«سرآمد كنون نامهي يزدگرد / به ماه سپندارمذ، روز ارد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار / كه پيوستم اين نامهي نامدار»
مدير بنياد نيشابور در ادامه گفت: به بنياد اين دو بيت پاياني «شاهنامه»، روز 25 اِرد، 25 اسفند، روز پايان سرايش «شاهنامه» است كه در سال 400 هجري به پايان رسيده است و اگر آن را به تاريخ خورشيدي برگردانيم، تاريخ آن 388 خورشيدي ميشود، كه من اين موضوع را در سال 81 اعلام كردم و در جاهاي مختلف آن را جشن گرفتيم. با اين حال، تاريخ روز بزرگداشت فردوسي مهم نيست؛ مهم اين است كه فرزندان ايران، فردوسي، اين آينهي خرد و فرهنگ نياكان را در هر لحظه بزرگ بدارند، با آن نياكان خود را بشناسند، به راه پاك آنها گام بردارند و آينده را در گذشته ببينند.
جنيدي با ابراز تأسف از اينكه فردوسي به اندازهي ديگر شاعران در نزد جوانان شناختهشده نيست، اظهار كرد: متأسفانه جوانان ايران به «شاهنامه»ي فردوسي به اندازهي ديگر شاعران توجه نميكنند. البته همهي جوانان از فردوسي و «شاهنامه» به خوبي ياد ميكنند؛ ولي «شاهنامه» نميخوانند. در سيويكمين سال تأسيس بنياد نيشابور، بسياري از جوانان از فردوسي و «شاهنامه» به نيكي ياد كردند، آنها ميگفتند كه ما «شاهنامه» را خريدهايم، آن را بوسيدهايم؛ ولي نميتوانيم آن را بخوانيم.
او در ادامه به علت ناتواني جوانان براي خواندن «شاهنامه» اشاره كرد و گفت: اضافه شدن 3000 بيت جعلي از سوي شاعران دربار غزنويان به «شاهنامه»، يكي از دلايلي است كه باعث شده پيوند ابيات «شاهنامه» به هم بخورد. غزنويان براي اينكه اينكه شعرهايي از فردوسي را به محمود غزنوي نسبت دهند و به واسطهي آنها نامي از غزنويان در «شاهنامه» بماند، به وسيلهي تعدادي از شاعران درباري نام نامبارك محمود را در ابياتي به «شاهنامه» افزودند كه همين ابيات سبب شده است پيوند بيتهاي «شاهنامه»ي فردوسي به هم بخورد و خواندن «شاهنامه» نيز دچار مشكل شود؛ اما خوشبختانه در سال 1355 پس از 1000 سال از سرايش « شاهنامه»، يكي از فرزندان فردوسي ويرايش «شاهنامه» را آغاز كرد كه كار ويرايش آن 30 سال به طول انجاميد و در سال 1385 ويرايش آن را به پايان رساند.
جنيدي گفت: در اين ويرايش، شعرهايي كه فردوسي سروده، با خط درشت نوشته شده است و بيتهايي كه بعدها به «شاهنامه» اضافه شده، ريزتر نوشته شده است. همچنين در زيرنويس شعرها شرح دادهام كه به چه دليل اين شعرها منسوب به فردوسي نيستند، كه گاهي به پنج دليل هم ميرسد. در اين ويرايش از «شاهنامه» كساني كه «شاهنامه» را به دست ميگيرند و آن را ميخوانند، خواهند ديد كه چقدر ابيات به هم پيوسته هستند؛ چنانكه جوان ايراني ميتواند اين اثر نياكان خود را بخواند.
اين شاهنامهپژوه در ادامه افزود: در پژوهشهايم دربارهي «شاهنامه» نشان دادهام كه افسانهي سرودن «شاهنامه» براي محمود غزنوي يك دروغ بزرگ است. دليل آن هم اين است كه اگر قبول كنيم فردوسي نگارش «شاهنامه» را در سال 400 هجري به پايان برده است، 30 سال قبل از آغاز سرايش آن، سال 370 هجري است كه در اين سال، محمود غزنوي يازدهساله بوده است و وقتي محمود در اين سن بوده، چطور ممكن است فردوسي به وسيلهي اياز به پيشگاه محمود رفته باشد؟ شگفتزدهام كه خردمندان همين اندازه هم به خود زحمت نداده و تاريخ را نسنجيدهاند كه در آغاز سرايش «شاهنامه» محمود يازدهساله بوده است. اين دليل تاريخي نشان ميدهد كه آزادمرد خراسان و درخت پايدار ايرانزمين هيچگاه سر خود را نه تنها در مقابل اميران غيرايراني؛ بلكه حتا در مقابل ايرانيان نيز خم نكرده است.
او اين كار را براي رضايت نياكان و آيندهي فرزندان ايرانزمين آغاز كرد و به پايان رساند. جنيدي در پايان عنوان كرد: شواهد زيادي دارم كه نشان ميدهد 3000 بيت شعر دروغين به «شاهنامه» افزوده شده است؛ مانند بخش اسكندر يا بخشي از داستان سياوش كه ميگويد سياوش دو زن داشته است؛ در صورتي كه سياوش در شاهنامه نماد پاكي است و تنها يك زن با نام فرنگيس داشته است. همچنين داستانهاي ديگري كه با دلايل فراوان ثابت كردهام از فردوسي نيستند، چنانچه ميتوانم بگويم ابيات «شاهنامه»ي ويرايششده با خلوص 99 درصد اينك در دست فرزندان فردوسي قرار گرفته است.