** تاريخچه آتش و مشعل در المپيك باستان
تاريخچه دقيق بازيهاي المپيك باستان و آئينهايي كه در آن زمان به مورد اجرا در ميآمده، مشخص نيست. تنها بازماندههاي رقابتهاي ورزشي 770 سال پيش از ميلاد مسيح، به دره المپيا و شهر باستاني آن باز ميگردد. سنگ نبشتهها و مجسمههايي كه از آن زمان باقي مانده و يك سازهاي كه شبيه به استاديومي باستاني است و گويا در آن رقابتهاي ورزشي برپا ميشده است. در مورد مشعل و آتش بازيها هم اوضاع بر همين منوال است، اما هر آنچه باقي مانده بر اين موضوع دلالت دارد كه در دوران برگزاري بازيهاي المپيك باستان، آتشي در معبد زئوس روشن ميشده كه اين آتش تا پايان بازيها روشن ميبود.
تاريخ بجا مانده از 2700 سال پيش به ما نشان ميدهد فلسفه بازيهاي المپيك باستان، نه «زورآزمايي و رقابت بين اقوام»، بلكه «ايجاد وقفه در جنگ هميشگي بين آتنيان و اسپارتها» بوده است و در اين دوران جنگ فروكش ميكرد و مردان با استعداد و قوي هيكل در المپيا جمع ميشدند تا با يكديگر مسابقه دهند. آتش نيز به عنوان مظهري از پاكي، نشانه برگزاري المپياد و توقف در جنگ بود. همين نماد باستاني بود كه در دوران المپيك نوين دستاندركاران را بر آن داشت تا دوباره اين سنت خوب بازيهاي باستان را احيا كنند.
** آتش و مشعل در المپيك نوين
براي نخستين بار در پنجمين دوره بازيهاي المپيك يعني در بازيهاي سال 1928 آمستردام بود كه بر اساس همين ريشههاي تاريخي مشعلي به صورت نمادين روشن شد، اما ابتكار روشن كردن آتش در يونان و حمل مشعل به محل بازيها، بدعتي بود كه كارل ديم – مدير اجرايي بازيهاي المپيك 1936 برلين بر جا گذاشت. در آن دوران اروپا از جنگ جهاني اول خارج شده بود و يكي از تفكرات اصلي در روشن كردن و حمل مشعل، دوري از جنگ بود. بدين ترتيب آتش در المپيا روشن شد و در فاصلهاي 3178 كيلومتري توسط 3331 نفر، از يونان، بلغارستان، يوگوسلاوي، اتريش و چكاسلواكي گذشت و وارد آلمان و پس از آن برلين شد. اين نخستين باري بود كه اين پديده وارد بازيها ميشد و سپس بنابر قانون شماره 13 به بخشي از منشور المپيك بدل شد.
اين روند همچنان ادامه داشته و در هر بار از برگزاري بازيها بر شكوه و جلال اين حركت نمادين افزوده شده است. به طوريكه براي بازيهاي مختلف، ابتكارهاي جديد در حمل مشعل بوجود آمد و رفته رفته بر اساس همان تئوري سنتي و باستاني مشعل المپيك به نمادي بدل شده كه چند هفته پيش از شروع بازيها در سراسر دنيا به گردش درآمده و ضمن نويد خوش بازيهاي پيش رو، از ملتها و اقوام ميخواسته تا در هفتههاي آتي جنگ و خون ريزي را كنار بگذارند.
از جمله شگفتيهاي مشعل المپيك اينكه براي بازيهاي المپيك 2000 سيدني براي نخستين بار به زير اقيانوس آرام سفر كرد و براي بازيهاي 2008 پكن بر فراز بلندترين نقطه جهان يعني كوه اورست برده شد.
** مشعل صلح و جنبشهاي اعتراضي
در المپيك پيشين يعني 2008 پكن، مشعل المپيك وارد فصلهاي جديد از كتاب تاريخ خود شد. چين به عنوان پديده نو ظهور اقتصادي دنيا كه به «اژدهاي سرخ» لقب گرفته بود ميخواست پيش از شروع بازيهاي قدرت و توان اقتصادي و سياسي خود را در حمل مشعل در سراسر دنيا به تصوير بكشد، اما همين بلند پروازي مردان شرق دور باعث پديد آمدن فصل جديد در تاريخچه حمل مشعل شد كه بي شك بر ادامه اين آئين المپيكي تاثيرگذار بوده و خواهد بود.
مسئولان چيني كه در هر زمينهاي تلاش ميكردند يك ركورد تازه در برگزاري بازيها بر جا بگذارند، اين بار تصميم گرفتند با 21800 حمل كننده، مسير 137 هزار كيلومتري را در 21 كشور جهان بپيمايند؛ اقدامي متهورانه كه هيچگاه پيش از آن با اين وسعت سابقه نداشت. حمل مشعل در سراسر دنيا ميتوانست تبليغي بزرگ براي اين كشور كمونيستي باشد، اما در حين برگزاري اين نمايش بزرگ در سراسر دنيا، اوضاع به گونهاي رقم خورد كه اين ابزار تبليغي به پديدهاي «ضد تبليغ» براي چين بدل شد.
«چين» براي فعالان حقوق بشر، كشوري است كه در صدر جدول مبارزاتيشان قرار دارد و علت آن به غير از برخي سياستهاي ملي، موضوع «تبت» و رهبر تبعيدي آنها «دالايي لاما» بوده است. بنابراين، اعتراضها به حمل مشعل المپيك پكن از همان آتن آغاز شد. پس از آن مشعل به آسيا آمد و همه چيز آرام پيش رفت، اما وقتي مشعل به شهرهاي اروپايي پاريس و لندن رسيد، موجي بزرگ از اعتراضها و تظاهراتها بر عليه سياستهاي چين پديد آمد و اين اعتراضها به گوشه و كنار دنيا كشيده شد. در روزهاي حمل مشعل در بيشتر شهرهاي اروپايي تظاهراتهاي مختلف برگزار ميشد و پس از آن هم كه اين مشعل به آمريكا رسيد، تظاهراتي كم سابقه توسط مردم شيكاگو برگزار شد. در آن روزها تبليغات منفي عليه چين در اوج خود بود و حتي در روزهاي پاياني كه مشعل به شهرهاي جنوبي آسيايي آمده بود، اين اعتراضها همچنان ادامه داشت.
اين اعتراضها، فصلي جديد را در المپيك نوين بوجود آورد تا مشعل صلح به ابزاري براي اعتراضهاي سياسي تبديل شود. اعتراضهايي كه بي گمان انگليس از ترس بوجود آمدن آنها عطاي حمل مشعل در سراسر دنيا را به لقايش بخشيد.
** سنت شكني از روي ترس
گذر تاريخ و پهناي اعصار نشان ميدهد كه انگليس بزرگترين استعمارگر دنيا است و بسياري از كشورهاي جهان هنوز زخمهايي را از پنجههاي اين روباه پير بر تن دارند. بر پايه همين پيشينه تاريخي، حمل مشعل المپيك پكن درس بزرگي را به انگليسيها داد تا از بروز اعتراضهاي گسترده در سراسر دنيا جلوگيري كنند. بدين ترتيب پس از اينكه هفته گذشته بر اساس سنت، مشعل در يونان روشن شد و در شهرهاي مختلف اين كشور چرخيد، از امروز( شنبه) بدون حضور درهيچ كشور سومي وارد خاك انگليس شد تا در طي هفتاد روز باقي مانده تنها اين شهروندان انگليس باشند كه از نزديك مشعل المپيك را تماشا ميكنند.
بر اساس برنامه كميته برگزاري بازيهاي المپيك لندن، مشعل بازيهاي المپيك لندن در فاصله 70 روز تا آغاز بازيها وارد خاك انگليس شده و از امروز حركت خود را از جنوبيترين نقطه اين كشور آغاز كرده و تخمين زده ميشود چيزي حدود 95 درصد مردم بريتانيا شاهد حمل مشعل المپيك باشند. همچنين در اين مسير هشت هزار حمل كننده، مشعل را در انگليس خواهند چرخاند. البته اين مشعل به غير خاك انگليس در ايرلند شمالي و اسكاتلند هم خواهد بود، اما اين سرزمينها نيز جزيي از بريتانيا در بازيهاي المپيك محسوب ميشوند.
با توجه به اين برنامهريزي كه بدون شك با ترس از اعتراضهاي گسترده در سراسر دنيا انجام شده، براي نخستين بار در يكي دو دهه اخير مردم دنيا شاهد حمل مراسم حمل مشعل نخواهند بود و نويد برگزاري بازيها و صلح بينالمللي به گوش جهانيان نميرسد. البته همين كه مشعل نيز در سراسر دنيا به حركت در نميآيد خود باعث صرفهجويي اقتصادي براي انگليسيها نيز خواهد بود و اين مسئله نيز صفتي ديگر از آنها را به تصوير ميكشد.
منبع: ایسنا