به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، این نشست (19 ارديبهشت ماه) در «فرهنگسراي ارسباران» در سه بخش نقد مجموعهي شعر «آوازهای زنی که از گرامافون میآمد» سرودهي مرتضي نجاتی با حضور عنایت سمیعی و علیرضا عباسی، شعرخوانی محمدعلی بهمنی،رضا چایچی، رضا حیرانی،راضیه بهرامی و آتفه چهارمحالیان و همچنين گفتوگو با حافظ موسوی دربارهي كتاب «پانوشتها» (پنج مقاله در حواشی نظریههای ادبی) برگزار شد.
در ابتداي اين نشست سيدمرتضي نجاتي شعرهايي از مجموعه شعر «آوازهاي زني كه از گرامافون ميآمد» خواند و سپس عنايت سميعي و عليرضا عباسي به نقد و بررسي اين مجموعه شعر پرداختند.
قبل از بررسي مجموعه شعر «آوازهاي زني كه از گرامافون ميآمد» عنايت سميعي مقالهاي پيرامون حوزه نمادين شعر ارائه كرد كه در بخشي از آن آمده بود: حوزه نمادين در تعريف وسيع فرهنگ جهاني است كه بنا بر شمول آن اقوام مختلف آثار يكديگر را ميفهمند. اما دريافت «گوته» از «حافظ» همان دريافت شاعر فارسيزبان از او نيست،يعني حوزه نمادين يا فرهنگ خودي هم مقدم بر حوزه نمادين جهاني است، هم عامل ارتباط با آن.
او ادامه داد:سنت شعري بخش مهمي از حوزه نمادين است و اهميت آن ناشي از نقشي است كه شعر در عرصه زبان ايفا ميكند. به زعم من، شعر تخيلي اسطوره گون ميطلبد تا روابط منطقي امور و اشيا و سنتهاي شعري را در زبان دگرگون كند.پس برقراري روابط علي از طريق جانشين سازي استعاري يا دلالتهاي مستقيم مجاز مرسلي شبه شعر توليد ميكند.تخيل اسطوره گون نه به معناي توليد اسطوره هاي كهن بلكه به معناي بازآفريني اسوطرههايي است كه در ديالكتيك دنياي محسوس و معقول زبان ارتباطي را به زبان روياي جمعي بدل ميكند.
اين منتقد ادبي در ادامه درباره ويژگيهاي مجموعه شعر «آوازهاي زني كه از گرامافون ميآمد» به اظهار نظر پرداخت و گفت: ويژگيهاي عمده اين مجموعه شعرتحول يكپارچه،زبان ساده و فرم منسجم آن است كه با تهرنگي از احساساتي گري بيان شدهاند. شعرهاي اين مجموعه شاعر با استفاده از تكيه كلامهاي زبان معيار محتواي غالبا عاشقانه دارند كه در آنها اشارههايي از جنگ و بيماري نيز وجود دارد .
اين شاعر اضافه كرد:معشوقي كه شاعر درباره او با لحني خودماني حرف ميزند چهرهاي اسطورهاي دارد؛ اين معشوق از سلاله زنان ستمگري است كه عاشق را به خونريزي وا ميدارد، زني اثيري كه در سطرهايي از شعرها جاي خود را به زن واقعي ميسپرد.عنصر زبان در اين شعرها معنارسان است و بعضي از صناعات به حوزه بلاغي تعلق دارد.در سطرهايي از شعرهاي اين مجموعه افزون بر معنارساني شاعر به تك تك واژگان متمركز مي شود،به طوري كه نقش معنا و واژه نا همتراز ميشود.
سميعي در پايان نيز گفت: شعرهاي اين مجموعه رابطههاي عمقي حوزه نمادين را رو نميكند و در اين عرصه شعرهاي اين مجموعه در سطح مي ماند. بيترديد دفتر شعر آوازهاي زني كه از گرامافون ميآمد به حوزه بلاغي تعلق دارد و شعرهاي آن خودارجاعي نيست كه البته به زعم من ضعف به حساب نمي آيد.
در ادامه اين نشست عليرضا عباسي با ابراز تأسف براي حضور نداشتن نشر چشمه در نمايشگاه كتاب و ابراز اميدواري براي رفع مشكل اين نشر درباره مجموعه شعر«آوازهاي زني كه از گرامافون مي آمد» اظهار كرد: بعد از چند بار خوانش اين مجموعه متوجه شدم كه شاعر در آن باب يك سري از مسايل كلي را باز كرده است كه لازم ميدانم به قضيه شعر از زاويه كلي بپردازم.
عباسي ادامه داد: آن چيزي كه جهان شعري اين مجموعه را ميسازد، همان ميل به رمانس است، اما در شعرهاي اين مجموعه به شدت شخصي شده است. در اين مجموعه شاعر به دوست داشتن تاكيد ميكند، دوست داشتن خوب است اما اينكه شاعر براي جهاني و انساني كردن آن چه كار كرده است نيز مهم است.تصور من اين است كه شاعر به دليل انتخاب مواضعي كه با آنها مواجه شده است صرفا در شعرش مسايلي را باز ميكند كه بيشتر به يك وضعيت شخصي ميل ميكند نه يك وضعيت كلي.
اين شاعر و منتقد ادبي در ادامه بيان كرد: كلام در شعرهاي مجموعه «آوازهاي زني كه از گرامافون ميآمد» گويا مختص به خود شاعر است و كاملا توضيحي است. در اين شعرها با يك سري چيزهايي كه شاعر خواسته از آنها صرفنظر كنند مواجه نيستيم كه همين عاملي شده تا شاعر زبان معمول را به كار گيرد و وضعيت توضيحي شعر، شفاف و واضح شود. البته توضيح و استفاده از زبان معمول در شعرهاي شاعراني كه شعر بلند ميگويند،به چشم نميآيد ولي در اين مجموعه كه شعرهاي آن كوتاه است گويا زبان معمول به سهلانگاري به كار گرفته شده است.
او درباره زبان شعرها نيز توضيح داد: زبان شعرهاي اين مجموعه در هنگام تقطيع هم با مشكل مواجه است؛به گونهاي كه در شعرها پس از شش هفت سطر به نقطه ميرسيم،در حالي كه شاعر ميتواند شعرش را ساختارمند كند و در شعرها اجازه تنفس به مخاطب بدهد. در حالي كه گويا با شعرهايي روبرو هستيم كه ميخواهند ساختارمند باشد و وقتي شعري اينگونه باشد بايد در آن به دنبال نشانهها باشيم ولي وقتي خبري از نشانهها نيست دلسرد ميشويم.
وي در پايان نيز گفت: شعر رو سري آبي اين مجموعه و دو سه شعر پاياني اين مجموعه شعرهاي بسيار خوب و قابل تقديري هستند. در شعرهاي قبلي اين مجموعه ميتوان به راحتي از آنها كم ويا اضافه كرد،اما اين چند شعر كامل هستند و در آنها عشق متعالي مي شود. گويا جنس اين دو- سه شعر آخر با بقيه شعرهاي مجموعه متفاوت است.
در بخش دوم اين نشست محمدعلي بهمني ،رضا چايچي،راضيه بهرامي خوشنود، رضا حيراني و آتفه چهارمحاليان به شعرخواني از مجموعه شعرهايشان پرداختند. محمدعلي بهمني قبل از آغاز شعرخوانياش، غزلش را به حسين منزوي تقديم كرد و گفت: هم خود و هم غزل روزگار را وامدار حسين منزوي عزيز ميدانم و اين روزها هم كه متعلق به منزوي عزيز است به يادش غزل ميخوانم.محمدعلي بهمني يك غزل ديگر با مضمون قالبشعري«غزل» خواند.
بخش پاياني اين نشست به سخنان حافظ موسوی دربارهي كتاب «پانوشتها» (پنج مقاله در حواشی نظریههای ادبی اختصاص داشت كه موسوي در ابتداي سخنانش گفت: كتاب «پانوشتها» نه داعيه نظريهپردازي دارد و نه حرفهاي گندهزدن دارد. موسوي در ادامه به چگونگي تدوين و انتشار كتاب« پانوشتها» اشاره كرد و گفت: بعد از اينكه مرحوم منوچهر آتشي از دنيا رفت به دليل اينكه بايد كلاس هايي كه در موسسه كارنامه برگزار ميكرد، تمام ميشد كارگاه او را ادامه پيدا كرد كه بخشي از كتاب همان مباحث است كه به نام «پانوشتها» منتشر شده است. موسوي بخشي از بحثهاي كتاب «پانوشتها» را بحثهاي شفاهي دانست كه در دهه 70 در بين جمع شاعران و در رابطه با بحث تحول شعري اين دهه رخ داده بود.
او با بيان اينكه نسل ما فرصت نكرد كه كار نظري جدي در حوزه نظريهپردازي انجام دهد عنوان كرد: براي نظريهپردازي بايد كار آكادميك انجام شود،ولي به اين دليل كه اغلب بچهها درگير زندگي بودند،براي نسل ما اين امر محقق نشد. اما با اين حال ماحصل تلاشها و بحثهاي بين شاعران در دهه 70به صورت كتاب «پانوشتها» منتشر شد.
او در ادامه به واكنشهاي مخاطبان به انتشار كتاب «پانوشتها» اشاره كرد و گفت: پس از انتشار كتاب،با دو گونه واكنش از طرف مخاطبان روبرو شدم،يك دسته كساني بودند كه ميخواستند با مقولههاي شعري شبهه آكادميك آشنا شوند كه كتاب«پانوشتها» هم از سوي اين افراد مورد استقبال قرار گرفت و فكر ميكنم براي اين گروه از خوانندگان كتاب «پانوشتها» بيفايده نبوده است. اما گروه دوم دوستان منتقدي هستند كه ميگويند اين كتاب وارد حوزه نظريهپردازي شده است در حالي من اين را نگفتهام، بلكه گفتهام «پانوشتها» حاشيهي نظريه پردازي است.
در ادامه، موسوي در پاسخ به اين سوال كه چرا ميگويد اين كتاب در حوزه نظريهپردزاي ادبي جاي نميگيرد،اظهار كرد: اين كه ميگويم «پانوشتها» نظريهپردازي نيست از باب تعارف نيست. اين كتاب حاصل بحثهايي است كه پس از دهه 60 و دهه 70 رخ داد. در بحثهايي كه در آن دوران مطرح ميشد تمايل اين بود كه برگرديم و شعر نيمايي را بازخواني كنيم. اين بازگشت در همهي زمينه هاي سياسي و اجتماعي درجامه پس از دهه 60 در حال رخ دادن بود،مثلا در حوزه اجتماعي نيز به همين گونه بود و سعي ميشد تحولات دوره مشروطه مورد بازخواني قرار بگيرد. و چون به واقع «نيما» نيز مشروطه ما بود بايد برميگشتيم و شعر او را بازخواني ميكرديم و همانگونه كه از لحاظ سياسي و اجتماعي به مشروطه تكيه ميكرديم در شعر نيز بايد به «نيما» تكيه ميكرديم.
او در ادامه گفت: كتاب «پانوشتها» تنها يك بازخواني است؛ بيهيچ تعارفي. بعد از دوران ادبيات كلاسيك، نيما يك تحول اساسي در زيبايي شناسي شعر بود. تحول دوم در زيبايي شناسي بعد از نيما در دهه هفتاد رخ داد، برآمد اينها يك تحول اساسي است كه توضيح ميخواهد و توضيح نيز يك فلسفه شناسي كه بايد تبيين شود. به واقع بيآنكه بخواهيم بيخودي تواضع و تعارف كنم ميگويم كه كتاب«پانوشتها» در اين بين تحولات را تبيين كرده است.
او در ادامه به مقوله شعر حجم اشاره كرد و گفت: همه فلاسفه هم وقتي ميخواهند حرف خود رابگويند به زبان ساده حرفشان را ميزنند،معتقدم استفاده از زبان استعاره در حوزه غيراستعاري اشتباه است. بنابراين اينكه كسي ميگويد شعر من تعهد نميپذيرد ولي متعهد ميكند،بايد تبيين شود. گيري كه اين موضوع دارد اين است كه قضيه خيلي روشن شده و تبيين شده نيست.
با شعرخواني محمدعلي بهمني، رضا چايچي،راضيه بهرامي خوشنود، رضا حيراني،آتفه چهارمحاليان،سخنان حافظ موسوي درباره كتاب «پانوشتها» و بررسي مجموعه شعر «آوازهاي زني كه از گرامافون ميآمد» نشست ادبي اتاق شعر برگزار شد.