که در اردبیل درس درستی نیست. بیایید با هم به قم برویم و آنجا درس بخوانیم. این حرف در مغز من خیلی اثر کرد و تصمیم گرفتم با او به قم بیایم. دوست دیگری هم پیدا شد و سه نفر شدیم. من گفتم که حالا باید چه بکنیم، خرج راه هم نداریم. همان وقت، خوابی دیدم که بعدا مثل معجزه تحقق پیدا کرد.
حوزه قم و اوضاع آن زمان
آیت اللّه مشکینی زمانی وارد حوزه علمیه قم شد که سایه شوم حکومت ضد دینی رضاخان بر همه جای ایران بیداد می کرد و روحانیت شیعه، زیر فشار سهمگین اختناق آن قلدر بیسواد به سر می برد و ترس و دلهره شدیدی بر طلاب علوم دینی و حوزه های علمیه حاکم شده بود. طلاب مدارس برای در امان ماندن از بدرفتاریهای مأموران سنگدل رضاخان، روزها قبل از طلوع آفتاب از شهر بیرون می رفتند و بساط درس و بحث را در میان باغات اطراف شهر دایر می ساختند و هنگامی که تاریکی شب همه جا را فرا می گرفت به شهر مراجعت می کردند و این کار تا زمان سقوط رضاخان از حکومت تداوم داشت.
وی بعد از ورود به حوزه علمیه قم و تحمل مشکلات و سختیهای زیاد، با جدیت و تلاش فراوان مشغول تحصیل علوم اسلامی شد و توانست در بسیاری از رشته های علوم اسلامی متبحر و متخصص شود. بعد از اتمام سطوح عالیه، در درس خارج فقه و اصول اساتیدی چون آیات عظام سید محمدتقی خوانساری، سید محمّد حجت کوه کمری، سید صدر الدین صدر، سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی(ره)، سید محمّد محقق داماد، سید محمّدحسین طباطبایی مؤلف تفسیر المیزان شرکت کرد و از محضر این بزرگان فیض برد. همچنین آیت اللّه مشکینی، نزدیک7 ماه به حوزه علمیه نجف اشرف رفت و از محضر فقهای آن حوزه کهنسال، به ویژه حضرت امام خمینی (ره) بهره مند شد؛ امّا به علّت شدت گرما و ضعف مزاج، مجبور شد به ایران بازگردد.
تدریس و شاگردان
در همان اوان تحصیل، به تدریس سطوح مختلف علوم اسلامی پرداخت و کرسی تدریس او، یکی از شلوغ ترین جلسات درسی حوزه قم به شمار می رفت و شخصیتهای فراوانی از مکتب علمی این استاد فرزانه بهره جستند که حجج اسلام؛ شهید ربانی املشی، شهید فضل اللّه محلاتی، شهید غلامحسین حقانی، محمّد محمدی گیلانی، محمّد امامی کاشانی، یوسف صانعی، محمدرضا مهدوی کنی، اکبر هاشمی رفسنجانی، عباس محفوظی، مرتضی بنی فضل، محمّد مؤمن، احمد جنّتی، زین العابدین قربانی، هادی باریک بین، محسن حرم پناهی، صادق احسان بخش، علی دوانی، محمدعلی گرامی، سید حسن طاهری خرم آبادی، دکتر ضیایی، سید محسن خرازی، علی حجتی کرمانی، محی الدین فاضل هرندی، عمید زنجانی و ... از جمله شاگردان ایشان به شمار می رود.
اقامت اجباری
تبلیغ در تبعید
برپایی نماز جمعه در تبعیدگاه
یک سال در آنجا تحت مراقبت بودم. در آن محیط، زمینه را مقتضی دیده و بنای اقامه نماز جمعه را نهادم. رفته رفته اجتماع زیاد شد و ساواک کرمان گزارش را به مرکز رسانید. روزی، نزدیک غروب بود که به پاسگاه احضار شدم و همانجا سوار ماشینم کرده به سوی کرمان و از آنجا به سوی شهرستان گلپایگان روانه نمودند و بچه ها در ماهان ماندند...»
پیگیری اعلام مرجعیت حضرت امام خمینی/ امضاء اعلامیه خلع شاه از سلطنت
مجموعه اسناد انقلاب اسلامی نشان می دهد آیت اللّه مشکینی در اغلب عرصه های سرنوشت ساز و خطرناک حضور محوری، حماسی و هدایت کننده داشته است. در قریب 50 مورد از بیانیه ها و اعلامیه هایی که در دوران دشوار ستمشاهی از سوی حوزه علمیه قم و جامعه مدرسین به مناسبتهای گوناگون صادر شده است، امضای حضرت آیت اللّه مشکینی، زینت بخش همه آنها بوده است که شاید مهمترین آن اعلامیه ها، امضای ایشان، همراه 11نفر دیگر در مسئله اعلام مرجعیت حضرت امام خمینی رحمه الله بعد از رحلت آیت اللّه حکیم است و نیز امضای شجاعانه دیگر معظم له در اعلامیه بسیار مهم «خلع شاه از سلطنت» است.
بنا به اظهارات یکی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حضرت آیت اللّه مشکینی یکی از طراحان و پیگیری کنندگان مسئله بود. در اهمیت این اعلامیه که از مهم ترین اعلامیه های جامعه مدرسین است همین قدر بس که از یک سو شاه هنوز در ایران بود و در مسند قدرت قرار داشت و از سوی دیگر، آن روزها مشخص نبود که چه خواهد شد و مسلم نبود که انقلاب به پیروزی می رسد و پیداست که اگر انقلاب به پیروزی نمی رسید، با افرادی که به صراحت، خلع شاه از سلطنت را امضا کردند، چه معامله ای می شد. البته تنظیم این اعلامیه و امضای بزرگانی همانند آیت اللّه مشکینی در تحریک مردم به مبارزه و عصبانیت از رژیم، تأثیر به سزایی داشت و حضرت امام هم خرسندی خود را از این کار شجاعانه، ابراز کردند.
یکی از فعالیتهای آیت اللّه مشکینی، ارتباطهایی است که با شهید سید علی اندرزگو داشته است. قبول درخواست شهید اندرزگو برای برگزاری درس اخلاق در یکی از مدارس علمیه تهران در سال 1348 شمسی و کمک مالی به ایشان در موارد لازم، هماهنگی با ایشان و ارائه کمکهای مورد نیاز او در تبعیدگاه کاشمر، از جمله فعالیتهای آیت اللّه مشکینی است که در این زمینه در اسناد ساواک به ثبت رسیده است.