کد خبر 11863
تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۳۸۹ - ۲۳:۰۶

داستان مجموعه تلويزيوني «قهوه تلخ» در واقع تقليد از قصه‌اي است که براي اولين بار در سال 1337 در مجله اطلاعات جوانان و بار دوم در سال 1350 در مجله فردوسي با عنوان «ماشاءالله‌خان در بارگاه هارون‌الرشيد» به چاپ رسيد و در سال 1354 به صورت کتابي با همين عنوان


به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاين؛ در مقدمه اين داستان نويسنده ابتدا به مفهوم سير و سفر در زمان گذشته و اينکه اين سفر هميشه جنبه رؤيايي براي بشر داشته، پرداخته و آرزوي انسان براي داشتن علم و اطلاع به توانايي خود و کمبودهاي دوران قديم که بتواند به ميان آدم‌هاي قرون گذشته بازگشته و برتري‌هاي خود را به رخ آنها بکشد و تفريح کند، صحبت کند.

نويسنده اين تفريح و تفرج در گذشته را موضوع بسياري از آثار تخيلي نويسندگان جهان و حتي سوژه بسياري از فيلم‌هاي سينمايي دانسته و در اين داستان شخصيتي به نام ماشاءالله‌خان را تصوير مي‌کند که دربان بانک است و تحت تأثير کتب تاريخي و به ويژه داستان‌هاي دوران هارون‌‌الرشيد قرار دارد و اطرافيان را براساس برخوردي که با وي دارند، در قالب شخصيت‌هاي آن دوران مي‌بيند.

در ميان آن کتاب‌ها «عباسه و جعفر برمکي» و «امين و مأمون» اثر «جرجي زيدان» قرار دارند که به داستان‌ها و حوادث دربار خليفه مي‌پردازند. ماشاءالله آرزو مي‌کند که کاش در دوران خليفه بغداد به دنيا آمده بود و زندگي مي‌کرد. تا آنکه روزي در خيابان با ديدن تابلوي پارچه‌اي در کنار در ورودي يک خانه محقر توجهش جلب مي‌شود. در اين نوشته نام احمد سورخان يک مرتاض هندي اعلام شده که آينده و گذشته را پيش‌بيني مي‌کند. ماشاءالله از او مي‌خواهد روح وي را به دوران‌ هارون‌الرشيد ببرد و مرد مرتاض با روشن کردن شمع‌هاي رنگارنگ و حرکاتي او را به قرن دوم هجري مي‌برد.

از همين‌جاست که داستان و حوادث قصه شروع مي‌شود و وي خود را در شهر بغداد و کنار رود دجله مي‌بيند و متوجه مي‌شود در دوران هارون‌الرشيد قرار دارد.

در اين داستان ساختار سياست و قدرت در نظام خلفاي عباسي با زبان قصه مورد نقد و بررسي قرار مي‌گيرد. ويژگي‌هاي فرهنگي و اجتماعي به صورت عريان مطرح مي‌شود. خشونت و سبعيت آن دوران در قالب فردي مانند «مسرور» که جلاد دربار هارون‌الرشيد است، نشان داده مي‌شود و انتقادي گزنده است و البته داستان جنبه خنده‌آوري نيز دارد و تلخي‌هاي محيط به شيوه شيرين مطرح مي‌شود.

مناسبات حاکم بر جامعه و ساختار قدرت، موجب مي‌شود يک دربان ساده بانک که با اين مناسبات درگير است و با اهل آن دوران در محيط دربار و جامعه شهري اجباراً زندگي مي‌کند، بايد انواع آزارها و جفاهاي محيط را انتظار کشيده و قادر به ايجاد ارتباط نيست. هزاران بلا و مصيبت را تحمل مي‌کند و سعي دارد از بروز برخي فجايع مانند کشته شدن جعفر برمکي به دست مسرور جلوگيري کند ولي ناتوان است و تنها مجبور است خود را برابر حوادث حفظ کند.

در پايان داستان از اين رؤياي کابوس‌گونه بيدار شده و جان به در مي‌برد ولي نشانه آن دوران که انگشتري بسيار گرانبها و بزرگ است را در دست دارد و همين موجب شهرت او و جلب توجه اطرافيانش در بانک مي‌شود و عده‌اي قصد دارند از موقعيت او به نفع خود بهره‌برداري کنند.

به هر حال بايد تا پايان مجموعه «قهوه تلخ» که داستان آن به طور کامل بيان مي‌شود منتظر ماند و آنگاه آن را بيشتر مورد بحث قرار داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس