به گزارش مشرق به نقل از جهان، مدت کوتاهي از جنگ 6 روزه اعراب و اسرائيل در سال 1967 و به زانو درآمدن قدرتهاي عربي منطقه و حاميان آنها نگذشته بود که اين کشورها به مشکلات دروني و پايه اي خود پي بردند، ولي به هيچ وجه در صدد بر طرف کردن آن به نحو مقتضي بر نيامدند، مشکلي که ناشي از کمبود سلاح، تجهيزات و نيرو نشات نمي گرفت.!
پس از آن هم مشاهده مي کنيم که اين کشورها به انحاء مختلف قصد ترميم حيثيت از دست رفته خود را دارند و شايد بتوان تاسيس اتحاديه عرب را به عنوان يکي از اقدامات در اين زمينه بيان نمود.
در اين بين برخي کشورها مانند مصر، عربستان و ... تنها راه چاره را در نزديک شدن به غرب و به ويژه آمريکا دانستند و کوشيدند مناسبات خود را با غرب به بيشترين سطح برسانند و ديگر کشورها نيز به تبع آنها از اين الگو پيروي کردند که در اين بين کشورهاي کوچکتر به واسطه نياز بيشتر و تمايل افزونتر براي نشان دادن خود در عرصه بين الملل تلاش مضاعفي داشتند.
در حال حاضر منطقه با مشکلات و مسائل مختلفي دست به گريبان است که نمونه آن را در کمتر منطقه اي در سطح دنيا سراغ داريم. عراق، سوريه، بحرين، يمن، عربستان، امارات، ليبي، مراکش، اردن، ترکيه، مصر، فلسطين و رژيم صهيونيستي و ... حجم بالايي از اخبار روز دنيا را به خود اختصاص مي دهند که اگر به اين مجموعه مسئله هسته اي جمهوري اسلامي ايران را نيز اضافه کنيم بسته کاملي از گزارشها در يک روز در اختيار خبرگزاريها قرار مي گيرد. موضوعاتي که از بمب گذاريها، حملات انتحاري و آدم ربايي گرفته تا نقض حقوق بشر منطقه خاورميانه را کانون توجه جهانيان قرار داده است. حال بايد پرسيد نقش کشورهاي منطقه در بر طرف کردن اين معضلات چيست؟ آيا کشورهاي منطقه قصد حل کردن اين مشکلات را که هر روزه هزينه و انرژي زيادي را صرف خود مي کند، دارند؟ آيا اين صلاحيت و توانايي را براي حل اين معضلات در خود مي بينند؟
با نگاهي به عقبه و پيشينه عملکردي کشورهاي عرب منطقه درمي يابيم که آنها بيشتر از اينکه به فکر ثبات و پايداري و وجود امنيت در سطح منطقه باشند به فکر نزديک شدن به غرب و آمريکا و در عمل به دنبال اجرايي کردن اهداف آنها در منطقه هستند، به طوري که با شعله ور شدن آتش مناقشات در يک کشور و يک نقطه خاص، در پي يافتن هويتي به ظاهر بين المللي و معتبر در سايه همسويي با اهداف غربيان مي باشند.
پس از آن هم مشاهده مي کنيم که اين کشورها به انحاء مختلف قصد ترميم حيثيت از دست رفته خود را دارند و شايد بتوان تاسيس اتحاديه عرب را به عنوان يکي از اقدامات در اين زمينه بيان نمود.
در اين بين برخي کشورها مانند مصر، عربستان و ... تنها راه چاره را در نزديک شدن به غرب و به ويژه آمريکا دانستند و کوشيدند مناسبات خود را با غرب به بيشترين سطح برسانند و ديگر کشورها نيز به تبع آنها از اين الگو پيروي کردند که در اين بين کشورهاي کوچکتر به واسطه نياز بيشتر و تمايل افزونتر براي نشان دادن خود در عرصه بين الملل تلاش مضاعفي داشتند.
در حال حاضر منطقه با مشکلات و مسائل مختلفي دست به گريبان است که نمونه آن را در کمتر منطقه اي در سطح دنيا سراغ داريم. عراق، سوريه، بحرين، يمن، عربستان، امارات، ليبي، مراکش، اردن، ترکيه، مصر، فلسطين و رژيم صهيونيستي و ... حجم بالايي از اخبار روز دنيا را به خود اختصاص مي دهند که اگر به اين مجموعه مسئله هسته اي جمهوري اسلامي ايران را نيز اضافه کنيم بسته کاملي از گزارشها در يک روز در اختيار خبرگزاريها قرار مي گيرد. موضوعاتي که از بمب گذاريها، حملات انتحاري و آدم ربايي گرفته تا نقض حقوق بشر منطقه خاورميانه را کانون توجه جهانيان قرار داده است. حال بايد پرسيد نقش کشورهاي منطقه در بر طرف کردن اين معضلات چيست؟ آيا کشورهاي منطقه قصد حل کردن اين مشکلات را که هر روزه هزينه و انرژي زيادي را صرف خود مي کند، دارند؟ آيا اين صلاحيت و توانايي را براي حل اين معضلات در خود مي بينند؟
با نگاهي به عقبه و پيشينه عملکردي کشورهاي عرب منطقه درمي يابيم که آنها بيشتر از اينکه به فکر ثبات و پايداري و وجود امنيت در سطح منطقه باشند به فکر نزديک شدن به غرب و آمريکا و در عمل به دنبال اجرايي کردن اهداف آنها در منطقه هستند، به طوري که با شعله ور شدن آتش مناقشات در يک کشور و يک نقطه خاص، در پي يافتن هويتي به ظاهر بين المللي و معتبر در سايه همسويي با اهداف غربيان مي باشند.